confirmed
۳٬۹۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = عطیه عوفی | |||
| تصویر = عطیه 2.jpg | |||
| نام = عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی | |||
| نامهای دیگر = عوفی،جدلی، قیسی و کوفی | |||
| سال تولد = بین سالهای ۳۶ تا ۴۰ق | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = کوفه، عراق | |||
| سال درگذشت = 111 هجری | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = کوفه | |||
| استادان = عبدالله ابن عباس،ابوسعید خدری،عبدالله بن عمر و جابر بن عبدالله انصاری | |||
| شاگردان = پسرش حسن،ابان بن تغلب،حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، زکریا بن أبیزائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام و فضیل بن مرزوق | |||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = حضور در جنگها و بیشتر قیامهای پس از عاشورا | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی''' از [[تابعان]] و از [[شیعیان]] [[امام علی|حضرت علی(ع)]] در [[کوفه]] بود. از وی بهعنوان مفسر، محدث و فقیه [[شیعه]] یاد شده و کتابی در [[تفسیر قرآن]] دارد. عطیه در زمان [[خلافت]] [[امام علی|امام علی(ع)]] به دنیا آمد و در سال ۱۱۱ قمری در کوفه وفات یافت. وی در [[قیام مختار]] و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضد [[حجاج بن یوسف]] شرکت داشت. حجاج او را بهدلیل خودداری از ناسزاگویی به حضرت علی(ع) تازیانه زد. همراهی عطیه با [[جابر بن عبدالله انصاری]] در زیارت روز [[اربعین]] [[امام حسین(ع)]] مشهور است. | '''عَطِیَّة بن سَعد بن جُناده عَوفی''' از [[تابعان]] و از [[شیعیان]] [[امام علی|حضرت علی(ع)]] در [[کوفه]] بود. از وی بهعنوان مفسر، محدث و فقیه [[شیعه]] یاد شده و کتابی در [[تفسیر قرآن]] دارد. عطیه در زمان [[خلافت]] [[امام علی|امام علی(ع)]] به دنیا آمد و در سال ۱۱۱ قمری در کوفه وفات یافت. وی در [[قیام مختار]] و قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضد [[حجاج بن یوسف]] شرکت داشت. حجاج او را بهدلیل خودداری از ناسزاگویی به حضرت علی(ع) تازیانه زد. همراهی عطیه با [[جابر بن عبدالله انصاری]] در زیارت روز [[اربعین]] [[امام حسین(ع)]] مشهور است. | ||
خط ۱۰: | خط ۲۹: | ||
==مقام علمی== | ==مقام علمی== | ||
عطیه از تابعان محسوب شده و [[امام محمد باقر(ع)]] را نیز درک کرده است | عطیه از تابعان محسوب شده و [[امام محمد باقر(ع)]] را نیز درک کرده است<ref>رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶</ref>ابنسعد از علمای [[اهل سنت]] وی را ثقه و فردی صالح دانسته است<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref>[[ترمذی]] نیز از او حدیث نقل کرده و احادیث وی را حَسَن دانسته است<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، پاورقی، ص۱۶</ref>از او بهعنوان محدّث<ref>ابنحزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، متن، ص۳۰۹</ref> مفسر قرآن<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref> و فقیه شیعه در زمان حجاج بن یوسف ثقفی<ref>أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۸؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref> یاد شده است. | ||
او از [[عبدالله ابن عباس|عبدالله بن عباس]] | او از [[عبدالله ابن عباس|عبدالله بن عباس]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref>ابوسعید خدری<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۶</ref>عبدالله بن عمر<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۹۵؛ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۲۳۳</ref> و جابر بن عبدالله انصاری حدیث نقل کردهاست. | ||
از او نیز پسرش حسن، [[ابان بن تغلب]]، حجّاج بن أرطاة، قرّة بن خالد، زکریا بن أبیزائده، محمد بن جحاده، مسعر بن کدام، فضیل بن مرزوق، و عدهای دیگر حدیث نقل کردهاند<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۶</ref>. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت. | تفسیر قرآن: عطیه پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>. او میگوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد [[ابنعباس]] آموختم و [[قرآن]] را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳</ref>. | ||
خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه [[حضرت زهرا(س)]] که در [[مسجدالنبی]] ایراد شد را برای عبدالله محض، نوه [[امام حسن|امام حسن مجتبی(ع)]] نقل کرد. | خطبه فدک: عطیه خطبه فدکیه [[حضرت زهرا(س)]] که در [[مسجدالنبی]] ایراد شد را برای عبدالله محض، نوه [[امام حسن|امام حسن مجتبی(ع)]] نقل کرد<ref>سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶</ref>. | ||
==زیارت امام حسین(ع)== | ==زیارت امام حسین(ع)== | ||
عطیه و جابر بن عبدالله انصاری اولین زائران اربعین امام حسین(ع) در [[کربلا]] بود. شهرت وی نیز به همین دلیل است. بنابر نقل عطیه، وی بههمراه جابر برای زیارت قبر امام حسین(ع) رفت و هنگامی که به کربلا رسیدند، جابر به [[فرات]] نزدیک شد، [[غسل]] کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت | عطیه و جابر بن عبدالله انصاری اولین زائران [[اربعین امام حسین (ع)|اربعین امام حسین]](ع) در [[کربلا]] بود. شهرت وی نیز به همین دلیل است. بنابر نقل عطیه، وی بههمراه جابر برای زیارت قبر امام حسین(ع) رفت و هنگامی که به کربلا رسیدند، جابر به [[فرات]] نزدیک شد، [[غسل]] کرد و با آداب خاصی به زیارت امام حسین(ع) رفت<ref>طبری آملی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۷۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۸، ص۱۹۶</ref> | ||
==در قیام مختار== | ==در قیام مختار== | ||
عطیه در قیام مختار حضور یافت و بهدستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات [[بنیهاشم]] و [[محمد بن حنفیه]] از دست [[عبدالله بن زبیر]] عازم [[مکه]] شد. هنگامی که به نزدیکی مکه رسیدند، ابوعبدالله جدلی هشتصد نفر از نیرومندان سپاه خود را با فرماندهی عطیه به شهر فرستاد. این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیر گفتند که ابنزبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دارالندوه شد. برخی گفتهاند ابنزیبر از ترس به پردههای کعبه پناه برد و گفت: «من پناهنده به خدایم.» | عطیه در [[قیام مختار]] حضور یافت و بهدستور مختار تحت فرماندهی ابوعبدالله جدلی برای نجات [[بنیهاشم]] و [[محمد بن حنفیه]] از دست [[عبدالله بن زبیر]] عازم [[مکه]] شد. هنگامی که به نزدیکی مکه رسیدند، ابوعبدالله جدلی هشتصد نفر از نیرومندان سپاه خود را با فرماندهی عطیه به شهر فرستاد. این گروه وارد مکه شده و چنان تکبیر گفتند که ابنزبیر صدای آن را شنید و گریخت و وارد دارالندوه شد. برخی گفتهاند ابنزیبر از ترس به پردههای کعبه پناه برد و گفت: «من پناهنده به خدایم.» | ||
بنابر نقل عطیه، آنان نزد [[ابنعباس]] و محمد بن حنفیه رفتند که با یاران خود در خانههایی زندانی بودند و اطراف آن خانهها تا سر دیوارها هیزم چیده شده بود، بهطوری که اگر آن را آتش میزدند همه در آن میسوختند. پس از نجات آنها، از ابنعباس و محمد بن حنفیه درخواست کردند اجازه کشتن عبدالله بن زبیر را صادر کنند، اما آنان برای حفظ حرمت کعبه، با چنین کاری مخالفت کردند | بنابر نقل عطیه، آنان نزد [[ابنعباس]] و محمد بن حنفیه رفتند که با یاران خود در خانههایی زندانی بودند و اطراف آن خانهها تا سر دیوارها هیزم چیده شده بود، بهطوری که اگر آن را آتش میزدند همه در آن میسوختند. پس از نجات آنها، از ابنعباس و محمد بن حنفیه درخواست کردند اجازه کشتن عبدالله بن زبیر را صادر کنند، اما آنان برای حفظ حرمت کعبه، با چنین کاری مخالفت کردند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۷۵</ref> | ||
==در قیام ابناشعث== | ==در قیام ابناشعث== | ||
عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابناشعث به فارس گریخت. حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خودداری کند، چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خودداری کرده و چهارصد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید | عطیه در قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بر ضد حجاج بن یوسف شرکت کرد و پس از شکست ابناشعث به فارس گریخت. حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت تا عطیه را احضار کرده و از وی بخواهد حضرت علی(ع) را لعن کند و اگر از این کار خودداری کند، چهارصد ضربه شلاق به وی زده و سر و صورتش را بتراشد. وی پس از احضار از این کار خودداری کرده و چهارصد تازیانه خورد و محمد بن قاسم موی سر و صورتش را تراشید<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵؛ تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۶۴۱</ref> | ||
===اندیشه و فعالیت های سیاسی=== | ===اندیشه و فعالیت های سیاسی=== | ||
عطیه گذشته از این که فردی عالم و محدثی ژرف نگر و مفسری عالی مقام بود، فردی فعال در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بوده است که قرائن و شواهد، این بُعد از زندگی او را روشن می کند: | عطیه گذشته از این که فردی عالم و محدثی ژرف نگر و مفسری عالی مقام بود، فردی فعال در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بوده است که قرائن و شواهد، این بُعد از زندگی او را روشن می کند: | ||
عطیه احادیثی را نقل کرده که بُعد سیاسی آنها بسیار قوی است؛ مانند حدیث | عطیه احادیثی را نقل کرده که بُعد سیاسی آنها بسیار قوی است؛ مانند [[حدیث ثقلین]]، حدیث ائمه اثناعشر، حدیث سفینه نوح و تفسیر آیه {انما یرد الله لیذهب عنکم الرجس}، حدیث غدیر، منزلت، و سدّ ابواب مسجد غیر از باب علی(ع) و حدیث اعطای [[فدک]] به فاطمه(س) توسط پیامبر اکرم(ص) و احادیث بسیار دیگر. | ||
همراه جابر در آن موقعیت بسیار حسّاس و خطرناک، برای زیارت امام حسین(ع) حرکت می کند؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین(ع)، یزید خود را پیروز میدان می دانست و کسی را مانع ظلم و جنایتش نمی دید و تلاش می کرد تا با خاموش کردن صدای هر مخالفی، قیام عاشورا را موضوعی تحریف شده و قیام علیه حکومت مشروعه خود معرفی کند. لذا حرکت جابر و عطیه برای رفتن به زیارت امام حسین و یارانش از مدینه به کوفه و برگزاری عزاداری در کنار آن قبر مقدس، مهر تأییدی بر پیروزی واقعی قیام آن حضرت بود. | همراه جابر در آن موقعیت بسیار حسّاس و خطرناک، برای زیارت امام حسین(ع) حرکت می کند؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین(ع)، [[یزید]] خود را پیروز میدان می دانست و کسی را مانع ظلم و جنایتش نمی دید و تلاش می کرد تا با خاموش کردن صدای هر مخالفی، قیام عاشورا را موضوعی تحریف شده و قیام علیه حکومت مشروعه خود معرفی کند. لذا حرکت جابر و عطیه برای رفتن به زیارت امام حسین و یارانش از مدینه به کوفه و برگزاری عزاداری در کنار آن قبر مقدس، مهر تأییدی بر پیروزی واقعی قیام آن حضرت بود. | ||
تاریخ هیچ گاه جریان مبارزه سیاسی او را در ماجرای دستگیری اش به دستور حجّاج بن یوسف فراموش نمی کند. در منابع تاریخی چنین آمده است: | تاریخ هیچ گاه جریان مبارزه سیاسی او را در ماجرای دستگیری اش به دستور حجّاج بن یوسف فراموش نمی کند. در منابع تاریخی چنین آمده است: | ||
در کوفه قیام های متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بود. این نهضت از خراسان آغاز شد و عده ای از بزرگان و دانشمندان و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی هم در رکاب عبدالرحمن بودند. | در کوفه قیام های متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد اشعث بود. این نهضت از [[خراسان]] آغاز شد و عده ای از بزرگان و دانشمندان و قاریان[[عراق]] مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی هم در رکاب عبدالرحمن بودند<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6444/8160/107519/%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87%D8%8C-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%A6%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86#_edn5 اولین زائر کربلا]</ref>. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و تحمل تازیانه به [[خراسان]] رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامهای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد، او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا آنکه در سال ۱۱۱ق درگذشت | عطیه پس از امتناع از ناسزا گفتن به حضرت علی(ع) و تحمل تازیانه به [[خراسان]] رفت. پس از به حکوت رسیدن عمر بن هیبره در عراق، عطیه به وی نامهای نوشت و از وی خواست تا به کوفه برگردد، او نیز موافقت کرد. وی در کوفه بود تا آنکه در سال ۱۱۱ق درگذشت<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۳۰۵</ref> برخی به اشتباه سال وفات وی را ۱۲۷ق ذکر کردهاند<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۲۴</ref>. | ||
==تبار و فرزندان== | ==تبار و فرزندان== | ||
عطیه فرزندانی به نامهای علی، از اصحاب [[امام صادق(ع)]] | عطیه فرزندانی به نامهای علی، از اصحاب [[امام صادق(ع)]]<ref>عاملی، إستقصاء الاعتبار فی شرح الإستبصار، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۴۰۳؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمة ج۸، ص۲۲۵</ref> [[حسن بن علی|حسن]]، [[حسین]]<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۵</ref> و عبدالله<ref>أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۱۳ (چاپ زکار، ج۲، ص۳۵۷)</ref>داشته است. | ||
حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده است | حسن بن عطیه نیز فرزندی به نام حسین داشته که کنیه وی اباعبدالله بوده است<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۳۹</ref> حسین در زمان خلافت هارون الرشید منصب قضاوت را بر عهده داشت<ref>أنساب الأشراف، ج۱۳، ص۲۶۹</ref>. تبار عطیه با لقب عوفی شناخته میشوند<ref>سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۴۰۴</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |