پرش به محتوا

اسلام در دنیای در حال جهانی شدن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محافظه کار' به 'محافظه‌کار'
جز (جایگزینی متن - 'چشم گیر' به 'چشم‌گیر')
جز (جایگزینی متن - 'محافظه کار' به 'محافظه‌کار')
خط ۵۸: خط ۵۸:


وی معتقد است در دوره‌های از تاریخ، قوانین مذهبی برای حکام مشکل آفرین تر از دوره عباسیان شد. تا پیش از این فقها درباره فضایل اخلاقی و تقوای حاکم داد سخن می‌دادند، اما پس از آن درباره لزوم تسلیم مسلمانان و فرمان برداری آنان حتی از قوانین ناعادلانه سخن می‌گفتند. بر اساس گفته غزالی: «ضرورت، هر آنچه را که قانونی نیست، قانونی می‌کند» (ص 12).<br>
وی معتقد است در دوره‌های از تاریخ، قوانین مذهبی برای حکام مشکل آفرین تر از دوره عباسیان شد. تا پیش از این فقها درباره فضایل اخلاقی و تقوای حاکم داد سخن می‌دادند، اما پس از آن درباره لزوم تسلیم مسلمانان و فرمان برداری آنان حتی از قوانین ناعادلانه سخن می‌گفتند. بر اساس گفته غزالی: «ضرورت، هر آنچه را که قانونی نیست، قانونی می‌کند» (ص 12).<br>
طبق این دستور وجود حکام ضروری بود، زیرا بدون آنها عدالت وجود نداشت. سیمونز این استدلال را غیرسازنده ارزیابی می‌کند و معتقد است این اعتقاد به رشد محافظه کاری نهادهای مذهبی منجر شد. طی این قرون نظم و ترتیب به طور مداوم با رادیکالیسم دینی، صوفی‌گری و نظام قبیله ای تهدید می‌شد. با گذشت سال‌ها و افزایش تعداد پیروان اهل تسنن، اجماع به عنوان راه حل برگزیده شد. با این حال، هنوز هم چندگانگی در اعمال دیده می‌شود.<br>
طبق این دستور وجود حکام ضروری بود، زیرا بدون آنها عدالت وجود نداشت. سیمونز این استدلال را غیرسازنده ارزیابی می‌کند و معتقد است این اعتقاد به رشد محافظه‌کاری نهادهای مذهبی منجر شد. طی این قرون نظم و ترتیب به طور مداوم با رادیکالیسم دینی، صوفی‌گری و نظام قبیله ای تهدید می‌شد. با گذشت سال‌ها و افزایش تعداد پیروان اهل تسنن، اجماع به عنوان راه حل برگزیده شد. با این حال، هنوز هم چندگانگی در اعمال دیده می‌شود.<br>
طی دو قرن بعدی مسلمانان ثابت کردند می‌توانند محافظه کاری را کنار بگذارند. در بخش‌های پایانی مقاله اول، نویسنده تحولات حکومت عثمانی بر بخشی از اروپا، مصر، سوریه، عراق و آناتولی، حکم رانی صفویان بر ایران و سلطنت تیموریان و مغولان بر شمال هند و افغانستان را بررسی کرده، معتقد است، همان گونه که در روند جهانی شدن مرسوم است، تغییرات تکنولوژیک نیز در این امپراتوری‌ها نقش داشته است.<br>
طی دو قرن بعدی مسلمانان ثابت کردند می‌توانند محافظه‌کاری را کنار بگذارند. در بخش‌های پایانی مقاله اول، نویسنده تحولات حکومت عثمانی بر بخشی از اروپا، مصر، سوریه، عراق و آناتولی، حکم رانی صفویان بر ایران و سلطنت تیموریان و مغولان بر شمال هند و افغانستان را بررسی کرده، معتقد است، همان گونه که در روند جهانی شدن مرسوم است، تغییرات تکنولوژیک نیز در این امپراتوری‌ها نقش داشته است.<br>
وی نتیجه می‌گیرد در هزاره اول اسلام در خط مقدم جریان نوعی جهانی شدن قرار داشت. در پایان هزاره اول (حدود 1700م) اسلام طبق معیارهای آن زمان برای جهانی شدن با دیگران رقابت می‌کرد. به عبارت دیگر در زمینه جهانی شدن، تفاوتی میان اسلام و دیگر تمدن‌ها وجود نداشت.<br>
وی نتیجه می‌گیرد در هزاره اول اسلام در خط مقدم جریان نوعی جهانی شدن قرار داشت. در پایان هزاره اول (حدود 1700م) اسلام طبق معیارهای آن زمان برای جهانی شدن با دیگران رقابت می‌کرد. به عبارت دیگر در زمینه جهانی شدن، تفاوتی میان اسلام و دیگر تمدن‌ها وجود نداشت.<br>


خط ۶۸: خط ۶۸:
جهانی شدن با خون و شمشیر در یک شبه جزیره کوچک اروپایی روی داد. این شبه جزیره بیش از آن که صنعتی شمرده شود، تجاری بود. به همین دلیل انگیزه و کشش به سوی جهانی شدن در سواحل اتلانتیک بسیار قوی تر بود. در این دوره و مکان راه‌های نو اندیشیدن، شیوه‌های جدید تعیین هدف و دنبال کردن آن، شکل بدیعی از قدرت و گروه‌های نوظهور علاقمند به کسب و حفظ قدرت به منصه ظهور رسید.<br>
جهانی شدن با خون و شمشیر در یک شبه جزیره کوچک اروپایی روی داد. این شبه جزیره بیش از آن که صنعتی شمرده شود، تجاری بود. به همین دلیل انگیزه و کشش به سوی جهانی شدن در سواحل اتلانتیک بسیار قوی تر بود. در این دوره و مکان راه‌های نو اندیشیدن، شیوه‌های جدید تعیین هدف و دنبال کردن آن، شکل بدیعی از قدرت و گروه‌های نوظهور علاقمند به کسب و حفظ قدرت به منصه ظهور رسید.<br>
پس از گذشت بیش از یک قرن جنگ خونین به نام مذهب، توسل به عقلانیت مذهبی و ارزش‌های دینی کمتر و کمتر شد، عقلانیت غیرمذهبی و فردگرایی حاکم بر افکار و اعمال مردم شد و رفتار سیاسی نیز کمتر بر آیین مسیحیت مبتنی بود.<br>
پس از گذشت بیش از یک قرن جنگ خونین به نام مذهب، توسل به عقلانیت مذهبی و ارزش‌های دینی کمتر و کمتر شد، عقلانیت غیرمذهبی و فردگرایی حاکم بر افکار و اعمال مردم شد و رفتار سیاسی نیز کمتر بر آیین مسیحیت مبتنی بود.<br>
نویسنده با تأسف بیان می‌دارد نکته چشم‌گیر در یک قرن و نیم بعد از این امر این است که ما نه تنها شاهد پیشرفت مسلمانان نیستیم، بلکه ناظر به قهقرا رفتن آنان نیز هستیم. مسلمانان به زندگی در امپراتوری باروت ادامه دادند. آنان جوامع کشاورزی خود را با قوانین مذهبی اداره می‌کردند و نهادهای اداره کننده کشورشان که در طول هزاره گذشته ساخته وایجاد شده بود. قرن هفدهم برای مسلمانان هم چنان نقطه عطفی برای رجوع به گذشته بود. آنها به اتحاد و خلوص مسلمانان آن دوران حالتی نوستالژیک داشتند. با این حال سیمونز معتقد است محافظه کاری قوی مذهبی، که در دوران اغتشاش و آشوب اولیه به وجود آمد، به صورت یک وزنه بزرگ باقی ماند. به اعتقاد نویسنده، اسلام حقیقی در نظر بسیاری از مسلمانان از میان رفته بود و برای بسیاری نیز دور از دسترس بود. در هر سه امپراتوری اصلی اسلامی، نهادهای مذهبی و سیاسی به طور نسبی متحد بودند و حکومت‌ها اساس و قانونی داشتند که شامل تعالیم اسلام فراتر از آن نیز می‌شد.<br>
نویسنده با تأسف بیان می‌دارد نکته چشم‌گیر در یک قرن و نیم بعد از این امر این است که ما نه تنها شاهد پیشرفت مسلمانان نیستیم، بلکه ناظر به قهقرا رفتن آنان نیز هستیم. مسلمانان به زندگی در امپراتوری باروت ادامه دادند. آنان جوامع کشاورزی خود را با قوانین مذهبی اداره می‌کردند و نهادهای اداره کننده کشورشان که در طول هزاره گذشته ساخته وایجاد شده بود. قرن هفدهم برای مسلمانان هم چنان نقطه عطفی برای رجوع به گذشته بود. آنها به اتحاد و خلوص مسلمانان آن دوران حالتی نوستالژیک داشتند. با این حال سیمونز معتقد است محافظه‌کاری قوی مذهبی، که در دوران اغتشاش و آشوب اولیه به وجود آمد، به صورت یک وزنه بزرگ باقی ماند. به اعتقاد نویسنده، اسلام حقیقی در نظر بسیاری از مسلمانان از میان رفته بود و برای بسیاری نیز دور از دسترس بود. در هر سه امپراتوری اصلی اسلامی، نهادهای مذهبی و سیاسی به طور نسبی متحد بودند و حکومت‌ها اساس و قانونی داشتند که شامل تعالیم اسلام فراتر از آن نیز می‌شد.<br>
نگارنده ادعا می‌کند به رغم وجود ارتباط و تعامل میان مسلمانان، در سال‌های اولیه قرن نوزدهم راه آنان از یکدیگر جدا بود. ظهور اروپای غربی مدرن نیز برای مسلمانان از جنبه‌هایی اهمیت داشت، زیرا اروپاییان بر مشکلات حکومت‌های مسلمان می‌افزودند. با وجود این، تغییرات اندکی در جهان اسلام به وقوع پیوست. وی قرن هیجدهم را برای جهان اسلام عصری نقره ای می‌داند که با پیشرفت‌های مهم در مناطق وسیع (از مراکش تا هند) همراه بود. در این دوره، قدرت‌های سیاسی غیرمتمرکز شدند و کانون قدرت از مراکز سنتی و قدیمی به حکام ایالتی و افراد برجسته‌ای منتقل شد که به اقتدار خود شکل جدیدی بخشیدند.<br>
نگارنده ادعا می‌کند به رغم وجود ارتباط و تعامل میان مسلمانان، در سال‌های اولیه قرن نوزدهم راه آنان از یکدیگر جدا بود. ظهور اروپای غربی مدرن نیز برای مسلمانان از جنبه‌هایی اهمیت داشت، زیرا اروپاییان بر مشکلات حکومت‌های مسلمان می‌افزودند. با وجود این، تغییرات اندکی در جهان اسلام به وقوع پیوست. وی قرن هیجدهم را برای جهان اسلام عصری نقره ای می‌داند که با پیشرفت‌های مهم در مناطق وسیع (از مراکش تا هند) همراه بود. در این دوره، قدرت‌های سیاسی غیرمتمرکز شدند و کانون قدرت از مراکز سنتی و قدیمی به حکام ایالتی و افراد برجسته‌ای منتقل شد که به اقتدار خود شکل جدیدی بخشیدند.<br>
به زعم نویسنده، علما و پژوهش‌گران سراسر جهان اسلام به گسترش زهد و پرهیزگاری کمک کردند و اساس نوینی برای اقتدار مذهبی مبتنی بر اجتهاد به وجود آوردند.<br>
به زعم نویسنده، علما و پژوهش‌گران سراسر جهان اسلام به گسترش زهد و پرهیزگاری کمک کردند و اساس نوینی برای اقتدار مذهبی مبتنی بر اجتهاد به وجود آوردند.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش