confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
ابوحامد غزاالی نیز در تفسیر کسب اتهام به جبر را از خود دور میکند و معتقد است این که بگوییم انسان هیچ اختیاری در انجام فعل نداشته باشد، خلاف وجدان و فهم عقل است.<ref>غزالی ابوحامد، احیاء علوم الدین، ص 249</ref> و اضافه میکند که خداوند در خلق منفرد است، اما انفراد او در خلق، مانع کسب افعال و ایجاد مسئولیت برای بندگان نمیشود. أن انفراد الله سبحانه باختراع حرکات العباد لا یخرجها عن کونها مقدورة للعباد علی سبیل الاکتساب.<ref>غزالی ابوحامد، احیاء علوم الدین، ص 111</ref> | ابوحامد غزاالی نیز در تفسیر کسب اتهام به جبر را از خود دور میکند و معتقد است این که بگوییم انسان هیچ اختیاری در انجام فعل نداشته باشد، خلاف وجدان و فهم عقل است.<ref>غزالی ابوحامد، احیاء علوم الدین، ص 249</ref> و اضافه میکند که خداوند در خلق منفرد است، اما انفراد او در خلق، مانع کسب افعال و ایجاد مسئولیت برای بندگان نمیشود. أن انفراد الله سبحانه باختراع حرکات العباد لا یخرجها عن کونها مقدورة للعباد علی سبیل الاکتساب.<ref>غزالی ابوحامد، احیاء علوم الدین، ص 111</ref> | ||
== | == فخر رازی (عبد با وجود قدرت و داعی فاعل واقعی افعال خویش است) == | ||
فخر رازی در تفسیر کسب معتقد است که فعل بنده وقتی محقق میشود که نسبت به آن قدرت و داعی داشته باشد. اگر هر دو محقق شد، عبد به طور حقیقی فاعل فعل خویش میشود. مینویسد:انا نعلم بالضروره ان القادر علی الفعل اذا دعاه الداعی الیه و لم یمنعه منه مانع، فانه یحصل ذلک الفعل. یعنی ما به ضرورت میدانیم کسی که قدرت بر انجام فعلی دارد اگر با داعی (انگیزه) همراه شود و مانعی در بین نباشد، به طور حتم آن فعل محقق خواهد شد.<ref>فخرالدین رازی، القضا و القدر، ص 31</ref> | فخر رازی در تفسیر کسب معتقد است که فعل بنده وقتی محقق میشود که نسبت به آن قدرت و داعی داشته باشد. اگر هر دو محقق شد، عبد به طور حقیقی فاعل فعل خویش میشود. مینویسد:انا نعلم بالضروره ان القادر علی الفعل اذا دعاه الداعی الیه و لم یمنعه منه مانع، فانه یحصل ذلک الفعل. یعنی ما به ضرورت میدانیم کسی که قدرت بر انجام فعلی دارد اگر با داعی (انگیزه) همراه شود و مانعی در بین نباشد، به طور حتم آن فعل محقق خواهد شد.<ref>فخرالدین رازی، القضا و القدر، ص 31</ref> | ||
وی در جای دیگر ادعای خود را به صراحت تکرار میکند و مینویسد: الْمُخْتَار عندنَا أَنّ عِنْد حُصُول الْقُدْرَة والداعیة الْمَخْصُوصَة یجب الْفِعْل وعَلی هَذَا التَّقْدِیر یکون العَبْد فَاعِلا علی سَبِیل الْحَقِیقَة وَمَعَ ذَلِک فَتکون الْأَفْعَال بأسرها وَاقعَة بِقَضَاء الله تَعَالَی وَقدره.<ref>فخرالدین رازی، معالم اصول الدین، ص 85 و 86</ref>یعنی مختار ما این است که وقتی قدرت و داعی مخصوص با هم حاصل شود، فعل واجب میشود. بنابراین تقدیر، عبد بهطور حقیقی فاعل فعل خویش میشود. با اینحال، خلق افعال بهطور کلی تابع قضا و قدر الهی است. با توجه به اعتراف صریح فخر رازی نسبت به فاعلیت واقعی انسان، معلوم میشود که وی بر سر هیچ دو راهیای قرار نمیگیرد، زیرا به صراحت اعتراف میکند که عبد پس از حصول قدرت همراه با داعی مخصوص فعل، آن را با قدرت و اراده خودش انجام میدهد. بنابراین، آن چه انجام داده در واقع به خودش منسوب میشود. | وی در جای دیگر ادعای خود را به صراحت تکرار میکند و مینویسد: الْمُخْتَار عندنَا أَنّ عِنْد حُصُول الْقُدْرَة والداعیة الْمَخْصُوصَة یجب الْفِعْل وعَلی هَذَا التَّقْدِیر یکون العَبْد فَاعِلا علی سَبِیل الْحَقِیقَة وَمَعَ ذَلِک فَتکون الْأَفْعَال بأسرها وَاقعَة بِقَضَاء الله تَعَالَی وَقدره.<ref>فخرالدین رازی، معالم اصول الدین، ص 85 و 86</ref>یعنی مختار ما این است که وقتی قدرت و داعی مخصوص با هم حاصل شود، فعل واجب میشود. بنابراین تقدیر، عبد بهطور حقیقی فاعل فعل خویش میشود. با اینحال، خلق افعال بهطور کلی تابع قضا و قدر الهی است. با توجه به اعتراف صریح فخر رازی نسبت به فاعلیت واقعی انسان، معلوم میشود که وی بر سر هیچ دو راهیای قرار نمیگیرد، زیرا به صراحت اعتراف میکند که عبد پس از حصول قدرت همراه با داعی مخصوص فعل، آن را با قدرت و اراده خودش انجام میدهد. بنابراین، آن چه انجام داده در واقع به خودش منسوب میشود. |