پرش به محتوا

جنبش های اسلامی در هند: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نهضت ها' به 'نهضت‌ها'
جز (جایگزینی متن - ' نظاره گر ' به ' نظاره‌گر ')
جز (جایگزینی متن - 'نهضت ها' به 'نهضت‌ها')
خط ۷: خط ۷:
مسلمانان در هند به دو طبقه متمایز براساس خاستگاهشان طبقه بندی شده‌اند. این طبقه بندی به نظام طبقاتی هندوئیسم شبیه است. که اصطلاحا وارنا شراما (Varnashrama) نامیده می‌شود. مسلمانان به طور گسترده‌ای به دو گروه طبقه بندی شده‌اند. به عبارت دیگر اشرف (Ashraf) و اجلف (Ajlaf) اشرف دوباره به شیخ ها (Sheikhs)، سیدها (Sayyeds)، مگاهال ها (Mugahls) و پاتان ها (Pathans) طبقه بندی شده‌اند، که گفته می‌شود سیدها از نسل پیامبر هستند و احترام زیادی دارند. شیخ ها از تبار عرب و در طبقه بندی در درجه بعدی قرار دارند. مگاهال ها، از نوادگان حاکم مسلمانان در هند هستند و در رتبه سوم این طبقه بندی قرار دارند. پاتان ها شامل سپاهیانی هستند که از نواحی شمال غربی، یعنی افغانستان آمده‌اند و آخرین گروه شریفان را تشکیل می‌دهند. از سوی دیگر اجلف ها نوکیشان هندی اند و دارای نژاد مشترکی هستند. آنها در مقایسه با گروه اشرف از طبقه پایین‌تر برخوردارند.
مسلمانان در هند به دو طبقه متمایز براساس خاستگاهشان طبقه بندی شده‌اند. این طبقه بندی به نظام طبقاتی هندوئیسم شبیه است. که اصطلاحا وارنا شراما (Varnashrama) نامیده می‌شود. مسلمانان به طور گسترده‌ای به دو گروه طبقه بندی شده‌اند. به عبارت دیگر اشرف (Ashraf) و اجلف (Ajlaf) اشرف دوباره به شیخ ها (Sheikhs)، سیدها (Sayyeds)، مگاهال ها (Mugahls) و پاتان ها (Pathans) طبقه بندی شده‌اند، که گفته می‌شود سیدها از نسل پیامبر هستند و احترام زیادی دارند. شیخ ها از تبار عرب و در طبقه بندی در درجه بعدی قرار دارند. مگاهال ها، از نوادگان حاکم مسلمانان در هند هستند و در رتبه سوم این طبقه بندی قرار دارند. پاتان ها شامل سپاهیانی هستند که از نواحی شمال غربی، یعنی افغانستان آمده‌اند و آخرین گروه شریفان را تشکیل می‌دهند. از سوی دیگر اجلف ها نوکیشان هندی اند و دارای نژاد مشترکی هستند. آنها در مقایسه با گروه اشرف از طبقه پایین‌تر برخوردارند.


هند قرن نوزدهم نظاره‌گر اصلاحات اجتماعی - مذهبی در هندوئیسم بود. بسیاری از نهضت های اصلاحی نظیر پارتانا سماج، آریا سماج و چند نهضت دیگر در قرن نوزدهم شروع به کار کردند. همه این اصلاحات تلاش‌هایی برای هدایت دینی هندو به سوی ودانتا بود که محور اصلی فلسفه هندوئیسم را تشکیل می‌داد.
هند قرن نوزدهم نظاره‌گر اصلاحات اجتماعی - مذهبی در هندوئیسم بود. بسیاری از نهضت‌های اصلاحی نظیر پارتانا سماج، آریا سماج و چند نهضت دیگر در قرن نوزدهم شروع به کار کردند. همه این اصلاحات تلاش‌هایی برای هدایت دینی هندو به سوی ودانتا بود که محور اصلی فلسفه هندوئیسم را تشکیل می‌داد.


برخلاف هندوئیسم که برای اصلاحات انعطاف پذیر و اصلاح پذیر است، دین اسلام برای تغییر، غیرمنعطف و سخت است. در دین اسلام، انتقاد و انکار آموزه‌های اصیل شریعت و آنچه ضروری دین به شمار می‌آید ممنوع بوده و به منزله خروج از دین و نوعی بدعت محسوب می‌شود از این روست که مدرنیزاسیون به عنوان تهدیدی برای روش زندگی یک مسلمان تلقی شده است که برخی از متعصبین به خاطر عدم تفکیک بین آموزه‌های اصیل شریعت که ضروری دین محسوب شده و آموزه‌هایی که با توجه شرایط زمان و مکان تغییر پذیرند و جزء ذات دین محسوب نمی‌شوند به دام بنیادگرایی افراطی افتاده اند. با وجود چنین تعصباتی، همه اصلاحات قرن نوزدهم بیشتر به بنیادگرایی انجامیده تا مدرنیزاسیون. دو نوع از این اصلاحات و جنبش‌ها وهابی‌ها و تبلیغی ها هستند.
برخلاف هندوئیسم که برای اصلاحات انعطاف پذیر و اصلاح پذیر است، دین اسلام برای تغییر، غیرمنعطف و سخت است. در دین اسلام، انتقاد و انکار آموزه‌های اصیل شریعت و آنچه ضروری دین به شمار می‌آید ممنوع بوده و به منزله خروج از دین و نوعی بدعت محسوب می‌شود از این روست که مدرنیزاسیون به عنوان تهدیدی برای روش زندگی یک مسلمان تلقی شده است که برخی از متعصبین به خاطر عدم تفکیک بین آموزه‌های اصیل شریعت که ضروری دین محسوب شده و آموزه‌هایی که با توجه شرایط زمان و مکان تغییر پذیرند و جزء ذات دین محسوب نمی‌شوند به دام بنیادگرایی افراطی افتاده اند. با وجود چنین تعصباتی، همه اصلاحات قرن نوزدهم بیشتر به بنیادگرایی انجامیده تا مدرنیزاسیون. دو نوع از این اصلاحات و جنبش‌ها وهابی‌ها و تبلیغی ها هستند.
خط ۱۴: خط ۱۴:
جنبش وهابیت در قرن نوزدهم در عربستان سعودی و به وسیله محمد بن عبدالوهاب (1792 - 1730) آغاز شد. این جنبش همه مذاهب دیگر را نوعی بدعت و کفر محسوب می‌کرد و نسبت به آنها تساهل نشان نمی داد. جنبش وهابیت در هند به واسطه سید احمد بریلاوی (1831 - 1789 م) آغاز شد و متعلق به رای بارلی بود.
جنبش وهابیت در قرن نوزدهم در عربستان سعودی و به وسیله محمد بن عبدالوهاب (1792 - 1730) آغاز شد. این جنبش همه مذاهب دیگر را نوعی بدعت و کفر محسوب می‌کرد و نسبت به آنها تساهل نشان نمی داد. جنبش وهابیت در هند به واسطه سید احمد بریلاوی (1831 - 1789 م) آغاز شد و متعلق به رای بارلی بود.
زمانی که مشاهده کرد اسلام به سوی خرافه پرستی و پرستش اغراق‌آمیز از قدسیان و پیامبران سوق داده شده است، اسلام را بیشتر به ریشه‌های بنیادی اش به قرائت وهابیت، کشاند.
زمانی که مشاهده کرد اسلام به سوی خرافه پرستی و پرستش اغراق‌آمیز از قدسیان و پیامبران سوق داده شده است، اسلام را بیشتر به ریشه‌های بنیادی اش به قرائت وهابیت، کشاند.
به هر حال، وهابیون بریلاوی هیچ رابطه مستقیمی با همتایانشان در جزیره عربستان نداشتند. هدف این گروه تاسیس حکومت اسلامی در هند یا در دارالسلام (islam - ul - Dar) بود. اگرچه جنبش وهابیت با بریتانیا می جنگید، ولی اصل مهم این جنبش تغییری نکرد که برتری مسلمانان در سراسر هند بود. دو جنبش بنیادگرای دیگر که تحت تاثیر جنبش وهابیت قرار گرفت و برای موجودیت آن اهمیت قائل بود، جنبش شریعت الله (shariatullah) بود که با جنبش فایرزی تاسیس شد و تلاش می‌کرد به دهقانان فقیر در بنگال علیه زمین داران ستمگر کمک کند. بزودی این جنبش، یک جنبش ضد هندو شد و جنبش دئوبان (Deoban) شهرت یافت. این جنبش مدارسی را برای آموزش مسلمانان هند تاسیس کرد، مدلی که هنوز در مدارس جهان اسلام دیده می‌شود. این جنبش دانش‌آموزانی را از سراسر جهان اسلام جذب کرد و ملت‌های عرب ثروتمند، از نظر مالی بودجه این مدارس را تامین می‌کردند. بنیادگرایی در این مدارس نهادینه شده بود. در کشور هند یک نوع گرایش از ناسازگاری بین جنبش دئوبان و جنبش وهابیت وجود دارد که عمدتا به علت اختلاف مالی می‌باشد. در گذر زمان این نهضت ها تحت عنوان جنبش اصلاحات مسلمانان شروع شده بود که مسیرها را تغییر داد و متمایل به قدرت و کنترل بر جمعیت گشت.
به هر حال، وهابیون بریلاوی هیچ رابطه مستقیمی با همتایانشان در جزیره عربستان نداشتند. هدف این گروه تاسیس حکومت اسلامی در هند یا در دارالسلام (islam - ul - Dar) بود. اگرچه جنبش وهابیت با بریتانیا می جنگید، ولی اصل مهم این جنبش تغییری نکرد که برتری مسلمانان در سراسر هند بود. دو جنبش بنیادگرای دیگر که تحت تاثیر جنبش وهابیت قرار گرفت و برای موجودیت آن اهمیت قائل بود، جنبش شریعت الله (shariatullah) بود که با جنبش فایرزی تاسیس شد و تلاش می‌کرد به دهقانان فقیر در بنگال علیه زمین داران ستمگر کمک کند. بزودی این جنبش، یک جنبش ضد هندو شد و جنبش دئوبان (Deoban) شهرت یافت. این جنبش مدارسی را برای آموزش مسلمانان هند تاسیس کرد، مدلی که هنوز در مدارس جهان اسلام دیده می‌شود. این جنبش دانش‌آموزانی را از سراسر جهان اسلام جذب کرد و ملت‌های عرب ثروتمند، از نظر مالی بودجه این مدارس را تامین می‌کردند. بنیادگرایی در این مدارس نهادینه شده بود. در کشور هند یک نوع گرایش از ناسازگاری بین جنبش دئوبان و جنبش وهابیت وجود دارد که عمدتا به علت اختلاف مالی می‌باشد. در گذر زمان این نهضت‌ها تحت عنوان جنبش اصلاحات مسلمانان شروع شده بود که مسیرها را تغییر داد و متمایل به قدرت و کنترل بر جمعیت گشت.


== جنبش تبلیغی ==
== جنبش تبلیغی ==
خط ۳۰: خط ۳۰:
مدرنیزاسیون دین توسط آقاخانی ها، جایگاه مناسبی را در دنیای مسلمانان پیدا نکرد. مسلمانان نیزار گجرات، خوجاز نامیده شدند. در طول قرن شانزدهم و هفدهم، نیزاری های هندی اغلب عقیده داشتند که به متون هندو مراجعه کنند; همچنان که به قرآن کریم (که البته اولین کتاب آنها بود) رجوع می‌کردند. در واقع، امروزه تعداد قابل ملاحظه‌ای از آقاخانی ها از آرمان‌ها و القائات به گاوادا گیتا لذت برده و چیزهایی را اقتباس کرده‌اند. بر خلاف مسلمانان دیگر، آنها سروده هایی را در طول مراسم دعا می‌خوانند که معمولا این سروده ها به زبان هندی، مثلا گجراتی بود. به علاوه بعضی از نیزاری ها عقیده دارند که تجسم روح در یک شرایط خاص ممکن است. عمدتا اینان مسلمانانی هستند که صوفیسم را می پذیرند. زمانی آقاخانی ها تلاش کردند تا حضرت علی (ع) را به دهمین تجسد ویشنو (Vishnu) طبقه بندی کنند، گرچه امروزه، دیگر به آن عقیده ندارند. در نتیجه اختلاف بین اصلاح‌طلبان و فرقه‌های ارتدکس دین، بسیاری آنها را ترک گفتند و به فرقه شیعه پیوستند و بدین ترتیب با آنها یکی شدند. عقیده بر آن بود که تنها چهار میلیون مسلمان به آقاخان وفادار ماندند. به هر حال پس از فروپاشی شوروی و تولد کشورهای تازه استقلال یافته نظیر ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان، بسیاری از آقاخانی ها در این کشورها زندگی می‌کردند و معتقد به دین خود بودند. امروزه عقیده بر آن است که آقاخان، حدود بیست میلیون نفر طرفدار دارد.
مدرنیزاسیون دین توسط آقاخانی ها، جایگاه مناسبی را در دنیای مسلمانان پیدا نکرد. مسلمانان نیزار گجرات، خوجاز نامیده شدند. در طول قرن شانزدهم و هفدهم، نیزاری های هندی اغلب عقیده داشتند که به متون هندو مراجعه کنند; همچنان که به قرآن کریم (که البته اولین کتاب آنها بود) رجوع می‌کردند. در واقع، امروزه تعداد قابل ملاحظه‌ای از آقاخانی ها از آرمان‌ها و القائات به گاوادا گیتا لذت برده و چیزهایی را اقتباس کرده‌اند. بر خلاف مسلمانان دیگر، آنها سروده هایی را در طول مراسم دعا می‌خوانند که معمولا این سروده ها به زبان هندی، مثلا گجراتی بود. به علاوه بعضی از نیزاری ها عقیده دارند که تجسم روح در یک شرایط خاص ممکن است. عمدتا اینان مسلمانانی هستند که صوفیسم را می پذیرند. زمانی آقاخانی ها تلاش کردند تا حضرت علی (ع) را به دهمین تجسد ویشنو (Vishnu) طبقه بندی کنند، گرچه امروزه، دیگر به آن عقیده ندارند. در نتیجه اختلاف بین اصلاح‌طلبان و فرقه‌های ارتدکس دین، بسیاری آنها را ترک گفتند و به فرقه شیعه پیوستند و بدین ترتیب با آنها یکی شدند. عقیده بر آن بود که تنها چهار میلیون مسلمان به آقاخان وفادار ماندند. به هر حال پس از فروپاشی شوروی و تولد کشورهای تازه استقلال یافته نظیر ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان، بسیاری از آقاخانی ها در این کشورها زندگی می‌کردند و معتقد به دین خود بودند. امروزه عقیده بر آن است که آقاخان، حدود بیست میلیون نفر طرفدار دارد.
تلاش‌های دیگری برای مدرنیزه کردن مناسک دینی با تاثیرات متفاوتی در کشور صورت گرفته است. شیبلی نعمانی سعی کرد تا مسلمانان، نگرش انعطاف پذیرتری نسبت به هندوها از خود نشان بدهند و ایده‌های جدیدی را بپذیرند، اما موفق نشد. بارالدین تیجی (1906 - 1844م) تلاش کرد تا سیستم حجاب را در شهر بمبی براندازد. حرکت‌هایی به سوی تعبیر مجدد از کتب مقدس، تاریخ و رفتار از سوی هالی و اخیرا از سوی مولانا وحیدالدین خان صورت گرفته است. نیروهای مسلمان سنتی آنقدر قوی هستند که اجازه هیچ تغییر اساسی در جبهه مذهبی - اجتماعی نمی‌دهند. بر خلاف اینکه اصلاحات در آیین هندو صورت گرفته است، اصلاحات بنیادین واقعی در اسلام به صورت رؤیای افراد خاص در طول تاریخ باقی مانده است. پهاک در سال 1989 م نوشت که «نفوذ اسلام سنتی (ارتدکسی) بر افکار مسلمانان آنقدر قوی بود که در هیچ جای هند، جامعه مسلمانان تا کنون نتوانسته است از گروه‌های بارز مسلمانان آزادیخواه که به ارزش‌های مدرن متعهد هستند، حمایت کند. هیچ تلاش جدی در ارزیابی نقادانه واقعی از میراثشان صورت نگرفته است.» پس از استقلال هند، اصلاحات در دین اسلام توسط اقلیت مسلمان با شک و تردید روبه رو بود.
تلاش‌های دیگری برای مدرنیزه کردن مناسک دینی با تاثیرات متفاوتی در کشور صورت گرفته است. شیبلی نعمانی سعی کرد تا مسلمانان، نگرش انعطاف پذیرتری نسبت به هندوها از خود نشان بدهند و ایده‌های جدیدی را بپذیرند، اما موفق نشد. بارالدین تیجی (1906 - 1844م) تلاش کرد تا سیستم حجاب را در شهر بمبی براندازد. حرکت‌هایی به سوی تعبیر مجدد از کتب مقدس، تاریخ و رفتار از سوی هالی و اخیرا از سوی مولانا وحیدالدین خان صورت گرفته است. نیروهای مسلمان سنتی آنقدر قوی هستند که اجازه هیچ تغییر اساسی در جبهه مذهبی - اجتماعی نمی‌دهند. بر خلاف اینکه اصلاحات در آیین هندو صورت گرفته است، اصلاحات بنیادین واقعی در اسلام به صورت رؤیای افراد خاص در طول تاریخ باقی مانده است. پهاک در سال 1989 م نوشت که «نفوذ اسلام سنتی (ارتدکسی) بر افکار مسلمانان آنقدر قوی بود که در هیچ جای هند، جامعه مسلمانان تا کنون نتوانسته است از گروه‌های بارز مسلمانان آزادیخواه که به ارزش‌های مدرن متعهد هستند، حمایت کند. هیچ تلاش جدی در ارزیابی نقادانه واقعی از میراثشان صورت نگرفته است.» پس از استقلال هند، اصلاحات در دین اسلام توسط اقلیت مسلمان با شک و تردید روبه رو بود.
جنبش اسلامی میانه رو دیگری که برای اصلاحات تلاش کرد، جنبش اصلاح‌طلب بحرا (Bohra) است. اعضای بحرا عمدتا در کار تجارت تجهیزات نظامی هستند. این جنبش مدرن می کوشد تا اقتدار رهبران مذهبی را بر دین تعدیل کند. آنها همچنین سعی دارند که قرآن را از دید الهیات لیبرال مسیحی تفسیر کنند. در دهه 1970م یک اصلاح‌طلب دیگر که حمید دالوی نامیده می‌شد، برای مدرنیزه کردن اسلام در هند تلاش جدی را شروع کرد. او پیشنهاد کرد که از سیستم حجاب باید دوری کرد و به زنان آزادی بیشتری در جوامع اسلامی اعطا شود. به این علت جنبش او را کفرآمیز خواندند و پس از مرگش این نهضت دیگر ادامه پیدا نکرد. بیشتر نهضت های مشابه این نهضت، نتوانسته‌اند نتایج مهمی را در اصلاح جنبه های اجتماعی - دینی اسلام در هند به دست آورند. بنیادگرایی در هند به آسانی پذیرفته می‌شد; در حالی که از پذیرش نهضت های میانه رو اجتناب می‌شود.
جنبش اسلامی میانه رو دیگری که برای اصلاحات تلاش کرد، جنبش اصلاح‌طلب بحرا (Bohra) است. اعضای بحرا عمدتا در کار تجارت تجهیزات نظامی هستند. این جنبش مدرن می کوشد تا اقتدار رهبران مذهبی را بر دین تعدیل کند. آنها همچنین سعی دارند که قرآن را از دید الهیات لیبرال مسیحی تفسیر کنند. در دهه 1970م یک اصلاح‌طلب دیگر که حمید دالوی نامیده می‌شد، برای مدرنیزه کردن اسلام در هند تلاش جدی را شروع کرد. او پیشنهاد کرد که از سیستم حجاب باید دوری کرد و به زنان آزادی بیشتری در جوامع اسلامی اعطا شود. به این علت جنبش او را کفرآمیز خواندند و پس از مرگش این نهضت دیگر ادامه پیدا نکرد. بیشتر نهضت‌های مشابه این نهضت، نتوانسته‌اند نتایج مهمی را در اصلاح جنبه های اجتماعی - دینی اسلام در هند به دست آورند. بنیادگرایی در هند به آسانی پذیرفته می‌شد; در حالی که از پذیرش نهضت‌های میانه رو اجتناب می‌شود.
هر تلاشی در آینده که باعث شود دین را در انطباق با دنیای علمی برابر بگیرد، تهدیدی برای هویت اسلامی در نظر گرفته می‌شود. دین، قانون در اسلام است و عقیده بر این است که هر تحولی در آن جدایی از دین و ایمان است. سیر سید (جنبش علیگره) به دلیل اقداماتش یک کافر یا بی دین نامیده شد و دالوی (msm) به عنوان منافق (Munafique) یا یک بدعت‌گذار نامیده شد. دین بخشی تکمیلی آداب و رسوم مسلمانان را تشکیل می‌دهد و هر نوع اصلاحی بدون دین محکوم به شکست است. در یک زمان این اعتقاد نسنجیده نسبت به دین می‌تواند منجر به بنیادگرایی افراطی شبیه وهابیت یا سازمان‌های بدون جهت مثل جماعت تبلیغ شود. وجود یک پایگاه اقلیت در هند منجر شده است که هر تلاشی در مدرنیزاسیون به عنوان تلاشی در جهت هندوسازی (Isation_ Hindu) در نظر گرفته شود. حتی از نظام حجاب به عنوان هویت دینی دفاع می‌شود که این هویت جنبه های بشردوستانه و تبعیض را نادیده می انگارد. اقلیت مسلمان و اکثریت هندو در هند باید به دنبال تبادل ایده‌ها در بافت غیردینی باشند که بین فرقه‌های مذهبی تفرقه نیاندازد. این امر از زاویه دور غیرممکن است، بدین علت که دو طرف قسم خوردند یک ذره نسبت به یکدیگر کوتاه نیایند. سرسختی بین این دو گروه منجر به نزاع بین این دو دین بزرگ یعنی هند و اسلام شده است که اجتناب از آن بسیار دشوار است. به نظر می‌آید که این دو گروه که از دو شیوه متفاوت از فلسفه و عرفان پیروی می‌کنند، و به سرعت از یکدیگر دور می‌شوند.
هر تلاشی در آینده که باعث شود دین را در انطباق با دنیای علمی برابر بگیرد، تهدیدی برای هویت اسلامی در نظر گرفته می‌شود. دین، قانون در اسلام است و عقیده بر این است که هر تحولی در آن جدایی از دین و ایمان است. سیر سید (جنبش علیگره) به دلیل اقداماتش یک کافر یا بی دین نامیده شد و دالوی (msm) به عنوان منافق (Munafique) یا یک بدعت‌گذار نامیده شد. دین بخشی تکمیلی آداب و رسوم مسلمانان را تشکیل می‌دهد و هر نوع اصلاحی بدون دین محکوم به شکست است. در یک زمان این اعتقاد نسنجیده نسبت به دین می‌تواند منجر به بنیادگرایی افراطی شبیه وهابیت یا سازمان‌های بدون جهت مثل جماعت تبلیغ شود. وجود یک پایگاه اقلیت در هند منجر شده است که هر تلاشی در مدرنیزاسیون به عنوان تلاشی در جهت هندوسازی (Isation_ Hindu) در نظر گرفته شود. حتی از نظام حجاب به عنوان هویت دینی دفاع می‌شود که این هویت جنبه های بشردوستانه و تبعیض را نادیده می انگارد. اقلیت مسلمان و اکثریت هندو در هند باید به دنبال تبادل ایده‌ها در بافت غیردینی باشند که بین فرقه‌های مذهبی تفرقه نیاندازد. این امر از زاویه دور غیرممکن است، بدین علت که دو طرف قسم خوردند یک ذره نسبت به یکدیگر کوتاه نیایند. سرسختی بین این دو گروه منجر به نزاع بین این دو دین بزرگ یعنی هند و اسلام شده است که اجتناب از آن بسیار دشوار است. به نظر می‌آید که این دو گروه که از دو شیوه متفاوت از فلسفه و عرفان پیروی می‌کنند، و به سرعت از یکدیگر دور می‌شوند.


[[رده:هند]]
[[رده:هند]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش