۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' العظمی' به 'العظمی') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
== زندگینامه آیتالله سید اسماعیل صدر == | == زندگینامه آیتالله سید اسماعیل صدر == | ||
آیتاللهالعظمی سید اسماعیل ابن سید صدرالدین ابن سید صالح شرفالدین (ح 1255-1338ق): «سید الصدر» یا «آقای صدر» خوانده میشد. [[فقیه]]، اصولی، جانشین [[محمد حسن شیرازی|آیتاللهالعظمی میرزا حسن شیرازی]] و از مراجع بزرگ [[شیعه]] پس از رحلت وی بود. | |||
در اصفهان به دنیا آمد. مادرش اهل اصفهان و دختر تاجری متدین و خوشنام از خاندان نمازی بود که به تدین و تدبیر شهرت داشت. بینهایت باهوش، با ذکاوت و به واقع «تالیتلو پدرش» بود. کمتر از نه سال داشت که پدرش را از دست داد. با درگذشت پدر، برادرش سید محمدعلی معروف به آقا مجتهد سرپرستی و تربیتش را عهدهدار شد. ادبیات عرب، [[منطق]]، ریاضیات و عمده سطوح [[فقه]] و [[اصول]] را نزد آقا مجتهد آموخت. در همان عنفوان جوانی در صرف، نحو، معانی، بیان و منطق، مهارتی ستودنی و جایگاهی والا یافت. | در اصفهان به دنیا آمد. مادرش اهل اصفهان و دختر تاجری متدین و خوشنام از خاندان نمازی بود که به تدین و تدبیر شهرت داشت. بینهایت باهوش، با ذکاوت و به واقع «تالیتلو پدرش» بود. کمتر از نه سال داشت که پدرش را از دست داد. با درگذشت پدر، برادرش سید محمدعلی معروف به آقا مجتهد سرپرستی و تربیتش را عهدهدار شد. ادبیات عرب، [[منطق]]، ریاضیات و عمده سطوح [[فقه]] و [[اصول]] را نزد آقا مجتهد آموخت. در همان عنفوان جوانی در صرف، نحو، معانی، بیان و منطق، مهارتی ستودنی و جایگاهی والا یافت. | ||
آیتاللهالعظمی سید عبدالحسین شرفالدین در خاطرات خود آورده است که سالها بعد در [[سامرا]]، زمانی که سید اسماعیل در سنین ۶۰ سالگی بود، اشکالات ادبی خود در کتب مطول و غیره را نزد او میبرده و نکات چنان دقیق و ظریفی از وی آموخته است، که از تمامی اساتید دوران تحصیل خود فرا نگرفته است. | |||
وی همچنین در توصیف دوران فراگیری سطوح توسط سید اسماعیل آورده است که وی روزانه دوازده جلسه علمی در اصفهان داشته است که برخی حضور در پای درس استاد بود، برخی تدریس و برخی نیز مباحثه بینالاثنینی یا چندنفره با همدرسان وقت خویش. بسیار پیش آمد که وی شبهای تابستان را به مباحثات علمی مینشست و در آن چنان غرق میشد که هنگام سحر با بلند شدن صدای مؤذن به خود میآمد. سید اسماعیل این روحیه را در سرتاسر عمر و حتی در روزهای آخرین بیماری نیز حفظ و اکثر اوقات را صرف تتبع و تأمل در مسائل اصولی و فقهی کرد. | وی همچنین در توصیف دوران فراگیری سطوح توسط سید اسماعیل آورده است که وی روزانه دوازده جلسه علمی در اصفهان داشته است که برخی حضور در پای درس استاد بود، برخی تدریس و برخی نیز مباحثه بینالاثنینی یا چندنفره با همدرسان وقت خویش. بسیار پیش آمد که وی شبهای تابستان را به مباحثات علمی مینشست و در آن چنان غرق میشد که هنگام سحر با بلند شدن صدای مؤذن به خود میآمد. سید اسماعیل این روحیه را در سرتاسر عمر و حتی در روزهای آخرین بیماری نیز حفظ و اکثر اوقات را صرف تتبع و تأمل در مسائل اصولی و فقهی کرد. | ||
== از اصفهان تا نجف == | == از اصفهان تا نجف == | ||
در حدود سن نوزده سالگی بود که برادر بزرگ و مربی اصلی خود آقا مجتهد را از دست داد. از آن پس | در حدود سن نوزده سالگی بود که برادر بزرگ و مربی اصلی خود آقا مجتهد را از دست داد. از آن پس آیتاللهالعظمی شیخ محمد باقر نجفی شوهر خواهر وی مسئولیت تدریس و رسیدگی به کارهای وی را عهدهدار شد. سالیانی چند که برخی قریب هشت تا ده سال خواندهاند، شب و روز را در دروس پایانی سطح و سپس خارج فقه و اصول شیخ محمد باقر نجفی شرکت و چنان پیشرفت کرد که <big>مشار بالبنان</big> شد و استاد احراز ملکه استنباط را توسط وی تصریح نمود. | ||
گفتهاند سید اسماعیل از شاگردان خاص شیخ محمد باقر نجفی و از [[اصحاب]] جلسات مذاکره خصوصی استاد بود. همچنین گفتهاند وی اساساً مؤسس بعضی دروس خارج استاد بود؛ چنانکه ابتدا تنها خود به شکل خصوصی در آن حاضر میشد، تا بعد گسترش پیدا کرد و اهل فضل به آن ملحق شدند. در سال 1281ق و به دنبال عزیمت استاد به سفر [[حج]]، اموال موروثی خود را به برادران سپرد و همراه مادر با این آرزو رهسپار [[کربلا]] شد که بتواند در محضر | گفتهاند سید اسماعیل از شاگردان خاص شیخ محمد باقر نجفی و از [[اصحاب]] جلسات مذاکره خصوصی استاد بود. همچنین گفتهاند وی اساساً مؤسس بعضی دروس خارج استاد بود؛ چنانکه ابتدا تنها خود به شکل خصوصی در آن حاضر میشد، تا بعد گسترش پیدا کرد و اهل فضل به آن ملحق شدند. در سال 1281ق و به دنبال عزیمت استاد به سفر [[حج]]، اموال موروثی خود را به برادران سپرد و همراه مادر با این آرزو رهسپار [[کربلا]] شد که بتواند در محضر آیتاللهالعظمی [[شیخ مرتضی انصاری]] تلمذ کند. اما وقتی به کربلا رسید، با خبر درگذشت [[شیخ انصاری]] مواجه شد. با اندوه عازم [[نجف اشرف]] شد و از آن پس سالها در دروس سه شاگرد بزرگ شیخ انصاری، یعنی آیات عظام [[میرزا حسن شیرازی]]، [[شیخ مهدی کاشفالغطاء]] و شیخ راضی نجفی شرکت جست. نزد اساتید دوم و سوم تنها فقه آموخت و نزد استاد اول هم فقه و هم اصول. حضور وی در درسهای میرزای شیرازی، قطعنظر از برخی سفرهای کوتاه، تا آخرین روز حیات استاد، قریب سه دهه تمام به طول انجامید. | ||
وی نه تنها به جهت علمی از میرزای شیرازی متأثر بود، بلکه به جهات روحی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی نیز از آن بزرگوار تأثیر پذیرفت. سید اسماعیل در دوران اقامت در نجف، علاوه بر تکمیل مدارج فقه، اصول و [[حدیث]]، به فراگیری اخلاق و سایر علوم عقلی مانند [[فلسفه]]، [[کلام]] و حتی ظاهرا ریاضی، هندسه، هیأت و نجوم قدیم نیز پرداخت. اگرچه روشن نیست که وی علوم اخیر را نزد کدامین اساتید فراگرفته است، اما به مناسبت طرح نکتههایی از علوم یاد شده در دروس فقه و اصول معلوم بود که وی در آن زمینهها نیز اطلاعات فراوانی دارد. در سال 1281ق همراه خواهر خود [همسر | وی نه تنها به جهت علمی از میرزای شیرازی متأثر بود، بلکه به جهات روحی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی نیز از آن بزرگوار تأثیر پذیرفت. سید اسماعیل در دوران اقامت در نجف، علاوه بر تکمیل مدارج فقه، اصول و [[حدیث]]، به فراگیری اخلاق و سایر علوم عقلی مانند [[فلسفه]]، [[کلام]] و حتی ظاهرا ریاضی، هندسه، هیأت و نجوم قدیم نیز پرداخت. اگرچه روشن نیست که وی علوم اخیر را نزد کدامین اساتید فراگرفته است، اما به مناسبت طرح نکتههایی از علوم یاد شده در دروس فقه و اصول معلوم بود که وی در آن زمینهها نیز اطلاعات فراوانی دارد. در سال 1281ق همراه خواهر خود [همسر آیتاللهالعظمی شیخ محمد باقر نجفی] عازم سفر حج شد. در حج آن سال بسیاری از حجاج، از جمله خواهر وی، به سبب شیوع بیماری وبا درگذشتند. سید اسماعیل نیز به این بیماری مبتلا شد، اما به لطف [[خدا]] [[شفا]] یافت و در سال 1282ق به نجف بازگشت. | ||
