پرش به محتوا

جریان‌های فکری دینی معاصر در ایران و مصر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
==مواجهه دو ملت با فرهنگ غرب==
==مواجهه دو ملت با فرهنگ غرب==
هزیمت‌های تحقیرآمیز مذکور در هر دو جامعه که تا آن زمان در بی‌خبری ازتحولات شگرف غرب به سرمی‌بردند، آثار مهمی را درپی داشت و نتایج پر ادبار رخوت و سستی و روند رو به قهقرای چند قرنه را آشکارا در برابر چشم همگان به نمایش گذاشت. در هر دو کشور، جامعه‌ای که طی چند قرن در شرایط خودبسندگی به سر می‌برد، اکنون خود را در برابر دول غربی که تا آن زمان با نام کلی فرنگ می‌شناخت و در آن‌ها به دیده تحقیر می‌نگریست، شکست خورده و نیازمند می‌دید. از این پس مجهول و مطلوب همه دلسوختگان و فرهیختگان، کشف راز و اکسیری بود که چنین پیشرفت شگرفی را برای ملل اروپایی ممکن ساخته بود.
هزیمت‌های تحقیرآمیز مذکور در هر دو جامعه که تا آن زمان در بی‌خبری ازتحولات شگرف غرب به سرمی‌بردند، آثار مهمی را درپی داشت و نتایج پر ادبار رخوت و سستی و روند رو به قهقرای چند قرنه را آشکارا در برابر چشم همگان به نمایش گذاشت. در هر دو کشور، جامعه‌ای که طی چند قرن در شرایط خودبسندگی به سر می‌برد، اکنون خود را در برابر دول غربی که تا آن زمان با نام کلی فرنگ می‌شناخت و در آن‌ها به دیده تحقیر می‌نگریست، شکست خورده و نیازمند می‌دید. از این پس مجهول و مطلوب همه دلسوختگان و فرهیختگان، کشف راز و اکسیری بود که چنین پیشرفت شگرفی را برای ملل اروپایی ممکن ساخته بود.
===تشابه مصر و ایران در مواجهه با فرهنگ غرب===
در '''''مصر''''' اوایل قرن نوزدهم (۱۸۰۵) محمدعلی پاشا پس از خروج فرانسویان قدرت را در دست گرفت  و به عنوان سلطانی نیمه‌مستقل برای عملی کردن پاسخی که به این سئوال یافته بود به نوسازی مصر در حوزه‌های نظامی، دیوانی و اقتصادی با گرایش بر سلطه و اقتدار دولت بر همه امور همت گماشت.


در '''''مصر''''' اوایل قرن نوزدهم (۱۸۰۵) محمدعلی پاشا پس از خروج فرانسویان قدرت را در دست گرفت  و به عنوان سلطانی نیمه‌مستقل برای عملی کردن پاسخی که به این سئوال یافته بود به نوسازی مصر در حوزه‌های نظامی، دیوانی و اقتصادی با گرایش بر سلطه و اقتدار دولت بر همه امورهمت گماشت.
در '''''ایران''''' نیز تقریبا همزمان، عباس‌میرزا، ولیعهد خوشفکر قاجار، دست به نوسازی ارتش و امور دیوانی زد و در کسب دانش و دستاوردهای مدنیت جدید همچون محمدعلی پاشا کوشید. همین سؤال عباس‌میرزا شاهزاده جوان و خوشفکر قاجار را بر آن می‌داشت تا همانند همگنانش در مصر به آگاهی از احوال اروپاییان بپردازد و همانند محمدعلی پاشا دستور ترجمه آثاری نظیر تاریخ پطر کبیر اثر ولتر و ظهور و سقوط امپراتوری روم اثر ادوارد گیبون را صادر کند و با الهام از آن‌ها به ویژه اقدامات پطر کبیر در روسیه به اصلاح امور کشور بپردازد.<ref>بهنام، ۱۳۷۵: ۲۱</ref>


در '''''ایران''''' نیز تقریبا همزمان، عباس‌میرزا ولیعهد خوشفکر قاجار دست به نوسازی ارتش و امور دیوانی زد و در کسب دانش و دستاوردهای مدنیت جدید همچون محمدعلی پاشا کوشید. همین سؤال عباس‌میرزا شاهزاده جوان و خوشفکر قاجار را بر آن می‌داشت تا همانند همگنانش در مصر به آگاهی از احوال اروپاییان بپردازد و همانند محمدعلی پاشا دستور ترجمه آثاری نظیر تاریخ پطر کبیر اثر ولتر و ظهور و سقوط امپراتوری روم اثر ادوارد گیبون را صادر کند و با الهام از آن‌ها به ویژه اقدامات پطر کبیر در روسیه به اصلاح امور کشور بپردازد.<ref>بهنام، ۱۳۷۵: ۲۱</ref>
در هر دو کشور نوسازی ارتش، سیستم مالیاتی، نظام آموزش و پرورش و اعزام دانشجو به کشور‌های اروپایی که بعدها شتاب بیشتری گرفت، اولین تلاش‌های سازمان‌یافته برای تماس و آشنایی مستقیم با غرب به شمار می‌آید.


در هر دو کشور نوسازی ارتش، سیستم مالیاتی، نظام آموزش و پرورش و اعزام دانشجو به کشور‌های اروپایی که بعدها شتاب بیشتری گرفت، اولین تلاش‌های سازمان‌یافته برای تماس و آشنایی مستقیم ایرانیان با غرب به شمار می‌آید.
===تفاوت مصر و ایران در مواجهه با فرهنگ غرب===
تفاوت میان مصر و ایران در چنین تجربه مشترکی، در دو نکته بود:


ـ اول آن که بر خلاف روش سرداران و فرماندهان فاتح، ورود ناپلئون به مصر صرفا نظامی نبود. به همراه سپاهیان ناپلئون گروهی بزرگ از دانشمندان و محققان و صنعتگران فرانسوی وارد مصر شدند. در این گروه ۲۱ ریاضیدان، ۳ ستاره‌شناس، ۱۷ مهندس راه و ساختمان، ۲۲ متخصص چاپ، ۱۰ نویسنده و یک موسیقیدان حضور داشتند. جذابیت‌های شرقی و رازآلود مصر موجب شد نویسندگان و عالمان بزرگی در دوران تسلط فرانسویان به این سرزمین سفر کنند. از جمله این دانشمندان و متفکران می‌توان از شاتوبریان، فلوبر، لامارتین، شامپولیون (کاشف خط هیروگلیف) نام برد.(بهنام، ۱۳۷۵: ۱۲) این امر به مصریان امکان می‌داد تا با وجه فکر و فرهنگ و علم و اندیشه اروپا مواجهه‌ای بی‌واسطه و از نزدیک داشته باشند. اما در ایران چنین اتفاقی رخ نداد.


تفاوت میان مصر و ایران در چنین تجربه مشترکی در دو نکته بود:
ـ اول آن که بر خلاف روش سرداران و فرماندهان فاتح، ورود ناپلئون به مصر صرفا نظامی نبود. به همراه سپاهیان ناپلئون گروهی بزرگ از دانشمندان و محققان و صنعتگران فرانسوی وارد مصر شدند. در این گروه ۲۱ ریاضیدان، ۳ ستاره‌شناس، ۱۷ مهندس راه و ساختمان، ۲۲ متخصص چاپ، ۱۰ نویسنده و یک موسیقیدان حضور داشتند. جذابیت‌های شرقی و رازآلود مصر موجب شد نویسندگان و عالمان بزرگی در دوران تسلط فرانسویان به این سرزمین سفر کنند. از جمله این دانشمندان و متفکران می‌توان از شاتوبریان، فلوبر، لامارتین، شامپولیون (کاشف خط هیروگلیف) نام برد.(بهنام، ۱۳۷۵: ۱۲) این امر به مصریان امکان می‌داد تا با وجه فکر و فرهنگ و علم و اندیشه اروپا مواجهه‌ای بی‌واسطه و از نزدیک داشته باشند. اما در ایران چنین اتفاقی رخ نداد.
ـ دوم آن که موقعیت ولایتعهدی و عدم برخورداری عباس میرزا از قدرت کامل و نیز مرگ زودهنگام او مانع از آن بود که روند نوسازی در ایران همانند مصر از سامان‌یافتگی، استمرار، فراگیری و هدفمندی برخوردار باشد. به عنوان مثال جریان ترجمه در مصر به ویژه در دهه‌های اولیه به صورتی برنامه‌ریزی شده، زیرنظر حکومت و با سرپرستی شیخ رفاعه طهطاوی پایه‌گذار نهضت ترجمه دراین کشور، به کتاب‌های علوم نظامی و فنی و تاریخ و جغرافی جهت آموزش و تربیت نیرو و کادر برای دولت اختصاص داشت. در حالی که در ایران، ترجمه هرگز چنین سازمانی نیافت. در زمینه‌های دیگر اصلاح و نوسازی نیز چنین بود. ازجمله تاسیس نظام آموزشی جدید و اعزام دانشجو به اروپا در مصر با نظم و برنامه هدفمند ناظر به نیازهای تعیین شده از سوی حکومت و در سطحی گسترده‌تر صورت پذیرفت. اولین گروه دانشجویان مصری حدود سال ۱۸۰۹م به ایتالیا اعزام شد. در سال ۱۸۱۵م گروهی دیگر به انگلستان اعزام شدند. تعداد دانشجویان اعزامی به اروپا در دوره محمد علی را تا ۳۴۹ تن ذکر کرده‌اند.(عبدالرازق، ۱۹۹۵،ج۱: ۲۱۲) با اقدامات محمدعلی پاشا در نوسازی نظام اداری، اقتصادی و آموزشی، مصر پس از حدود دودهه به کشوری تبدیل شد که پارچه و قند و شیشه و چرم و فرآورده‌های شیمیایی مورد نیاز خود را تولید می‌کرد.(عنایت، ۱۳۷۶: ۱۲)
ـ دوم آن که موقعیت ولایتعهدی و عدم برخورداری عباس میرزا از قدرت کامل و نیز مرگ زودهنگام او مانع از آن بود که روند نوسازی در ایران همانند مصر از سامان‌یافتگی، استمرار، فراگیری و هدفمندی برخوردار باشد. به عنوان مثال جریان ترجمه در مصر به ویژه در دهه‌های اولیه به صورتی برنامه‌ریزی شده، زیرنظر حکومت و با سرپرستی شیخ رفاعه طهطاوی پایه‌گذار نهضت ترجمه دراین کشور، به کتاب‌های علوم نظامی و فنی و تاریخ و جغرافی جهت آموزش و تربیت نیرو و کادر برای دولت اختصاص داشت. در حالی که در ایران، ترجمه هرگز چنین سازمانی نیافت. در زمینه‌های دیگر اصلاح و نوسازی نیز چنین بود. ازجمله تاسیس نظام آموزشی جدید و اعزام دانشجو به اروپا در مصر با نظم و برنامه هدفمند ناظر به نیازهای تعیین شده از سوی حکومت و در سطحی گسترده‌تر صورت پذیرفت. اولین گروه دانشجویان مصری حدود سال ۱۸۰۹م به ایتالیا اعزام شد. در سال ۱۸۱۵م گروهی دیگر به انگلستان اعزام شدند. تعداد دانشجویان اعزامی به اروپا در دوره محمد علی را تا ۳۴۹ تن ذکر کرده‌اند.(عبدالرازق، ۱۹۹۵،ج۱: ۲۱۲) با اقدامات محمدعلی پاشا در نوسازی نظام اداری، اقتصادی و آموزشی، مصر پس از حدود دودهه به کشوری تبدیل شد که پارچه و قند و شیشه و چرم و فرآورده‌های شیمیایی مورد نیاز خود را تولید می‌کرد.(عنایت، ۱۳۷۶: ۱۲)
بنابر گزارش‌های تاریخی در این دوره تلاش‌هایی برای هماهنگی و تبادل تجارب میان این دو سیاستمدار اصلاح‌طلب صورت پذیرفت که البته به نتیجه نرسید.
بنابر گزارش‌های تاریخی در این دوره تلاش‌هایی برای هماهنگی و تبادل تجارب میان این دو سیاستمدار اصلاح‌طلب صورت پذیرفت که البته به نتیجه نرسید.
در ایران البته اصلاح و نوسازی پس از عباس میرزا توسط نیک‌اندیشان خوشفکری نظیر قائم مقام فراهانی و امیرکبیر پی گرفته شد و تا نیم قرن بعد ادامه یافت. اما دو عامل استبداد شاه و فساد دربار و کارشکنی‌ها و بدخواهی‌های قدرت‌های استعماری که نفوذ فراوانی در دربار داشتند،‌مانع از به نتیجه رسیدن این تلاش‌ها شد.
در ایران البته اصلاح و نوسازی پس از عباس میرزا توسط نیک‌اندیشان خوشفکری نظیر قائم مقام فراهانی و امیرکبیر پی گرفته شد و تا نیم قرن بعد ادامه یافت. اما دو عامل استبداد شاه و فساد دربار و کارشکنی‌ها و بدخواهی‌های قدرت‌های استعماری که نفوذ فراوانی در دربار داشتند،‌مانع از به نتیجه رسیدن این تلاش‌ها شد.