۸۷٬۷۷۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امتها' به 'امتها') |
جز (جایگزینی متن - ' می بینند' به ' میبینند') |
||
خط ۲۸۳: | خط ۲۸۳: | ||
پیرهون مؤسس این مکتب ده دلیل که از آن جمله است تاثیر دخالت شرایط زمانی و مکانی و کیفیت ساختمان قوای ادراکی شخص ادراک کننده اقامه کرد بر نفی ارزش یقینی ادراکات و ثابت نمود که ادراکات ما نسبت باشیاء بستگی دارد بیک سلسله عوامل خارجی و یک سلسله عوامل داخلی و با تغییر آن عوامل تغییر میکندپس ما نباید بگوئیم اشیاء را آنگونه که در واقع و نفس الامر هستند درک میکنیم بلکه باید بگوئیم آنها را آنگونه که وضع ساختمان قوای ادراکی ما در تحت تاثیر شرایط مخصوص اقتضا میکند ادراک میکنیم اما حقیقت چیست نمیدانیم. -انتهی - | پیرهون مؤسس این مکتب ده دلیل که از آن جمله است تاثیر دخالت شرایط زمانی و مکانی و کیفیت ساختمان قوای ادراکی شخص ادراک کننده اقامه کرد بر نفی ارزش یقینی ادراکات و ثابت نمود که ادراکات ما نسبت باشیاء بستگی دارد بیک سلسله عوامل خارجی و یک سلسله عوامل داخلی و با تغییر آن عوامل تغییر میکندپس ما نباید بگوئیم اشیاء را آنگونه که در واقع و نفس الامر هستند درک میکنیم بلکه باید بگوئیم آنها را آنگونه که وضع ساختمان قوای ادراکی ما در تحت تاثیر شرایط مخصوص اقتضا میکند ادراک میکنیم اما حقیقت چیست نمیدانیم. -انتهی - | ||
باید گفت: هر چند در برابر مکتب شکاکان و سوفیستها شخصیتتهائی همانند ارسطو قیام نموده و با ادله و مبانی محکم امکان حصول معرفت صحیح برای انسان را نسبت به مسائل گوناگون اثبات نمودند چنانکه ارسطو با تدوین منطق نشان داد که اگر تفکر از طریق صحیح آنجام گیرد میتوان به حقائقی دسترسی پیدا نمود اما باردیگر در قرون اخیر افرادی در غرب پیدا شدند که همانند سوفیستها و شکاکان ارزش معلومات را انکار نموده و معتقد شدند که برای بشر امکان معرفت به حقائق خارجی وجود ندارد بلکه انسانها همیشه با چهارچوبهای ذهنی خاصشان به خارج نگریسته و خارج را با عینک خاص خودشان | باید گفت: هر چند در برابر مکتب شکاکان و سوفیستها شخصیتتهائی همانند ارسطو قیام نموده و با ادله و مبانی محکم امکان حصول معرفت صحیح برای انسان را نسبت به مسائل گوناگون اثبات نمودند چنانکه ارسطو با تدوین منطق نشان داد که اگر تفکر از طریق صحیح آنجام گیرد میتوان به حقائقی دسترسی پیدا نمود اما باردیگر در قرون اخیر افرادی در غرب پیدا شدند که همانند سوفیستها و شکاکان ارزش معلومات را انکار نموده و معتقد شدند که برای بشر امکان معرفت به حقائق خارجی وجود ندارد بلکه انسانها همیشه با چهارچوبهای ذهنی خاصشان به خارج نگریسته و خارج را با عینک خاص خودشان میبینند. هر چند اینان خود را متفاوت از سوفیستها دانسته و بظاهر قائل به امکان حصول معرفت به حقائق هستی بودند اما وقتی به عمق گفتارشان نگریسته شود ریشههای تفکر نسبیون گذشته را بخوبی میتوان در آندیشههای آنان مشاهده نمود. قالب جدیدی که نسبیون جدید برای بیان آندیشه شان بر گزیدند روش هرمنوتیک بود چون ماهیت و بازگشت این تفکر –هرمنوتیک- دیدگاه کسانی بود که معتقد بودند هر یک از انسانها با قالب و چهار چوب ذهنی خاصی که دارند به خارج نگریسته و امکان معرفت حقیقی نسبت به امورات خارجی وجود ندارد. | ||
شهید مطهری در زمینه تشابه دیدگاه نسبیون جدید اروپا با پیروان مکتب شکاکیت قبل از میلاد در یونان باستان میفرماید: | شهید مطهری در زمینه تشابه دیدگاه نسبیون جدید اروپا با پیروان مکتب شکاکیت قبل از میلاد در یونان باستان میفرماید: |