== ازدواج و تشکیل خانواده == | == ازدواج و تشکیل خانواده == | ||
در پانزدهم [[شعبان]] سال 1287ق با بانو صفیه، دختر پسر عمویش آیتالله سید هادی صدر ازدواج کرد و بدین ترتیب با آیات بزرگوار سید یوسف شرفالدین [پدر | در پانزدهم [[شعبان]] سال 1287ق با بانو صفیه، دختر پسر عمویش آیتالله سید هادی صدر ازدواج کرد و بدین ترتیب با آیات بزرگوار سید یوسف شرفالدین [پدر آیتاللهالعظمی سید عبدالحسین شرفالدین] و [اندکی بعد] شیخ عبدالحسین آلیاسین باجناق گردید. در سال 1291ق مجدداً بیمار و در پی تأکید پزشکان بر ضرورت تغییر آب و هوا رهسپار [[اصفهان]] شد. | ||
== اتحاد شیعه و سنی == | == اتحاد شیعه و سنی == | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
سید اسماعیل اگرچه در سراسر زندگی از ریاست، زعامت و لوازم و ملزومات آن گریز داشت، اما در حفظ کیان [[اسلام]] و مرزهای عالم [[تشیع]] در برابر خطر استعمار بسیار غیرتمند بود و به هنگام ضرورت از مداخله در سیاست باک نداشت. وی یکی از مؤثرترین اسباب مقابله با نفوذ استعمار را کاهش وابستگی صنعتی و اقتصادی به آنها از راه گسترش صنایع و بازرگانی ملیو در یک کلام خودکفایی مسلمانها میدانست. | سید اسماعیل اگرچه در سراسر زندگی از ریاست، زعامت و لوازم و ملزومات آن گریز داشت، اما در حفظ کیان [[اسلام]] و مرزهای عالم [[تشیع]] در برابر خطر استعمار بسیار غیرتمند بود و به هنگام ضرورت از مداخله در سیاست باک نداشت. وی یکی از مؤثرترین اسباب مقابله با نفوذ استعمار را کاهش وابستگی صنعتی و اقتصادی به آنها از راه گسترش صنایع و بازرگانی ملیو در یک کلام خودکفایی مسلمانها میدانست. | ||
به همین جهت تأسیس «شرکت اسلامیه» توسط برخی بازرگانان خوشفکر اصفهان در شانزدهم شوال سال 1316ق مورد تأیید و تشویق فراوان وی قرار گرفت. چنانکه پس از رسیدن اولین محموله منسوجات آن شرکت به نجف، شخصاً به اتفاق | به همین جهت تأسیس «شرکت اسلامیه» توسط برخی بازرگانان خوشفکر اصفهان در شانزدهم شوال سال 1316ق مورد تأیید و تشویق فراوان وی قرار گرفت. چنانکه پس از رسیدن اولین محموله منسوجات آن شرکت به نجف، شخصاً به اتفاق آیتاللهالعظمی آخوند خراسانی در مجلس جشنی به همین مناسبت شرکت و بر ضرورت ترویج و توسعه منسوجات وطنی و صنایع داخلی تأکید کردند. همچنین در سال 1318ق به اتفاق آیات عظام آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل، [[سید محمد کاظم یزدی]]، [[محمد غروی شربیانی]]، [[محمد حسن ممقانی]]، [[میرزا حسین نوری]] و شیخالشریعه اصفهانی بر کتاب «لباس التقوی» تألیف حجتالاسلام سید جمالالدین واعظ اصفهانی تقریظی سنگین نوشت و ضمن آن ابراز امیدواری کرد: «مسلمانان [با تأسیس این شرکت] از گرفتاری به [[کفار]] برهند ... و ممالک محروسه [[ایران]] از احتیاج به [[کفر]] مستغنی شود». | ||
== مرجعیت دینی == | == مرجعیت دینی == |