confirmed، مدیران
۳۷٬۸۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|- | |- | ||
|ولادت | |ولادت | ||
|۱۳ رجب سال • ۳۰ عام الفیل | |۱۳ [[رجب]] سال • ۳۰ [[عام الفیل]] | ||
|- | |- | ||
|پدر | |پدر | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
|- | |- | ||
|مادر | |مادر | ||
|فاطمه بنت اسد | |[[فاطمه بنت اسد]] | ||
|- | |- | ||
|فرزندان | |فرزندان | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
|- | |- | ||
|مدت امامت | |مدت امامت | ||
|۲۹ سال (۱۱-۴۰ق) | |۲۹ سال (۱۱- ۴۰ق) | ||
|- | |- | ||
|طول عمر | |طول عمر | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|- | |- | ||
|زادگاه | |زادگاه | ||
|کعبه • مکه | |[[کعبه]] • [[مکه]] | ||
|- | |- | ||
|تاریخ شهادت | |تاریخ شهادت | ||
|۲۱ | |۲۱ [[رمضان]]، ۴۰ ق | ||
|- | |- | ||
|علت شهادت | |علت شهادت | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
|- | |- | ||
|قاتل | |قاتل | ||
|ابن ملجم مرادی | |[[ابن ملجم |ابن ملجم مرادی]] | ||
|- | |- | ||
|مدفن | |مدفن | ||
|نجف اشرف | |[[نجف اشرف]] | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''علی بن ابیطالب ( | '''علی بن ابیطالب (علیه السلام)''' امام اول [[شیعیان]] چهارمین [[خلیفه]] نزد [[اهل سنت]] پسر عمو و داماد [[حضرت محمد]] (ص) همسر [[حضرت زهرا]] (س) و پدر [[امام حسن]] و [[امام حسین]] (علیه السلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به [[پیامبر اسلام]] ایمان آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. بنا بر ادله ای كه شیعیان از پیامبر اکرم (ص) نقل میکنند، ایشان آن حضرت را به دستور خدا به عنوان [[خلیفه|جانشین]] خود تعیین نمود و از مردم برای او بیعت گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری، عدهای از مهاجرین و انصار در مکانی به نام [[سقیفه بنی ساعده]]، از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت نمودند! این واقعه موجب شد که علی بن أبی طالب عملا از سال ۳۵ هجری قمری و پس از عثمان به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر حکومت اسلامی عموما به درگیری با معاویه، اصحاب جمل و خوارج گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از [[خوارج]] به نام [[ابن ملجم مرادی]] به شهادت رسید. موضوع خلافت آن حضرت مسئله ای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] تقسیم میگردند. شیعیان، امام علی (علیه السلام) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (ص) میدانند. | ||
== تولد امام علی == | == تولد امام علی == | ||
علی بن ابیطالب( | علی بن ابیطالب(علیه السلام)، جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل (۲۳ سال قبل از هجرت) در مکه و داخل کعبه متولد شد. <ref> مفید، الارشاد، ۱: ۵</ref> ولادت وی در کعبه را عالمان شیعه از جمله [[شیخ صدوق]]<ref>ر. ک:مقاله شیخ صدوق</ref>، [[سید رضی]]، [[شیخ مفید]]<ref>ر. ک:مقاله شیخ مفید</ref>، [[قطب راوندی]]، [[ابن شهرآشوب]] و بسیاری از عالمان [[اهل سنت]] مانند [[حاکم نیشابوری]]، [[حافظ گنجی شافعی]]، [[ابن جوزی حنفی]]، [[ابن صباغ مالکی]]، حلبی و مسعودی، متواتر میدانند. <ref> امینی، کتاب، ۶: ۲۳-۲۱</ref> | ||
== نام و نسب امام علی == | == نام و نسب امام علی == | ||
پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا (ص) و مادرش فاطمه بنت اسد نام داشتند که هر دو از تیره بنیهاشم از قبیله قریش در [[مکه]] بودند.<ref>الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون، ص:۴۷</ref> علی بن ابیطالب ۱۰ سال پیش از بعثت رسول خدا در روز جمعه سیزدهم ماه رجب<ref>الإرشاد، المفید، ج۱،ص:۵؛إعلام الوری، الطبرسی، ج۱،ص:۳۰۶</ref> در خانه کعبه<ref>إثبات الهداة، الحر العاملی، ج۳،ص:۴۴۱؛ تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص:۲۰؛ کشف الغمة ج۱ ص۱۲۵؛ إزالة الخفاء (ط باکستان) ص۲۵۱؛ مرآة المؤمنین (ط الهند) ص۲۱؛ حلیة الأبرار ج۲ ص۲۱ </ref> متولد شد. | پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا (ص) و مادرش فاطمه بنت اسد نام داشتند که هر دو از تیره بنیهاشم از قبیله قریش در [[مکه]] بودند.<ref>الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون، ص:۴۷</ref> علی بن ابیطالب ۱۰ سال پیش از بعثت رسول خدا در روز جمعه سیزدهم ماه رجب<ref>الإرشاد، المفید، ج۱،ص:۵؛إعلام الوری، الطبرسی، ج۱،ص:۳۰۶</ref> در خانه کعبه<ref>إثبات الهداة، الحر العاملی، ج۳،ص:۴۴۱؛ تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص:۲۰؛ کشف الغمة ج۱ ص۱۲۵؛ إزالة الخفاء (ط باکستان) ص۲۵۱؛ مرآة المؤمنین (ط الهند) ص۲۱؛ حلیة الأبرار ج۲ ص۲۱ </ref> متولد شد. | ||
هنگامی که امام علی ( | هنگامی که امام علی (علیه السلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد، او را <sub>حیدرة</sub> (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب، به الهام الهی توافق کردند که وی را <sub>علی</sub> بنامند. | ||
به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون [[کعبه]] رفتم و از میوه ها و روزی های بهشتی خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسی مرا ندا داد: ای فاطمه! او را علی بنام که او علی (بلند مرتبه) است و خداوندِ علیّ اعلی میفرماید: نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود، تربیتش کردهام و بر دشواری های دانشم آگاهش کردهام. اوست که بت ها را در خانه ام می شکند، و اوست که بر بام خانه ام اذان میگوید و مرا تقدیس و تمجید میکند. پس خوشا به سعادت کسی که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و وای بر کسی که سرپیچی اش کند و دشمنش بدارد!. <ref>وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلی یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته علی غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبی لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" فی الکتاب والسنة والتاریخ ج۱ ص۷۶ و ۷۷ وعلل الشرائع ج۱ ص۱۶۴ و (ط المطبعة الحیدریة) ج۱ ص۱۳۶ ومعانی الأخبار ص۶۲ و ۶۳ وروضة الواعظین ص۷۷ والأمالی للشیخ الصدوق ص۱۹۵ والأمالی للشیخ الطوسی ص۷۰۷ والثاقب فی المناقب لابن حمزة الطوسی ص۱۹۷ و ۱۹۸ والمحتضر لحسن بن سلیمان الحلی ص۲۶۴ وکتاب الأربعین للشیرازی ص۶۱ والجواهر السنیة للحر العاملی ص۲۳۰ وحلیة الأبرار للسید هاشم البحرانی ج۲ ص۲۲ ومدینة المعاجز ج۱ ص۴۸ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۹ و ۳۷ والأنوار البهیة ص۶۸ والإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" لأحمد الرحمانی الهمدانی ص۶۳۶ وبشارة المصطفی لمحمد بن علی الطبری ص۲۷ والدر النظیم لابن حاتم العاملی ص۲۳۵ وکشف الغمة للإربلی ج۱ ص۶۱ وکشف الیقین للعلامة الحلی ص۱۹ والخصائص الفاطمیة للکجوری ج۲ ص۹۹ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۵ ص۵۷.)</ref> | به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون [[کعبه]] رفتم و از میوه ها و روزی های بهشتی خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسی مرا ندا داد: ای فاطمه! او را علی بنام که او علی (بلند مرتبه) است و خداوندِ علیّ اعلی میفرماید: نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود، تربیتش کردهام و بر دشواری های دانشم آگاهش کردهام. اوست که بت ها را در خانه ام می شکند، و اوست که بر بام خانه ام اذان میگوید و مرا تقدیس و تمجید میکند. پس خوشا به سعادت کسی که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و وای بر کسی که سرپیچی اش کند و دشمنش بدارد!. <ref>وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلی یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته علی غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبی لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" فی الکتاب والسنة والتاریخ ج۱ ص۷۶ و ۷۷ وعلل الشرائع ج۱ ص۱۶۴ و (ط المطبعة الحیدریة) ج۱ ص۱۳۶ ومعانی الأخبار ص۶۲ و ۶۳ وروضة الواعظین ص۷۷ والأمالی للشیخ الصدوق ص۱۹۵ والأمالی للشیخ الطوسی ص۷۰۷ والثاقب فی المناقب لابن حمزة الطوسی ص۱۹۷ و ۱۹۸ والمحتضر لحسن بن سلیمان الحلی ص۲۶۴ وکتاب الأربعین للشیرازی ص۶۱ والجواهر السنیة للحر العاملی ص۲۳۰ وحلیة الأبرار للسید هاشم البحرانی ج۲ ص۲۲ ومدینة المعاجز ج۱ ص۴۸ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۹ و ۳۷ والأنوار البهیة ص۶۸ والإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" لأحمد الرحمانی الهمدانی ص۶۳۶ وبشارة المصطفی لمحمد بن علی الطبری ص۲۷ والدر النظیم لابن حاتم العاملی ص۲۳۵ وکشف الغمة للإربلی ج۱ ص۶۱ وکشف الیقین للعلامة الحلی ص۱۹ والخصائص الفاطمیة للکجوری ج۲ ص۹۹ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۵ ص۵۷.)</ref> | ||
== القاب و کنیههای امام علی == | == القاب و کنیههای امام علی == | ||
امام علی ( | امام علی (علیه السلام)، القاب و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام، اشاره دارد به بُعدی از ابعاد والای شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا (ص) به ایشان داده بودند. برخی از این القاب چنین اند: | ||
«أعلمُ الاُمّة»، «أقضَی الاُمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّی»، «خیر البشر»، «أمیر المؤمنین»، «إمام المتّقین»، «قائد الغُرِّ المُحَجَّلین»، «سید المسلمین»، «سید المؤمنین»، «یعسوب المؤمنین»، «الأنزع البطین»، «عمود الدین»، «سید الشهداء»، «سید العرب»، «رایة الهدی»، «باب الهدی»، «حَیدر»، «المرتضی»، «الولیّ» و «الوصیّ» <ref>تذکرة الخواصّ: ص ۵ </ref> و.... در میان القاب علی ( | «أعلمُ الاُمّة»، «أقضَی الاُمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّی»، «خیر البشر»، «أمیر المؤمنین»، «إمام المتّقین»، «قائد الغُرِّ المُحَجَّلین»، «سید المسلمین»، «سید المؤمنین»، «یعسوب المؤمنین»، «الأنزع البطین»، «عمود الدین»، «سید الشهداء»، «سید العرب»، «رایة الهدی»، «باب الهدی»، «حَیدر»، «المرتضی»، «الولیّ» و «الوصیّ» <ref>تذکرة الخواصّ: ص ۵ </ref> و.... در میان القاب علی (علیه السلام)، دو لقب از بقیه مشهورتر است: | ||
=== امیرالمؤمنین === | === امیرالمؤمنین === | ||
بر اساس برخی روایات لقب <sub>امیرالمؤمنین</sub>، اختصاص به علی ( | بر اساس برخی روایات لقب <sub>امیرالمؤمنین</sub>، اختصاص به علی (علیه السلام) داشته و دیگران حتی سایر [[امامان معصوم]] (علیه السلام) را با این لقب نمی خوانند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ وسائلالشیعة، حر عاملی، ج۱۴، ص۶۰۰</ref> به عنوان نمونه پیامبر خدا (ص) فرمود: | ||
آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصله ای جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من [[وحی]] کند، وحی کرد و سپس فرمود: ای محمّد! به علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیده ام و پس از او نیز کسی را به این نام نمی نامم. <ref>الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴</ref> در منابع اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است. <ref>مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶</ref> | آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصله ای جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من [[وحی]] کند، وحی کرد و سپس فرمود: ای محمّد! به علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیده ام و پس از او نیز کسی را به این نام نمی نامم. <ref>الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴</ref> در منابع اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است. <ref>مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶</ref> | ||
به باور [[شیعیان]] لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر [[مسلمانان]] اختصاص به حضرت علی( | به باور [[شیعیان]] لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر [[مسلمانان]] اختصاص به حضرت علی(علیه السلام) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابیطالب به کار میرفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین جایز نمیدانند، بلکه به کار بردن این لقب را حتی برای سایر امامان خود هم صحیح نمیدانند. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ حر عاملی، وسائلالشیعة، ج۱۴، ص۶۰۰</ref> | ||
=== وصی === | === وصی === | ||
این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (ص) برای علی ( | این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (ص) برای علی (علیه السلام) مشهور بود زیرا رسول خدا (ص) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به [[یوم الدار]] یا [[یوم الانذار]] معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید». <ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۳۸، ص: ۲۲۴</ref> | ||
امام علی ( | امام علی (علیه السلام)، کنیه های متعدّدی داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است.<ref>الطبقات الکبری: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهمالسلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹</ref> کنیه های دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین، <ref>الفصول المهمّة: ص ۱۲۹؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الوری: ج ۱ ص ۳۰۷</ref> ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر میآید که کنیه «ابوتراب»، محبوبترین کنیه نزد امام علیهالسلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است. <ref> المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبیطالب "علیهالسلام" وما نزل من القرآن فی علی "علیهالسلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبیطالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبری للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک</ref> | ||
== همسران و فرزندان == | == همسران و فرزندان == | ||
نخستین همسر امام علی( | نخستین همسر امام علی(علیه السلام)، فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر(ص) بود. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ص۵ (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت، نسخه دوم)</ref> پیش از علی(علیه السلام) افرادی مانند [[ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref> و [[عمر بن خطاب]]<ref>ر. ک:مقاله عمر</ref> و عبدالرحمن بن عوف، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر(ص)، خود را دراینباره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد.<ref>مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۵؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ ابن شاهین، فضائل فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ج۱، ص۴۷، ۱۴۱۵ ق/۱۹۹۴ م؛ نسائی، المجتبی من السنن، ج۶، ص۶۲، ۱۴۰۶/۱۹۸۶. حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین ج۲، ص۱۸۱، ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج۴، ص۳۴، مکتبه ابن تیمیه</ref> برخی منابع، ازدواج علی(علیه السلام) و فاطمه(س) را اول ذی الحجه سال دوم هجری،<ref> مفید، مسار الشیعة، ص۱۷</ref> برخی آن را در ماه شوال و گروهی ۲۱ محرم دانستهاند.<ref>سید بن طاوس، ص۵۸۴</ref> امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشتهاند؛ حسن، حسین، زینب و ام کلثوم<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۵۳</ref> و محسن که پیش از تولد سقط شد.<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۳: ۶۳</ref> | ||
'''سایر همسران''' | '''سایر همسران''' | ||
امام علی( | امام علی(علیه السلام) در زمان حیات فاطمه(س)، با زن دیگری ازدواج نکرد، ولی پس از شهادت فاطمه(س)، همسرانی اختیار کرد؛ از جمله امامه دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب، دختر پیامبر بوده است. ام البنین، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر امام علی(علیه السلام) بوده که فرزندان او عبارتند از حضرت عباس، عثمان، جعفر و عبدالله. همه فرزندان ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند. لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و محیاة دختر امرئ القیس بن عدی کلبی، از دیگر زنان امام علی(علیه السلام) بودهاند.<ref>محمدی ریشهری، ج۱، ص۱۰۸</ref> | ||
'''فرزندان امام''' | '''فرزندان امام''' | ||
به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام میبرد و میگوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام بردهاند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (ص) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (ص) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی ( | به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام میبرد و میگوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام بردهاند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (ص) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (ص) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی (علیه السلام) از حضرت فاطمه (س) دانسته شده که در کودکی مرده است.) <ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳</ref> | ||
با این حساب فرزندان امام علی ( | با این حساب فرزندان امام علی (علیه السلام) ۲۸ نفر بودهاند: | ||
'''از دیگر همسران''' | '''از دیگر همسران''' | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
== امام علی در دوران پیامبر == | == امام علی در دوران پیامبر == | ||
اولین مردی که بلافاصله پس از بعثت رسول خدا (ص) با ایشان بیعت کرد و رسالت ایشان را پذیرفت، امام علی ( | اولین مردی که بلافاصله پس از بعثت رسول خدا (ص) با ایشان بیعت کرد و رسالت ایشان را پذیرفت، امام علی (علیه السلام) بود.<ref>مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی علیهالسلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات ۱۹۱ تا ۲۱۳ (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل میکنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی علیهالسلام فردای آن روز ایمان آورد</ref> رسول اکرم (ص)، دراینباره به اصحاب چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز رستاخیر با من در حوض (کوثر) ملاقات میکند پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱ و ۴۲ و ۴۳؛ میزان الإعتدال، ج۲، ص۳ و ۴۱۶؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۶، ص۲۶۹</ref> | ||
=== نجات جان پیامبر در شعب ابیطالب === | === نجات جان پیامبر در شعب ابیطالب === | ||
در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی قریش بودند و در [[شعب ابیطالب]] اسکان داشتند، علی ( | در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی قریش بودند و در [[شعب ابیطالب]] اسکان داشتند، علی (علیه السلام) که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر می خوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا (ص) آسیبی نبیند.<ref>تفسیر نمونه ج۵، ص۱۹۸</ref> | ||
=== لیلة المبیت === | === لیلة المبیت === | ||
در سال سیزدهم بعثت، با اوج گرفتن فشار [[مشرکان]] مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم [[یثرب]] (مدینه) از رسول خدا (ص)زمینه مهاجرت مسلمانان به یثرب فراهم شد. در این شرایط مشرکان قریش تصمیم به قتل پیامبر (ص) گرفتند. آنها ۴۰ نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند. | در سال سیزدهم بعثت، با اوج گرفتن فشار [[مشرکان]] مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم [[یثرب]] (مدینه) از رسول خدا (ص)زمینه مهاجرت مسلمانان به یثرب فراهم شد. در این شرایط مشرکان قریش تصمیم به قتل پیامبر (ص) گرفتند. آنها ۴۰ نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند. | ||
رسول خدا به وحی الهی از این نقشه آگاهی یافته و از علی ( | رسول خدا به وحی الهی از این نقشه آگاهی یافته و از علی (علیه السلام) خواستند تا برای فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به <sub>لیلة المبیت</sub> معروف شد، علی (علیه السلام) فداکارانه در بستر پیامبر خوابید و پیامبر در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمود. <ref>شیخ مفید، الإرشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج۱، ص۴۳؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۱۹، ص۶۰؛الأمالی (للطوسی)، النص، ص۴۶۳</ref> آیه ۲۰۷ سوره بقره به مناسبت این واقعه در شأن علی (علیه السلام) نازل شد: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. | ||
== جایگاه علی == | == جایگاه علی == | ||
امیرمؤمنان علی ( | امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در میان صحابه پیامبر دارای موقعیت و جایگاه خاصی بود;چنانکه مسعودی گوید: «از تمام فضایل ومناقبی که اصحاب پیامبر دارا بودند چون:سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر، خویشی با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهی ازکتاب خدا، جهاد، ورع، زهد، قضاوت، فقه و...علی (علیه السلام) بهره ای کامل و حظی وافر داشت. به علاوه فضائلی تنها در او بود مثل: اخوت باپیامبر، فرمایش پیامبر درباره او که تو از من به منزله هارون از موسی هستی و نیز فرمایش پیامبر به او که هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست; بار خدایا دوستش رادوست و دشمنش را دشمن بدار، همچنین دعای پیامبر (ص) در مورد ایشان، آن هنگام که انس پرنده پخته ای را خدمت حضرت رسول آورد، حضرت فرمود: بار خدایا! محبوبترین خلقت را وارد کن که با من هم غذا شود. که سایر اصحاب پیامبر از این فضایل بی بهره بودند» <ref>مسعودی، علی بن الحسین: مروج الذهب، منشورات موسسة الاعلمی المطبوعات، بیروت،1411 ه. ق، ج 2، ص 446</ref> | ||
=== ویژگی علی در میان بنیهاشم === | === ویژگی علی در میان بنیهاشم === | ||
بنیهاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیکترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنیهاشم، علی علیهالسلام نزدیکترین شخص به پیامبر بود; ازخردسالی در خانه پیامبر و با تربیت آن حضرت رشد یافته بود. <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، 1416 ه. ق، ص 41</ref> شب هجرت به جای پیامبر خوابید و ودایع و امانتهای آن جناب را به مردم بر گرداند و در مدینه به پیامبر ملحق شد. <ref>مروج الذهب، ص 294</ref> | بنیهاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیکترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنیهاشم، علی علیهالسلام نزدیکترین شخص به پیامبر بود; ازخردسالی در خانه پیامبر و با تربیت آن حضرت رشد یافته بود. <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، 1416 ه. ق، ص 41</ref> شب هجرت به جای پیامبر خوابید و ودایع و امانتهای آن جناب را به مردم بر گرداند و در مدینه به پیامبر ملحق شد. <ref>مروج الذهب، ص 294</ref> | ||
مهمتر از همه، جایگاه علی ( | مهمتر از همه، جایگاه علی (علیه السلام) در اسلام بود; رسول اکرم صلی الله علیه وآله جایگاه علی (علیه السلام) را دراسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود;آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم (ص) شد، علی (علیه السلام) بود. با اینکه سن آن جناب ازهمه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان بزرگان و پیر مردان خاندانش اعلام کرد که علی وزیر، خلیفه و جانشین اوست. <ref>یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی، قم، ط اول، 1417 ه. ق، الجزء الاول، ص 410</ref> | ||
=== مقابله پیامبر با بدخواهان علی === | === مقابله پیامبر با بدخواهان علی === | ||
بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبااکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افرادزیادی با انگیزه های مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنهادر مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عدهای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنیهاشم حسدمی ورزیدند، به خصوص علی ( | بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبااکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افرادزیادی با انگیزه های مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنهادر مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عدهای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنیهاشم حسدمی ورزیدند، به خصوص علی (علیه السلام) به خاطرسابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسدآنان بود. از این رو پیامبر اکرم (ص) وآله مواظب رفتار اصحابش با علی (علیه السلام) بود و درمناسبت های مختلف، مقام و موقعیت آن جناب را به آنان گوشزد میکرد و بر جایگاه علی (علیه السلام) تاکید مینمود; ابن شهر آشوب ازعمر بن خطاب نقل کرده که من علی را اذیت میکردم، پیامبر (ص) مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردی ای عمر! گفتم: پناه بر خدا ازاذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو علی را آزردی وهر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است» ;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابی وقاص نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگری در [[مسجد]]<ref>ر. ک:مقاله مسجد</ref> بودیم و به علی بد میگفتیم، پیامبربا حالت غضب به سوی ما آمد و فرمود: چرا مرامی آزارید هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است».<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211</ref> | ||
ابن شهر آشوب از محدثان اهل سنت چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[بخاری]] و [[موصلی]] نقل میکند: عمران بن حصین و ابن عباس و بریده گفتهاند، که: «علی ( | ابن شهر آشوب از محدثان اهل سنت چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[بخاری]] و [[موصلی]] نقل میکند: عمران بن حصین و ابن عباس و بریده گفتهاند، که: «علی (علیه السلام) از میان غنائم جنگی، خواست کنیزی را بخرد، حاطب بن ابی بلتعه و بریده اسلمی با او رقابت کردند و قیمت کنیزرا بالا بردند و علی (علیه السلام) با آن قیمت کنیز راخرید، وقتی که برگشتند، بریده مقابل پیامبرایستاد و از علی (علیه السلام) شکایت کرد، پیامبرصورتش را از او برگرداند، از راست و چپ وپشت سر آمد و شکایت خود را تکرار کرد، آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمودو صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:ای بریده! چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده بودی؟! مگر نشنیدی خدای تعالی میفرماید:«ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا» ؟!<ref>آیه 57 سوره احزاب</ref> مگر نمی دانی که علی از من است ومن از علی؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده وهر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سختترین عذابش در آتش جهنم بیازارد! ای بریده! تو آگاهی یا خدا؟ تو آگاهی یاصاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهی یافرشته رحمها آگاه است؟ ای بریده! تو آگاهی یا فرشتگان مواظب علی بن ابیطالب؟ گفتم:بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود:جبرئیل به من خبر داد از فرشتگان مواظب علی، که آنان از روز تولدش، حتی یک خطابرای او ننوشتهاند; فرشته رحمها و فرشتگان صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه بار فرمود: از علی چه می خواهید؟ او از من است و من از او، او ولی هر مؤمنی بعد از من است.» <ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211 و 212</ref> | ||
=== علی میزان ایمان و نفاق === | === علی میزان ایمان و نفاق === | ||
بیان مناقب امیرالمؤمنین توسط پیامبراکرم صلی الله علیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب در میان صحابه شده بود، به حدی که با وجودپیامبر(ص)، علی ( | بیان مناقب امیرالمؤمنین توسط پیامبراکرم صلی الله علیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب در میان صحابه شده بود، به حدی که با وجودپیامبر(ص)، علی (علیه السلام) سمبل و معیار حق وایمان شده بود; چنانکه انس بن مالک نقل کرده: «ما در عصر پیامبر اکرم (ص) اگرمی خواستیم بفهمیم کسی زنازاده است بابغض علی بن ابیطالب می فهمیدیم; بعد ازجنگ خیبر مردی بچه خود را به آغوش گرفته و میرفت، در راه که علی را دید; باءدستش او را به بچه نشان داد; از طفل پرسید:این مرد را دوست داری؟ اگر میگفت: آری، اورا می بوسید و اگر میگفت: نه، او را به زمین می انداخت و میگفت: نزد مادرت برو». | ||
عبادة بن صامت نیز میگوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب علی بن ابیطالب می آزمودیم; اگر می دیدیم که یکی از آنها او رادوست ندارد، میدانستیم که او را رستگارنخواهد شد.» <ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref> | عبادة بن صامت نیز میگوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب علی بن ابیطالب می آزمودیم; اگر می دیدیم که یکی از آنها او رادوست ندارد، میدانستیم که او را رستگارنخواهد شد.» <ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref> | ||
درباره شناختن مؤمن و منافق با حب وبغض علی ( | درباره شناختن مؤمن و منافق با حب وبغض علی (علیه السلام) میتوان به حدیث ابن عباس هم اشاره کرد.... | ||
=== اعلام جانشینی علی === | === اعلام جانشینی علی === | ||
اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی ( | اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (علیه السلام) مطرح شده بود و پیامبر اکرم (ص) در میان خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولی این مطلب در میان عده خاصی بود. اما با گذشت سالهای آخر عمر پیامبر، مساله جانشینی علی (علیه السلام) عمومی تر میشد، به حدی که لقب «وصی» ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست ودشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد اززمانی که پیامبر اکرم (ص) به علی (علیه السلام) فرمود:«انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» که این قضیه پیش از رفتن به جنگ تبوک بود. | ||
بالاخص در جریان حجة الوداع در منی وعرفات، پیامبر اکرم (ص) در سخنرانیهای خود به مردم گوشزد میکرد که دوازده نفرجانشین او خواهند شد که همه از بنیهاشم هستند. بالاخره در باز گشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور میشود که جانشینی علی علیهالسلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند. رسول اکرم (ص) نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبری از جهازشتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله» بعد به مردم فرمود، که با آن جناب بیعت کنند.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref> | بالاخص در جریان حجة الوداع در منی وعرفات، پیامبر اکرم (ص) در سخنرانیهای خود به مردم گوشزد میکرد که دوازده نفرجانشین او خواهند شد که همه از بنیهاشم هستند. بالاخره در باز گشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور میشود که جانشینی علی علیهالسلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند. رسول اکرم (ص) نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبری از جهازشتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله» بعد به مردم فرمود، که با آن جناب بیعت کنند.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref> | ||
بدین ترتیب رسول خدا(ص) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودندکه بعد از رحلت پیامبر (ص)، علی ( | بدین ترتیب رسول خدا(ص) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودندکه بعد از رحلت پیامبر (ص)، علی (علیه السلام) خلیفه او خواهد شد; چنان که زبیر بن بکار - که ازخاندان زبیر و از مخالفان علی علیهالسلام است. -مینویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک نداشتند که علیع 09 خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خدا(ص) است.».<ref>زبیر بن بکار: اخبار الموفقیات، منشورات الشریف الرضی، قم، 1416 ه. ق، ص 580</ref> همچنین این مطالب از اشعاری که از جریان سقیفه بر جای مانده، به خوبی مشهود است; زیرا تحریف کمتر به شعر راه یافته است. | ||
این مطلب به قدری روشن بود که دشمنی چون معاویه نیزبه آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه محمد بن ابیبکر نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خداصلی الله علیه وآله اطاعت پسر ابیطالب را بر خود لازم می دیدیم و فضلش را برخودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به یعت خودشان فراخواندند.» <ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف، منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه. ق، ج 2، ص 296</ref> بدین جهت آنان که درماههای آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و ازبعضی توطئهها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردندکه ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود راخلیفه پیامبر معرفی میکند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع راچنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب وعلی علیهالسلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند. <ref> تاریخ یعقوبی، ص 126</ref> | این مطلب به قدری روشن بود که دشمنی چون معاویه نیزبه آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه محمد بن ابیبکر نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خداصلی الله علیه وآله اطاعت پسر ابیطالب را بر خود لازم می دیدیم و فضلش را برخودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به یعت خودشان فراخواندند.» <ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف، منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه. ق، ج 2، ص 296</ref> بدین جهت آنان که درماههای آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و ازبعضی توطئهها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردندکه ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود راخلیفه پیامبر معرفی میکند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع راچنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب وعلی علیهالسلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند. <ref> تاریخ یعقوبی، ص 126</ref> | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
== نقشآفرینی امام علی در غزوات == | == نقشآفرینی امام علی در غزوات == | ||
امام علی( | امام علی(علیه السلام) در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه]]های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(ص) جنگید. | ||
<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴</ref> امام علی( | <ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴</ref> امام علی(علیه السلام) در بسیاری از غزوات پرچمدار اصلی سپاه اسلام بود. <ref> احمدی، «تحلیل روایی - تاریخی پرچمداری امیرمومنان علی(علیه السلام) در غزوات پیامبر اکرم»، ص۳۷</ref> او همچنین در جنگهایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد. <ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۰</ref> | ||
'''جنگ بدر''' | '''جنگ بدر''' | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
[[جنگ بدر]]، نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم رمضان سال ۲ق در کنار چاههای بدر روی داد. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸۳</ref> در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون ابوجهل <ref>ابنحجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۹۰</ref> و عتبه بن ربیعه<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲</ref> کشته شدند. | [[جنگ بدر]]، نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم رمضان سال ۲ق در کنار چاههای بدر روی داد. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸۳</ref> در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون ابوجهل <ref>ابنحجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۹۰</ref> و عتبه بن ربیعه<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲</ref> کشته شدند. | ||
علی( | علی(علیه السلام) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد. <ref>طبری، ج۲، ص۱۴۸</ref> در این جنگ نوفل بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی(علیه السلام) کشته شد. <ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۹۱</ref> همچنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی(علیه السلام) کشته شدند.<ref> ابن هشام، سیرة النبویة، ج۱، ص۷۰۸-۷۱۳</ref> بعدها امام علی(علیه السلام) در نامهای به [[معاویه]]<ref>ر. ک:مقاله معاویه</ref> نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر هند جگرخوار) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) را کشتم، در نزد من است. <ref> سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۴، نامه ۶۴</ref> | ||
'''جنگ احد''' | '''جنگ احد''' | ||
در [[جنگ احد]] پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی( | در [[جنگ احد]] پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی(علیه السلام) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت. <ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۰</ref> خود علی(علیه السلام) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانههای خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسولالله دفاع کردم. <ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۶</ref> | ||
بنابر نقل منابع شیعه <ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰</ref> و اهلسنت <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴</ref> به پاس فداکاریهای امام علی( | بنابر نقل منابع شیعه <ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰</ref> و اهلسنت <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴</ref> به پاس فداکاریهای امام علی(علیه السلام)، جبرئیل نازل شد و ایثار علی(علیه السلام) را نزد پیامبر(ص) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان میدهد. رسول خدا(ص) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست. | ||
'''جنگ خندق (احزاب)''' | '''جنگ خندق (احزاب)''' | ||
در [[جنگ خندق]] پیامبر(ص) درباره روش دفاع از [[مدینه]] با اصحاب خود مشورت کرد، [[سلمان فارسی]] پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۳۵</ref> دو سپاه چند روز در دو سوی [[خندق]] روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر میانداختند تا آنکه عمرو بن عبدود، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزهطلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی( | در [[جنگ خندق]] پیامبر(ص) درباره روش دفاع از [[مدینه]] با اصحاب خود مشورت کرد، [[سلمان فارسی]] پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۳۵</ref> دو سپاه چند روز در دو سوی [[خندق]] روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر میانداختند تا آنکه عمرو بن عبدود، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزهطلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی(علیه السلام) از پیامبر(ص) اجازه مبارزه خواست و پیامبر(ص) پذیرفت. علی(علیه السلام) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت.<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲۱</ref> رسول خدا(ص) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است.) <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶</ref> | ||
مردی ز کننده در خیبر پرس | مردی ز کننده در خیبر پرس | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
'''جنگ خیبر''' | '''جنگ خیبر''' | ||
[[جنگ خیبر]] در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر(ص) برای مقابله با توطئهچینی [[یهودیان]] دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۲۸</ref> بعد از آنکه افرادی همچون ابوبکر و عمر نتوانستند دژهای یهودیان را فتح کنند، پیامبر(ص) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. صبحگاهان علی( | [[جنگ خیبر]] در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر(ص) برای مقابله با توطئهچینی [[یهودیان]] دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۲۸</ref> بعد از آنکه افرادی همچون ابوبکر و عمر نتوانستند دژهای یهودیان را فتح کنند، پیامبر(ص) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. صبحگاهان علی(علیه السلام) را خواست و پرچم را به او داد. <ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۸-۱۷۹</ref> بنابر نقل شیخ مفید، علی(علیه السلام) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ، از آن به جای سپر استفاده کرد. <ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۲۸</ref> | ||
'''فتح مکه''' | '''فتح مکه''' | ||
رسول خدا(ص) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر(ص) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، بهخاطر اظهار سخنانی دال بر انتقامجویی، به دست علی( | رسول خدا(ص) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر(ص) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، بهخاطر اظهار سخنانی دال بر انتقامجویی، به دست علی(علیه السلام) داد.<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۵۹</ref> پس از فتح مکه، پیامبر(ص) بتهای داخل کعبه را شکست و سپس به علی(علیه السلام) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد. <ref>زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۶۸۹، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء</ref> | ||
'''جنگ حنین''' | '''جنگ حنین''' | ||
[[جنگ حنین]] در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی( | [[جنگ حنین]] در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی(علیه السلام) بود. <ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۸۱</ref> در این جنگ، پس از حمله ناگهانی مشرکان، مسلمانان گریختند و تنها علی(علیه السلام) و چند نفر دیگر ثابتقدم ماندند و از پیامبر دفاع کردند. <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲</ref> | ||
'''جنگ تبوک''' | '''جنگ تبوک''' | ||
تنها جنگی که علی( | تنها جنگی که علی(علیه السلام) در کنار پیامبر(ص) حضور نداشت، [[غزوه تبوک]] بود. علی(علیه السلام) به دستور پیامبر(ص) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئههای منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی(علیه السلام) در مدینه، منافقان اقدام به شایعهسازی کردند و علی(علیه السلام) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر(ص) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا(ص) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ای علی! آیا خشنود نمیشوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.<ref> مفید، ارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۶۳</ref> | ||
'''سرایا''' | '''سرایا''' | ||
سریه <sup>علی بن ابیطالب( | سریه <sup>علی بن ابیطالب(علیه السلام)</sup> به [[فدک]] برای مقابله با «بنی سعد» - شعبان سال ششم. <ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹</ref> | ||
سریه «علی بن أبیطالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ» - ربیع الآخر سال نهم. <ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹</ref> | سریه «علی بن أبیطالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ» - ربیع الآخر سال نهم. <ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹</ref> | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
== وفات پیامبر و سقیفه == | == وفات پیامبر و سقیفه == | ||
در آخرین لحظات عمر پیامبر (ص)، علی ( | در آخرین لحظات عمر پیامبر (ص)، علی (علیه السلام) نزد او آمد و رسول خدا (ص) رازی طولانی را با او در میان گذاشت و پس از آن بیماریاش شدت یافت و به علی (علیه السلام) فرمود: سرم را در دامان خود قرار ده، زیرا فرمان الهی رسیده است، هرگاه روح از بدنم مفارقت کرد آن را با دست خود برگیر و بر صورت خویش بکش و آنگاه مرا رو به قبله نما و تجهیز کن و قبل از همه مردم بر بدنم نماز بگزار و تا پیکرم را در خاک نهان میسازی، از من جدا مشو، و از خدای متعال یاری بخواه. <ref>شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۸۶</ref> | ||
بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص)، در حالی که علی و [[بنیهاشم]] مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابوعبیده جراح، [[عبدالرحمن بن عوف]]، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به [[واقعه غدیر]]، ابوبکر را به عنوان [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خیفه</ref> معرفی کردند. <ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۶.</ref> | بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص)، در حالی که علی و [[بنیهاشم]] مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابوعبیده جراح، [[عبدالرحمن بن عوف]]، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به [[واقعه غدیر]]، ابوبکر را به عنوان [[خلیفه]]<ref>ر. ک:مقاله خیفه</ref> معرفی کردند. <ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۶.</ref> | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۵: | ||
مفسر معروف اهل سنت، ثعلبی میگوید: | مفسر معروف اهل سنت، ثعلبی میگوید: | ||
هنگامی که پیامبر اسلام (ص) تصمیم بر هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی ( | هنگامی که پیامبر اسلام (ص) تصمیم بر هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی (علیه السلام) را به جای خود قرار داد و شبانه به سوی [[غار ثور]] حرکت کرد. و فرمان داد علی (علیه السلام) در بستر او خوابیده و پارچه ی سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر (ص) بود، روی خویش بکشد. مشرکان، در همان شب، اطراف خانه ی پیامبر (ص) را محاصره کردند. | ||
در این هنگام ایزد، به [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] وحی فرستاد: من، بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد؟». هیچ کس حاضر نشد. به آنان وحی کرد: اکنون علی ( | در این هنگام ایزد، به [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] وحی فرستاد: من، بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد؟». هیچ کس حاضر نشد. به آنان وحی کرد: اکنون علی (علیه السلام) در بستر خوابیده است و آماده ی فدای جان خود خواهد بود به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید. | ||
هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بودند، جبرئیل میگفت: به به! آفرین بر تو ای علی! ایزد، به واسطه ی تو، بر فرشته گان افتخار میکند.». ناگاه آیه ی «ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» نازل شد. | هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بودند، جبرئیل میگفت: به به! آفرین بر تو ای علی! ایزد، به واسطه ی تو، بر فرشته گان افتخار میکند.». ناگاه آیه ی «ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» نازل شد. | ||
و در آن، صفات علی ( | و در آن، صفات علی (علیه السلام) بیان گردید. <ref>تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج 2، ص 46 ; رک: الغدیر، ج 2، ص 44</ref> | ||
ابن ابی الحدید معتزلی که از اهل سنت است - درباره ی تفسیر این آیه معتقد است که حماسه ی علی ( | ابن ابی الحدید معتزلی که از اهل سنت است - درباره ی تفسیر این آیه معتقد است که حماسه ی علی (علیه السلام) در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جای رسول الله صلی الله علیه و آله - مورد تایید همه است جز کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز... ، آن را انکار نمیکنند.<ref>شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 270 ; احیاء العلوم، غزالی، ج 3، ص 238 ; نزهة المجالس، صفوری، ج 2، ص 209 ; فصول المهمه، ابن صباغ مالکی; تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حنفی، ص 21 ; مسند احمد حنبل، ج 1، ص 348 ; تاریخ طبری، ج 2، ص 101 تا 99 با سیره ی ابن هشام، ج 2، ص 291 با تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 29</ref> | ||
=== آیه 3 از سوره ی 9 (توبه) === | === آیه 3 از سوره ی 9 (توبه) === | ||
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۲: | ||
'''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | '''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | ||
احمد حنبل - پیشوای معروف اهل سنت - از ابن عباس نقل میکند که پیامبر فلان شخص (خلیفه ی نخست) را فرستاد و سوره ی، توبه را به او داد - تا به مردم، هنگام [[حج]] ابلاغ کند - سپس علی ( | احمد حنبل - پیشوای معروف اهل سنت - از ابن عباس نقل میکند که پیامبر فلان شخص (خلیفه ی نخست) را فرستاد و سوره ی، توبه را به او داد - تا به مردم، هنگام [[حج]] ابلاغ کند - سپس علی (علیه السلام) را به دنبال او فرستاد -، آن را از وی بگیرد و فرمود: «ابلاغ این سوره، تنها، به وسیله ی کسی باید باشد که او از من است و من از اویم». <ref>مسند احمد حنبل، ج 1، ص 231 (طبع مصر) ; همان، ج 23، ص 212 ; همان، ج 21 ص 150 ; خصایص نسائی، ص 28</ref> | ||
=== آیه 29- 30 از سوره ی 83 (مطففین) === | === آیه 29- 30 از سوره ی 83 (مطففین) === | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
برخی از مفسران اهل سنت، در تفسیر این آیه، این گونه نوشتهاند: | برخی از مفسران اهل سنت، در تفسیر این آیه، این گونه نوشتهاند: | ||
روزی علی ( | روزی علی (علیه السلام) و جمعی از مؤمنان، از کنار جمعی از کفار مکه گذشته، آنها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنان را استهزا کردند. این آیات [به دفاع و جانب داری امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره کنندگان، را در قیامت روشن ساخت.<ref>تفسیر فخر رازی، قرطبی، روح المعانی و کشاف زمخشری، ذیل آیه 29 و 30 از سوره ی مطففین; تفسیر نمونه، ج 26، ص 238 و 284 ; تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 4 و 535 ; تفسیر احسن الحدیث ج 8، ص 324 و ج 11، ص 68 ; تفسیر البیان، ج 2، ص 99 ; ج 3، ص 556 ; تفسیر الجدید ج 6، ص 365 ; تفسیر الکاشف، ج 1، ص 196 و ج 2، ص 414</ref> | ||
=== آیه 61 از سوره 3 (آل عمران) === | === آیه 61 از سوره 3 (آل عمران) === | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
'''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | '''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | ||
انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین (علیهما السلام) و «نساءنا» را فاطمه و «انفسنا» را اشاره به علی ( | انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین (علیهما السلام) و «نساءنا» را فاطمه و «انفسنا» را اشاره به علی (علیه السلام) دانستهاند. که نشان از چشمگیری مقام علی (علیه السلام) در عرصه ی اثر بخشیدن به نفرین بر دشمنان و آشکار شدن حق، و در کنار رسول الله بودن و حتی همانند جان او گردیدن، دارد.<ref>صحیح مسلم، ج 7، ص 120 ; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 185 ; تفسیر طبری، ج 3، ص 192 ; مستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص 150 ; دلائل النبوة، حافظ ابوفهیم اصفهانی، ص 297 ; روح المعانی، آلوس، ج 3، ص 167 ; کشاف زمخشری، ج 1، ص 193 ; فصول المهمة ابن صباغ، ص 108 ; الجامع لاحکام القرآن، علامه قرطبی، ج 3، ص 104</ref> | ||
=== آیه 1- 3 از سوره 70 (معارج) === | === آیه 1- 3 از سوره 70 (معارج) === | ||
خط ۲۵۰: | خط ۲۵۰: | ||
'''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | '''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | ||
علامه ی امینی، نام سی تن از عالمان اهل سنت را بیان میکند که همه شان، علت نزول این آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی ( | علامه ی امینی، نام سی تن از عالمان اهل سنت را بیان میکند که همه شان، علت نزول این آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی (علیه السلام) بعد از رسول الله (ص) در صورت حقانیت امامت آن حضرت - دانستهاند. داستان از این قرار است: | ||
هنگامی که رسول الله - درود خداوند بر او و دودمان پاک اش باد - علی ( | هنگامی که رسول الله - درود خداوند بر او و دودمان پاک اش باد - علی (علیه السلام) را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، درباره ی او فرمود: «هر کس، من، مولا و ولی او هستم، علی، مولا و ولی او است». | ||
چیزی نگذشت که این سخن، در تمامی شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به یگانه گی ایزد و حقانیت و رسالت خود فرمان دادی، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما، همه ی این ها را پذیرفتیم، اما به این ها راضی نشدی تا این که این جوان (علی بن ابیطالب) را به جانشینی خود برگزیدی و گفتی: <sub>من کنت مولاه فهذا علی مولاه</sub>. آیا این سخن، از ناحیه ی خودت است یا از سوی ایزد؟». | چیزی نگذشت که این سخن، در تمامی شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به یگانه گی ایزد و حقانیت و رسالت خود فرمان دادی، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما، همه ی این ها را پذیرفتیم، اما به این ها راضی نشدی تا این که این جوان (علی بن ابیطالب) را به جانشینی خود برگزیدی و گفتی: <sub>من کنت مولاه فهذا علی مولاه</sub>. آیا این سخن، از ناحیه ی خودت است یا از سوی ایزد؟». | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
'''تفسیر آیه در کلام و صاحب نظران''' | '''تفسیر آیه در کلام و صاحب نظران''' | ||
علامه ی طباطبایی درالمیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده که «صراط مستقیم» در این آیه، امیر مؤمنان علی ( | علامه ی طباطبایی درالمیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده که «صراط مستقیم» در این آیه، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است.<ref>تفسیر المیزان (مترجم)، ج 1، ص 49 ; تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج 1، ص 50</ref> | ||
در سخن دیگری از امام صادق ( | در سخن دیگری از امام صادق (علیه السلام) «صراط مستقیم»، «راه به سوی معرفت ایزد» تفسیر شده که دو صراط است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت. | ||
صراط دنیا، امام واجب الاطاعه است، برای کسی که او را شناخته و از وی پیروی کرده است. صراط در آخرت، صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد.<ref>تفسیر نمونه، ج 19، ص 40 ; تفسیر المیزان، ج 15، ص 406 ; تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 427</ref> | صراط دنیا، امام واجب الاطاعه است، برای کسی که او را شناخته و از وی پیروی کرده است. صراط در آخرت، صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد.<ref>تفسیر نمونه، ج 19، ص 40 ; تفسیر المیزان، ج 15، ص 406 ; تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 427</ref> | ||
نتیجه این که حضرت علی ( | نتیجه این که حضرت علی (علیه السلام)، بارزترین مصداق «صراط مستقیم است» و صراط مستقیم، جز از راه ولایت، معبر دیگری ندارد. | ||
آیه 274 از سوره 2 (بقره) «الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون». | آیه 274 از سوره 2 (بقره) «الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون». | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
'''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | '''تفسیر آیه در کلام اهل سنت''' | ||
افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن مانند ابن عساکر، طبرانی، ابن هاشم، ابن جریر و امام فخر رازی <ref>تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 290 و 291</ref>، نیز در تفاسیر خود، نزول این آیه را درباره ی حضرت علی ( | افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن مانند ابن عساکر، طبرانی، ابن هاشم، ابن جریر و امام فخر رازی <ref>تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 290 و 291</ref>، نیز در تفاسیر خود، نزول این آیه را درباره ی حضرت علی (علیه السلام) دانشته اند. | ||
داستان شان نزول این آیه، آن است که امام علی ( | داستان شان نزول این آیه، آن است که امام علی (علیه السلام) در حالی که چهار درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه ایزد انفاق کرد. | ||
بی شک حکم کلی و معیار روشن این شیوه، آن است که تمامی دینباوران، در عصرها و نسلهای مختلف، در آشکار و مخفی بودن - و کیفیت اعمال صالح خود - جنبه های اخلاقی و اجتماعی و یا ابعاد شخصیت کمک گیران را مراعات کنند، آن جا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری جویند و چون تعظیم شعائر مذهب و تشویق افراد به عمل شایسته مطرح شود - و در کنار آن آبروی افراد حفظ شود - در برابر نگاه و توجه دیگران کمک کنند. در کنار کمکهای خویش، هیچ گاه از فقر و تنگ دستی، بیمی نداشته باشند و به وعده های الهی امیدوار و به او توکل کنند تا بدین سان رضایت ایزد را کسب کرده و توشه ای همیشه گی برای آخرت خود بیندوزند <ref>تفسیر نمونه، ج 2، ص 267 ; تفسیر نور ; حجة الاسلام قراشی، ج 1، ص 549 ; و تفسیر مراغی، ج، ص </ref>، همانند امام متقیان و پیشوای ایزد خواهان، حضرت علی ( | بی شک حکم کلی و معیار روشن این شیوه، آن است که تمامی دینباوران، در عصرها و نسلهای مختلف، در آشکار و مخفی بودن - و کیفیت اعمال صالح خود - جنبه های اخلاقی و اجتماعی و یا ابعاد شخصیت کمک گیران را مراعات کنند، آن جا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری جویند و چون تعظیم شعائر مذهب و تشویق افراد به عمل شایسته مطرح شود - و در کنار آن آبروی افراد حفظ شود - در برابر نگاه و توجه دیگران کمک کنند. در کنار کمکهای خویش، هیچ گاه از فقر و تنگ دستی، بیمی نداشته باشند و به وعده های الهی امیدوار و به او توکل کنند تا بدین سان رضایت ایزد را کسب کرده و توشه ای همیشه گی برای آخرت خود بیندوزند <ref>تفسیر نمونه، ج 2، ص 267 ; تفسیر نور ; حجة الاسلام قراشی، ج 1، ص 549 ; و تفسیر مراغی، ج، ص </ref>، همانند امام متقیان و پیشوای ایزد خواهان، حضرت علی (علیه السلام). | ||
=== آیه ی 12 از سوره 69 (الحاقه) === | === آیه ی 12 از سوره 69 (الحاقه) === | ||
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
«من، از ایزد درخواست کردم، گوش های علی را از این گوش های شنوا و نگه دارنده ی حقایق قرار دهد.». | «من، از ایزد درخواست کردم، گوش های علی را از این گوش های شنوا و نگه دارنده ی حقایق قرار دهد.». | ||
به دنبال سخن پیامبر صلی الله علیه و آله، علی ( | به دنبال سخن پیامبر صلی الله علیه و آله، علی (علیه السلام) فرمود: «من، هیچ سخنی بعد از آن، از رسول الله نشنیدم که آن را فراموش کنم <ref>تفسیر قرطبی، ح 10، ص 6743 ; مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان وتفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه 12 سوره معارج; مناقب ابن مغازلی شافعی، ص 245</ref>، بلکه همیشه، آن را به خاطر داشتم. | ||
=== آیات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان) === | === آیات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان) === | ||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
'''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع''' | '''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع''' | ||
34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتابهای خود، این آیات را درباره ی ایثار امام علی ( | 34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتابهای خود، این آیات را درباره ی ایثار امام علی (علیه السلام) و خاندان تاب ناک او دانستهاند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بینظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان شان (علیه السلام) شمرده اند.<ref> الغدیر، علامه امینی، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسیر نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 274 ; الجدید، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسیر، ج 7، ص 139 ; الکاشف، ج 4، ص 670 ; کشف الاسرار، ج 10 ص 319</ref> | ||
ماجرای نزول آیات، بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر (ص) و آله با جمعی از یاران به عیادت شان رفتند و به علی علیهالسلام گفتند: «ای ابوالحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود میکردی.». | ماجرای نزول آیات، بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر (ص) و آله با جمعی از یاران به عیادت شان رفتند و به علی علیهالسلام گفتند: «ای ابوالحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود میکردی.». | ||
علی ( | علی (علیه السلام)، فاطمه (علیه السلام) و فضه، (رضوان الله علیها)، - خادم آنان - نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز، روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهما السلام نیز گفتند: «ما هم نذر میکنیم و روزه میگیریم.». | ||
چیزی نگذشت که هر دو، شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی، دست خالی بودند. علی علیهالسلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. | چیزی نگذشت که هر دو، شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی، دست خالی بودند. علی علیهالسلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۳۱: | ||
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن | تفسیر آیه در کلام اهل تسنن | ||
دانش مند معروف اهل سنت، حاکم حسکانی، از بریده نقل میکند که شیبه و عباس، هر کدام، بر دیگری افتخار میکردند. علی ( | دانش مند معروف اهل سنت، حاکم حسکانی، از بریده نقل میکند که شیبه و عباس، هر کدام، بر دیگری افتخار میکردند. علی (علیه السلام) از کنار آن دو میگذشت، از افتخار کردن آنان پرسش کرد عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن، مسئله ی آب دادن به حجاج است. | ||
شیبه گفت: «من، تعمیر کننده ی مسجد الحرام (و کلیددار کعبه) هستم. | شیبه گفت: «من، تعمیر کننده ی مسجد الحرام (و کلیددار کعبه) هستم. | ||
علی ( | علی (علیه السلام) گفت: «با این که از شما حیا میکنم، اما باید بگویم، با این سن کم، افتخاری دارم که شما ندارید». | ||
آن دو پرسیدند: «کدام افتخار؟!». | آن دو پرسیدند: «کدام افتخار؟!». | ||
خط ۳۴۱: | خط ۳۴۱: | ||
حضرت فرمود: «من، با شمشیر، جهاد کردم تا شما ایمان به ایزد و پیامبر آوردید!». | حضرت فرمود: «من، با شمشیر، جهاد کردم تا شما ایمان به ایزد و پیامبر آوردید!». | ||
پیامبر (ص) علی ( | پیامبر (ص) علی (علیه السلام) را خواست و از ماجرا پرسش کرد. ناگاه جبریل نازل شد و گفت: «ای محمد! پروردگارت، به تو سلام میرساند و میگوید که این آیات را بر آنها بخوان: «اجعلتم سقایة الحاج...» <ref>آیه 19 سوره توبه</ref> | ||
== شهادت امام علی == | == شهادت امام علی == | ||
امام علی( | امام علی(علیه السلام) در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ قمری در [[مسجد کوفه]]<ref>ر. ک:مقاله مسجدکوفه</ref> در حال [[سجده]]،<ref>شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۱۲، ص۲۵۱</ref> به دست ابن ملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در ۲۱ [[رمضان]] به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.<ref>درباره تاریخ شهادت امام علی(علیه السلام)، اختلاف است. ابن ابی الحدید (از علمای اهل سنت) شهادت وی در شب ۱۷ رمضان را قول مشهور میداند و میگوید شب ۱۷ رمضان شب بدر است و روایاتی در دست بوده که وی در شب بدر کشته میشود. (شرح نهجالبلاغه، ج۱، ص۱۵-۱۶)</ref> ضربت خوردن علی بن ابیطالب، در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان، وی میکوشید مردم [[عراق]]<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند. در این حال، معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی(علیه السلام) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد.<ref>جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ۱۳۹۱، ص۵۴-۵۳</ref> بنابر منابع تاریخی، سه تن از [[خوارج]] برای کشتن سه نفر یعنی امام علی(علیه السلام)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابن ملجم مرادی مامور قتل علی(علیه السلام) شد. <ref>جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۵۵</ref> | ||
امام اول شیعیان پس از شهادت، چنانکه خود وصیت کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴۲، ص۳۳۸؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۳۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۰</ref> توسط امام حسن( | امام اول شیعیان پس از شهادت، چنانکه خود وصیت کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴۲، ص۳۳۸؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۳۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۰</ref> توسط امام حسن(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی (غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۲۷-۲۸</ref> مخفی کردن قبر امام علی(علیه السلام) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بیحرمتی توسط بنی امیه و خوارج دانسته شده است.<ref>عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص۹۳؛ مجلسی، بحار، ج۴۲، ص۲۲۲؛ به نقل مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(علیه السلام)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۱، ص۲۳۹-۲۴۰</ref> [[امام صادق]]<ref>ر. ک:مقاله امام صادق</ref>(علیه السلام) در سال ۱۳۵ق، در زمان حکومت منصور عباسی، محل دفن امام علی(علیه السلام) را در [[نجف]]<ref>ر. ک:مقاله نجف</ref> آشکار کرد. <ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳</ref> | ||
بر اساس روایات، امام علی( | بر اساس روایات، امام علی(علیه السلام) درباره چگونگی [[غسل]]، کفن، [[نماز]] و تدفین خود، سفارشهایی به فرزندانش کرد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳</ref> او همچنین از امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابن ملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند.<ref>نهجالبلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱</ref> علی بن ابیطالب(علیه السلام) همچنین ضمن تأکید بر توجه به [[قرآن]]، نماز، [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]]، [[جهاد]] در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند. <ref>نهجالبلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |