confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''سلطان محمود غزنوی''' در سال 360 هجری قمری در غزنین یکی از شهرهای [[افغانستان]] که در دامنه سلسله کوههای سلیمان واقع شده است، به دنیا آمد او شصت و یک سال عمر کرد و در سال 421 هجری قمری در همان بلاد وفات نمود. یکی از القاب معروف وی غازی است، که به جهت زادگاه وی او را بدین نام ملقب کردند. پدر محمود، :ابومنصور ناصرالدّوله سبکتکین" نام داشت، که داماد "البتکین" است و مانند او از غلامان ترک نژاد بود. البتکین که اساس حقیقی دولت غزنوی از اوست، سبکتکین را در [[نیشابور]] از تجّار برده فروش خریداریکرد و سپس او را به دامادی خود درآورد. در سال 366 هجری سبکتکین جانشین البتکین گردید. سبکتکین به مدت نوزده سال سلطنت کرد. سلطان محمود که اولین فرمانروای مستقل و بزرگترین فرد [[خاندان غزنوی]] بود، به جنگاوری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در [[تاریخ اسلام]]، مخصوصاً غزوات او در [[هند]] و غنایمی که از آنجا آورده مشهور است. وی نخستین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی بود که به خود عنوان سلطان داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد هر چند [[خلیفه]] فقط لقب امیر را برای او پذیرفته بود. | '''سلطان محمود غزنوی''' در سال 360 هجری قمری در غزنین یکی از شهرهای [[افغانستان]] که در دامنه سلسله کوههای سلیمان واقع شده است، به دنیا آمد او شصت و یک سال عمر کرد و در سال 421 [[سال قمری|هجری قمری]] در همان بلاد وفات نمود. یکی از القاب معروف وی غازی است، که به جهت زادگاه وی او را بدین نام ملقب کردند. پدر محمود، :ابومنصور ناصرالدّوله سبکتکین" نام داشت، که داماد "البتکین" است و مانند او از غلامان ترک نژاد بود. البتکین که اساس حقیقی دولت غزنوی از اوست، سبکتکین را در [[نیشابور]] از تجّار برده فروش خریداریکرد و سپس او را به دامادی خود درآورد. در سال 366 هجری سبکتکین جانشین البتکین گردید. سبکتکین به مدت نوزده سال سلطنت کرد. سلطان محمود که اولین فرمانروای مستقل و بزرگترین فرد [[خاندان غزنوی]] بود، به جنگاوری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در [[تاریخ اسلام]]، مخصوصاً غزوات او در [[هند]] و غنایمی که از آنجا آورده مشهور است. وی نخستین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی بود که به خود عنوان سلطان داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد هر چند [[خلیفه]] فقط لقب امیر را برای او پذیرفته بود. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ [[صفاریان]] را از میان برداشت. سپس با خانیان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه. ق. بهعنوان [[جهاد]] به [[هندوستان]] حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه. ق. در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهمتر است. از فتوحات دیگر محمود میتوان فتح [[ری]] و [[اصفهان]] و غلبه بر مجدالدولهٔ دیلمی اشاره کرد که به سال ۴۲۰ ه. ق. اتفاق افتاد. | سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ [[صفاریان]] را از میان برداشت. سپس با خانیان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه. ق. بهعنوان [[جهاد]] به [[هندوستان]] حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه. ق. در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهمتر است. از فتوحات دیگر محمود میتوان فتح [[ری]] و [[اصفهان]] و غلبه بر مجدالدولهٔ دیلمی اشاره کرد که به سال ۴۲۰ ه. ق. اتفاق افتاد. | ||
بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلانترین بتخانهها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و ۳۰۰۰۰۰ مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستانهای بیآب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجههای [[هند]] جهت حفاظت این [[معبد]] جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و بدون تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود [[بتپرستان|بتخانه]] را ویران کرد. در این بتخانه جواهر گرانبها وجود داشت سلطان محمود همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد. | بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلانترین بتخانهها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و ۳۰۰۰۰۰ مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستانهای بیآب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجههای [[هند]] جهت حفاظت این [[معبد]] جمع شده بودند ولی در نتیجه [[جنگ |جنگ]] خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و بدون تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود [[بتپرستان|بتخانه]] را ویران کرد. در این بتخانه جواهر گرانبها وجود داشت سلطان محمود همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد. | ||
== وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود == | == وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود == | ||
اجتماع علما و شعرا در دستگاه محمود غزنوی و اشعار و کتبی که به نام او ترتیب یافته نام او را در اطراف عالم معروف کردهاست. معروفترین شاعران دربار او عبارت بودند از: عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، زینتی، منشوری سمرقندی، کسائی مروزی و غضائری رازی. | اجتماع علما و شعرا در دستگاه محمود غزنوی و اشعار و کتبی که به نام او ترتیب یافته نام او را در اطراف عالم معروف کردهاست. معروفترین شاعران دربار او عبارت بودند از: عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، زینتی، منشوری سمرقندی، کسائی مروزی و غضائری رازی. | ||
اگر چه [[فردوسی توسی]] در زمان او میزیست و | اگر چه [[فردوسی توسی]] در زمان او میزیست و [[شاهنامه]] را به او تقدیم کرد ولی وابستگی به دربار محمود نداشت. از میان دانشمندان دستگاه محمودی نامآورتر از [[ابوریحان بیرونی]] نیست. از وزیران نامی دستگاه سلطان محمود این اشخاص بودهاند: فضل بن احمد اسفراینی، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی و ابوعلی حسن بن محمد بن میکال معروف به حسنک وزیر. دبیر مخصوص دربار سلطانمحمود ابونصر مشکان بودهاست. | ||
== مذهب و حکومت؛ بنای سلطنت ظل اللهی == | == مذهب و حکومت؛ بنای سلطنت ظل اللهی == | ||
سلطان محمود حنفی مذهب بود و در اجرای شریعت بسیار سختگیری میکرد. او به شدت با [[شیعیان]] و [[باطنیها]] مخالف بود و برای خوش خدمتی به خلیفه عباسی شیعیان بسیاری را قتل عام کرد. خود او یک بار گفته که " من برای [[خلیفه]] انگشت در جهان کرده و قرمطی(شیعیان را با این واژه صدا میکرد) میجویم و اگر | سلطان محمود حنفی مذهب بود و در اجرای شریعت بسیار سختگیری میکرد. او به شدت با [[شیعیان]] و [[باطنیها]] مخالف بود و برای خوش خدمتی به خلیفه عباسی شیعیان بسیاری را قتل عام کرد. خود او یک بار گفته که " من برای [[خلیفه]] انگشت در جهان کرده و قرمطی(شیعیان را با این واژه صدا میکرد) میجویم و اگر [[مذهب|مذهب]]شان مسلم شود آنها را از بین میبرم". | ||
با قدرت گیری او قدرت گرفتن جریانهای شیعی در [[ایران]] برای مدتی رو به زوال رفت. خود سلطان محمود از اولین قدرتمندانی است که خود را سلطان مینامد. تئوری حکومتی او نوعی سلطنت مشروط به تایید [[خلافت عباسیان]] است. او هر چند در عمل از کسی حرف شنوی نداشت اما مشروعیت سلطنتش را از تایید [[عباسیان|خلیفه عباسی]] در [[بغداد]] میگرفت. خلیفه هم همواره او را جانشین خود دانسته و قدرتش را تایید میکرد. در واقع، بعد از سلطان محمود است که سلاطینی که به این نحو به قدرت میرسند زیاد میشوند. | با قدرت گیری او قدرت گرفتن جریانهای شیعی در [[ایران]] برای مدتی رو به زوال رفت. خود سلطان محمود از اولین قدرتمندانی است که خود را سلطان مینامد. تئوری حکومتی او نوعی سلطنت مشروط به تایید [[خلافت عباسیان]] است. او هر چند در عمل از کسی حرف شنوی نداشت اما مشروعیت سلطنتش را از تایید [[عباسیان|خلیفه عباسی]] در [[بغداد]] میگرفت. خلیفه هم همواره او را جانشین خود دانسته و قدرتش را تایید میکرد. در واقع، بعد از سلطان محمود است که سلاطینی که به این نحو به قدرت میرسند زیاد میشوند. |