۸۷٬۱۷۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهمالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' اگر چه' به ' اگرچه') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
== نظر امام در مورد ملحدان اول انقلاب == | == نظر امام در مورد ملحدان اول انقلاب == | ||
و در مقابل، امام در مورد جبهه ملی که مخالفت خود را با لایحه قصاص اعلام کرده بود و جریان سلمان رشدی که هیچ کدام از این دو با صراحت اصول دین را منکر نشده بودند، آنها را مرتد میشناسد و در مورد سلمان رشدی چون توطئه دشمن کاملاً روشن است، حکم قتل او را صادر میکند.<br> | و در مقابل، امام در مورد جبهه ملی که مخالفت خود را با لایحه قصاص اعلام کرده بود و جریان سلمان رشدی که هیچ کدام از این دو با صراحت اصول دین را منکر نشده بودند، آنها را مرتد میشناسد و در مورد سلمان رشدی چون توطئه دشمن کاملاً روشن است، حکم قتل او را صادر میکند.<br> | ||
در مورد سلمان رشدی این توضیح لازم است که کتاب آیات شیطانی او | در مورد سلمان رشدی این توضیح لازم است که کتاب آیات شیطانی او اگرچه قصهپردازی است و شخصیتهای داستان با اسامی غیر از اسامی شخصیتهای اصلی مورد توهین قرار گرفتهاند، در چینش داستان به اسلام و مقدسات اسلامی و پیامبر بزرگوار اسلام و یارانش توهین میکند. دراینباره قابل توضیح است که سلمان رشدی از باب سابّ النبی محکوم به قتل شده، و درباره مرتد ملی نیز عنوان خاص مرتد سیاسی مد نظر امام است.<br> | ||
نخستین دادستان جمهوری اسلامی میگوید: در صورتی انکار ضروریات دین موجب ارتداد خواهد شد که شخص منکر به چنین پیامدی آگاه باشد؛ از این رو مسلمان ناآگاه به مسائل اسلامی (مانند مسلمانی که در محیطهای غیر اسلامی یا ممالک مسلماننشین ناآشنا به مسائل اسلامی زندگی میکند.) اگر منکر مسائل ضروری اسلام شود، مرتد شمرده نمیشود.<ref>آیتالله موسوی اردبیلی، ص 840</ref>.همچنین شخصی که بر اثر تحقیق و ایجاد شبهه، ضروریات دین را انکار یا تردید نماید، مرتد نخواهد بود؛ زیرا چنین فردی در واقع ضروری دین را منکر نشده تا لازمه آن را پذیرا باشد.<ref>مجله حوزه، ش 41، ص 80.</ref> تمام فقیهان گذشته مانند محقق اردبیلی، فاضل اصفهانی، کاشفالغطاء و سید عاملی، محقق همدانی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و امام خمینی، انکار ضروری دین و اصول دین را باعث ارتداد میدانند و بین قاصر، مقصر در فهم دین تفصیل قائل میشوند و حتی شیخ انصاری که منکر اعتقادات ضرور مانند اعتقاد به خدای تعالی و ... را کافر میداند، بین قاصر و مقصّر فرقی نمیشناسد؛ اما زمانی که در مورد قاصر صحبت میکند، میگوید: در خروج قاصر از اسلام باید تأمل کرد و مسأله از «مشکلات» است. او در فرائدالاصول آورده است که انکار ضرور ضرری به اصل پذیرش اسلام و دین نمیزند، مگر این که منکر ضرور، به آن علم داشته باشد.<br> | نخستین دادستان جمهوری اسلامی میگوید: در صورتی انکار ضروریات دین موجب ارتداد خواهد شد که شخص منکر به چنین پیامدی آگاه باشد؛ از این رو مسلمان ناآگاه به مسائل اسلامی (مانند مسلمانی که در محیطهای غیر اسلامی یا ممالک مسلماننشین ناآشنا به مسائل اسلامی زندگی میکند.) اگر منکر مسائل ضروری اسلام شود، مرتد شمرده نمیشود.<ref>آیتالله موسوی اردبیلی، ص 840</ref>.همچنین شخصی که بر اثر تحقیق و ایجاد شبهه، ضروریات دین را انکار یا تردید نماید، مرتد نخواهد بود؛ زیرا چنین فردی در واقع ضروری دین را منکر نشده تا لازمه آن را پذیرا باشد.<ref>مجله حوزه، ش 41، ص 80.</ref> تمام فقیهان گذشته مانند محقق اردبیلی، فاضل اصفهانی، کاشفالغطاء و سید عاملی، محقق همدانی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و امام خمینی، انکار ضروری دین و اصول دین را باعث ارتداد میدانند و بین قاصر، مقصر در فهم دین تفصیل قائل میشوند و حتی شیخ انصاری که منکر اعتقادات ضرور مانند اعتقاد به خدای تعالی و ... را کافر میداند، بین قاصر و مقصّر فرقی نمیشناسد؛ اما زمانی که در مورد قاصر صحبت میکند، میگوید: در خروج قاصر از اسلام باید تأمل کرد و مسأله از «مشکلات» است. او در فرائدالاصول آورده است که انکار ضرور ضرری به اصل پذیرش اسلام و دین نمیزند، مگر این که منکر ضرور، به آن علم داشته باشد.<br> | ||
مقدّس اردبیلی نیز میفرماید: مراد از ضروری که منکر او کافر میشود، ضروری است که نزد مرتد ثابت شده باشد به این که از ضروریات است.<br> | مقدّس اردبیلی نیز میفرماید: مراد از ضروری که منکر او کافر میشود، ضروری است که نزد مرتد ثابت شده باشد به این که از ضروریات است.<br> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
علامه در ارشاد الأذهان میگوید: اگر مرتد، ارشاد]و حل شبهه[را بطلبد، احتمال داده میشود درخواستش اجابت نشود؛ بلکه مکلّف میشود به اسلام گردن نهد و توبه کند و بعد ارشاد شود]و شبههاش حل شود[.<br> | علامه در ارشاد الأذهان میگوید: اگر مرتد، ارشاد]و حل شبهه[را بطلبد، احتمال داده میشود درخواستش اجابت نشود؛ بلکه مکلّف میشود به اسلام گردن نهد و توبه کند و بعد ارشاد شود]و شبههاش حل شود[.<br> | ||
# فخر المحققین، فرزند علامه حلّی ضمن واجب دانستن حل شبهه مرتد، مهلت دادن به مرتد را به اندازهای که عذرش برطرف شود واجب دانسته، میفرماید: | # فخر المحققین، فرزند علامه حلّی ضمن واجب دانستن حل شبهه مرتد، مهلت دادن به مرتد را به اندازهای که عذرش برطرف شود واجب دانسته، میفرماید: اگرچه رجوع و اقرار به اسلام واجب فوری و مضیق است، این فوریت و مضیق بودن با وجوب حل شبهه منافات ندارد؛ زیرا امکان آن است که اسلام بپذیرد؛ سپس شبههاش حل شود و این قول نزد من اقوا است.<ref>فخر المحققین (ابن علامه)، ج4، ص550.</ref> <br> | ||
# شهید ثانی، پس از بیان روایتی از امام صادق(علیهالسلام) که به نقل از جدّ بزرگوارش حضرت علی(علیهالسلام)مدت استتابه مرتد را 3 روز دانسته، میفرماید: | # شهید ثانی، پس از بیان روایتی از امام صادق(علیهالسلام) که به نقل از جدّ بزرگوارش حضرت علی(علیهالسلام)مدت استتابه مرتد را 3 روز دانسته، میفرماید: اگرچه این روایت ضعیف است، عمل به آن برای حفظ دماء]نفس[و از بین رفتن شبهه که بر مرتد عارض شده، نیکو است.<ref>شهید ثانی، ج2، ص358.</ref> <br> | ||
# مقدس اردبیلی، وی برخلاف عالمان دیگر که کلامشان اطلاق داشت، با قید ملّی میگوید: مرتد ملّی که ارشاد و کشف و پرده برداشتن از حق و رفع شک و شبهه و اظهار حق را بطلبد، هر آینه باید شک و شبههاش برطرف شود و نیز از آن عملی که باعث ارتدادش شده، برگشت داده شود. وی بعد از این بیان، احتمال دیگری را ذکر میکند که اصلا به او التفات نمیشود و کلامش نیز شنیده نخواهد شد و وجه این احتمال را به دلیل قول مشهور رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)«من بدّل دینه فاقتلوه» مضیق دانستن اسلام میداند. | # مقدس اردبیلی، وی برخلاف عالمان دیگر که کلامشان اطلاق داشت، با قید ملّی میگوید: مرتد ملّی که ارشاد و کشف و پرده برداشتن از حق و رفع شک و شبهه و اظهار حق را بطلبد، هر آینه باید شک و شبههاش برطرف شود و نیز از آن عملی که باعث ارتدادش شده، برگشت داده شود. وی بعد از این بیان، احتمال دیگری را ذکر میکند که اصلا به او التفات نمیشود و کلامش نیز شنیده نخواهد شد و وجه این احتمال را به دلیل قول مشهور رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)«من بدّل دینه فاقتلوه» مضیق دانستن اسلام میداند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
7. فاضل هندی، درباره مرتدی که بگوید شبهه مرا حل کنید، دو احتمال را یادآور میشود:<br> | 7. فاضل هندی، درباره مرتدی که بگوید شبهه مرا حل کنید، دو احتمال را یادآور میشود:<br> | ||
احتمال اوّل این است که به او مهلت داده شود تا شبههاش حل شود؛ زیرا حل شبهه واجب است و نیز به دلیل این که تکلیف کردن به ایمان با وجود شبهه از مصادیق تکلیف به ما لا یطاق است]و تکلیف به ما لا یطاق نیز محال است[.<br> | احتمال اوّل این است که به او مهلت داده شود تا شبههاش حل شود؛ زیرا حل شبهه واجب است و نیز به دلیل این که تکلیف کردن به ایمان با وجود شبهه از مصادیق تکلیف به ما لا یطاق است]و تکلیف به ما لا یطاق نیز محال است[.<br> | ||
احتمال دوم این است که او را به توبه کردن در همان لحظه]ارتداد [واداریم؛ سپس شبههاش برطرف شود؛ زیرا توبه واجب فوری است و برطرف کردن شبهه | احتمال دوم این است که او را به توبه کردن در همان لحظه]ارتداد [واداریم؛ سپس شبههاش برطرف شود؛ زیرا توبه واجب فوری است و برطرف کردن شبهه اگرچه واجب فوری است، مقتضی مهلت است و چه بسا زمانش طولانی شود و توبه ظاهری، در حکم کردنش به اسلام کفایت میکند؛ اگرچه شبهه مانع احتیاط است و همچنین چه بسا مقررات محدود کننده ای را در جهت توسعه انسانی و بالاتر از آن، توسعه پایدار قرار داده و پذیرفتهاند؛ بدین لحاظ دیده میشود که امروزه موضوع حقوق انسانها کنار حقوق حیوانات و حقوق منابع زیست محیطی مطرح میشود و این بدان معنا است که به هیچ وجه برای آزادی تعریفی که انسان میتواند بر اساس امیال خود هر گونه که بخواهد عمل کند نکردهاند.<br> | ||
انسان در پناه آزادی دارای معنا میشود؛ بدین سبب که اختیار خصوصیت ممیزه انسان از دیگر مخلوقات است؛ اما آنچه انسان را از توحش دور میکند، این است که انسان افزون بر این که آزاد و مختار آفریده شده، خصوصیت برجسته دیگری نیز دارد که آن خصوصیت جامعهپذیری، و مدنیالطبع بودن او است. انسان بدون محبت به دیگران و طلب چنین محبتی به یقین میمیرد و نسل او از بین میرود.<br> | انسان در پناه آزادی دارای معنا میشود؛ بدین سبب که اختیار خصوصیت ممیزه انسان از دیگر مخلوقات است؛ اما آنچه انسان را از توحش دور میکند، این است که انسان افزون بر این که آزاد و مختار آفریده شده، خصوصیت برجسته دیگری نیز دارد که آن خصوصیت جامعهپذیری، و مدنیالطبع بودن او است. انسان بدون محبت به دیگران و طلب چنین محبتی به یقین میمیرد و نسل او از بین میرود.<br> | ||
خصوصیات آزادی و اختیار و محبت و شعور استفاده از تجربیات همنوعان و منابع طبیعی و اندوختن این تجربهها انسان را دارای ابعادی میسازد که کنار هم قرار گرفتن این ابعاد به معنای تن دادن به مقررات و پذیرفتن تکالیف است. انسان مختار، انسان بدون وظیفه نیست. چه بخواهیم آزادی را در چنبره و سیطرههای خودخواهی و نژاد پرستی محدود کنیم و چه بخواهیم فراتر بیندیشیم و نوعیت انسان و مخلوقات جهان را حرمت نهیم، آزادی با تکلیف و حق و حقوق متقابل معنا مییابد.<br> | خصوصیات آزادی و اختیار و محبت و شعور استفاده از تجربیات همنوعان و منابع طبیعی و اندوختن این تجربهها انسان را دارای ابعادی میسازد که کنار هم قرار گرفتن این ابعاد به معنای تن دادن به مقررات و پذیرفتن تکالیف است. انسان مختار، انسان بدون وظیفه نیست. چه بخواهیم آزادی را در چنبره و سیطرههای خودخواهی و نژاد پرستی محدود کنیم و چه بخواهیم فراتر بیندیشیم و نوعیت انسان و مخلوقات جهان را حرمت نهیم، آزادی با تکلیف و حق و حقوق متقابل معنا مییابد.<br> |