۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''''اندیشه اصلاحی اعتدالی در مصر و ایران''''' از عمده ترین اندیشه های مشترک معاصر این دو کشور بوده است. رهبران اندیشه اصلاحی اعتدالی در جذب عناصری از فرهنگ و اندیشه جدید که میتواند در خارج کردن جامعه از رکود و انحطاط به کارآید و تبدیل آن به عناصری سازگار با فرهنگ و اندیشه دینی تردید نمیکردند و هرگز وامستانی از غرب را پنهان نمیکردند بلکه بر ضرورت استفاده و کسب آگاهانه و گزینشی از فرهنگ و مدنیت غرب تاکید میورزیدند. این جریان در فضای اجتماعی سیاسی از نیمه قرن نوزدهم به بعد یعنی دورانی که خوشبینیهای اولیه نسبت به اروپا رنگ باخته بود و مسلمانان دو کشور، علاوه بر چهره تمدنی و علمی اروپا، وجه استعماری اروپا و آثار سوء آن را آشکارا و بلاواسطه حس میکردند به وجود آمد. جنبشهای «عرابی پاشا» در [[مصر]] و رژی در [[ایران]] از چنین تجربه مشترکی حکایت دارد. | '''''اندیشه اصلاحی اعتدالی در مصر و ایران''''' از عمده ترین اندیشه های مشترک معاصر این دو کشور بوده است. رهبران اندیشه اصلاحی اعتدالی در جذب عناصری از فرهنگ و اندیشه جدید که میتواند در خارج کردن جامعه از رکود و انحطاط به کارآید و تبدیل آن به عناصری سازگار با فرهنگ و اندیشه دینی تردید نمیکردند و هرگز وامستانی از غرب را پنهان نمیکردند بلکه بر ضرورت استفاده و کسب آگاهانه و گزینشی از فرهنگ و مدنیت غرب تاکید میورزیدند. این جریان در فضای اجتماعی سیاسی از نیمه قرن نوزدهم به بعد یعنی دورانی که خوشبینیهای اولیه نسبت به اروپا رنگ باخته بود و مسلمانان دو کشور، علاوه بر چهره تمدنی و علمی اروپا، وجه استعماری اروپا و آثار سوء آن را آشکارا و بلاواسطه حس میکردند به وجود آمد. جنبشهای «عرابی پاشا» در [[مصر]] و رژی در [[ایران]] از چنین تجربه مشترکی حکایت دارد. | ||
=اندیشه اصلاحی اعتدالی در مصر= | |||
در مصر امور این کشور پس از شکست قیام عرابی پاشا که اهدافی ضداستعماری و ضداستبدادی را تعقیب میکرد، تحت نظارت و کنترل کامل انگلیس قرار گرفته بود. حضور مستقیم استعمار انگلیس، روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مصر را مختل کرد. بلافاصله پس از سلطه بریتانیا بر مصر تغییر زبان عربی به زبان انگلیسی و تعیین زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی آموزشی و محدود کردن آموزش به تربیت کادرهای اداری و حکومتی در دستور کار اشغالگران انگلیسی قرار گرفت.<ref>عبدالرازق، ۱۹۹۵،ج۱: ۱۲۸</ref> |