۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صف آرایی' به 'صفآرایی') |
جز (جایگزینی متن - 'هم پیمان' به 'همپیمان') |
||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
هنگامی که ملک الاشراف موسی بر اثر مرگ بیمار شد، از عز بن عبدالسلام خواست که عیادت و نصیحت و دعا کند، خداوند متعال او را به رفع بدی، رفع نارضایتی، اجرای شریعت و پایبندی به قرآن و سنت توصیه کرد. پس سلطان مریض به برادرش اسماعیل (که وکالت سلطنت را برعهده دارد) دستور داد تا آنچه را که شیخ تعالی امر فرموده است اجرا کند و باطل نمودن آنچه را که بطلان میبیند، سپس ملک الاشراف در سال 635 هجری قمری درگذشت. برادر، شاه صالح اسماعیل، جانشین او شد. اسماعیل از عمر برادر بزرگوارش با جلال هماهنگ نبوده بود، اسماعیل نسبت به جلال بد نظر داشت، اما جرأت نداشت او را از سخنان مسجد اموی منزوی کند و او را آزرده کند; به خاطر آنچه از بزرگداشت اشرف موسی و ملک کامل جلال و تکریم برای او و مقام ارجمند در جامعه و اعتماد و محبت عموم مسلمانان دید. و هنگامی که اشرف به معاون و برادرش اسماعیل دستور داد تا مکروهاتی را که عزّ به آن اشاره کرده بود، از میان بردارد، برخی از آنها را اجرا و از برخی دیگر غفلت کرد. | هنگامی که ملک الاشراف موسی بر اثر مرگ بیمار شد، از عز بن عبدالسلام خواست که عیادت و نصیحت و دعا کند، خداوند متعال او را به رفع بدی، رفع نارضایتی، اجرای شریعت و پایبندی به قرآن و سنت توصیه کرد. پس سلطان مریض به برادرش اسماعیل (که وکالت سلطنت را برعهده دارد) دستور داد تا آنچه را که شیخ تعالی امر فرموده است اجرا کند و باطل نمودن آنچه را که بطلان میبیند، سپس ملک الاشراف در سال 635 هجری قمری درگذشت. برادر، شاه صالح اسماعیل، جانشین او شد. اسماعیل از عمر برادر بزرگوارش با جلال هماهنگ نبوده بود، اسماعیل نسبت به جلال بد نظر داشت، اما جرأت نداشت او را از سخنان مسجد اموی منزوی کند و او را آزرده کند; به خاطر آنچه از بزرگداشت اشرف موسی و ملک کامل جلال و تکریم برای او و مقام ارجمند در جامعه و اعتماد و محبت عموم مسلمانان دید. و هنگامی که اشرف به معاون و برادرش اسماعیل دستور داد تا مکروهاتی را که عزّ به آن اشاره کرده بود، از میان بردارد، برخی از آنها را اجرا و از برخی دیگر غفلت کرد. | ||
زمانی که سلطان کامل ایوبی محمد بن العادل درگذشت، بر سر جانشینی او اختلافی پیش آمد و حکومت با پسر بزرگش ایوب نیکوکار پایان یافت، الصالح ایوب «از ترس اینکه او را از خواب و خوردن و آشامیدن باز داشت. اسماعیل از متوسل شدن به صلیبیون، دشمنان مسلمانان، خجالت نمیکشید، از این رو با آنان | زمانی که سلطان کامل ایوبی محمد بن العادل درگذشت، بر سر جانشینی او اختلافی پیش آمد و حکومت با پسر بزرگش ایوب نیکوکار پایان یافت، الصالح ایوب «از ترس اینکه او را از خواب و خوردن و آشامیدن باز داشت. اسماعیل از متوسل شدن به صلیبیون، دشمنان مسلمانان، خجالت نمیکشید، از این رو با آنان همپیمان شد تا او را از دست صالح ایوب نجات دهند و او را به او یاری دهند. علاوه بر این، اسماعیل به صلیبیون اجازه داد تا برای خرید اسلحه برای جنگ با مسلمانان مصر وارد دمشق شوند. | ||
دور اول با رفراندوم در مورد افتخار بیعت فرانکهابا اسلحه آغاز شد و گفت: «بیعت با آنها بر شما حرام است، زیرا متوجه میشوید که آنها آن را میخرند تا با مسلمان شما بجنگند. سپس بر منبر مسجد اعظم اموی رفت و وفاداری به دشمنان و زشتی خیانت را نکوهش کرد و به سلطان تهمت زد و با خطبه نماز بر او قطع کرد و شروع به ندا دادن به تودههاکرد و به او پیشنهاد داد. عزل و جایگزینی میفرماید: «خدایا برای این امت امر به حقی مقرر کن که در آن ولیّ خود را گرامیداشته باشی و دشمنت را خوار و خوار کنی و به طاعتت عمل کنی و از نافرمانی تو نهی کنی.» مردم برای مسلمانان امنیت و مناجات میکنند. پیروزی بر دشمنان | دور اول با رفراندوم در مورد افتخار بیعت فرانکهابا اسلحه آغاز شد و گفت: «بیعت با آنها بر شما حرام است، زیرا متوجه میشوید که آنها آن را میخرند تا با مسلمان شما بجنگند. سپس بر منبر مسجد اعظم اموی رفت و وفاداری به دشمنان و زشتی خیانت را نکوهش کرد و به سلطان تهمت زد و با خطبه نماز بر او قطع کرد و شروع به ندا دادن به تودههاکرد و به او پیشنهاد داد. عزل و جایگزینی میفرماید: «خدایا برای این امت امر به حقی مقرر کن که در آن ولیّ خود را گرامیداشته باشی و دشمنت را خوار و خوار کنی و به طاعتت عمل کنی و از نافرمانی تو نهی کنی.» مردم برای مسلمانان امنیت و مناجات میکنند. پیروزی بر دشمنان |