confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
کلمه اجتهاد و مجتهد در قرآن به کار نرفته ولی برخی پژوهشگران شیعه معتقدند واژه قرآنی '''تَفَقُّه'''، به لحاظ معنایی، به اجتهاد نزدیک است. | کلمه اجتهاد و مجتهد در قرآن به کار نرفته ولی برخی پژوهشگران شیعه معتقدند واژه قرآنی '''تَفَقُّه'''، به لحاظ معنایی، به اجتهاد نزدیک است. | ||
=تاریخچه اجتهاد= | == تاریخچه اجتهاد == | ||
اجتهاد صحیح یعنی انطباق اصول و قواعد کلی بر فروعات، از دیدگاه امامان معصوم ـ علیهمالسّلام ـ امری ضروری و مورد اهتمام بوده است. | اجتهاد صحیح یعنی انطباق اصول و قواعد کلی بر فروعات، از دیدگاه امامان معصوم ـ علیهمالسّلام ـ امری ضروری و مورد اهتمام بوده است. | ||
امام صادق ـ علیهالسّلام ـ میفرماید: «انما علینا القاء الاصول و علیکم اَن تفرعوا»؛ ما بیان اصول مینماییم و تفریع فروع از اصول و تطبیق آن بر موارد برعهدة شما است. <ref> حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۱، حدیث ۵۰و ۵۱</ref> | امام صادق ـ علیهالسّلام ـ میفرماید: «انما علینا القاء الاصول و علیکم اَن تفرعوا»؛ ما بیان اصول مینماییم و تفریع فروع از اصول و تطبیق آن بر موارد برعهدة شما است. <ref> حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۴۱، حدیث ۵۰و ۵۱</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۴: | ||
بنابراین، اصل اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم (ع) نیز وجود داشته است امّا به دلیل حضور معصوم نیاز کمتری به اعمال اجتهاد بوده است، ولی در عصر غیبت چنین نیازی به سرحد کمال خود رسید. | بنابراین، اصل اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم (ع) نیز وجود داشته است امّا به دلیل حضور معصوم نیاز کمتری به اعمال اجتهاد بوده است، ولی در عصر غیبت چنین نیازی به سرحد کمال خود رسید. | ||
=اجتهاد در زمان پیامبر | == اجتهاد در زمان پیامبر در مدینه == | ||
پس از هجرت [[پیامبر]] (ص) به [[مدینه]] و آماده شدن زمینۀ مناسب شریعت و پیدایش علل و عوامل تشریع، آیاتی در زمینۀ احکام الهی و فرایض دینی، بر آن حضرت نازل شد که نزدیک به یک سوم <ref>قرآن</ref> را تشکیل میدهند و این آیات، بیانگر اصول همۀ احکام اجتهادی و قوانین و قواعد کلی استنباط شرعی (اعم از عبادات، معاملات، سیاسیات، مسائل قضایی، حکومتی، روابط بین الملل، قوانین حقوقی، کیفری، مدنی، احوال شخصی و جز اینها) است. | پس از هجرت [[پیامبر]] (ص) به [[مدینه]] و آماده شدن زمینۀ مناسب شریعت و پیدایش علل و عوامل تشریع، آیاتی در زمینۀ احکام الهی و فرایض دینی، بر آن حضرت نازل شد که نزدیک به یک سوم <ref>قرآن</ref> را تشکیل میدهند و این آیات، بیانگر اصول همۀ احکام اجتهادی و قوانین و قواعد کلی استنباط شرعی (اعم از عبادات، معاملات، سیاسیات، مسائل قضایی، حکومتی، روابط بین الملل، قوانین حقوقی، کیفری، مدنی، احوال شخصی و جز اینها) است. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۵: | ||
ب. در این دوره، به علت آغاز تشریع و نزول آیات و عدم درگیری مسلمانان با مسائل جدید، پدیدهها و فروع جدید کم بودند و زمینههای تازه ای برای تعلیل و تبیین احکام اجتهادی وجود نداشت. با این حال نمیتوان این امر را نادیده گرفت که آثاری از رگه های آغازین اجتهاد در زمان تشریع و خود پیامبر (ص) وجود داشته است. برای روشن مطلب باید به این مطلب اشاره کرد که اجتهاد دارای دو مفهوم عام و خاص است به این شرح: | ب. در این دوره، به علت آغاز تشریع و نزول آیات و عدم درگیری مسلمانان با مسائل جدید، پدیدهها و فروع جدید کم بودند و زمینههای تازه ای برای تعلیل و تبیین احکام اجتهادی وجود نداشت. با این حال نمیتوان این امر را نادیده گرفت که آثاری از رگه های آغازین اجتهاد در زمان تشریع و خود پیامبر (ص) وجود داشته است. برای روشن مطلب باید به این مطلب اشاره کرد که اجتهاد دارای دو مفهوم عام و خاص است به این شرح: | ||
* اجتهاد در مفهوم عام آن عبارت است از: قدرت و توان بر عملیات استنباط، از هر مصدر و منبع تشریعی که مجتهدان آن را معتبر بدانند. | |||
* | |||
* اجتهاد به مفهوم خاص آن که عبارت است از: اجتهاد در مواردی که از جانب شارع و شرع مقدس دربارۀ آن نصّی وجود ندارد. | |||
به تعبیری دیگر، اجتهاد از نظر مفهوم به دو بخش تقسیم میگردد: | به تعبیری دیگر، اجتهاد از نظر مفهوم به دو بخش تقسیم میگردد: | ||
خط ۴۷: | خط ۴۵: | ||
در حالی که اجتهاد به معنای دوم و خاص آن، یعنی اجتهاد از راه رأی و تفکر شخصی، در دورۀ تشریع و صدر اسلام وجود نداشته و پس از رحلت رسول خدا (ص) پدید آمده است و اینکه برخی از علمای اهل سنت ادعا کردهاند که دین نوع از اجتهاد نیز در صدر اسلام و زمان حضور شارع مقدس و دورۀ تشریع وجود داشته و شخص پیامبر (ص) و یا بعضی از صحابۀ آن حضرت، به آن عمل کردهاند، ادعایی بدون دلیل و غیرصحیح است، زیرا روایات مورد استناد آنان، در نزد خود آنان از نظر سند ضعیف هستند و بر فرض قبول سند، معلوم نیست منظور از رأی همان مفهومیباشد که بعدها، از آن استنباط میگردید، از این گذشته، ممکن است این روایات به موارد خاصّی نظر داشته و تنها در آن موارد مجاز شمرده شوند.<ref>ادوار اجتهاد، ص 53 - 54</ref> | در حالی که اجتهاد به معنای دوم و خاص آن، یعنی اجتهاد از راه رأی و تفکر شخصی، در دورۀ تشریع و صدر اسلام وجود نداشته و پس از رحلت رسول خدا (ص) پدید آمده است و اینکه برخی از علمای اهل سنت ادعا کردهاند که دین نوع از اجتهاد نیز در صدر اسلام و زمان حضور شارع مقدس و دورۀ تشریع وجود داشته و شخص پیامبر (ص) و یا بعضی از صحابۀ آن حضرت، به آن عمل کردهاند، ادعایی بدون دلیل و غیرصحیح است، زیرا روایات مورد استناد آنان، در نزد خود آنان از نظر سند ضعیف هستند و بر فرض قبول سند، معلوم نیست منظور از رأی همان مفهومیباشد که بعدها، از آن استنباط میگردید، از این گذشته، ممکن است این روایات به موارد خاصّی نظر داشته و تنها در آن موارد مجاز شمرده شوند.<ref>ادوار اجتهاد، ص 53 - 54</ref> | ||
=اجتهاد در دورۀ امامان | == اجتهاد در دورۀ امامان == | ||
در جوامع حدیثی [[شیعه]]، احادیثی دیده میشود که راویان آنها مسائلی را در مورد عناصر مشترک اجتهاد، از امام صادق (ع) و دیگر امامان (ع) پرسیده و پاسخ آنها را دریافت داشتهاند. این مطلب نمایانگر این است که آنان قواعد اصولی و اجتهادی را به گونۀ کامل بیان کردهاند؛ به عنوان مثال امام صادق (ع) مکرراً میفرمود: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع» و امام رضا (ع) فرموده است: «علینا ان نلقی الاصول و علیکم ان تتفرعوا» و امام صادق (ع) به ابان بن تغلب دستور داد که: «اجلس فی المسجد وافت للناس». با توجه به اینکه دوران حضور ائمه (ع) خود امتداد عصر پیامبر(ص) و ادامۀ عصر حاکمیت نصوص بر احکام شرعی است شیعیان به دلیل دسترسی به امامان خود، نیاز چندانی به اجتهاد احکام شرعی نداشتهاند؛ با این حال، روایاتی که نقل شد و اخبار و احادیثی دیگر در تشویق و ترغیب، شیعیان به امر اجتهاد، از جانب پیشوایان معصوم (ع) صادر شده است.<ref>ادوار اجتهاد، ص 89 - 90</ref> | در جوامع حدیثی [[شیعه]]، احادیثی دیده میشود که راویان آنها مسائلی را در مورد عناصر مشترک اجتهاد، از امام صادق (ع) و دیگر امامان (ع) پرسیده و پاسخ آنها را دریافت داشتهاند. این مطلب نمایانگر این است که آنان قواعد اصولی و اجتهادی را به گونۀ کامل بیان کردهاند؛ به عنوان مثال امام صادق (ع) مکرراً میفرمود: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع» و امام رضا (ع) فرموده است: «علینا ان نلقی الاصول و علیکم ان تتفرعوا» و امام صادق (ع) به ابان بن تغلب دستور داد که: «اجلس فی المسجد وافت للناس». با توجه به اینکه دوران حضور ائمه (ع) خود امتداد عصر پیامبر(ص) و ادامۀ عصر حاکمیت نصوص بر احکام شرعی است شیعیان به دلیل دسترسی به امامان خود، نیاز چندانی به اجتهاد احکام شرعی نداشتهاند؛ با این حال، روایاتی که نقل شد و اخبار و احادیثی دیگر در تشویق و ترغیب، شیعیان به امر اجتهاد، از جانب پیشوایان معصوم (ع) صادر شده است.<ref>ادوار اجتهاد، ص 89 - 90</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۶: | ||
اما پس از غیبت صغری با ظهور نظر پردازانی مطلع مانند: ابن جنید و ابن ابی عقیل و سپس با ظهور افرادی مانند: شیخ مفید و شاگردش سید مرتضی و آنگاه با درخشش شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی معروف به شیخ طوسی و پیدایش نحلۀ فقهی وی در بغداد و نجف اشرف، بتدریج زمینه برای استفاده از واژۀ اجتهاد در محیط فقه امامیه فراهم گردید، به گونهای که محققان و فقیهان دورههای بعدی، به سهولت و آسانی، برای بیان استنباط، از لغت «اجتهاد» بهره گرفتند، به این معنا که مفاهیم مورد نظر اهل سنت را از لفظ اجتهاد، کنار نهادند و به جای آن از مفاهیم برگرفته از قرآن و از سنت و عترت پیامبر (ص) استفاده کردند.<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله اجتهاد، ج 1، ص 473 به بعد ادوار اجتهاد، ص 42 به بعد</ref> | اما پس از غیبت صغری با ظهور نظر پردازانی مطلع مانند: ابن جنید و ابن ابی عقیل و سپس با ظهور افرادی مانند: شیخ مفید و شاگردش سید مرتضی و آنگاه با درخشش شیخ الطائفه ابوجعفر طوسی معروف به شیخ طوسی و پیدایش نحلۀ فقهی وی در بغداد و نجف اشرف، بتدریج زمینه برای استفاده از واژۀ اجتهاد در محیط فقه امامیه فراهم گردید، به گونهای که محققان و فقیهان دورههای بعدی، به سهولت و آسانی، برای بیان استنباط، از لغت «اجتهاد» بهره گرفتند، به این معنا که مفاهیم مورد نظر اهل سنت را از لفظ اجتهاد، کنار نهادند و به جای آن از مفاهیم برگرفته از قرآن و از سنت و عترت پیامبر (ص) استفاده کردند.<ref>دائرة المعارف تشیع، مقاله اجتهاد، ج 1، ص 473 به بعد ادوار اجتهاد، ص 42 به بعد</ref> | ||
=اجتهاد از نظر لغت= | == اجتهاد از نظر لغت == | ||
اجتهاد در لغت از ریشه «جَهْد» به فتح جیم، یا از «جُهد» به ضمّ جیم است؛ فیّومی میگوید: «الْجُهْدُ بِالضَّمِّ فی الْحِجَازِ وَ بِالْفَتْحِ فی غَیْرِهِمْ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ»<ref>مصباح المنیر، فیّومی، احمد بن محمّد، واژه «جهد»</ref> و نظر ابن فارس چنین است: «الجیم و الهاء و الدال، أصله المشقة... و الجُهد وَ الطَّاقَةِ» <ref>مقاییس اللغه، ابوالحسین احمد بن فارس، واژه «جهد»</ref> و ابن منظورمیگوید: «الجَهْد و الجُهد بمعنی الطاقة» یعنی جَهْد و جُهد به معنای قدرت و توانایی است و در همین کتاب آمده که «جَهْد» به معنای سختی و رنج و «جُهد» به معنای طاقت و توانایی است.<ref>لسان العرب، ابن منظور، واژه «جهد»</ref> | اجتهاد در لغت از ریشه «جَهْد» به فتح جیم، یا از «جُهد» به ضمّ جیم است؛ فیّومی میگوید: «الْجُهْدُ بِالضَّمِّ فی الْحِجَازِ وَ بِالْفَتْحِ فی غَیْرِهِمْ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ»<ref>مصباح المنیر، فیّومی، احمد بن محمّد، واژه «جهد»</ref> و نظر ابن فارس چنین است: «الجیم و الهاء و الدال، أصله المشقة... و الجُهد وَ الطَّاقَةِ» <ref>مقاییس اللغه، ابوالحسین احمد بن فارس، واژه «جهد»</ref> و ابن منظورمیگوید: «الجَهْد و الجُهد بمعنی الطاقة» یعنی جَهْد و جُهد به معنای قدرت و توانایی است و در همین کتاب آمده که «جَهْد» به معنای سختی و رنج و «جُهد» به معنای طاقت و توانایی است.<ref>لسان العرب، ابن منظور، واژه «جهد»</ref> | ||
خط ۷۳: | خط ۶۹: | ||
در نتیجه، به کسی که ضروریات دین را به دست میآورد، نمی گویند اجتهاد کرده؛ ولی برای فقیهی که مسائل پیچیده فقهی و احکام شرعی را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار میبرند. | در نتیجه، به کسی که ضروریات دین را به دست میآورد، نمی گویند اجتهاد کرده؛ ولی برای فقیهی که مسائل پیچیده فقهی و احکام شرعی را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار میبرند. | ||
=اجتهاد از نظر اصطلاح= | == اجتهاد از نظر اصطلاح == | ||
علمای اصول برای اجتهاد معانی و تعاریف مختلفی ذکر کردهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود: | علمای اصول برای اجتهاد معانی و تعاریف مختلفی ذکر کردهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود: | ||
خط ۹۰: | خط ۸۵: | ||
د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیل های تفصیلی). | د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیل های تفصیلی). | ||
=بنیانگذاران اجتهاد= | == بنیانگذاران اجتهاد == | ||
قدیمیترین بنیانگذاران اجتهاد در فقه شیعه، دو دانشمند عهد قدیم معروف به قدیمین، یعنی ابن جنید اسکافی و ابن عقیل عمانی، بودهاند. سپس شیخ مفید به پا خاست و از عقاید آن دو بزرگوار در میان شاگردان خود، از جمله سید مرتضی، علمالهدی و شیخ طوسی به نیکی یاد کرد، این شیوه ادامه یافت تا نوبت به علامه حلی رسید و پس از او شهید اول و فقیه فاضل، علی، و نیز شهید دوم راه او را ادامه دادند. <ref>موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ص۱۶۸</ref> | قدیمیترین بنیانگذاران اجتهاد در فقه شیعه، دو دانشمند عهد قدیم معروف به قدیمین، یعنی ابن جنید اسکافی و ابن عقیل عمانی، بودهاند. سپس شیخ مفید به پا خاست و از عقاید آن دو بزرگوار در میان شاگردان خود، از جمله سید مرتضی، علمالهدی و شیخ طوسی به نیکی یاد کرد، این شیوه ادامه یافت تا نوبت به علامه حلی رسید و پس از او شهید اول و فقیه فاضل، علی، و نیز شهید دوم راه او را ادامه دادند. <ref>موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ص۱۶۸</ref> | ||
=شرایط اجتهاد= | == شرایط اجتهاد == | ||
مجتهد به کسی گفته میشود که در پرتو تحصیلات عالیه خود در علوم فقه، اصول فقه، قواعد فقهیه، علم رجال، درایه، منطق، ادبیات، حدیثشناسی و تفسیر قرآن، بتواند احکام شرعی فرعی را از منابع آن که بیان شد، استخراج و استنباط نماید. | مجتهد به کسی گفته میشود که در پرتو تحصیلات عالیه خود در علوم فقه، اصول فقه، قواعد فقهیه، علم رجال، درایه، منطق، ادبیات، حدیثشناسی و تفسیر قرآن، بتواند احکام شرعی فرعی را از منابع آن که بیان شد، استخراج و استنباط نماید. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۱: | ||
ج- دوره درس خارج. | ج- دوره درس خارج. | ||
=مجتهد اعلم= | == مجتهد اعلم == | ||
بیشتر فقها گفتهاند اعلم کسی است که در استنباط مسائل فقهی، به قواعد و مدارک فقهی اکثر اطلاعاً، اجود فهما و در نتیجه اجود استنباطا باشد.<ref>«اگر شناخت مجتهد اعلم مشکل باشد، چه باید کرد؟». خبرگزاری رسمی حوزه</ref>. اما بعضی فقها تعریفهای دیگری ارائه کردهاند. | بیشتر فقها گفتهاند اعلم کسی است که در استنباط مسائل فقهی، به قواعد و مدارک فقهی اکثر اطلاعاً، اجود فهما و در نتیجه اجود استنباطا باشد.<ref>«اگر شناخت مجتهد اعلم مشکل باشد، چه باید کرد؟». خبرگزاری رسمی حوزه</ref>. اما بعضی فقها تعریفهای دیگری ارائه کردهاند. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۱۶: | ||
اکثر فقها و مجتهدین، شرط اعلمیت را جزء شروط مرجع تقلید میدانند، اما بعضیها هم این شرط را لازم نمیدانند. محمدابراهیم جناتی و علی ریاحی نبی از جمله این افراد هستند. | اکثر فقها و مجتهدین، شرط اعلمیت را جزء شروط مرجع تقلید میدانند، اما بعضیها هم این شرط را لازم نمیدانند. محمدابراهیم جناتی و علی ریاحی نبی از جمله این افراد هستند. | ||
=انواع اجتهاد= | == انواع اجتهاد == | ||
اجتهاد را با توجه به تاریخچه آن در دو معنا به کار میبرند: | اجتهاد را با توجه به تاریخچه آن در دو معنا به کار میبرند: | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۲۳: | ||
اجتهاد در دایره نص یا اجتهاد به معنای عام <ref>مرتضی مطهری، ده گفتار، ص81</ref> که همان کوشش برای استخراج احکام شرعی از ادله شرعی آن است <ref>محمدرضا جواهری، اجتهاد در عصر ائمه معصومین، ص49</ref> و فقها و اصولیها آن را همراه یا بدون یکی از قیدهای <big>ظن</big>، <big>فقیه</big> <big>علم</big> و <big>ملکه</big> تعریف میکنند. این نوع از اجتهاد مورد پذیرش علمای شیعه میباشد.<ref>محمدرضا جواهری، اجتهاد در عصر ائمه معصومین، ص62</ref> | اجتهاد در دایره نص یا اجتهاد به معنای عام <ref>مرتضی مطهری، ده گفتار، ص81</ref> که همان کوشش برای استخراج احکام شرعی از ادله شرعی آن است <ref>محمدرضا جواهری، اجتهاد در عصر ائمه معصومین، ص49</ref> و فقها و اصولیها آن را همراه یا بدون یکی از قیدهای <big>ظن</big>، <big>فقیه</big> <big>علم</big> و <big>ملکه</big> تعریف میکنند. این نوع از اجتهاد مورد پذیرش علمای شیعه میباشد.<ref>محمدرضا جواهری، اجتهاد در عصر ائمه معصومین، ص62</ref> | ||
=مجتهد مرد= | == مجتهد مرد == | ||
اکثر فقهای معاصر میگویند فقط از مجتهدی میتوان تقلید کرد که مرد باشد. یعنی مقلد، چه زن باشد و چه مرد، باید از مجتهد مرد تقلید کند. اما تعدادی از مراجع مانند محمدابراهیم جناتی،<ref>«فتاوای منتخب». سایت رسمی محمد ابراهیم جناتی</ref> علی ریاحی نبی<ref>«احکام مربوط به مرجع تقلید». سایت رسمی علامه علی ریاحی نبی، مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج. بایگانیشده از اصلی در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۹.</ref> و محمد صادقی تهرانی <ref>«رساله نوین - بخش اجتهاد و تقلید». سایت رسمی محمد صادقی تهرانی. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۹.</ref> مرد بودن را جزء شرایط مرجع تقلید نمیدانند. | اکثر فقهای معاصر میگویند فقط از مجتهدی میتوان تقلید کرد که مرد باشد. یعنی مقلد، چه زن باشد و چه مرد، باید از مجتهد مرد تقلید کند. اما تعدادی از مراجع مانند محمدابراهیم جناتی،<ref>«فتاوای منتخب». سایت رسمی محمد ابراهیم جناتی</ref> علی ریاحی نبی<ref>«احکام مربوط به مرجع تقلید». سایت رسمی علامه علی ریاحی نبی، مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج. بایگانیشده از اصلی در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۹.</ref> و محمد صادقی تهرانی <ref>«رساله نوین - بخش اجتهاد و تقلید». سایت رسمی محمد صادقی تهرانی. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۹.</ref> مرد بودن را جزء شرایط مرجع تقلید نمیدانند. | ||
=اجتهاد در | == اجتهاد در اهلسنت == | ||
اکنون اجتهاد مطلق در اهل سنت وجود ندارد البته تا سال ۶۵۵ ه.ق اجتهاد مطلق در بین فقیهان اهل سنت رواج داشت ولی به علت سیاسی بعدها دیگر مذاهب نادیده گرفته شدند. <ref>مقریزی، تقی الدین، خطط مقریزی (المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار)، ج2، ص 333 و 334</ref> | اکنون اجتهاد مطلق در اهل سنت وجود ندارد البته تا سال ۶۵۵ ه.ق اجتهاد مطلق در بین فقیهان اهل سنت رواج داشت ولی به علت سیاسی بعدها دیگر مذاهب نادیده گرفته شدند. <ref>مقریزی، تقی الدین، خطط مقریزی (المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار)، ج2، ص 333 و 334</ref> | ||
=ضرورت اجتهاد در اندیشه امام خمینی= | == ضرورت اجتهاد در اندیشه امام خمینی == | ||
در مقابل مکتب امام خمینی حداقل با سه نوع نگاه مواجه هستیم نگاه اول این است که اندیشه و مکتب امام ظرفیت و پتانسیل آن تمامشده است و بهاصطلاح دورهاش گذشت است و جامعه با توسعه نیازها و سؤالات به مکتب و دستگاه فکری دیگری نیاز دارد و ضرورتهای اجتماعی ما را به مرحلهای خواهد رساند که باید مکتب و اندیشه امام را کنار گذاشت. نگاه دوم برخورد ظاهرگرایانه به محتوای مکتب و اندیشه امام است. برای مثال اصحاب این نگاه میگویند چون امام فرمودند ما اگر از صدام بگذریم از آلسعود نمیگذریم تا ابد باید استراتژی ما در مقابل عربستان استراتژی نزاع باشد. نگاه سوم نگاهی است که از مکتب اهلبیت برخاسته و آن نگاه اجتهادی است. در این نگاه اجتهاد یک ضرورت برای پویایی مکتب جهت پاسخگویی به پرسشهای هر عصر است. | در مقابل مکتب امام خمینی حداقل با سه نوع نگاه مواجه هستیم نگاه اول این است که اندیشه و مکتب امام ظرفیت و پتانسیل آن تمامشده است و بهاصطلاح دورهاش گذشت است و جامعه با توسعه نیازها و سؤالات به مکتب و دستگاه فکری دیگری نیاز دارد و ضرورتهای اجتماعی ما را به مرحلهای خواهد رساند که باید مکتب و اندیشه امام را کنار گذاشت. نگاه دوم برخورد ظاهرگرایانه به محتوای مکتب و اندیشه امام است. برای مثال اصحاب این نگاه میگویند چون امام فرمودند ما اگر از صدام بگذریم از آلسعود نمیگذریم تا ابد باید استراتژی ما در مقابل عربستان استراتژی نزاع باشد. نگاه سوم نگاهی است که از مکتب اهلبیت برخاسته و آن نگاه اجتهادی است. در این نگاه اجتهاد یک ضرورت برای پویایی مکتب جهت پاسخگویی به پرسشهای هر عصر است. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۴۷: | ||
</ref> | </ref> | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |