پرش به محتوا

مأمون عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام'
جز (جایگزینی متن - 'می یابد' به 'می‌یابد')
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
خط ۲۰: خط ۲۰:
" این مدخل نیاز به تصحیح دارد. مختصر نوشته شده و از جنایت‌های مامون چیزی نیاورده است"
" این مدخل نیاز به تصحیح دارد. مختصر نوشته شده و از جنایت‌های مامون چیزی نیاورده است"


'''مأمون عباسی''' هفتمین خلیفه بنی عباس است. «عبدالله مأمون» فرزند [[هارون الرشید]] عباسی می‌باشد. در سنین کودکی پدرش هارون وی را ولی عهد خویش پس از امین قرار داد. سال‌های نخستین حکومت او به دلیل نزاع با [[امین]] و قیام‌های [[علویان]] متزلزل بود از این رو برای تثبیت خلافتش [[امام علی بن موسی الرضا|امام رضا (علیه السلام)]] را از [[مدینه]] به مرو فراخواند و برای وانمودن کردن دوستی با [[آل علی]] ابتدا پیشنهاد واگذاری [[خلافت]] را به امام داد و پس از آنکه [[امام]] این پیشنهاد را نپذیرفت، منصب ولایتعهدی را بر امام رضا (علیه السلام) تحمیل کرد و در نهایت ایشان را مسموم و به [[شهادت]] رساند.
'''مأمون عباسی''' هفتمین خلیفه بنی عباس است. «عبدالله مأمون» فرزند [[هارون الرشید]] عباسی می‌باشد. در سنین کودکی پدرش هارون وی را ولی عهد خویش پس از امین قرار داد. سال‌های نخستین حکومت او به دلیل نزاع با [[امین]] و قیام‌های [[علویان]] متزلزل بود از این رو برای تثبیت خلافتش [[امام علی بن موسی الرضا|امام رضا (علیه‌السلام)]] را از [[مدینه]] به مرو فراخواند و برای وانمودن کردن دوستی با [[آل علی]] ابتدا پیشنهاد واگذاری [[خلافت]] را به امام داد و پس از آنکه [[امام]] این پیشنهاد را نپذیرفت، منصب ولایتعهدی را بر امام رضا (علیه‌السلام) تحمیل کرد و در نهایت ایشان را مسموم و به [[شهادت]] رساند.


== معرفی اجمالی مأمون عباسی ==
== معرفی اجمالی مأمون عباسی ==
خط ۴۳: خط ۴۳:
[[محمد فرید وجدی]] نیز گفته: «بعد از [[خلفای راشدین]] کسی با کفایت‌تر از [[مأمون]] نیامد.» <ref>دایره المعارف الاسلامیه/1/ ص620</ref>
[[محمد فرید وجدی]] نیز گفته: «بعد از [[خلفای راشدین]] کسی با کفایت‌تر از [[مأمون]] نیامد.» <ref>دایره المعارف الاسلامیه/1/ ص620</ref>


از [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه السلام)]] نیز نقل شده که روزی درباره بنی عباس سخن می‌گفت، تا بدین جا رسید که فرمود: «هفتمی از همه شان دانشمندتر خواهد بود.» <ref>مناقب آل ابیطالب/2/ 276 ـ سفیحه البحار/2/ص 332 در ماده «غیب»</ref>
از [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه‌السلام)]] نیز نقل شده که روزی درباره بنی عباس سخن می‌گفت، تا بدین جا رسید که فرمود: «هفتمی از همه شان دانشمندتر خواهد بود.» <ref>مناقب آل ابیطالب/2/ 276 ـ سفیحه البحار/2/ص 332 در ماده «غیب»</ref>


پدر مأمون نیز خود به برتری وی بر برادرش امین [[شهادت]] داده و گفته بود:«... تصمیم گرفته ام ولایت‌عهدی را تصحیح کنم و به دست کسی بسپارم که بیشتر رفتارش را می‌پسندم و خط مشیش را می‌ستایم، به حسن سیاستش اطمینان دارم، از ضعف و سستی اش آسوده خاطرم، و اوکسی جز عبدالله نمی‌باشد. اما بنی عباس به پیروی از هوای نفس خویش، محمد را می‌طلبند، چه در او یک پارچه متابعت از خواهش‌های نفسانی است، دستش به اسراف باز است، زنان و کنیزان در رأی او شریک و مؤثّر واقع می‌شوند. اگر به عبدالله روی برم، [[بنی‌هاشم]] (یعنی عباسیان) را به خشم خواهم آورد؛ و اگر این مقام را تنها به دست محمد بسپارم، از تباهی که بر سر ملّت خواهدآورد، ایمن نیستم ... .» <ref> مروج الذهب (چاپ بیروت)/3/ص 352 و 353</ref>
پدر مأمون نیز خود به برتری وی بر برادرش امین [[شهادت]] داده و گفته بود:«... تصمیم گرفته ام ولایت‌عهدی را تصحیح کنم و به دست کسی بسپارم که بیشتر رفتارش را می‌پسندم و خط مشیش را می‌ستایم، به حسن سیاستش اطمینان دارم، از ضعف و سستی اش آسوده خاطرم، و اوکسی جز عبدالله نمی‌باشد. اما بنی عباس به پیروی از هوای نفس خویش، محمد را می‌طلبند، چه در او یک پارچه متابعت از خواهش‌های نفسانی است، دستش به اسراف باز است، زنان و کنیزان در رأی او شریک و مؤثّر واقع می‌شوند. اگر به عبدالله روی برم، [[بنی‌هاشم]] (یعنی عباسیان) را به خشم خواهم آورد؛ و اگر این مقام را تنها به دست محمد بسپارم، از تباهی که بر سر ملّت خواهدآورد، ایمن نیستم ... .» <ref> مروج الذهب (چاپ بیروت)/3/ص 352 و 353</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:


[[شهید مطهّری]] برای این نظر خود به مناظرات مأمون با علمای [[اهل سنت]] استدلال می‌کند.
[[شهید مطهّری]] برای این نظر خود به مناظرات مأمون با علمای [[اهل سنت]] استدلال می‌کند.
برخی از مورّخان معاصر عقیده دارند که مأمون در حدّ [[عقیده]] به تفضیل شیعه بود، به این معنا که [[امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه السلام)]] را برای [[ولایت]] و خلافت از همه خلفا شایسته‌تر مى‌دانست. <ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ج1، ص280</ref>  
برخی از مورّخان معاصر عقیده دارند که مأمون در حدّ [[عقیده]] به تفضیل شیعه بود، به این معنا که [[امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه‌السلام)]] را برای [[ولایت]] و خلافت از همه خلفا شایسته‌تر مى‌دانست. <ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ج1، ص280</ref>  


به طور کلی دلایلی که بر شیعه بودن مأمون ذکر گردیده است از این قرار است:  
به طور کلی دلایلی که بر شیعه بودن مأمون ذکر گردیده است از این قرار است:  


# او در [[بغداد]] مجلسی از [[فقها]] و علما آراست تا تفضیل [[امام علی|امام علی(علیه السلام)]] را بر سایر [[صحابه]] اثبات کند.
# او در [[بغداد]] مجلسی از [[فقها]] و علما آراست تا تفضیل [[امام علی|امام علی(علیه‌السلام)]] را بر سایر [[صحابه]] اثبات کند.
# وقتی به [[عراق]] آمد و حاضر شد که در اداره مملکت اسلامی از دیگران استفاده کند، در کنار هر یک از آنها، یک شیعه قرار داد.
# وقتی به [[عراق]] آمد و حاضر شد که در اداره مملکت اسلامی از دیگران استفاده کند، در کنار هر یک از آنها، یک شیعه قرار داد.
#  در سال 211 رسماً اعلام کرد که امام علی (علیه السلام) برترین [[اصحاب]] [[رسول خدا]] است.  
#  در سال 211 رسماً اعلام کرد که امام علی (علیه‌السلام) برترین [[اصحاب]] [[رسول خدا]] است.  
#  زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمد ضمن شعری به حق [[نبی اکرم|نبی]]، [[علی بن ابی طالب|وصی]]، حق [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]، و حق کسانی که حقشان غصب شده و حق [[اهل کساء]] قسم داد. این امر تشیع مامون را نشان می‌دهد. <ref>تاریخ تشیع در ایران، ص280</ref>
#  زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمد ضمن شعری به حق [[نبی اکرم|نبی]]، [[علی بن ابی طالب|وصی]]، حق [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]، و حق کسانی که حقشان غصب شده و حق [[اهل کساء]] قسم داد. این امر تشیع مامون را نشان می‌دهد. <ref>تاریخ تشیع در ایران، ص280</ref>


ولی در عین حال همه این تظاهرها و ریاکاری‌ها برای نگه داشتن پایه‌های حکومت بود. مأمون وقتی کثرت [[شیعه]] را دید و دانست که [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا (علیه السلام)]] مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضی هستند و نسبت به حکومت‌های قبلی بنی عباس اظهار دشمنی می‌کنند، روش دوستی با [[علویان]] را برگزید و بدین طریق افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار [[تشیع]] نمود و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (علیه السلام) بر [[ابوبکر]] و [[عمر]] دفاع می‌کرد، وقتی مسأله ی واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی را مطرح نمود، در حقیقت او هدفی جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیت خود نداشت. <ref>ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، 83، ص48.. </ref>
ولی در عین حال همه این تظاهرها و ریاکاری‌ها برای نگه داشتن پایه‌های حکومت بود. مأمون وقتی کثرت [[شیعه]] را دید و دانست که [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا (علیه‌السلام)]] مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضی هستند و نسبت به حکومت‌های قبلی بنی عباس اظهار دشمنی می‌کنند، روش دوستی با [[علویان]] را برگزید و بدین طریق افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار [[تشیع]] نمود و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (علیه‌السلام) بر [[ابوبکر]] و [[عمر]] دفاع می‌کرد، وقتی مسأله ی واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی را مطرح نمود، در حقیقت او هدفی جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیت خود نداشت. <ref>ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، 83، ص48.. </ref>


== مرگ مأمون ==
== مرگ مأمون ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش