۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مفاهیم' به 'رده:مفاهیم و اصطلاحات') |
جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' میک') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
}} | }} | ||
'''خلیفه''' به شخص نخست و پادشاه یک خلافت گفته میشود. این واژه عنوان و لقبی است که در قانون جوامع اسلامی یا [[شریعت]] به رهبر امت اسلامی داده میشود. | '''خلیفه''' به شخص نخست و پادشاه یک خلافت گفته میشود. این واژه عنوان و لقبی است که در قانون جوامع اسلامی یا [[شریعت]] به رهبر امت اسلامی داده میشود. | ||
خلافت اصطلاحی سیاسی - مذهبی به معنای جانشینی [[پیامبر اکرم |پیامبر اکرم (صلی الله علیه)]] در امر سیاست، حکومت و دیانت است و شخصی که این منصب را به دوش | خلافت اصطلاحی سیاسی - مذهبی به معنای جانشینی [[پیامبر اکرم |پیامبر اکرم (صلی الله علیه)]] در امر سیاست، حکومت و دیانت است و شخصی که این منصب را به دوش میکشد خلیفه نامیده میشود. | ||
خلافت در آموزههای [[شیعه]] جانشینی پیامبر (صلی الله علیه) در همه امور دنیوی و اخروی است. خلفای رسول الله (صلی الله علیه) در مذهب تشیع، دوازده [[امام معصوم]](علیه السلام) از اهلبیت آن حضرتند و تنها تفاوتی که با او دارند، این است که [[وحی]] بر آنها نازل نمیشود. پس از وفات پیامبر اسلام، خلافت رسمی، (به جز دوره کوتاه حکومت [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] و [[حسن بن علی|امام حسن مجتبی (علیه السلام)]]، عملاً به غیرمعصومان رسید و در حدود سیزده قرن اشخاص و خاندانهای متعددی در گستره جهان اسلام خود را مصداق خلیفه پیامبر (صلی الله علیه) معرفی کردند. | خلافت در آموزههای [[شیعه]] جانشینی پیامبر (صلی الله علیه) در همه امور دنیوی و اخروی است. خلفای رسول الله (صلی الله علیه) در مذهب تشیع، دوازده [[امام معصوم]](علیه السلام) از اهلبیت آن حضرتند و تنها تفاوتی که با او دارند، این است که [[وحی]] بر آنها نازل نمیشود. پس از وفات پیامبر اسلام، خلافت رسمی، (به جز دوره کوتاه حکومت [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] و [[حسن بن علی|امام حسن مجتبی (علیه السلام)]]، عملاً به غیرمعصومان رسید و در حدود سیزده قرن اشخاص و خاندانهای متعددی در گستره جهان اسلام خود را مصداق خلیفه پیامبر (صلی الله علیه) معرفی کردند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
و در مقام توضیح این مدعی گاه میگویند: | و در مقام توضیح این مدعی گاه میگویند: | ||
مراد از تعلیم اسماء در آیه (و علم آدم الاسماء) ودیعه نهادن این علم در انسان است. چنانکه آثارش تدریجا و دائما از انسان، نسلا بعد نسل بروز و ظهور کند. و گاه میگویند: انسان هر چند ضعیف و ناتوان آفریده شده ولی دارای حسّ و شعور است و با آن دو در کائنات تصرف میکند و آنها را زیر سلطه خویش | مراد از تعلیم اسماء در آیه (و علم آدم الاسماء) ودیعه نهادن این علم در انسان است. چنانکه آثارش تدریجا و دائما از انسان، نسلا بعد نسل بروز و ظهور کند. و گاه میگویند: انسان هر چند ضعیف و ناتوان آفریده شده ولی دارای حسّ و شعور است و با آن دو در کائنات تصرف میکند و آنها را زیر سلطه خویش میکشد، لذا وی دارای این همه اختراعات عجیبه شده، و در آینده بجائی خواهد رسید که نمیتوان حساب کرد. | ||
و گاه میگویند: | و گاه میگویند: |