۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غرب گریزی' به 'غربگریزی') |
جز (جایگزینی متن - 'جدایی طلب' به 'جداییطلب') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
==2ـ2ـ2. امپراتوری روسیه == | ==2ـ2ـ2. امپراتوری روسیه == | ||
تا پیش از آن که روسیه در قالب امپراتوری مقتدر و ستیزهجو ظاهر شود، عثمانی در غرب، در خشکی جز امپراتوریهابسبورگ و در دریا جز مجموعه ناوگان چندین قدرت اروپایی هماوردی نداشت. از سوی دیگر، اکثریت اتباع متصرفات اروپایی سلطان، پیروان کلیسای ارتدوکس بودند که پس از جدایی از کلیسای رم در سال 1054 میلادی به رغم مساعی گاه خشونت بار اسقف رم، به پیروی از کلیسای کاتولیک<ref>Catholique به معنای اصیل و جامع.</ref> و پذیرش سالاری پاپ حاضر نشدند. کلیسای ارتدوکس در سایه فتوحات عثمانیان، جانی تازه گرفت و عثمانیان از جامعه ارتدوکس تا سده نوزدهم به نام ملت صدّیقه یاد میکردند. <br> | تا پیش از آن که روسیه در قالب امپراتوری مقتدر و ستیزهجو ظاهر شود، عثمانی در غرب، در خشکی جز امپراتوریهابسبورگ و در دریا جز مجموعه ناوگان چندین قدرت اروپایی هماوردی نداشت. از سوی دیگر، اکثریت اتباع متصرفات اروپایی سلطان، پیروان کلیسای ارتدوکس بودند که پس از جدایی از کلیسای رم در سال 1054 میلادی به رغم مساعی گاه خشونت بار اسقف رم، به پیروی از کلیسای کاتولیک<ref>Catholique به معنای اصیل و جامع.</ref> و پذیرش سالاری پاپ حاضر نشدند. کلیسای ارتدوکس در سایه فتوحات عثمانیان، جانی تازه گرفت و عثمانیان از جامعه ارتدوکس تا سده نوزدهم به نام ملت صدّیقه یاد میکردند. <br> | ||
اوج گیری روسیه که همزان با عصر انحطاط عثمانی و از عوامل مؤثر در زوال اقتدار آن بود، از دوران زمامداری پطر کبیر تا انقلاب اکتبر 1336 قمری / 1917 میلادی به صورت تهدیدی مهیب و مستمر برای امپراتوری عثمانی درآمد. روسیه نه تنها عثمانیان را از منتها الیه شمال شرقی تا شمال غربی امپراتوریشان، متوقف و محدود کرد و به عقبنشینی متوالی واداشت، بلکه با مداخلههای گسترده مبتنی بر دعاوی متعدد، باعث درهم ریختن معادلات دولت عثمانی در قبال رعایای مسیحی آن شد و زمینه تجزیه متصرفات اروپایی امپراتوری و | اوج گیری روسیه که همزان با عصر انحطاط عثمانی و از عوامل مؤثر در زوال اقتدار آن بود، از دوران زمامداری پطر کبیر تا انقلاب اکتبر 1336 قمری / 1917 میلادی به صورت تهدیدی مهیب و مستمر برای امپراتوری عثمانی درآمد. روسیه نه تنها عثمانیان را از منتها الیه شمال شرقی تا شمال غربی امپراتوریشان، متوقف و محدود کرد و به عقبنشینی متوالی واداشت، بلکه با مداخلههای گسترده مبتنی بر دعاوی متعدد، باعث درهم ریختن معادلات دولت عثمانی در قبال رعایای مسیحی آن شد و زمینه تجزیه متصرفات اروپایی امپراتوری و جداییطلبی اتباع ارمنی آن را در سده 13 قمری / 19 میلادی فراهم ساخت. <br> | ||
روسها که تا اواخر قرن پانزدهم میلادی به صورت امیرنشینهایی خود مختار و پراکنده، باجگذار خاننشین آلتون اردو بودند، در دوران زمامداری ایوان سوم (ایوان کبیر)، از نفوذ تاتارها رهایی یافته، پایههای دولت خود را بنانهادند. <br> | روسها که تا اواخر قرن پانزدهم میلادی به صورت امیرنشینهایی خود مختار و پراکنده، باجگذار خاننشین آلتون اردو بودند، در دوران زمامداری ایوان سوم (ایوان کبیر)، از نفوذ تاتارها رهایی یافته، پایههای دولت خود را بنانهادند. <br> | ||
روسیه از دوران پطر کبیر، تزار<ref>گراندوکهای مسکو از عهد سلطنت ایران چهارم ملقب به سخوف، لقب تزار را بر خود گذاردند. (اوزون چارشحال، تاریخ عثمانی، ج 2، ص 514).</ref> غربگرا <ref>ر. ک. : رحیم رئیس نیا، ج 1، ص12و13</ref>، به این سو، در نبردهایش با عثمانی، چه به تنهایی و چه به اتفاق دیگر قدرتهای مسیحی، بیشتر طرف پیروز بود تا آن جا که اخبار شکستهای پیاپی عثمانی از روسیه، زنگ خطر را در همه خاورمیانه به صدا در آورد. پیشرویها و مداخلهجوییهای پیاپی روسیه در امپراتوری عثمانی، دیگر قدرتهای اروپایی را نیز نگران کرده، به واکنش وا میداشت. مجموعهای از این کنشها و واکنشها، مسأله شرق را پدید آورد که بروز برجسته آن، نبرد کریمه است. رؤیای دیرینه روسیه برای تسلط بر بالکان و آسیای صغیر، افزون بر حکایت کهنه جانشینی بیزانس و مسؤولیت تزارها در برابر کلیسای ارتودکس، در سده نوزدهم، حربه تازهای نیز یافته بود و آن، پان اسلاولیسم یا اتحاد تمام اسلاوها تحت رهبری روسیه بود. واپسین نزاع دیرپای روسیه تزاری و امپراتوری عثمانی، در جنگ جهانی اول رقم خورد. بر اساس توافقات پنهان میان «متفقین»، امپراتوری عثمانی میبایست فرو میپاشید و در این میان، طبق قرارداد استانبول یا آستانه میان روسیه، انگلیس و فرانسه، روسیه به آرزوی دیرین خود یعنی تملک استانبول دست مییافت؛ اما با پیروزی انقلاب بلشویک، روسیه تزاری که ظاهراً فاصله بسیاری با دستیابی بر آرزوی دیرینهاش نداشت، از میان رفت و بخش مهمی از نقشههای متفقین برای شرق میانه درهمریخت. <br> | روسیه از دوران پطر کبیر، تزار<ref>گراندوکهای مسکو از عهد سلطنت ایران چهارم ملقب به سخوف، لقب تزار را بر خود گذاردند. (اوزون چارشحال، تاریخ عثمانی، ج 2، ص 514).</ref> غربگرا <ref>ر. ک. : رحیم رئیس نیا، ج 1، ص12و13</ref>، به این سو، در نبردهایش با عثمانی، چه به تنهایی و چه به اتفاق دیگر قدرتهای مسیحی، بیشتر طرف پیروز بود تا آن جا که اخبار شکستهای پیاپی عثمانی از روسیه، زنگ خطر را در همه خاورمیانه به صدا در آورد. پیشرویها و مداخلهجوییهای پیاپی روسیه در امپراتوری عثمانی، دیگر قدرتهای اروپایی را نیز نگران کرده، به واکنش وا میداشت. مجموعهای از این کنشها و واکنشها، مسأله شرق را پدید آورد که بروز برجسته آن، نبرد کریمه است. رؤیای دیرینه روسیه برای تسلط بر بالکان و آسیای صغیر، افزون بر حکایت کهنه جانشینی بیزانس و مسؤولیت تزارها در برابر کلیسای ارتودکس، در سده نوزدهم، حربه تازهای نیز یافته بود و آن، پان اسلاولیسم یا اتحاد تمام اسلاوها تحت رهبری روسیه بود. واپسین نزاع دیرپای روسیه تزاری و امپراتوری عثمانی، در جنگ جهانی اول رقم خورد. بر اساس توافقات پنهان میان «متفقین»، امپراتوری عثمانی میبایست فرو میپاشید و در این میان، طبق قرارداد استانبول یا آستانه میان روسیه، انگلیس و فرانسه، روسیه به آرزوی دیرین خود یعنی تملک استانبول دست مییافت؛ اما با پیروزی انقلاب بلشویک، روسیه تزاری که ظاهراً فاصله بسیاری با دستیابی بر آرزوی دیرینهاش نداشت، از میان رفت و بخش مهمی از نقشههای متفقین برای شرق میانه درهمریخت. <br> |