۸۷٬۸۱۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
!موسی بن محمد الجواد( | !موسی بن محمد الجواد(علیهالسلام) | ||
|- | |- | ||
|نام کامل | |نام کامل | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|[[امام جواد |امام جواد ( | |[[امام جواد |امام جواد (علیهالسلام)]] | ||
|- | |- | ||
|نام مادر | |نام مادر | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابواحمد موسی مبرقع''' فرزند [[امام جواد|امام جوادالائمه ( | '''ابواحمد موسی مبرقع''' فرزند [[امام جواد|امام جوادالائمه (علیهالسلام)]] و برادر تنی [[امام هادی|امام هادی(علیهالسلام)]] بود. مدفن وی در [[قم]] است. او را به جهت پوشاندن چهرهاش با نقاب، مُبَرقَع مینامیدهاند. موسی مبرقع جد [[سادات رضوی]] است. معروف است که خاندان [[سادات برقعی]] قم و اطراف [[شهرری]] به او منسوباند. | ||
== تاریخچه زندگی موسی مبرقع == | == تاریخچه زندگی موسی مبرقع == | ||
او ابوجعفر موسی مبرقع پسر محمد (امام جواد) بن علی (امام رضا) بن [[موسی بن جعفر|موسی بن جعفر( | او ابوجعفر موسی مبرقع پسر محمد (امام جواد) بن علی (امام رضا) بن [[موسی بن جعفر|موسی بن جعفر(علیهالسلام)]] است که در ربیع الثانی سال 296 هـ. ق. از دنیا رفت<ref> اعیان الشیعة، ج 10، ص 194.</ref>. | ||
صاحب کتاب عمدة الطالب درباره وی میگوید: موسی مبرقع پسر [[امام جواد|امام جواد( | صاحب کتاب عمدة الطالب درباره وی میگوید: موسی مبرقع پسر [[امام جواد|امام جواد(علیهالسلام)]] که مادرش کنیز بود در قم از دنیا رفت و در قم مدفون شد. به فرزندان وی رضویون میگویند که آنها نیز در قم بودند، مگر تعداد کمی از آنها. | ||
حسن بن علی قمی در کتاب تاریخچه قم به نقل از کتاب رضائیه تألیف حسین بن محمد بن نصر مینویسد: اولین کسی که از سادات رضویه به شهر قم کوچ کرد، در سال 256 هـ. ق ابوجعفر موسی بن محمد بن علی (موسی بن مبرقع) بود. او همیشه پوشیه و نقاب بر چهره داشت. | حسن بن علی قمی در کتاب تاریخچه قم به نقل از کتاب رضائیه تألیف حسین بن محمد بن نصر مینویسد: اولین کسی که از سادات رضویه به شهر قم کوچ کرد، در سال 256 هـ. ق ابوجعفر موسی بن محمد بن علی (موسی بن مبرقع) بود. او همیشه پوشیه و نقاب بر چهره داشت. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
بزرگان عرب به او پیغام فرستادند که از شهر خارج شو، هنگامی که نقاب از چهره برداشت کسی او را نشناخت. پس از آن موسی مبرقع از قم به شهر کاشان مهاجرت کرد و در آن جا احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلی به او خوش آمد و خیر مقدم گفت، لباسهای فاخر و گرانبها بر وی پوشانده اسبهای خوب به او هدیه داد و برای او هر سال مستمری (حقوق) به مقدار هزار مثقال طلا تعیین کرد. | بزرگان عرب به او پیغام فرستادند که از شهر خارج شو، هنگامی که نقاب از چهره برداشت کسی او را نشناخت. پس از آن موسی مبرقع از قم به شهر کاشان مهاجرت کرد و در آن جا احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلی به او خوش آمد و خیر مقدم گفت، لباسهای فاخر و گرانبها بر وی پوشانده اسبهای خوب به او هدیه داد و برای او هر سال مستمری (حقوق) به مقدار هزار مثقال طلا تعیین کرد. | ||
بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذرخواهی نمودند، اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریههای هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمینهای فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد( | بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذرخواهی نمودند، اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریههای هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمینهای فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد(علیهالسلام) به او ملحق شدند و زمانی که از دنیا رفتند در کنار [[حضرت معصومه]] دختر [[موسی بن جعفر]] دفن شدند. | ||
== نام، لقب و کنیه == | == نام، لقب و کنیه == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
== مـادر موسی مبرقع == | == مـادر موسی مبرقع == | ||
امام جواد( | امام جواد(علیهالسلام) با کنیزی نیکو سرشت بـه نـام «سمانه» از اهالی [[مغرب]] ([[مراکش]] کنونی) واقع در شمال [[آفریقا]] ازدواج کرد<ref>بحارالانوار، عـلامه مـجلسی، ج50، صـص116-115.</ref>. | ||
اگر چه سمانه کنیزی بیش نبود؛ ولی این شایستگی و تـوفیق را داشـت کـه در بیت [[امامت]]، دارای فرزندانی گردد که یکی از آنان به مقام بـا عظمت ولایت و امامت برسد. | اگر چه سمانه کنیزی بیش نبود؛ ولی این شایستگی و تـوفیق را داشـت کـه در بیت [[امامت]]، دارای فرزندانی گردد که یکی از آنان به مقام بـا عظمت ولایت و امامت برسد. | ||
آن بانوی گرانقدر به <big>سمانه مغربیه</big> و <big>سیده امالفضل</big> معروف گردید. درباره نحوۀ انتخاب او از میان کـنیزان مـتعدد آفـریقایی آمده است: «محمد بن فرج» گفت: امام جواد( | آن بانوی گرانقدر به <big>سمانه مغربیه</big> و <big>سیده امالفضل</big> معروف گردید. درباره نحوۀ انتخاب او از میان کـنیزان مـتعدد آفـریقایی آمده است: «محمد بن فرج» گفت: امام جواد(علیهالسلام) مرا فرا خـواند و فـرمود: به زودی قافلهای از سوی مغرب به جانب [[حجاز]] میآید که در میان آنان کنیزانی میباشد، این هفتاد دیـنار را بـگیر و جـاریهای اختیارکن! سپس حضرت مشخصات ظاهری و نشانههای آن جاریه را برای من تشریح کرد و افـزود: وقـتی او را بـا آن مبلغ مالک شدی، برایم بیاور. | ||
محمد گفت: من به فرمودۀ امام عمل کردم و آن جاریه، «سمانه مغربیه» نام داشت<ref>ریـاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج3، ص23؛ دلایل الامامۀ، محمدبن جـریر طـبری، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص1193.</ref>! | محمد گفت: من به فرمودۀ امام عمل کردم و آن جاریه، «سمانه مغربیه» نام داشت<ref>ریـاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج3، ص23؛ دلایل الامامۀ، محمدبن جـریر طـبری، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص1193.</ref>! | ||
سـمانه از خـصال و کرامتهای اخلاقی ویژهای برخوردار بود. ایشان اغلب روزها را [[روزه]] بود و شبها مدام به تـهجّد اهـتمام داشـت و این روش پسندیده، لباس تقوا و جامۀ زهد را برایش به ارمغان آورده بود. پرواپیشگی، وارستگی، صدق و اخـلاصش مـثال زدنی بود، در این امور به چنان درجهای رسید که او را مادر فضیلت خطاب میکردند و چـنان اهـل سـعادت گشت که به «سعیده» معروف شد. «محمدبن فرج» و «علی بن مهزیار» از حضرت [[امام هادی|امام هادی( | سـمانه از خـصال و کرامتهای اخلاقی ویژهای برخوردار بود. ایشان اغلب روزها را [[روزه]] بود و شبها مدام به تـهجّد اهـتمام داشـت و این روش پسندیده، لباس تقوا و جامۀ زهد را برایش به ارمغان آورده بود. پرواپیشگی، وارستگی، صدق و اخـلاصش مـثال زدنی بود، در این امور به چنان درجهای رسید که او را مادر فضیلت خطاب میکردند و چـنان اهـل سـعادت گشت که به «سعیده» معروف شد. «محمدبن فرج» و «علی بن مهزیار» از حضرت [[امام هادی|امام هادی(علیهالسلام)]] روایـت کـردهاند که ایشان در معرفی مادرش فرموده است: «مادرم به حق من معرفت دارد و اهـل [[بهشت]] مـی باشد، به دلیل شدت ایمان و تقوا، [[شیطان]] جرأت ندارد به او نزدیک شود، نیرنگ و حیله اهل عـناد، بـه وجـودش زیان نمیرساند. [[خداوند]] متعال حافظ و نگهبان او است، و در زمرۀ مادران صدیقین و صالحان قـرار دارد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص295؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج1، ص280؛ تـحلیلی از زنـدگانی امام هادی، باقر شریف قـرشی، صـص21-20.</ref>». | ||
عـالم بزرگوار، مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛<ref>دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194.</ref>؛ او از بـانوانی بود که در مقام [[عبادت]] خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.» | عـالم بزرگوار، مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛<ref>دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194.</ref>؛ او از بـانوانی بود که در مقام [[عبادت]] خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.» |