پرش به محتوا

لبنان: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'پی گیر' به 'پی‌گیر'
جز (جایگزینی متن - 'چشم گیر' به 'چشم‌گیر')
جز (جایگزینی متن - 'پی گیر' به 'پی‌گیر')
خط ۹۵۴: خط ۹۵۴:
وسایل و استراتژی
وسایل و استراتژی


در زمینه صدور انقلاب چنان که محمدی نیز بدان اشاره می‌کند، سه پارادایم در میان انقلابیون ایران وجود داشته است که در طول تاریخ دیپلماسی انقلاب اسلامی، همواره در نوسان و تطور بوده است. افزون برآنکه در هر دوره پارادایم غالبی وجود داشته است. پارادایم نخست برارزش‌های انقلاب در درون مرزهای ملی و عدم تعرض به محیطپیرامون باور داشته است. پارادایم دوم بر عدم تقید به مرزهای ملی وهدم این مرزها و عدم تعهد به پذیرش قوانین بین‌المللی تأکید داشته است. پارادایم سوم، به ساختن امت نمونه و سیاست کلی مسالمت‌آمیز باجهان خارج، ضمن ضربه زدن به منافع استکبار در شرایط مناسب وحفظ مصالح نظام معتقد بوده است. در سال‌های ابتدایی انقلاب هنگام نخست‌وزیری [[بازرگان|مهندس بازرگان]]، پارادایم نخست بر دولت حاکم بوده است. افزون بر آنکه گروه‌های قومی خارج از دولت، بر پارادایم دوم و سوم تأکید می‌کرده اند. دیپلماسی دهه دوم انقلاب، تلفیقی از پارادایم دوم وسوم است که گاه یکی بر دیگری غلبه داشته است. پارادایم سوم را نیزمی توان، به دو استراتژی حفظ محور و رشد محور تقسیم کرد که استراتژی حفظ محور در دوره سوم جنگ تحمیلی و پارادایم رشد محورپس از جنگ پی گیری شده است.
در زمینه صدور انقلاب چنان که محمدی نیز بدان اشاره می‌کند، سه پارادایم در میان انقلابیون ایران وجود داشته است که در طول تاریخ دیپلماسی انقلاب اسلامی، همواره در نوسان و تطور بوده است. افزون برآنکه در هر دوره پارادایم غالبی وجود داشته است. پارادایم نخست برارزش‌های انقلاب در درون مرزهای ملی و عدم تعرض به محیطپیرامون باور داشته است. پارادایم دوم بر عدم تقید به مرزهای ملی وهدم این مرزها و عدم تعهد به پذیرش قوانین بین‌المللی تأکید داشته است. پارادایم سوم، به ساختن امت نمونه و سیاست کلی مسالمت‌آمیز باجهان خارج، ضمن ضربه زدن به منافع استکبار در شرایط مناسب وحفظ مصالح نظام معتقد بوده است. در سال‌های ابتدایی انقلاب هنگام نخست‌وزیری [[بازرگان|مهندس بازرگان]]، پارادایم نخست بر دولت حاکم بوده است. افزون بر آنکه گروه‌های قومی خارج از دولت، بر پارادایم دوم و سوم تأکید می‌کرده اند. دیپلماسی دهه دوم انقلاب، تلفیقی از پارادایم دوم وسوم است که گاه یکی بر دیگری غلبه داشته است. پارادایم سوم را نیزمی توان، به دو استراتژی حفظ محور و رشد محور تقسیم کرد که استراتژی حفظ محور در دوره سوم جنگ تحمیلی و پارادایم رشد محورپس از جنگ پی‌گیری شده است.


طبیعی است که در پارادایم دوم، تمامی ابزارهای قهرآمیز به کار برده می‌شود. پارادایم سوم تلفیقی از ابزار قهرآمیز و مسالمت‌آمیز است؛ البته استراتژی رشد محور ابزارهای مسالمت‌آمیز اولویت اساسی دارند. همچنین در نگاهی دیگر، همانند اسپوزیتو، می‌توان به دو گانه تأثیرمستقیم، اعم از فعالیت‌های سیاسی، دیپلماتیک، مالی و نظامی، وتأثیرات الهام‌بخش قائل شد. به نظر می‌رسد که مورد لبنان تنهاموضوعی است که بازتاب انقلاب بر آن، از تمامی شیوه‌ها و وسایل بهره برده است؛ بدین معنا که بازتاب انقلاب در لبنان هم مستقیم و هم الهام‌بخش و برانگیزاننده بوده است؛ هم از ابزار قهرآمیز و هم از ابزار مسالمت جویانه استفاده شده است.
طبیعی است که در پارادایم دوم، تمامی ابزارهای قهرآمیز به کار برده می‌شود. پارادایم سوم تلفیقی از ابزار قهرآمیز و مسالمت‌آمیز است؛ البته استراتژی رشد محور ابزارهای مسالمت‌آمیز اولویت اساسی دارند. همچنین در نگاهی دیگر، همانند اسپوزیتو، می‌توان به دو گانه تأثیرمستقیم، اعم از فعالیت‌های سیاسی، دیپلماتیک، مالی و نظامی، وتأثیرات الهام‌بخش قائل شد. به نظر می‌رسد که مورد لبنان تنهاموضوعی است که بازتاب انقلاب بر آن، از تمامی شیوه‌ها و وسایل بهره برده است؛ بدین معنا که بازتاب انقلاب در لبنان هم مستقیم و هم الهام‌بخش و برانگیزاننده بوده است؛ هم از ابزار قهرآمیز و هم از ابزار مسالمت جویانه استفاده شده است.
خط ۱٬۶۸۳: خط ۱٬۶۸۳:


2. [[حسن الشهال]]
2. [[حسن الشهال]]
رئیس انجمن «دعوة العدل و الإحسان»، پسرعمو و شوهرخواهر داعی الإسلام است که ارتباطاتی با انجمن‌ها و هیئت‌های کویتی داشت. گفته می‌شود که این فرد از حمایت ملی این هیئت‌ها و انجمن‌ها برخوردار بود. او در سال 2004 کوشید تا برای سرکردگی جنبش سلفی چارچوبی وضع کند. در این زمان، مکتبی موسوم به «مکتب السیاسی الإسلامی» تشکیل داد که متشکل از گروه‌ها و شخصیت‌های برجسته سلفی بود و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. هدف از تأسیس این مکتب در واقع پی گیری شرایط سیاسی لبنان عنوان شده بود و تقریبا برای نخستین بار بود که سلفی‌ها گرایش خود به امور سیاسی را بروز می‌دادند.
رئیس انجمن «دعوة العدل و الإحسان»، پسرعمو و شوهرخواهر داعی الإسلام است که ارتباطاتی با انجمن‌ها و هیئت‌های کویتی داشت. گفته می‌شود که این فرد از حمایت ملی این هیئت‌ها و انجمن‌ها برخوردار بود. او در سال 2004 کوشید تا برای سرکردگی جنبش سلفی چارچوبی وضع کند. در این زمان، مکتبی موسوم به «مکتب السیاسی الإسلامی» تشکیل داد که متشکل از گروه‌ها و شخصیت‌های برجسته سلفی بود و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. هدف از تأسیس این مکتب در واقع پی‌گیری شرایط سیاسی لبنان عنوان شده بود و تقریبا برای نخستین بار بود که سلفی‌ها گرایش خود به امور سیاسی را بروز می‌دادند.


3. [[صفوان الزعبی]]
3. [[صفوان الزعبی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش