پرش به محتوا

جریان‌های فکری دینی معاصر در ایران و مصر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


=مشترکات ایران و مصر=
=مشترکات ایران و مصر=
'''پیش از تمدن اروپا'''
دو کشور مصر و ایران مشترکات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی با یکدیگر دارند. این مشترکات صرفا به وجود روابط تاریخی و فرهنگی- تمدنی در دوره‌ پیش از اسلام و داد و ستدهای فرهنگی در قرون اولیه و میانی پس از اسلام محدود نمی‌شود. آن سوابق فرهنگی و تاریخی و دینی بعلاوه عواملی نظیر موقعیت‌ ژئوپولیتیک و جایگاه ویژه‌ دو کشور در جهان اسلام،‌ مشابهت‌های فراوانی را در مسیر تحولات اجتماعی سیاسی این دو جامعه تا نیمه دوم قرن اخیر رقم زده است.
دو کشور مصر و ایران مشترکات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی با یکدیگر دارند. این مشترکات صرفا به وجود روابط تاریخی و فرهنگی- تمدنی در دوره‌ پیش از اسلام و داد و ستدهای فرهنگی در قرون اولیه و میانی پس از اسلام محدود نمی‌شود. آن سوابق فرهنگی و تاریخی و دینی بعلاوه عواملی نظیر موقعیت‌ ژئوپولیتیک و جایگاه ویژه‌ دو کشور در جهان اسلام،‌ مشابهت‌های فراوانی را در مسیر تحولات اجتماعی سیاسی این دو جامعه تا نیمه دوم قرن اخیر رقم زده است.
هر دو کشور تاریخ جدید خود را با تجربه‌ای مشابه از آشنایی با فرهنگ و مدنیت اروپا آغاز کردند. این آشنایی برای هر دوکشور در شرایطی صورت می‌پذیرفت که رقابت سه قدرت استعماری بریتانیا، فرانسه و روسیه تزاری مقدرات جهان آن روز را رقم می‌زد. جنگ و شکست سنگین نظامی و اشغال و در نتیجه آشکار شدن عمق انحطاط و عقب ماندگی ابعاد مختلف این تجربه را تشکیل می‌داد.
 
مصر در سال ۱۷۹۸ به اشغال فرانسویانی در آمد که سودای دست یافتن به هندوستان و رقابت استعماری با بریتانیا را در سر می‌پروراندند و تقریبا در همان زمان به فاصله دو دهه، ایران در رویارویی نظامی(۱۸۱۳- ۱۸۲۸) با روسیه‌ای که سودای دستیابی به آبهای آزاد و تامین عمق استراتژیک خود تا منطقه ژئواستراتژیک خلیج فارس در برابر بریتانیا را در سر می‌پروراند، شکست سنگینی را متحمل شد و بخش وسیعی از اراضی خود را از دست داد. گرچه تقریبا تمامی سرزمین‌های مشرق‌زمین به ویژه جوامع اسلامی در این زمینه سابقه و تجربه یکسانی دارند، آنچه ایران و مصر را متمایز می‌سازد، همزمانی این تجربه و نیز واکنش تقریبا مشابه بدان است.
'''پس از تمدن اروپا'''
 
هر دو کشور تاریخ جدید خود را با تجربه‌ای مشابه از آشنایی با فرهنگ و مدنیت اروپا آغاز کردند. این آشنایی برای هر دو کشور در شرایطی صورت می‌پذیرفت که رقابت سه قدرت استعماری بریتانیا، فرانسه و روسیه تزاری مقدرات جهان آن روز را رقم می‌زد. جنگ و شکست سنگین نظامی و اشغال و در نتیجه آشکار شدن عمق انحطاط و عقب ماندگی، ابعاد مختلف این تجربه را تشکیل می‌داد.
 
==هم زمانی اشغال مصر توسط فرانسه و ایران توسط روسیه==
 
مصر در سال ۱۷۹۸ به اشغال فرانسویانی در آمد که سودای دست یافتن به هندوستان و رقابت استعماری با بریتانیا را در سر می‌پروراندند. تقریبا در همان زمان به فاصله دو دهه، ایران در رویارویی نظامی(۱۸۱۳- ۱۸۲۸) با روسیه‌ای که سودای دستیابی به آبهای آزاد و تامین عمق استراتژیک خود تا منطقه ژئواستراتژیک خلیج فارس در برابر بریتانیا را در سر می‌پروراند، شکست سنگینی را متحمل شد و بخش وسیعی از اراضی خود را از دست داد. گرچه تقریبا تمامی سرزمین‌های مشرق‌زمین به ویژه جوامع اسلامی در این زمینه سابقه و تجربه یکسانی دارند، آنچه ایران و مصر را متمایز می‌سازد، همزمانی این تجربه و نیز واکنش تقریبا مشابه بدان است.
 
هزیمت‌های تحقیرآمیز مذکور در هر دو جامعه که تا آن زمان در بی‌خبری ازتحولات شگرف غرب به سرمی‌بردند، آثار مهمی را درپی داشت و نتایج پرادبار رخوت و سستی و روند رو به قهقرای چند قرنه را آشکارا در برابر چشم همگان به نمایش گذاشت.در هر دو کشور، جامعه‌ای که طی چند قرن در شرایط خودبسندگی به سر می‌برد، اکنون خود را در برابر دول غربی که تا آن زمان با نام کلی فرنگ می‌شناخت و در آن‌ها به دیده تحقیر می‌نگریست، شکست خورده و نیازمند می‌دید. از این پس مجهول و مطلوب همه دلسوختگان و فرهیختگان، کشف راز و اکسیری بود که چنین پیشرفت شگرفی را برای ملل اروپایی ممکن ساخته بود.
هزیمت‌های تحقیرآمیز مذکور در هر دو جامعه که تا آن زمان در بی‌خبری ازتحولات شگرف غرب به سرمی‌بردند، آثار مهمی را درپی داشت و نتایج پرادبار رخوت و سستی و روند رو به قهقرای چند قرنه را آشکارا در برابر چشم همگان به نمایش گذاشت.در هر دو کشور، جامعه‌ای که طی چند قرن در شرایط خودبسندگی به سر می‌برد، اکنون خود را در برابر دول غربی که تا آن زمان با نام کلی فرنگ می‌شناخت و در آن‌ها به دیده تحقیر می‌نگریست، شکست خورده و نیازمند می‌دید. از این پس مجهول و مطلوب همه دلسوختگان و فرهیختگان، کشف راز و اکسیری بود که چنین پیشرفت شگرفی را برای ملل اروپایی ممکن ساخته بود.
در مصر اوایل قرن نوزدهم محمدعلی پاشا پس از خروج فرانسویان قدرت را در دست گرفت (۱۸۰۵) و به عنوان سلطانی نیمه‌مستقل برای عملی کردن پاسخی که به این سئوال یافته بود به نوسازی مصر در حوزه‌های نظامی، دیوانی و اقتصادی با گرایش بر سلطه و اقتدار دولت بر همه امورهمت گماشت.
در مصر اوایل قرن نوزدهم محمدعلی پاشا پس از خروج فرانسویان قدرت را در دست گرفت (۱۸۰۵) و به عنوان سلطانی نیمه‌مستقل برای عملی کردن پاسخی که به این سئوال یافته بود به نوسازی مصر در حوزه‌های نظامی، دیوانی و اقتصادی با گرایش بر سلطه و اقتدار دولت بر همه امورهمت گماشت.