۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
=بروز سیاست استعماری غرب در مصر= | =بروز سیاست استعماری غرب در مصر= | ||
نیمه نخست قرن نوزدهم را برای جامعه مصر که برخوردار از حکومتی خودمختار و وابسته به خلافت عثمانی بود، باید دوران تلاش و تکاپو برای شناخت و آشنایی با فرهنگ و مدنیت غرب و ارزشها و نهادهای اجتماعی اروپا به شمار آورد. اما از این زمان به بعد مصریان به تدریج میتوانستند آثار و نشانههای سیاستهای توسعهطلبانه استعمار اروپا را در کشور خود مشاهده کنند. الگوی غیربومی نوسازی و توسعه برونزای اقتصادی در دوران حکومت محمدعلی نمیتوانست از تناقضات و آثار منفی اقتصادی - اجتماعی ویژه چنین الگویی مصون بماند. افزایش قدرت محمدعلی نه برای دول اروپایی که بر سر تصاحب مصر با یکدیگر رقابت میکردند، مطلوب بود و نه برای سلطان عثمانی. بروز نشانههای منفی سیاستهای اقتصادی محمدعلی از یکسو و همکاری پادشاه عثمانی با اروپا در مهار قدرت محمدعلی از سویی دیگر، او را از دستیابی به اهداف بلندپروازانه خویش ناکام ساخت. این تحولات محمدعلی را در سالهای پایانی عمراز تعقیب برنامههای خویش ناامید و دلسرد کرد. پس از محمدعلی روابط اقتصادی باز و گسترده با اروپا، سلطه تدریجی اقتصاد قدرتمند اروپا را بر اقتصاد نوپای مصر در پی داشت. مصر به تدریج عرصه فعالیت پرسود تجار و بانکهای اروپایی و بازرگانان مسیحی و یهودی شد. کالاهای تولید اروپا به بازار این کشور سرازیر گشت و سودهای هنگفت فعالیت تجاری به جای گردش در اقتصاد کشور به خارج منتقل شد. اخذ وامهای کلان با بهرههای سنگین، بدهکاری مصر به بانکهای بیگانه را در پی داشت و وضع مالیاتهای سنگین برای تامین بودجه دولت و پرداخت دیون خارجی، روستاییان محروم را محرومتر و اقتصاد کشاورزی مصر را ناکارآمدتر میکرد و بر شکاف طبقاتی میافزود. در سال ۱۸۸۰م دیون مصر به بانکهای اروپایی به حدود ۹ میلیون لیره استرلینگ بالغ میشد.<ref>عنایت، ۱۳۷۶: ۱۴</ref> | نیمه نخست قرن نوزدهم را برای جامعه مصر که برخوردار از حکومتی خودمختار و وابسته به خلافت عثمانی بود، باید دوران تلاش و تکاپو برای شناخت و آشنایی با فرهنگ و مدنیت غرب و ارزشها و نهادهای اجتماعی اروپا به شمار آورد. | ||
اما از این زمان به بعد مصریان به تدریج میتوانستند آثار و نشانههای سیاستهای توسعهطلبانه استعمار اروپا را در کشور خود مشاهده کنند. | |||
- الگوی غیربومی نوسازی و توسعه برونزای اقتصادی در دوران حکومت محمدعلی نمیتوانست از تناقضات و آثار منفی اقتصادی - اجتماعی ویژه چنین الگویی مصون بماند. | |||
- افزایش قدرت محمدعلی نه برای دول اروپایی که بر سر تصاحب مصر با یکدیگر رقابت میکردند، مطلوب بود و نه برای سلطان عثمانی. بروز نشانههای منفی سیاستهای اقتصادی محمدعلی از یکسو و همکاری پادشاه عثمانی با اروپا در مهار قدرت محمدعلی از سویی دیگر، او را از دستیابی به اهداف بلندپروازانه خویش ناکام ساخت. این تحولات محمدعلی را در سالهای پایانی عمراز تعقیب برنامههای خویش ناامید و دلسرد کرد. | |||
- پس از محمدعلی روابط اقتصادی باز و گسترده با اروپا، سلطه تدریجی اقتصاد قدرتمند اروپا را بر اقتصاد نوپای مصر در پی داشت. مصر به تدریج عرصه فعالیت پرسود تجار و بانکهای اروپایی و بازرگانان مسیحی و یهودی شد. کالاهای تولید اروپا به بازار این کشور سرازیر گشت و سودهای هنگفت فعالیت تجاری به جای گردش در اقتصاد کشور به خارج منتقل شد. | |||
- اخذ وامهای کلان با بهرههای سنگین، بدهکاری مصر به بانکهای بیگانه را در پی داشت و وضع مالیاتهای سنگین برای تامین بودجه دولت و پرداخت دیون خارجی، روستاییان محروم را محرومتر و اقتصاد کشاورزی مصر را ناکارآمدتر میکرد و بر شکاف طبقاتی میافزود. در سال ۱۸۸۰م دیون مصر به بانکهای اروپایی به حدود ۹ میلیون لیره استرلینگ بالغ میشد.<ref>عنایت، ۱۳۷۶: ۱۴</ref> | |||
- در چنین شرایطی اعطای امتیازات چشمگیر و مغایر با استقلال و حاکمیت مصر به شرکتها و سرمایهداران غربی، تحت فشار دول اروپایی اجتنابناپذیر مینمود. روند واگذاری امتیازات به بیگانگان از طرحی ''کاملا مشابه آنچه در ایران دوره قاجار'' به اجرا در آمد، پیروی میکرد. واگذاری امتیاز حفر کانال سوئز و حق بهرهبرداری از آن به شرکت انگلیسی «یسترن تلگراف» در زمان اسماعیل پاشا<ref>۱۸۶۳م-۱۸۷۹م</ref> از جمله این امتیازات بود.<ref>عبدالرازق، ۱۹۹۵،ج۱: ۲۶۴</ref> | |||
- دیری نپایید که مصر از پرداخت دیون خارجی ناتوان ماند و به تدریج زیر نظر بانکهای اروپایی قرار گرفت و در سال ۱۸۷۶م با اعلام ورشکستگی مالی نظارت اروپاییان بر امور مالی خویش و تعیین کابینه دولت از سوی اروپاییان را پذیرفت.<ref>لوین،۱۳۷۸: ۱۴۱</ref> | |||
- روند رو به افزایش مداخله اروپاییان به ویژه انگلیس در امور داخلی مصر و اوضاع نابسامان سیاسی، رشد نارضایتی و اعتراضات اجتماعی را در پیداشت. | |||
- استبداد و خودکامگی خدیو علاوه بر این که اقدامات و تلاشهای اصلاحگرانه را با شکست و بنبست مواجه میکرد، موجب فاصله گرفتن دربار از روشنفکران و خیرخواهان ملت، تعمیق شکاف میان حکومت و ملت و در نتیجه تنها شدن خدیو در برابر سلطه بیگانه و تمکین و وابستگی بیشتر میشد. این روند جنبش بیداری مصر را وارد مرحله جدیدی کرد. | |||
مصر نیمه قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم نمونه مناسب و کاملی برای مطالعه و شناخت چالشها و بحرانهایی است که در این دوره تاریخی گریبانگیر جوامع اسلامی بوده است. بحرانهای ناشی از اختلاف طبقاتی، شکاف سنت و مدرنیته، دموکراسی و استبداد، استقلال و وابستگی و مهمتر از همه بحران هویت، فهرستی از بحرانهایی است که مصر با ورود به دوران جدید بدان گرفتار آمده بود. | مصر نیمه قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم نمونه مناسب و کاملی برای مطالعه و شناخت چالشها و بحرانهایی است که در این دوره تاریخی گریبانگیر جوامع اسلامی بوده است. بحرانهای ناشی از اختلاف طبقاتی، شکاف سنت و مدرنیته، دموکراسی و استبداد، استقلال و وابستگی و مهمتر از همه بحران هویت، فهرستی از بحرانهایی است که مصر با ورود به دوران جدید بدان گرفتار آمده بود. | ||
=بروز سیاست استعماری غرب در ایران= | |||
در ایران نیز همین مسیر طی شد. در نیمه قرن نوزدهم با ازمیان برداشته شدن سیاستمداران اصلاحطلبی همچون قائممقام فراهانی و امیرکبیر استعمار خارجی برای غارت منابع و چپاول ثروت ملی به کمک درباریان وابسته هیچ مانعی در برابر خود نمیدید. | در ایران نیز همین مسیر طی شد. در نیمه قرن نوزدهم با ازمیان برداشته شدن سیاستمداران اصلاحطلبی همچون قائممقام فراهانی و امیرکبیر استعمار خارجی برای غارت منابع و چپاول ثروت ملی به کمک درباریان وابسته هیچ مانعی در برابر خود نمیدید. | ||
نیمه دوم قرن نوزدهم در ایران را باید دوره حضور چشمگیر کمپانیها و بانکهای خارجی، دوره اخذ وامهای کلان و با بهره گزاف، دور امتیازات و دوره تشدید روند انحطاط اقتصاد ملی دانست. اعطای امتیازات گمرکات شمال و جنوب به روسیه و انگلیس، انحصار تولید و توزیع توتون به شرکت رژی و... ضربات شدیدی بر پیکره اقتصاد داخلی وارد و بورژوازی ضعیف ملی را تهدید به نابودی میکرد. روند قراردادهای استعماری تا آستانه واگذاری امتیاز بهرهبرداری از کلیه منابع طبیعی و اقتصادی نظیر جنگلها و راهآهن... به رویتر انگلیسی(محمود محمود، ج۴، ۱۵۳) پیش رفت. | نیمه دوم قرن نوزدهم در ایران را باید دوره حضور چشمگیر کمپانیها و بانکهای خارجی، دوره اخذ وامهای کلان و با بهره گزاف، دور امتیازات و دوره تشدید روند انحطاط اقتصاد ملی دانست. اعطای امتیازات گمرکات شمال و جنوب به روسیه و انگلیس، انحصار تولید و توزیع توتون به شرکت رژی و... ضربات شدیدی بر پیکره اقتصاد داخلی وارد و بورژوازی ضعیف ملی را تهدید به نابودی میکرد. روند قراردادهای استعماری تا آستانه واگذاری امتیاز بهرهبرداری از کلیه منابع طبیعی و اقتصادی نظیر جنگلها و راهآهن... به رویتر انگلیسی(محمود محمود، ج۴، ۱۵۳) پیش رفت. | ||
=جنبش احیای اندیشه دینی در ایران و مصر= | |||
سید جمال الدین اسدآبادی (۱۸۳۸م-۱۸۹۷م) را بحق باید پایهگذار نهضت بیداری اسلامی در دوران معاصر نامید. او اگر چه در ایران و افغانستان و هند و مصر و ترکیه در بیداری ملل مسلمان از خواب غفلت و تحریک ایشان برای دستیابی به مجد و شکوه گذشته کوشید، اما بذرهای بیداری او بیش از دیگر مناطق جهان اسلام در ایران و مصر به ثمر نشست. تاثیر انکارناپذیر افکار او در ایران و مصر همزمان با آشکار شدن چهره استعماری اروپا برای مردم دو کشور به دو قیام تقریبا همزمان عرابی پاشا در مصر(۱۸۸۲) و قیام رژی در ایران (۱۸۹۱) انجامید. | سید جمال الدین اسدآبادی (۱۸۳۸م-۱۸۹۷م) را بحق باید پایهگذار نهضت بیداری اسلامی در دوران معاصر نامید. او اگر چه در ایران و افغانستان و هند و مصر و ترکیه در بیداری ملل مسلمان از خواب غفلت و تحریک ایشان برای دستیابی به مجد و شکوه گذشته کوشید، اما بذرهای بیداری او بیش از دیگر مناطق جهان اسلام در ایران و مصر به ثمر نشست. تاثیر انکارناپذیر افکار او در ایران و مصر همزمان با آشکار شدن چهره استعماری اروپا برای مردم دو کشور به دو قیام تقریبا همزمان عرابی پاشا در مصر(۱۸۸۲) و قیام رژی در ایران (۱۸۹۱) انجامید. | ||
در مصر متفکران و فعالان سیاسی بسیاری در مکتب سید تربیت شدند. از میان شاگردان او شیخ محمد عبده پایهگذار نهضت احیای اندیشه دینی در مصر شاخصترین چهره به شمار میآید. در ایران نیز بزرگانی نظیر سید محمد طباطبایی و نیز علامه نایینی از رهبران بزرگ مشروطه، آشکارا از افکار او ملهم بودند. | در مصر متفکران و فعالان سیاسی بسیاری در مکتب سید تربیت شدند. از میان شاگردان او شیخ محمد عبده پایهگذار نهضت احیای اندیشه دینی در مصر شاخصترین چهره به شمار میآید. در ایران نیز بزرگانی نظیر سید محمد طباطبایی و نیز علامه نایینی از رهبران بزرگ مشروطه، آشکارا از افکار او ملهم بودند. | ||
جنبش احیای اندیشه دینی درایران و مصر به علت داشتن منشاء فکری واحد و نیز زمینههای تاریخی،فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نسبتا مشابه، علاوه براین که از جنس و سرشت یکسانی برخوردار است، روند تحول یکسانی داشته است. | جنبش احیای اندیشه دینی درایران و مصر به علت داشتن منشاء فکری واحد و نیز زمینههای تاریخی،فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نسبتا مشابه، علاوه براین که از جنس و سرشت یکسانی برخوردار است، روند تحول یکسانی داشته است. |