confirmed، مدیران
۳۷٬۴۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
ابلاغ در لغت به معنای <big>رساندن</big> است. و مراد از عصمت در مقام ابلاغ وحی این است که پیامبر همان مطالبی را که تلقی و دریافت کرده، بدون هیچ افزودن و کاستن به مردم برساند. یعنی نه پیامبر دچار خطا و یا تحریف عمدی آن شود و نه شیاطین در موقع تبلیغ پیامبر، دخالت کرده و مثلا با صدایی شبیه صدای پیامبر، مطالبی را به آیات الهی بیفزایند. | ابلاغ در لغت به معنای <big>رساندن</big> است. و مراد از عصمت در مقام ابلاغ وحی این است که پیامبر همان مطالبی را که تلقی و دریافت کرده، بدون هیچ افزودن و کاستن به مردم برساند. یعنی نه پیامبر دچار خطا و یا تحریف عمدی آن شود و نه شیاطین در موقع تبلیغ پیامبر، دخالت کرده و مثلا با صدایی شبیه صدای پیامبر، مطالبی را به آیات الهی بیفزایند. | ||
مساله عصمت انبیا در مقام تلقی و ابلاغ وحی، تقریبا مورد پذیرش همه طوایف مسلمین قرار گرفته است | مساله عصمت انبیا در مقام تلقی و ابلاغ وحی، تقریبا مورد پذیرش همه طوایف مسلمین قرار گرفته است<ref>سبحانی، جعفر، الالهیات، قم، موسسه امام صادق(علیه السلام)، چاپ ششم، ۱۳۸۴، ج۳،ص۱۸۳</ref>. | ||
== عصمت درقرآن == | == عصمت درقرآن == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
عصمت به معنای درجه کامل شناخت و علم و تقوا است و شکی نیست که قسمتی از مراتب تقوا را میتوان کسب کرد. بنابراین نمیتوان آن را کاملا موهبتی و بدون لیاقت و شایستگی خود شخص محسوب نمود بلکه شخص معصوم با اکتساب مراحل تقوی به عصمت میرسد. | عصمت به معنای درجه کامل شناخت و علم و تقوا است و شکی نیست که قسمتی از مراتب تقوا را میتوان کسب کرد. بنابراین نمیتوان آن را کاملا موهبتی و بدون لیاقت و شایستگی خود شخص محسوب نمود بلکه شخص معصوم با اکتساب مراحل تقوی به عصمت میرسد. | ||
بعضی از دانشمندان مانند [[شیخ مفید]] و [[سیّد مرتضی]] و [[علامه حلی]] آن را موهبت الهی میدانند. | بعضی از دانشمندان مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی علم الهدی|سیّد مرتضی]] و [[علامه حلی]] آن را موهبت الهی میدانند. | ||
شیخ مفید: العصمة تفضل من الله تعالی علی من علم أنه یتمسک بعصمته<ref>تصحیح الاعتقاد، ص 128</ref> قال السید المرتضی رحمه الله فی کتاب الغرر و الدرر:" أن العصمة هی اللطف الذی یفعله الله تعالی فیختار العبد عنده الامتناع من فعل القبیح"<ref>بحارالانوار، ج 17، ص 93</ref> و به چند آیه استدلال کردهاند: وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الاخْیارِ<ref>بحارالانوار، ج 17، ص/ 47</ref> وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلی عِلْمٍ عَلَی الْعالَمین <ref>دخان/ 32</ref> {{متن قرآن |إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً<ref>احزاب/ 33</ref>}}. | شیخ مفید: العصمة تفضل من الله تعالی علی من علم أنه یتمسک بعصمته<ref>تصحیح الاعتقاد، ص 128</ref> قال السید المرتضی رحمه الله فی کتاب الغرر و الدرر:" أن العصمة هی اللطف الذی یفعله الله تعالی فیختار العبد عنده الامتناع من فعل القبیح"<ref>بحارالانوار، ج 17، ص 93</ref> و به چند آیه استدلال کردهاند: وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الاخْیارِ<ref>بحارالانوار، ج 17، ص/ 47</ref> وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلی عِلْمٍ عَلَی الْعالَمین <ref>دخان/ 32</ref> {{متن قرآن |إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً<ref>احزاب/ 33</ref>}}. | ||
== اگر عصمت موهوبی است، چه افتخاری است == | == اگر عصمت موهوبی است، چه افتخاری است == | ||
حقیقت این است که عصمت الهی با توجّه به زمینههای طهارت و لیاقتهای فرد است. یعنی خداوند متعال با علم بی پایان خویش مىدانسته که اشخاصی لیاقت بهرهمندی از این موهبت را دارند و آن را به ایشان اعطاء نموده است. مانند مجاهدتهای ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر اسلام( | حقیقت این است که عصمت الهی با توجّه به زمینههای طهارت و لیاقتهای فرد است. یعنی خداوند متعال با علم بی پایان خویش مىدانسته که اشخاصی لیاقت بهرهمندی از این موهبت را دارند و آن را به ایشان اعطاء نموده است. مانند مجاهدتهای ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر اسلام(صلی الله علیه) و یوسف (علیه السلام) و سایر انبیا (علیه السلام) | ||
در دعای ندبه میخوانیم: الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِه<ref>إقبال الاعمال، ص 295</ref> . | در دعای ندبه میخوانیم: الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِه<ref>إقبال الاعمال، ص 295</ref> . | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
این آیه به هیچ وجه نشانگر دودلى پیامبر نیست؛ بلکه راهى براى تحقیق و جستجو فراروى مخاطبان قرآن کریم قرار میدهد و از آنان میخواهد که براى برطرف ساختن شک و تردید خود، از دانشمندان [[یهودى]] و [[مسیحی]] که ویژگىهاى پیامبر خاتم را میدانند، پرسش نمایند<ref>آموزش عقاید، ج ۲ـ۱، ص ۲۵۷</ref>. | این آیه به هیچ وجه نشانگر دودلى پیامبر نیست؛ بلکه راهى براى تحقیق و جستجو فراروى مخاطبان قرآن کریم قرار میدهد و از آنان میخواهد که براى برطرف ساختن شک و تردید خود، از دانشمندان [[یهودى]] و [[مسیحی]] که ویژگىهاى پیامبر خاتم را میدانند، پرسش نمایند<ref>آموزش عقاید، ج ۲ـ۱، ص ۲۵۷</ref>. | ||
همچنین در آیهاى دیگر، رسول خدا ( | همچنین در آیهاى دیگر، رسول خدا (صلی الله علیه) از این که به خواسته گروهى سستایمان تن داده و آنان را از شرکت در [[جهاد]] معاف داشته است، چنین بازخواست میشود: {{متن قرآن |«عَفَا اللّه عَنْک لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتّى یتَبَینَ لَک الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ»<ref> سوره توبه، آیه ۴۳</ref>}} خدایت ببخشاید، چرا پیش از آن که (حال) راستگویان بر تو روشن شود و دروغگویان را بازشناسى به آنان اجازه دادى؟) | ||
با اندکى تأمل روشن میگردد که عتاب و سرزنش این آیه در واقع، دامنگیر کسانى است که بدون داشتن عذرى حقیقى، از شرکت در جهاد سرباز میزنند و بهانههاى واهى را پشتوانه خانهنشینى خود میسازند<ref> بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۴۶ و المیزان، ج ۹، ص ۲۵۸</ref>. این گروه اگر هم با مخالفت پیامبر روبرو میشدند، در تصمیم خود بازنگرى نمیکردند و قداست سرسپردگى در برابر فرمان رسول خدا ( | با اندکى تأمل روشن میگردد که عتاب و سرزنش این آیه در واقع، دامنگیر کسانى است که بدون داشتن عذرى حقیقى، از شرکت در جهاد سرباز میزنند و بهانههاى واهى را پشتوانه خانهنشینى خود میسازند<ref> بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۴۶ و المیزان، ج ۹، ص ۲۵۸</ref>. این گروه اگر هم با مخالفت پیامبر روبرو میشدند، در تصمیم خود بازنگرى نمیکردند و قداست سرسپردگى در برابر فرمان رسول خدا (صلی الله علیه) را نیز در هم میشکستند. افزون بر این که حضور این سست ایمانان در جهاد، جز تضعیف روحیه دیگران حاصلى نداشت و چنان که در آیات بعدى همین سوره آمده است، به فساد و تباهى میانجامید. | ||
از آنچه گذشت این نتیجه بدست مىآید که این آیه، برخلاف آنچه برخى پنداشتهاند <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۲۷۴؛ تفسیر البیضاوى، ج ۲، ص ۱۸۵</ref>، نه تنها پیامبر را سرزنش نمیکند، بلکه با ظاهرى عتاب آلود به ستایش از وى میپردازد. این مدحِ عتاب نما بدان معناست که دلسوزى پیامبر اکرم ( | از آنچه گذشت این نتیجه بدست مىآید که این آیه، برخلاف آنچه برخى پنداشتهاند <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۲۷۴؛ تفسیر البیضاوى، ج ۲، ص ۱۸۵</ref>، نه تنها پیامبر را سرزنش نمیکند، بلکه با ظاهرى عتاب آلود به ستایش از وى میپردازد. این مدحِ عتاب نما بدان معناست که دلسوزى پیامبر اکرم (صلی الله علیه) براى مردمان به حدّى است که حتى رسوایىِ خطاکاران را نیز نمیپسندد و با موافقت با خواستهٔ آنان، پرده از نفاق و دورویى شان برنمیگیرد. | ||
۳. آنچه گذشت به معناى نادیده گرفتن لغزشهاى پیامبران نیست. بسیارى از کارها که بر همگان روا است، شایستهٔ مقربان درگاه الهى نیست، که «حَسَناتُ الابرارُ سَیئاتُ المُقَرّبین»<ref> این سخن مشهور در برخى از منابع، از احادیث نبوى به شمار آمده است. ر. ک: کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵</ref>. چه بسا از «معصومان» عملى سر زند که هر چند حرام شرعى نیست ولى با مقام و منزلت والاى آنان سازگارى ندارد و در اصطلاح «ترک اولى» خوانده میشود. این لغزشهاى کوچک به گونهاى در قرآن برجسته گردیدهاند که ظاهربینان و غیردقیق نگران را به تردید میافکند و این پرسش را پیش روى آدمى قرار میدهد که اگر پیامبران معصوماند، دلیل این همه پافشارى بر لغزشهاى آنان چیست. | ۳. آنچه گذشت به معناى نادیده گرفتن لغزشهاى پیامبران نیست. بسیارى از کارها که بر همگان روا است، شایستهٔ مقربان درگاه الهى نیست، که «حَسَناتُ الابرارُ سَیئاتُ المُقَرّبین»<ref> این سخن مشهور در برخى از منابع، از احادیث نبوى به شمار آمده است. ر. ک: کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵</ref>. چه بسا از «معصومان» عملى سر زند که هر چند حرام شرعى نیست ولى با مقام و منزلت والاى آنان سازگارى ندارد و در اصطلاح «ترک اولى» خوانده میشود. این لغزشهاى کوچک به گونهاى در قرآن برجسته گردیدهاند که ظاهربینان و غیردقیق نگران را به تردید میافکند و این پرسش را پیش روى آدمى قرار میدهد که اگر پیامبران معصوماند، دلیل این همه پافشارى بر لغزشهاى آنان چیست. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
=== دلیل عقلی === | === دلیل عقلی === | ||
بسیار روشن است که پیامبر ( | بسیار روشن است که پیامبر (صلی الله علیه) و امام حافظ دین الهی است و اگر انحراف پیدا کند، غرض اصلی دین که هدایت مردم است، صورت نمیپذیرد و <ref>نقض غرض</ref> میشود. از آیه شریفه: {{متن قرآن |لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ<ref>بقره/ 124</ref>}} نیز عصمت امام استفاده میشود. | ||
'''انسانها بر 4 قسماند:''' | '''انسانها بر 4 قسماند:''' |