۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
'''طواف کعبه''' در [[شرع]] مقدس اسلام از جمله [[واجبات]] [[حج]] به شمار میرود که فرد با شرایط خاصی باید هفت مرتبه دور [[خانه خدا]] ([[کعبه]]) بگردد؛ بدین صورت که در هر شوط باید از [[حجرالاسود]] شروع و به همان ختم کند. نام دیگر طواف در [[فقه]] [[شوط]] است با این تفاوت که طواف به مجموع انجام هفت شوط اطلاق میگردد. | '''طواف کعبه''' در [[شرع]] مقدس اسلام از جمله [[واجبات]] [[حج]] به شمار میرود که فرد با شرایط خاصی باید هفت مرتبه دور [[خانه خدا]] ([[کعبه]]) بگردد؛ بدین صورت که در هر شوط باید از [[حجرالاسود]] شروع و به همان ختم کند. نام دیگر طواف در [[فقه]] [[شوط]] است با این تفاوت که طواف به مجموع انجام هفت شوط اطلاق میگردد. | ||
طواف یک عبادت قدیمی است و مربوط به زمان [[حضرت ابراهیم (ع)|حضرت ابراهیم ( | طواف یک عبادت قدیمی است و مربوط به زمان [[حضرت ابراهیم (ع)|حضرت ابراهیم (علیهالسلام)]] که [[دین]] اسلام آن را تقریر و امضاء نمود؛ این عمل حتی در [[جاهلیت]] نیز وجود داشت و آنها به دور [[بت]]<nowiki/>ها به عنوان طواف میگشتند. | ||
== طواف در لغت و اصطلاح == | == طواف در لغت و اصطلاح == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
ماده "طواف" در [[قرآن]] هم به معنای لغوی به کار رفته و هم به معنای اصطلاحی؛ در معنای لغوی میتوان به این آیه استناد کرد: {{متن قرآن|«فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّک وَهُمْ نَائِمُونَ»}}<ref> سوره قلم/آیه ۱۹</ref>؛ اما عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند. مراد از طائف در اینجا کنایه از بلا و مصیبتی است که در شب روی میدهد<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۲۴، ص۳۹۵</ref>. | ماده "طواف" در [[قرآن]] هم به معنای لغوی به کار رفته و هم به معنای اصطلاحی؛ در معنای لغوی میتوان به این آیه استناد کرد: {{متن قرآن|«فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّک وَهُمْ نَائِمُونَ»}}<ref> سوره قلم/آیه ۱۹</ref>؛ اما عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند. مراد از طائف در اینجا کنایه از بلا و مصیبتی است که در شب روی میدهد<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۲۴، ص۳۹۵</ref>. | ||
و در برخی آیات به معنای مصطلح فقهی اشاره شده است: {{متن قرآن|«...وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ»}}<ref>سوره حج/آیه ۲۹</ref>؛ ... و بر گِرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند. اما دلیل این که "کعبه" به بیت عتیق نام گرفت، این است که چون در زمان [[حضرت نوح (ع)|حضرت نوح ( | و در برخی آیات به معنای مصطلح فقهی اشاره شده است: {{متن قرآن|«...وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ»}}<ref>سوره حج/آیه ۲۹</ref>؛ ... و بر گِرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند. اما دلیل این که "کعبه" به بیت عتیق نام گرفت، این است که چون در زمان [[حضرت نوح (ع)|حضرت نوح (علیهالسلام)]] از طوفان در امان ماند<ref> قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق، چاپ سوم، ج۲، ص۸۴ و طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر، نجف اشرف، امین، بی تا، ج۷، ص۳۱۱</ref>. | ||
== حکمت طواف مسلمانان دور کعبه == | == حکمت طواف مسلمانان دور کعبه == | ||
# [[امام صادق(ع)|امام صادق( | # [[امام صادق(ع)|امام صادق(علیهالسلام)]] فرمود: «همانگونه که با بدنت همراه [[مسلمانان]] بر گِرد کعبه طواف میکنی، با قلبت همراه فرشتگان بر گِرد عرش طواف کن<ref>«وَ طُفْ بِقَلْبِکَ مَعَ الْمَلَائِکَةِ حَوْلَ الْعَرْشِ کَطَوَافِکَ مَعَ الْمُسْلِمِینَ بِنَفْسِکَ حَوْلَ الْبَیْتِ»؛ منسوب به امام جعفر صادق(علیهالسلام)، مصباح الشریعة، ص 50، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق</ref>». | ||
# | # | ||
# در روایت دیگری از امام صادق ( | # در روایت دیگری از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است: «با پدرم [[امام باقر(علیهالسلام)]] در [[حجر اسماعیل]] بودیم و ایشان مشغول به [[نماز]] بود که مردی آمد و سلام کرد. | ||
# | # | ||
گفت:سؤال دارم: | گفت:سؤال دارم: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
نخست اینکه [[فلسفه]] طواف این خانه چیست؟ پدرم فرمود: [[خداوند]] متعال وقتی به [[ملائکه]] امر فرمود آدم را [[سجده]] کنند و ملائکه در آغاز با تردید به این موضوع نگریستند، خداوند بر آنان غضب کرد! سپس ملائکه از [[خداوند]] طلب آمرزش و [[توبه]] نمودند. خداوند امر کرد تا به طواف [[بیت المعمور]] مشغول شوند. برای فرزندان آدم نیز کعبه قرار داد تا سبب آمرزش گناهان آنان شود...<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 188، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق</ref>». | نخست اینکه [[فلسفه]] طواف این خانه چیست؟ پدرم فرمود: [[خداوند]] متعال وقتی به [[ملائکه]] امر فرمود آدم را [[سجده]] کنند و ملائکه در آغاز با تردید به این موضوع نگریستند، خداوند بر آنان غضب کرد! سپس ملائکه از [[خداوند]] طلب آمرزش و [[توبه]] نمودند. خداوند امر کرد تا به طواف [[بیت المعمور]] مشغول شوند. برای فرزندان آدم نیز کعبه قرار داد تا سبب آمرزش گناهان آنان شود...<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 188، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق</ref>». | ||
3. [[ابوحمزه ثمالی|ابی حمزه ثمالی]] گوید: از [[امام سجاد(ع)|امام سجاد ( | 3. [[ابوحمزه ثمالی|ابی حمزه ثمالی]] گوید: از [[امام سجاد(ع)|امام سجاد (علیهالسلام)]] پرسیدم: علت اینکه طواف هفت دور تشریع شده است چیست؟ آنحضرت فرمود: زیرا خداوند به ملائکه فرمود: {{متن قرآن|«إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً»}} (میخواهم جانشینی در زمین بگمارم)، پس به خداوند اعتراض نمودند و {{متن قرآن|«قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ»}} (گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد)، خداوند در پاسخ آنان فرمود: {{متن قرآن|«إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»}}<ref>آیه 30 سوره بقره</ref>. | ||
قبل از این اعتراض، نور خداوند برای آنان نمایان بود و پس از آن به مدت هفت هزار سال بین آنان و نور خداوند حجاب حائل شد (انوار الهی را مشاهده نمیکردند) پس در این مدت پناهنده به پروردگار شدند و خداوند آنان را مورد مهر قرار داد و توبه آنان را پذیرفت و [[بیت المعمور]] که در آسمان چهارم بود برای آنان پایگاه امن قرار داد و [[بیت الله الحرام]] را در زیر آن قرار داد تا آن نیز برای مردم (مانند بیت المعمور) پایگاه امن باشد پس طواف را هفت دور واجب نمود در برابر هر هزار سال یک دور<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 406، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش</ref>. | قبل از این اعتراض، نور خداوند برای آنان نمایان بود و پس از آن به مدت هفت هزار سال بین آنان و نور خداوند حجاب حائل شد (انوار الهی را مشاهده نمیکردند) پس در این مدت پناهنده به پروردگار شدند و خداوند آنان را مورد مهر قرار داد و توبه آنان را پذیرفت و [[بیت المعمور]] که در آسمان چهارم بود برای آنان پایگاه امن قرار داد و [[بیت الله الحرام]] را در زیر آن قرار داد تا آن نیز برای مردم (مانند بیت المعمور) پایگاه امن باشد پس طواف را هفت دور واجب نمود در برابر هر هزار سال یک دور<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 406، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش</ref>. | ||
اما درباره قسمت دوم پرسش باید گفت: | اما درباره قسمت دوم پرسش باید گفت: | ||
براساس روایات؛ اولیای الهی خود تشریع کننده این اعمال نبودند، بلکه خداوند توسط [[جبرئیل(ع)|جبرئیل ( | براساس روایات؛ اولیای الهی خود تشریع کننده این اعمال نبودند، بلکه خداوند توسط [[جبرئیل(ع)|جبرئیل (علیهالسلام)]] کیفیت انجام مناسک را به آنان تعلیم نمود که البته برخی از اعمالی که حضرت ابراهیم و خانوادهشان انجام دادند به عنوان سنتی نمادین برای امتهای دیگر باقی ماند. | ||
امام صادق( | امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «خداوند تعالی به [[حضرت ابراهیم]] در وقتی که [[اسماعیل]] همراه او بود فرمان داد که حج گذارد و ساکن [[حرم]] (مکه) شود. آن دو بر شتر سرخی حج گذاردند و کسی به غیر از جبرئیل با آنان نبود پس چون به حرم رسیدند، جبرئیل به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) گفت: پیاده شوید و قبل از ورود به حرم غسل نمایید پس از مرکب پایین آمدند و [[غسل]] کردند. | ||
جبرئیل به آنها چگونگی آمادگی برای [[احرام]] را نشان داد و تلبیههای چهارگانهای را که [[پیامبران الهی|رسولان الهی]] میگفتند به آنان آموزش داد سپس آنان را تا درب [[صفا]] همراهی کرد. آنان از شتر پیاده شدند و جبرئیل میان آن دو ایستاد و رو به خانه خدا کرد و [[تکبیر]] گفت و آنان نیز تکبیر گفتند. او حمد الهی بجا آورد و آنان نیز چنین کردند. او مجد و ثنای پروردگار کرد و آنان نیز متابعت نمودند. | جبرئیل به آنها چگونگی آمادگی برای [[احرام]] را نشان داد و تلبیههای چهارگانهای را که [[پیامبران الهی|رسولان الهی]] میگفتند به آنان آموزش داد سپس آنان را تا درب [[صفا]] همراهی کرد. آنان از شتر پیاده شدند و جبرئیل میان آن دو ایستاد و رو به خانه خدا کرد و [[تکبیر]] گفت و آنان نیز تکبیر گفتند. او حمد الهی بجا آورد و آنان نیز چنین کردند. او مجد و ثنای پروردگار کرد و آنان نیز متابعت نمودند. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
پس از این اعمال با آنان نزد حجر الاسود آمد پس جبرئیل دست خود را به آن کشید و فرمان داد که آنان نیز چنین کنند پس با آنان هفت دور طواف کرد و نزد [[مقام ابراهیم]] آمد سپس جبرئیل دو رکعت نماز خواند و آنان نیز خواندند بعد از آن بود که [[اعمال حج]] و تمام آنچه لازم است انجام دهند را به آنان نمایاند...<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 586، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش</ref>». | پس از این اعمال با آنان نزد حجر الاسود آمد پس جبرئیل دست خود را به آن کشید و فرمان داد که آنان نیز چنین کنند پس با آنان هفت دور طواف کرد و نزد [[مقام ابراهیم]] آمد سپس جبرئیل دو رکعت نماز خواند و آنان نیز خواندند بعد از آن بود که [[اعمال حج]] و تمام آنچه لازم است انجام دهند را به آنان نمایاند...<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 586، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش</ref>». | ||
همچنین امام صادق( | همچنین امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «حضرت ابراهیم وقتی اسماعیل را که شیرخوارهای بود در مکّه گذارد وی تشنه بود و بین کوه صفا و [[مروه]] درختی بود، مادر اسماعیل از منزلش بیرون آمد تا به کوه صفا رسید، کسی را در آنجا ندید پس گفت: آیا در این وادی کسی نیست؟ | ||
کسی جوابش را نداد، پس از آنجا گذشت تا به مروه رسید در آنجا نیز کسی را مشاهده نکرد باز گفت: آیا در اینجا کسی نیست؟ هیچ جوابی نشنید، پس به صفا برگشت دوباره کلامش را تکرار کرد و جوابی نیامد سپس به مروه برگشت و این عمل هفت بار تکرار شد، پس خداوند آنرا [[سنّت]] قرار داد که حاجیها از صفا به مروه و از مروه به صفا تا هفت مرتبه بروند. جبرئیل بر [[هاجر]] نازل شد و به او فرمود: تو کیستی؟ | کسی جوابش را نداد، پس از آنجا گذشت تا به مروه رسید در آنجا نیز کسی را مشاهده نکرد باز گفت: آیا در اینجا کسی نیست؟ هیچ جوابی نشنید، پس به صفا برگشت دوباره کلامش را تکرار کرد و جوابی نیامد سپس به مروه برگشت و این عمل هفت بار تکرار شد، پس خداوند آنرا [[سنّت]] قرار داد که حاجیها از صفا به مروه و از مروه به صفا تا هفت مرتبه بروند. جبرئیل بر [[هاجر]] نازل شد و به او فرمود: تو کیستی؟ | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
ایشان گفت: من مادر فرزند ابراهیم هستم. جبرئیل گفت: ابراهیم شما را به چه کسی سپرده و رفته است؟ او گفت: همین جمله را وقتی ابراهیم میخواست برود به او گفتم و او در جواب گفت: به خدای تعالی شما را میسپارم. جبرئیل گفت: او شما را به کسی سپرده که کفایتکننده است». | ایشان گفت: من مادر فرزند ابراهیم هستم. جبرئیل گفت: ابراهیم شما را به چه کسی سپرده و رفته است؟ او گفت: همین جمله را وقتی ابراهیم میخواست برود به او گفتم و او در جواب گفت: به خدای تعالی شما را میسپارم. جبرئیل گفت: او شما را به کسی سپرده که کفایتکننده است». | ||
امام صادق ( | امام صادق (علیهالسلام) در ادامه فرمود: کاروانها به جهت نبود آب از مسیر [[مکه]] دوری میگزیدند پس فرزند ابراهیم از شدت تشنگی پاهایش را بر زمین سایید پس چشمه آبی از زمین جوشید و وقتی مادر از مروه به سوی او آمد و چشمه جوشان را دید جلوی چشمه را خاک ریخت تا آب جاری نشود و اگر این کار را نمیکرد حقیقتاً چشمه روان میگشت. | ||
آب در آن تل خاک به صورت حوضی در آمد و پرندگان به دور آن حلقه زدند و قافلهای که از یمن بدان سو میآمد وقتی پرواز پرندگان به آن نقطه را مشاهده نمودند گفتند: این پرندگان در آنجا گرد هم جمع نشدند مگر به سبب آبی که یافتهاند پس خود را به آنجا رساندند و آب را دیده و از آن نوشیدند و همانجا غذایشان را خوردند و ...<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 432، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش</ref>». | آب در آن تل خاک به صورت حوضی در آمد و پرندگان به دور آن حلقه زدند و قافلهای که از یمن بدان سو میآمد وقتی پرواز پرندگان به آن نقطه را مشاهده نمودند گفتند: این پرندگان در آنجا گرد هم جمع نشدند مگر به سبب آبی که یافتهاند پس خود را به آنجا رساندند و آب را دیده و از آن نوشیدند و همانجا غذایشان را خوردند و ...<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 432، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش</ref>». |