۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دولتها' به 'دولتها') |
جز (جایگزینی متن - 'خونریزی' به 'خونریزی') |
||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
احمدشاه مسعود در حالیکه برنامههای خود را در ایجاد ارتش منظم و هماهنگی میان نیروهای مجاهدین در سالهای بعد از خروج قوای شوروی دنبال کرد، موضوع تضعیف و سقوط رژیم را از داخل نیز از یاد نبرد. خروج کامل قوای شوروی در دلو ۱۳۶۷، سپس فروپاشی امپراتوری شوروی و سقوط حاکمیت حزب کمونیست و به دنبال آن کاهش و پایان یافتن کمکهای بی حساب مالی و نظامی مسکو به رژیم حزب دمکراتیک خلق در کابل، نفاق و خصومت فزایندهٔ جناحها و دستههای حزب مذکور در داخل حاکمیت از عوامل زمینهساز تضعیف و سقوط رژیم از داخل محسوب میشد؛ و مسعود از تمام این زمینهها در سقوط حاکمیت حزب مذکور استفاده کرد. پس از خروج قوای شوروی نظامیان حزب دمکراتیک خلق که بقای حاکمیت حزبی خود را متزلزل و نامطمئن میدیدند در صدد تأمین روابط با گروههای مختلف مجاهدین برآمدند. اما بیشترین تعداد آنها این روابط را با احمدشاه مسعود تاجیک برقرار کردند. جاذبه و نفوذ شخصیت مسعود که در استقلالیت، اعتدال و وطندوستی اش مشخص میشد بسیاری از نظامیان حزب حاکم را به سوی او میکشاند. متقابلاً وی از مراجعه و تأمین ارتباط افراد از داخل حاکمیت حزب دمکراتیک خلق که دیگر حاکمیت و ایدئولوژی حزب مذکور را پایان یافته تلقی میکردند استقبال به عمل میآورد. تضادها و مخاصمات قومی، قبیله ای، زبانی و محلی جناحها و دستههای حزب مذکور که با تمایلات و گرایشها برتری خواهانهٔ قومی نجیب الله در داخل حزب به صورت فزاینده عمیقتر و گستردهتر میشد، برقراری ارتباط عناصر و افراد مختلف نظامی و غیرنظامی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را با احمدشاه مسعود بیشتر میساخت. در نتیجهٔ این عوامل و زمینهها بود که مسعود در ششمین اجلاس شورای نظار در ثور۱۳۷۰ سقوط حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را قبل از اتمام برنامهٔ ایجاد ارتش منظم و انجام مرحلهٔ تعرض استراتژیک در سقوط رژیم از بیرون مورد بررسی و ارزیابی قرارداد. | احمدشاه مسعود در حالیکه برنامههای خود را در ایجاد ارتش منظم و هماهنگی میان نیروهای مجاهدین در سالهای بعد از خروج قوای شوروی دنبال کرد، موضوع تضعیف و سقوط رژیم را از داخل نیز از یاد نبرد. خروج کامل قوای شوروی در دلو ۱۳۶۷، سپس فروپاشی امپراتوری شوروی و سقوط حاکمیت حزب کمونیست و به دنبال آن کاهش و پایان یافتن کمکهای بی حساب مالی و نظامی مسکو به رژیم حزب دمکراتیک خلق در کابل، نفاق و خصومت فزایندهٔ جناحها و دستههای حزب مذکور در داخل حاکمیت از عوامل زمینهساز تضعیف و سقوط رژیم از داخل محسوب میشد؛ و مسعود از تمام این زمینهها در سقوط حاکمیت حزب مذکور استفاده کرد. پس از خروج قوای شوروی نظامیان حزب دمکراتیک خلق که بقای حاکمیت حزبی خود را متزلزل و نامطمئن میدیدند در صدد تأمین روابط با گروههای مختلف مجاهدین برآمدند. اما بیشترین تعداد آنها این روابط را با احمدشاه مسعود تاجیک برقرار کردند. جاذبه و نفوذ شخصیت مسعود که در استقلالیت، اعتدال و وطندوستی اش مشخص میشد بسیاری از نظامیان حزب حاکم را به سوی او میکشاند. متقابلاً وی از مراجعه و تأمین ارتباط افراد از داخل حاکمیت حزب دمکراتیک خلق که دیگر حاکمیت و ایدئولوژی حزب مذکور را پایان یافته تلقی میکردند استقبال به عمل میآورد. تضادها و مخاصمات قومی، قبیله ای، زبانی و محلی جناحها و دستههای حزب مذکور که با تمایلات و گرایشها برتری خواهانهٔ قومی نجیب الله در داخل حزب به صورت فزاینده عمیقتر و گستردهتر میشد، برقراری ارتباط عناصر و افراد مختلف نظامی و غیرنظامی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را با احمدشاه مسعود بیشتر میساخت. در نتیجهٔ این عوامل و زمینهها بود که مسعود در ششمین اجلاس شورای نظار در ثور۱۳۷۰ سقوط حاکمیت حزب دمکراتیک خلق را قبل از اتمام برنامهٔ ایجاد ارتش منظم و انجام مرحلهٔ تعرض استراتژیک در سقوط رژیم از بیرون مورد بررسی و ارزیابی قرارداد. | ||
احمدشاه مسعود در زمستان ۱۳۷۰ عملاً در برانداختن حاکمیت حزب دمکراتیک خلق با استفاده از زمینهها وضعفها ی داخلی حاکمیت مذکور دست به کار شد. او درگام نخست از سرپیچی جنرال مؤمن قوماندان لوای سرحدی حیرتان در برابر فرمان رهبری حاکمیت مبنی بر تبدیلی اش از حیرتان حمایت به عمل آورد و به تمام جنرالان و نظامیان دولتی که با او در ارتباط بودند هدایت داد تا برای سرنگونی رژیم آماده شوند. در گام بعدی خواست تا شهر مزار شریف را از تسلط رژیم بیرون کند. اما نجیب الله با اعزام جنرال نبی عظیمی قوماندان گارنیزیون کابل و معاون وزارت دفاع به مزار شریف در حوت این سال تلاش کرد تا از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. با ورود نیروهای فرقه ۵۳ به قوماندانی جنرال عبدالرشید دستم از جوزجان و فاریاب به شهر مذکور وضعیت در آن شهر تغییر یافت و احمدشاه مسعود غرض جلوگیری از جنگ و | احمدشاه مسعود در زمستان ۱۳۷۰ عملاً در برانداختن حاکمیت حزب دمکراتیک خلق با استفاده از زمینهها وضعفها ی داخلی حاکمیت مذکور دست به کار شد. او درگام نخست از سرپیچی جنرال مؤمن قوماندان لوای سرحدی حیرتان در برابر فرمان رهبری حاکمیت مبنی بر تبدیلی اش از حیرتان حمایت به عمل آورد و به تمام جنرالان و نظامیان دولتی که با او در ارتباط بودند هدایت داد تا برای سرنگونی رژیم آماده شوند. در گام بعدی خواست تا شهر مزار شریف را از تسلط رژیم بیرون کند. اما نجیب الله با اعزام جنرال نبی عظیمی قوماندان گارنیزیون کابل و معاون وزارت دفاع به مزار شریف در حوت این سال تلاش کرد تا از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. با ورود نیروهای فرقه ۵۳ به قوماندانی جنرال عبدالرشید دستم از جوزجان و فاریاب به شهر مذکور وضعیت در آن شهر تغییر یافت و احمدشاه مسعود غرض جلوگیری از جنگ و خونریزی، نیروهایش را به فرماندهی عطا محمد نور از پیشروی و تسلط به شهر مانع گردید. سپس برای رسیدن به دروازههای کابل و سرنگونی حاکمیت حزب دمکراتیک خلق (حزب وطن) تمام مراکز نظامی و اداری رژیم را به همکاری افسران و نظامیان رژیم در ولایت پروان ـ کاپیسا و شمال کابل به شمول فرودگاه نظامی بگرام در حمل ۱۳۷۱ متصرف شد و کابل را به تسلیمی و پذیرش انتقال قدرت به مجاهدین فراخواند. | ||
در نتیجهٔ این وضع تضاد و تفرقه در داخل حزب حاکم در کابل تشدید یافت. نجیب الله رهبر حزب و دولت در ۲۶ حمل ۱۳۷۱ به دفتر سازمان ملل پناه برد. عبدالوکیل وزیر خارجهٔ دولت او دو روز بعد به شهر چاریکار آمد و در ملاقات و مذاکره با احمدشاه مسعود، پذیرش انتقال قدرت را از سوی رژیم به مجاهدین اعلان کرد. | در نتیجهٔ این وضع تضاد و تفرقه در داخل حزب حاکم در کابل تشدید یافت. نجیب الله رهبر حزب و دولت در ۲۶ حمل ۱۳۷۱ به دفتر سازمان ملل پناه برد. عبدالوکیل وزیر خارجهٔ دولت او دو روز بعد به شهر چاریکار آمد و در ملاقات و مذاکره با احمدشاه مسعود، پذیرش انتقال قدرت را از سوی رژیم به مجاهدین اعلان کرد. |