۱٬۲۳۲
ویرایش
(←منابع) |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
ملت بیضا تن و جان لا اله/ لا اله سرمایه اسرار ما | ملت بیضا تن و جان لا اله/ لا اله سرمایه اسرار ما | ||
ساز ما را پرده گردان لا اله/ رشته اش شیرازه افکار ما <ref>اقبال لاهوری، 1366ش، ص 63</ref> | ساز ما را پرده گردان لا اله/ رشته اش شیرازه افکار ما <ref>اقبال لاهوری، 1366ش، ص 63</ref> | ||
=== پیامبر اسلام (ص) در شعر اقبال === | ===پیامبر اسلام (ص) در شعر اقبال=== | ||
اقبال پیامبر اسلام(ص) را نماد عینی وحدت اسلامی میداند: | اقبال پیامبر اسلام(ص) را نماد عینی وحدت اسلامی میداند: | ||
عشق او سرمایه جمعیت است/ عشق در جان و نسب در پیکر است | عشق او سرمایه جمعیت است/ عشق در جان و نسب در پیکر است | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
نیست پابند نسب پیوند ما/ زین جهت با یکدیگر پیوسته ایم | نیست پابند نسب پیوند ما/ زین جهت با یکدیگر پیوسته ایم | ||
چشم ما را کیف صهبایش بس است/ هم ز ایران و عرب باید گذشت (همان). | چشم ما را کیف صهبایش بس است/ هم ز ایران و عرب باید گذشت (همان). | ||
=== تفرقه در شعر اقبال === | ===تفرقه در شعر اقبال=== | ||
از نظر اقبال آنچه قلب پیامبر اسلام را به درد میآورد، تفرقه امت اسلامی است: | از نظر اقبال آنچه قلب پیامبر اسلام را به درد میآورد، تفرقه امت اسلامی است: | ||
امتی بودی امم گردیده ای/ هر که از بند خودی وارست مرد | امتی بودی امم گردیده ای/ هر که از بند خودی وارست مرد | ||
آنچه تو با خویش کردی، کس نکرد/ بزم خود را خود ز هم پاشیدهای | آنچه تو با خویش کردی، کس نکرد/ بزم خود را خود ز هم پاشیدهای | ||
هر که با بیگانگان پیوست مرد/ روح پاک مصطفی آمد به درد <ref>همان، ص480</ref> | هر که با بیگانگان پیوست مرد/ روح پاک مصطفی آمد به درد <ref>همان، ص480</ref> | ||
=== اسلام عامل وحدت امت === | ===اسلام عامل وحدت امت=== | ||
از نظر اقبال اسلام وابستگی به سرزمین و کشور خاص ندارد و مؤمنان را که از نژادهای متعارض با یکدیگر هستند، گرد هم جمع میکند. <ref>اقبال لاهوری، 1346ش، ص191</ref> که این تفکر وحدتگرا، فارغ از مرز جغرافیایی، در جای جای دیوان اقبال مورد تأکید قرار گرفته است: | از نظر اقبال اسلام وابستگی به سرزمین و کشور خاص ندارد و مؤمنان را که از نژادهای متعارض با یکدیگر هستند، گرد هم جمع میکند. <ref>اقبال لاهوری، 1346ش، ص191</ref> که این تفکر وحدتگرا، فارغ از مرز جغرافیایی، در جای جای دیوان اقبال مورد تأکید قرار گرفته است: | ||
تو ای کودک منش خود را ادب کن/ مسلمان زادهای ترک نسب کن | تو ای کودک منش خود را ادب کن/ مسلمان زادهای ترک نسب کن | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
او در تشبیه مسلمانان به گل صد برگ، آنها را عضو یک جامعه میداند، اگرچه ظاهراً متفاوت هستند: | او در تشبیه مسلمانان به گل صد برگ، آنها را عضو یک جامعه میداند، اگرچه ظاهراً متفاوت هستند: | ||
چون گل صد برگ ما را بو یکی است/ وحدت او مستقیم از کثرت است <ref>همان، ص16</ref> | چون گل صد برگ ما را بو یکی است/ وحدت او مستقیم از کثرت است <ref>همان، ص16</ref> | ||
از طرفی دیدگاه سید جمال در تفسیر جدید از احادیث و سنت پیامبر(ص)، تأثیر فراوانی بر اندیشه اقبال لاهوری گذاشته است. او نقش سید جمال را در گسترش اندیشه اجتماعی مبتنی بر اسلام، بسیار بزرگ میشمرد و معتقد بود که اگر سید جمال نیروی خستگیناپذیر خود را متمرکز میساخت و دچار پراکندگی نمیشد و از طرفی زمینه همبستگی و وحدت واقعی میان ممالک اسلامی وجود میداشت، یقیناً وضعیت جوامع اسلامی به مراتب بهتر از امروز بود <ref>اقبال لاهوری، ۱۳۴۶ش، ص97</ref> | از طرفی دیدگاه سید جمال در تفسیر جدید از احادیث و سنت پیامبر(ص)، تأثیر فراوانی بر اندیشه اقبال لاهوری گذاشته است. او نقش [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمال]] را در گسترش اندیشه اجتماعی مبتنی بر اسلام، بسیار بزرگ میشمرد و معتقد بود که اگر سید جمال نیروی خستگیناپذیر خود را متمرکز میساخت و دچار پراکندگی نمیشد و از طرفی زمینه همبستگی و وحدت واقعی میان ممالک اسلامی وجود میداشت، یقیناً وضعیت جوامع اسلامی به مراتب بهتر از امروز بود <ref>اقبال لاهوری، ۱۳۴۶ش، ص97</ref> | ||
=== اقبال و عامل ملی گرایی به عنوان سبب تفرقه=== | ===اقبال و عامل ملی گرایی به عنوان سبب تفرقه=== | ||
در اندیشه اقبال لاهوری، ملیگرایی از جمله مفاهیمی است که غربیان و استعمارگران در میان ملل شرقی به خصوص مسلمانان رواج دادند <ref>اقبال، 1372ش، ج2، ص181</ref> پس عامل مهم و پررنگ تفرقه میان مسلمانان، وطنگرایی و ملیگرایی آنها است: | در اندیشه اقبال لاهوری، ملیگرایی از جمله مفاهیمی است که غربیان و استعمارگران در میان ملل شرقی به خصوص مسلمانان رواج دادند <ref>اقبال، 1372ش، ج2، ص181</ref> پس عامل مهم و پررنگ تفرقه میان مسلمانان، وطنگرایی و ملیگرایی آنها است: | ||
تو اگر داری تمیز خوب و زشت/ دل نبندی با کلوخ و سنگ و خشت | تو اگر داری تمیز خوب و زشت/ دل نبندی با کلوخ و سنگ و خشت | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
رشته وحدت چو قوم از دست داد/ ما پریشان در جهان چون اختریم | رشته وحدت چو قوم از دست داد/ ما پریشان در جهان چون اختریم | ||
آنچه تو با خویش کردی، کس نکرد/ صد گره بر روی کار ما فتاد <ref>همان، ص408</ref> | آنچه تو با خویش کردی، کس نکرد/ صد گره بر روی کار ما فتاد <ref>همان، ص408</ref> | ||
== بیداری اسلامی در اندیشه اقبال لاهوری == | ==بیداری اسلامی در اندیشه اقبال لاهوری== | ||
اشعار اقبال لاهوری بیانگر تمایلات قلبی وی برای دستیابی به هدف بزرگ؛ یعنی رسیدن به بیداری اسلامی و آگاهی عظیم مسلمانان است. او از اینکه جوامع اسلامی دچار رخوت و سستی گشته و جوانانشان غربزدهاند با اشعار سوزناکش نالید و با فریاد آزادی خواهی اش تلاش کرد که امت اسلامی را با تمام اختلافات نژادی و زبانی نسبت به اوضاع زمانه حساس و آگاه سازد: | اشعار اقبال لاهوری بیانگر تمایلات قلبی وی برای دستیابی به هدف بزرگ؛ یعنی رسیدن به بیداری اسلامی و آگاهی عظیم مسلمانان است. او از اینکه جوامع اسلامی دچار رخوت و سستی گشته و جوانانشان غربزدهاند با اشعار سوزناکش نالید و با فریاد آزادی خواهی اش تلاش کرد که امت اسلامی را با تمام اختلافات نژادی و زبانی نسبت به اوضاع زمانه حساس و آگاه سازد: | ||
ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز/ کاشانه ما رفت به تاراج غمان خیز | ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز/ کاشانه ما رفت به تاراج غمان خیز | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
چون شود اندیشه قومی خراب/ میرد اندر سینهاش قلب سلیم | چون شود اندیشه قومی خراب/ میرد اندر سینهاش قلب سلیم | ||
موج از دریاش کم گردد بلند/ پس نخستین بایدش تطهیر فکر <ref>همان، ص390</ref> | موج از دریاش کم گردد بلند/ پس نخستین بایدش تطهیر فکر <ref>همان، ص390</ref> | ||
=== استعمار عامل بدبختی مسلمانان === | ===استعمار عامل بدبختی مسلمانان=== | ||
او کشورهای غربی و استعمار را عامل بدبختی مسلمانان میداند و با تمام توان میکوشد جوامع مسلمان را بیدار و آگاه سازد: | او کشورهای غربی و استعمار را عامل بدبختی مسلمانان میداند و با تمام توان میکوشد جوامع مسلمان را بیدار و آگاه سازد: | ||
آدمیت خوار نالید از فرنگ/ گرگی اندر پوستین برهای | آدمیت خوار نالید از فرنگ/ گرگی اندر پوستین برهای | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
زندگی هنگامه برچید از فرنگ/ هر زمان اندر کمین برهای <ref>اقبال لاهوری، 1366ش، ص409</ref> | زندگی هنگامه برچید از فرنگ/ هر زمان اندر کمین برهای <ref>اقبال لاهوری، 1366ش، ص409</ref> | ||
=== اهمیت دشمن شناسی === | ===اهمیت دشمن شناسی=== | ||
آرزوی اقبال آن است که مسلمانان، دشمنان خود را نیک بشناسند: | آرزوی اقبال آن است که مسلمانان، دشمنان خود را نیک بشناسند: | ||
من فدای آنکه خود را دیده است/ غربیان را شیوههای ساحری است | من فدای آنکه خود را دیده است/ غربیان را شیوههای ساحری است | ||
عصر حاضر را نکو سنجیده است/ تکیه جز بر خویش کردن کافری است <ref>همان، ص370</ref> | عصر حاضر را نکو سنجیده است/ تکیه جز بر خویش کردن کافری است <ref>همان، ص370</ref> | ||
اقبال در دیباچه پیام مشرق مینویسد: «خاور زمین و به ویژه شرق مسلمان، پس از یک خوابآلودگی دیرپای چشمانش را باز کرده است» <ref>اقبال، 1372ش، ج2، ص260</ref> او با اشاره به بیداری مسلمانان، راه دگرگونی و انقلاب را در جوامع اسلامی ترجیح میدهد. | اقبال در دیباچه پیام مشرق مینویسد: «خاور زمین و به ویژه شرق مسلمان، پس از یک خوابآلودگی دیرپای چشمانش را باز کرده است» <ref>اقبال، 1372ش، ج2، ص260</ref> او با اشاره به بیداری مسلمانان، راه دگرگونی و انقلاب را در جوامع اسلامی ترجیح میدهد. | ||
== بازگشت به قرآن راه نجات == | ==بازگشت به قرآن راه نجات== | ||
او این دگرگونی را، راه و روش اسلام میدانست که لازمه آن قرار گرفتن قرآن کریم در متن حیات فردی و اجتماعی مسلمانان است: | او این دگرگونی را، راه و روش اسلام میدانست که لازمه آن قرار گرفتن قرآن کریم در متن حیات فردی و اجتماعی مسلمانان است: | ||
نقش قرآن تا در این عالم نشست/ فاش گویم آنچه در دل مضمر است | نقش قرآن تا در این عالم نشست/ فاش گویم آنچه در دل مضمر است |