۸۸٬۱۷۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انگاه' به ' آنگاه') |
جز (جایگزینی متن - 'معظم له' به 'معظمله ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
<br> | <br> | ||
شیخ مرتضی پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد، در سال 1315 ش عازم حوزه علمیه قم گردید. بهترین ایام عمر تحصیلیاش را با اقامت پانزده ساله در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ آن روز سپری کرد. در این ایام وی یکی از شاگردان برجسته آیتالله العظمی بروجردی به شمار میرفت. وی در مقالهای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیتالله بروجردی» میگوید: «این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سالهای اول ورود | شیخ مرتضی پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد، در سال 1315 ش عازم حوزه علمیه قم گردید. بهترین ایام عمر تحصیلیاش را با اقامت پانزده ساله در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ آن روز سپری کرد. در این ایام وی یکی از شاگردان برجسته آیتالله العظمی بروجردی به شمار میرفت. وی در مقالهای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیتالله بروجردی» میگوید: «این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سالهای اول ورود معظمله به آن شهر، از درسهای ایشان بهرهمند میشدم و چون به روش فقاهت ایشان ایمان دارم، معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود». <ref>تکامل اجتماعی انسان، ص 196</ref> وی، دوازده سال از محضر علمی و اخلاقی حضرت امام خمینی بهره برد. رابطة ایشان با امام از حد رابطة شاگرد و استاد فراتر بوده و امام خمینی به حجرة استاد مطهری رفت و آمد داشتهاند. وی، دوران تحصیل در محضر امام خمینی (ره) را چنین ترسیم کرده است: | ||
<br> | <br> | ||
«پس از مهاجرت به قم گمشدة خود را در شخصیتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را به علاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت میدیدم؛ فکر میکردم که روح تشنهام از سرچشمة زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگرچه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس اخلاقی وسیلة شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته میشد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست میکرد. بدون هیچ اغراق و مبالغهای این درس مرا آنچنان به وجد میآورد که تا دوشنبه و سهشنبة هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر آن مییافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس ـ و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم ـ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. راستی که او]امام خمینی (ره) [«روح قدسی الهی» بود». <ref>علل گرایش به مادیگری، ص10</ref> | «پس از مهاجرت به قم گمشدة خود را در شخصیتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را به علاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت میدیدم؛ فکر میکردم که روح تشنهام از سرچشمة زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگرچه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس اخلاقی وسیلة شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته میشد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست میکرد. بدون هیچ اغراق و مبالغهای این درس مرا آنچنان به وجد میآورد که تا دوشنبه و سهشنبة هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر آن مییافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس ـ و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم ـ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. راستی که او]امام خمینی (ره) [«روح قدسی الهی» بود». <ref>علل گرایش به مادیگری، ص10</ref> | ||
<br> | <br> | ||
شخصیت دیگری که تأثیر علمی و روحی بسزایی برای شیخ مرتضی داشت، حضرت علامه طباطبایی (ره) بود. گرچه مدت تحصیل رسمی استاد نزد علامه حدود سه سال بوده است ولی رابطه ایشان با مرحوم علامه تا زمان شهادتش برقرار بوده است و از محضر این استاد بزرگ کسب فیض میکرده است. تعبیر «حضرت استادنا الاکرم علامه طباطبایی روحی فداه» <ref>عدل الهی، ص 296</ref> نشانه میان احترام و علاقه وی به مرحوم علامه است. وی در مورد این استاد چنین آورده است: «در سال 1329 در محضر درس حضرت استاد، علامه کبیر آقای طباطبایی روحی فداه که چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شرکت کردن و فلسفة بوعلی را از | شخصیت دیگری که تأثیر علمی و روحی بسزایی برای شیخ مرتضی داشت، حضرت علامه طباطبایی (ره) بود. گرچه مدت تحصیل رسمی استاد نزد علامه حدود سه سال بوده است ولی رابطه ایشان با مرحوم علامه تا زمان شهادتش برقرار بوده است و از محضر این استاد بزرگ کسب فیض میکرده است. تعبیر «حضرت استادنا الاکرم علامه طباطبایی روحی فداه» <ref>عدل الهی، ص 296</ref> نشانه میان احترام و علاقه وی به مرحوم علامه است. وی در مورد این استاد چنین آورده است: «در سال 1329 در محضر درس حضرت استاد، علامه کبیر آقای طباطبایی روحی فداه که چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شرکت کردن و فلسفة بوعلی را از معظمله آموختم و در یک حوزه درس خصوصی که ایشان برای بررسی فلسفة مادی تشکیل داده بودند نیز حضور یافتم. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ... در آن مجمع پربرکت پایهگذاری شد. <ref>علل گرایش به مادیگری، ص11</ref> | ||
<br> | <br> | ||
... «علامه طباطبایی سلم الله تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. ... من سالیان دراز از فیض محضر و پر برکت این مرد بزرگ بهرهمند بودهام و الان هم هستم. کتاب «تفسیر المیزان» ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من میتوانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه وسنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیلالقدری است...» <ref>حق و باطل، ص 86</ref> | ... «علامه طباطبایی سلم الله تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. ... من سالیان دراز از فیض محضر و پر برکت این مرد بزرگ بهرهمند بودهام و الان هم هستم. کتاب «تفسیر المیزان» ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من میتوانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه وسنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیلالقدری است...» <ref>حق و باطل، ص 86</ref> |