confirmed، مدیران
۳۷٬۲۲۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
}} | }} | ||
'''مالک پسر انس بن الحارث بن غَیمان بن خُثیل بن عمرو بن الحارث الأصبحی و عالیة''' - دختر شریک بن عبدالرحمان بن شریک اسدی- است. وی در سال ۹۳ هجری قمری در روستایی به نام «ذُو المَروَه» - در شمال [[مدینه]] - که در حدود ۳۲ فرسخ از مدینه فاصله داشت متولد شد. | '''مالک پسر انس بن الحارث بن غَیمان بن خُثیل بن عمرو بن الحارث الأصبحی و عالیة''' - دختر شریک بن عبدالرحمان بن شریک اسدی- است. وی در سال ۹۳ هجری قمری در روستایی به نام «ذُو المَروَه» - در شمال [[مدینه]] - که در حدود ۳۲ فرسخ از مدینه فاصله داشت متولد شد. | ||
وی در مدینه از محضر اساتیدی همچون: [[امام جعفر صادق|امام جعفر بن محمّد الصادق ( | وی در مدینه از محضر اساتیدی همچون: [[امام جعفر صادق|امام جعفر بن محمّد الصادق (علیه السلام)]]، ربیعة بن ابی عبدالله، عبدالرحمان بن هرمز، نافع غلام عبدالله بن عمر، محمد بن شهاب الزهری، یحیی بن سعید الأنصاری و ربیعه بن ابی عبدالرحمان استفاده نمود. | ||
و از مشهورترین شاگردان وی؛ شافعی، عبدالرحمن بن قاسم، اسد بن فرات و عبدالله بن وهب، عبدالرحمان بن قاسم، اسد بن الفرات بن سنان، محمد بن دینار، عبدالعزیز ابن ابی حازم، عثمان بن عیسی بن کنانه و عبدالرحیم بن خالد اسکندرانی میتوان نام برد. | و از مشهورترین شاگردان وی؛ شافعی، عبدالرحمن بن قاسم، اسد بن فرات و عبدالله بن وهب، عبدالرحمان بن قاسم، اسد بن الفرات بن سنان، محمد بن دینار، عبدالعزیز ابن ابی حازم، عثمان بن عیسی بن کنانه و عبدالرحیم بن خالد اسکندرانی میتوان نام برد. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
ابن ندیم مینویسد پس از آن که وی را برهنه کرده و تازیانه زدند به حدّی که دستش از جا در رفت، قدر و منزلتش بالا گرفت و چنان نمود که آن تازیانهها زیوری بود که بر وی پوشاندند. مالک سفیدروی و گویا بسیار خوش لباس و بلند قامت بوده است. <ref> الاعلام قاموس التراجم، خیرالدین زرکلی، ج5، ص257 / الانساب، عبدالکریم بن محمد سمعانی، ج1، ص174 / البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج10، ص124 / تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمال الدین مزی، ج27، صفحات 91 تا 120 / حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ابی نعیم اصفهانی، ج6، صفحات274 تا 310 / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص211 / سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبی، ج7، صفحات 382 تا 437 / شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلی، ج1، ص289 / الفهرست، ابن ندیم، ص251 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص69 / معجم رجال الحدیث، آیتالله خویی، ج14، ص159 / موسوعه ادیان، ص430 / موسوعة طبقات الفقهاء، آیتالله جعفر سبحانی، ج2، ص474</ref> | ابن ندیم مینویسد پس از آن که وی را برهنه کرده و تازیانه زدند به حدّی که دستش از جا در رفت، قدر و منزلتش بالا گرفت و چنان نمود که آن تازیانهها زیوری بود که بر وی پوشاندند. مالک سفیدروی و گویا بسیار خوش لباس و بلند قامت بوده است. <ref> الاعلام قاموس التراجم، خیرالدین زرکلی، ج5، ص257 / الانساب، عبدالکریم بن محمد سمعانی، ج1، ص174 / البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج10، ص124 / تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمال الدین مزی، ج27، صفحات 91 تا 120 / حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ابی نعیم اصفهانی، ج6، صفحات274 تا 310 / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص211 / سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبی، ج7، صفحات 382 تا 437 / شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلی، ج1، ص289 / الفهرست، ابن ندیم، ص251 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص69 / معجم رجال الحدیث، آیتالله خویی، ج14، ص159 / موسوعه ادیان، ص430 / موسوعة طبقات الفقهاء، آیتالله جعفر سبحانی، ج2، ص474</ref> | ||
=دلیل احترام امام صادق | =دلیل احترام امام صادق به مالک ابن انس= | ||
مالک بن انس پیشوای فرقهی مالکیه نقل میکند که نزد [[امام صادق( | مالک بن انس پیشوای فرقهی مالکیه نقل میکند که نزد [[امام صادق(علیه السلام)]] رفتم. حضرتشان یک بالشت به من داد، مرا گرامی داشت و فرمود: ای مالک! من تو را دوست میدارم! | ||
من نیز از ابراز علاقهی امام خوشحال شدم و خداوند را سپاس گفتم. سپس مالک در ادامهی این روایت به بیان فضائل امام صادق( | من نیز از ابراز علاقهی امام خوشحال شدم و خداوند را سپاس گفتم. سپس مالک در ادامهی این روایت به بیان فضائل امام صادق(علیه السلام) میپردازد: ایشان کسی بود که یا [[روزه]] میگرفت و یا [[نماز]] اقامه میکرد و یا ذکر خدا میگفت. او از برترین بندگان و زاهدان برگزیده بود که از خداوند پروا داشت. ایشان(علیه السلام) بسیار حدیث میگفت و خوشبیان و تأثیرگذار بود. وقتی از [[پیامبر(صلی الله علیه)]] سخنی روایت میکرد، گاهی رنگ رخسارش سبز و گاه زرد میشد، به گونهای که در دگرگونی رنگ چهرهاش ناشناس میشد. سالی همراه با آنحضرت به زیارت [[خانه خدا]] رفتم. وقتی ایشان خواست «تلبیه» بگوید، گویی گلویش میگرفت و سپس میفرمود: چگونه به خود اجازه دهم و «لبیک اللهم لبیک» بگویم در حالی که میترسم که خداوند بفرماید «لا لبیک و لا سعدیک»! <ref>شیخ صدوق، امالی، ص 169، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق</ref> | ||
آنچه در مورد این روایت میتوان گفت این است که این روایت با آنکه در کتابهای معتبر روایی نقل شده است؛ اما باید توجه داشت که اولین راوی آن خود «مالک بن انس» است که علاوه بر نقل فضائل امام صادق( | آنچه در مورد این روایت میتوان گفت این است که این روایت با آنکه در کتابهای معتبر روایی نقل شده است؛ اما باید توجه داشت که اولین راوی آن خود «مالک بن انس» است که علاوه بر نقل فضائل امام صادق(علیه السلام) از احترام زیاد حضرتشان به خودش سخن میگوید و در حالت عادی تعریف فرد از خود نمیتواند چندان معتبر باشد، بهویژه اگر بخواهد خود را از افراد نزدیک و مورد علاقه یکی از بزرگترین شخصیتهای دینی - که مورد احترام موافقان و مخالفان بود - نشان دهد. | ||
علاوه بر آنکه در این گزارش، مالک بن انس مهمان امام صادق( | علاوه بر آنکه در این گزارش، مالک بن انس مهمان امام صادق(علیه السلام) بود و آموزههای دینی بر رعایت احترام مهمان تأکید میکند حتی اگر آن مهمان، [[مسلمان]] و یا همعقیده نیز نباشد؛ و از اینرو احترام امام(علیه السلام) به مالک را باید از نوع احترام میزبان به مهمان ارزیابی کرد، نه اینکه آنحضرت با تمام عقاید مالک موافق باشد. | ||
از سوی دیگر احتمال دارد که امام( | از سوی دیگر احتمال دارد که امام(علیه السلام) با این رفتار خویش در صدد آن بود که از دور شدن بیشتر مالک بن انس از راه مستقیم اسلامی که توسط پیشوایان اهل بیت(علیه السلام) ترویج و محافظت میشد جلوگیری کند. <ref>«ائمه اربعه اهل سنت»، 83007؛ «مذاهب چهارگانۀ اهل سنت»، 12338</ref> | ||
=مکانت حدیثی مالک بن انس= | =مکانت حدیثی مالک بن انس= | ||
مالک در مدینه از استادان بسیاری بهره گرفته که برخی شمارِ آنها را صد تن <ref>هذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۲۷ ص۹۳-۱۰۶ ش۵۷۲۸، تهذیب التهذیب: ج۵ ص۳۲۶ و ۳۲۷ ش۷۵۸۴</ref> و برخی دیگر حدود نُهصد تن دانستهاند که از این تعداد سیصد تن آنها در شمارِ تابعیان و بقیه در طبقه تابعِ تابعیان بودهاند. <ref> الحدیث و المحدّثون: ص۲۸۸</ref> معروفترین استادان حدیثی وی عبارتاند از: محمّد بن شهاب زهری، ربیعة بن ابی عبدالرحمان و نافع، مولی عبداللّٰه بن عمر. <ref>الإمام الصادق( | مالک در مدینه از استادان بسیاری بهره گرفته که برخی شمارِ آنها را صد تن <ref>هذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۲۷ ص۹۳-۱۰۶ ش۵۷۲۸، تهذیب التهذیب: ج۵ ص۳۲۶ و ۳۲۷ ش۷۵۸۴</ref> و برخی دیگر حدود نُهصد تن دانستهاند که از این تعداد سیصد تن آنها در شمارِ تابعیان و بقیه در طبقه تابعِ تابعیان بودهاند. <ref> الحدیث و المحدّثون: ص۲۸۸</ref> معروفترین استادان حدیثی وی عبارتاند از: محمّد بن شهاب زهری، ربیعة بن ابی عبدالرحمان و نافع، مولی عبداللّٰه بن عمر. <ref>الإمام الصادق(علیه السلام) و المذاهب الأربعة: المجلد الاول، الجزء الثانی ص۵۳۱، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۲۷ ص۱۱۴- ۱۱۶ ش۵۷۲۸، تهذیب التهذیب: ج۵ ص۵۳۲۸ ش۷۵۸۴</ref> مالک با توجّه به معمّر بودنش، شاگردان بسیاری از محدّثان [[حجاز]]، [[یمن]]، [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref>، [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref>، [[مصر]] و [[افریقا]] داشت که از جمله میتوان از: شافعی، عبداللّٰه بن وهب بن مسلم، عبدالرحمان بن قاسم، عبدالعزیز بن ابی حاتم، محمّد بن دینار، سفیان ثوری و محمّد بن حسن شیبانی نام برد. <ref>سیر أعلام النبلاء: ج۸ ص۵۲- ۵۴ ش۱۰، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال: ج۲۷ ص۱۰۷ - ۱۱۰</ref> علمای اهل سنّت، او را ستوده و به بزرگی یاد کردهاند. <ref>التمهید، ابن عبدالبر: ج۱ ص۸۹، الثقات: ج۷ ص۴۵۹، تذکرة الحفّاظ: ج۱ ص۲۰۷ ش۱۹۹، سیر أعلام النبلاء: ج۸ ص۵۸ ش۱۰</ref> مالک، ۱۰۰ هزار حدیث نگاشته و از نافع و دیگران روایت نقل کرده است. همچنین مالک به دقّت در نقل و سختگیری نسبت به نقد راویان حدیث معروف است و روایتی را که اطمینان به آن نداشت، نقل نمیکرد. <ref>تهذیب التهذیب: ج۵ ص۳۲۹</ref> | ||
=آثار حدیثی مالک بن انس= | =آثار حدیثی مالک بن انس= | ||
کتابها و رسالههای مختلفی به مالک منسوب است. مهمترین آثار وی عبارتاند از: الموطّأ. برخی علمای اهل سنّت همه احادیث این کتاب را مسند و صحیح میدانند. <ref>الحدیث و المحدّثون: ص۲۴۶</ref> این کتاب دربردارنده احادیثی از [[پیامبر خدا( | کتابها و رسالههای مختلفی به مالک منسوب است. مهمترین آثار وی عبارتاند از: الموطّأ. برخی علمای اهل سنّت همه احادیث این کتاب را مسند و صحیح میدانند. <ref>الحدیث و المحدّثون: ص۲۴۶</ref> این کتاب دربردارنده احادیثی از [[پیامبر خدا(صلی الله علیه)]] و اقوال و فتاوای صحابیان و تابعیان است و بر اساس ابواب کتابهای فقهی تنظیم شده است. در شماره احادیث کتاب الموطّأ، میان پانصد، <ref> تنویر الحوالک: ج۱ ص۶</ref> تا ۱۷۲۰ <ref> تنویر الحوالک: ج۱ ص۸</ref> و رقمهای دیگر اختلاف است. تألیف الموطّأ چهل سال طول کشید. <ref> الحدیث و المحدّثون: ص۲۴۶</ref> کتابهای تفسیر [[غریب القرآن]] و [[الرّد علی القدریة]] نیز از او هستند. <ref>الأئمّة الأربعة: بخش دوم ص۱۲۶</ref> | ||
=مالک بن انس(یکی از ائمه چهارگانه | =مالک بن انس (یکی از ائمه چهارگانه اهلسنت)= | ||
ابوعبدالله مالک بن انس به مالک بن ابی عامر اصبحی حمیری (179-93 ق / 795-715 م)، فقیه نامدار مدینه بنیانگذار مذهب مالکی و پیشوای یکی از چهار مذهب اهل سنت و جماعت در طی تاریخ سدههای اسلامی است. | ابوعبدالله مالک بن انس به مالک بن ابی عامر اصبحی حمیری (179-93 ق / 795-715 م)، فقیه نامدار مدینه بنیانگذار مذهب مالکی و پیشوای یکی از چهار مذهب اهل سنت و جماعت در طی تاریخ سدههای اسلامی است. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
=شفاعت از دیدگاه مالک بن انس= | =شفاعت از دیدگاه مالک بن انس= | ||
او در کنار قبر پیامبر( | او در کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه) بود. ابی جعفر منصور دوانیقی خلیفه عباسی از او سئوال کرد که آیا روبه قبله بایستم و دعا کنم یا رو به قبر [[رسول خدا(صلی الله علیه)]]؟ | ||
مالک به او گفت: «چرا صورت خود را از قبر آن حضرت برگردانی در حالی که او وسیله تو و وسیله پدرت [[آدم]]<ref>ر. ک:مقاله آدم</ref> است در [[روز قیامت]]؟ بلکه رو به قبر کن و او را [[شفیع]] قرار ده. <ref> سبل الهدى و اله شاد، ج 11، ص 439؛ و وفاالفاء، ج 4، ص 1376</ref> | مالک به او گفت: «چرا صورت خود را از قبر آن حضرت برگردانی در حالی که او وسیله تو و وسیله پدرت [[آدم]]<ref>ر. ک:مقاله آدم</ref> است در [[روز قیامت]]؟ بلکه رو به قبر کن و او را [[شفیع]] قرار ده. <ref> سبل الهدى و اله شاد، ج 11، ص 439؛ و وفاالفاء، ج 4، ص 1376</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
از این مکالمه چند مطلب استفاده میشود: | از این مکالمه چند مطلب استفاده میشود: | ||
1ـ این که [[دعا]] نزد قبر پیامبر( | 1ـ این که [[دعا]] نزد قبر پیامبر(صلی الله علیه) مورد عمل تابعین [[اصحاب پیامبر]] آن هم فردی مانند مالک بن انس که از پیشوایان اهل سنت است میباشد. | ||
2ـ هیچ یک از علمای مدینه و مسلمانها این سخن را بر او استنکار و او را سرزنش نکردند و اگر مورد انکار اهل مدینه قرار میگرفت حتماً در تاریخ ثبت میگردید، زیرا انگیزه در بیان این گونه مطالب با اختلافی که بین مذاهب بوده وجود داشته است. | 2ـ هیچ یک از علمای مدینه و مسلمانها این سخن را بر او استنکار و او را سرزنش نکردند و اگر مورد انکار اهل مدینه قرار میگرفت حتماً در تاریخ ثبت میگردید، زیرا انگیزه در بیان این گونه مطالب با اختلافی که بین مذاهب بوده وجود داشته است. | ||
3ـ [[توسل]] و شفیع قرار دادن پیامبر( | 3ـ [[توسل]] و شفیع قرار دادن پیامبر(صلی الله علیه) بعد از مرگ نیز مورد عمل فردی مانند مالک بن انس بوده و صریحاً به خلیفه وقت منصور میگوید: «استشفع به» او را شفیع قرار ده و به او توسل بجو. | ||
4ـ مالک میگوید «او وسیله تو و وسیله پدرت آدم است در روز قیامت» این سخن اشاره است به آیه شریفه: «یا ایُّهاالَّذینَ آمَنو اتَّقُوا اللّهَ و ابْتَغُوا اِلَیْهِ الوسِیلَةَ»؛ <ref>سوره مائده، آیه 35</ref> (ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوا پیشه کنید و طلب کنید به سوی او و برای نزدیکی به او وسیله را (چیزی که شما را به او نزدیک کند)). | 4ـ مالک میگوید «او وسیله تو و وسیله پدرت آدم است در روز قیامت» این سخن اشاره است به آیه شریفه: «یا ایُّهاالَّذینَ آمَنو اتَّقُوا اللّهَ و ابْتَغُوا اِلَیْهِ الوسِیلَةَ»؛ <ref>سوره مائده، آیه 35</ref> (ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوا پیشه کنید و طلب کنید به سوی او و برای نزدیکی به او وسیله را (چیزی که شما را به او نزدیک کند)). | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
هم چنین نکوهش دسته دیگری که رعایت ادب را نمیکنند میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ نُیادَنَکَ من وَراء الهُجُراتِ اَکثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون»؛ <ref>سوره حجرات، آیه 4</ref> (آنان که تو را (ای رسول خدا) صدا میزنند از پشت حجرهها اکثرشان نادانند). | هم چنین نکوهش دسته دیگری که رعایت ادب را نمیکنند میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ نُیادَنَکَ من وَراء الهُجُراتِ اَکثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون»؛ <ref>سوره حجرات، آیه 4</ref> (آنان که تو را (ای رسول خدا) صدا میزنند از پشت حجرهها اکثرشان نادانند). | ||
مالک با قرائت این آیات منصور را هشدار میدهد که حرمت رسول خدا( | مالک با قرائت این آیات منصور را هشدار میدهد که حرمت رسول خدا(صلی الله علیه) در حال ممات مانند حرمت او در حال حیات است زیرا اگر این آیات مخصوص به حال حیات بود استناد به آنها جای نداشت، بنابراین وسیله بردن پیامبر برای انسان سبب میشود که انسانی چون مالک متوجه مرقد مطهر او شود و از او رو بر نگرداند و بعد دو مطلب بر این وسیله بودن رسول خدا متفرّع و مترتب ساخته است: | ||
یکی این که رو به روی قبه قرار میگیرد | یکی این که رو به روی قبه قرار میگیرد | ||
دوم این که او را شفیع و واسطه خود قرار ده که معنای وسیله بودن و توسل نیز همین است یعنی چون رسول خدا وسیله توست باید او را قبله خود قرار دهی و روبه روی او قرارگیری و او را شفیع و واسطه قرار دهی و به او توسل بجویی. | دوم این که او را شفیع و واسطه خود قرار ده که معنای وسیله بودن و توسل نیز همین است یعنی چون رسول خدا وسیله توست باید او را قبله خود قرار دهی و روبه روی او قرارگیری و او را شفیع و واسطه قرار دهی و به او توسل بجویی. | ||
6ـ کلام مالک بن انس صریح است در این که طلب شفاعت از پیامبر ( | 6ـ کلام مالک بن انس صریح است در این که طلب شفاعت از پیامبر (صلی الله علیه) در [[عالم برزخ]] و پس از مرگ امری مطلوب است و به خلاف آن چه وهابیها گفتهاند که شفاعت خواهی [[حرام]]<ref>ر. ک:مقاله حرام</ref> یا [[شرک]] است مالک میگوید او وسیله و واسطه توست و جمله: «استشفع به» هم معناش همین است و توسل به پیامبر در عالم برزخ نسبت به امور دنیا نیز از این مکالمه مالک کاملاً استفاده میگردد. چه این که وقتی جایز است برای گناهان و امور آخرت او را شفیع و واسطه قرار دهیم در امور دنیا و حاجتهای آن به طریق اولی جایز است. | ||
7ـ سخن مالک صراحت دارد که مسلمانها هنگام [[دعا]] در حرم پیامبر رو به روی قبر قرار میگرفتند و دعا میگردند و اگر چنین نبود مالک با این صراحت به خلیفه عباسی نمیگفت: رو به قبر بایست، بر خلاف گفته ابن تیمیه که میگوید: هر گاه اصحاب وتابعین و پیروان آنها نزد قبر پیامبر( | 7ـ سخن مالک صراحت دارد که مسلمانها هنگام [[دعا]] در حرم پیامبر رو به روی قبر قرار میگرفتند و دعا میگردند و اگر چنین نبود مالک با این صراحت به خلیفه عباسی نمیگفت: رو به قبر بایست، بر خلاف گفته ابن تیمیه که میگوید: هر گاه اصحاب وتابعین و پیروان آنها نزد قبر پیامبر(صلی الله علیه) میآمدند فقط بر او سلام مینمودند و اگر میخواستند دعا کنند رو به طرف قبله میکردند و از قبر منحرف میشدند. <ref>کتاب: دعا و توسل، آیتالله سید حسن طاهری خرم آبادی، موسسه بوستان کتاب، چاپ دوم، ص 65 تا 62</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |