۸۷٬۶۳۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می شمرند' به ' میشمرند') |
جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' میک') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
* دسته اول به نحوه تبیین شرور در نظریه تناسخ مربوط میشود. | * دسته اول به نحوه تبیین شرور در نظریه تناسخ مربوط میشود. | ||
این نظریه توجیه وجود شرور را مشروط به استحقاق فرد برای پیش آمدن آن میکند و از همین رو شرور را نتایج عمل خود فرد می شمرد. در مقابل چنین رویکردی از چند منظر میتوان استدلال کرد. نخست اعتقاد کسانی چون افلاطون و بعضی فیلسوفان اسلامی است که اصولاً شر را امر عدمی میشمرند و به این ترتیب صورت مسئله را پاک | این نظریه توجیه وجود شرور را مشروط به استحقاق فرد برای پیش آمدن آن میکند و از همین رو شرور را نتایج عمل خود فرد می شمرد. در مقابل چنین رویکردی از چند منظر میتوان استدلال کرد. نخست اعتقاد کسانی چون افلاطون و بعضی فیلسوفان اسلامی است که اصولاً شر را امر عدمی میشمرند و به این ترتیب صورت مسئله را پاک میکنند. از آن جا که دفاع مستدل از خود این تلقی چندان آسان نیست, برای چالش با نگرش معتقدان به تناسخ نیز نمیتوان آن را برهان قاطعی شمرد. | ||
نمونه نقد دیگری که به همین ترتیب ناشی از نگاه خاص به شرور است, تلقی متکلمان اشعری در جهان اسلام است. | نمونه نقد دیگری که به همین ترتیب ناشی از نگاه خاص به شرور است, تلقی متکلمان اشعری در جهان اسلام است. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
آخرین ملاک, استمرار روان شناختی آن دسته از حالات ذهنی است که شخصیت فرد را میسازد. | آخرین ملاک, استمرار روان شناختی آن دسته از حالات ذهنی است که شخصیت فرد را میسازد. | ||
بنابراین, اگر ب تناسخ الف باشد, باید همان ویژگی های شخصی الف ـ برای مثال, مغرور و تند مزاج بودن ـ را داشته باشد. اما وجود شباهت در خُلقیات نمیتواند معیاری قطعی برای پذیرفتن تناسخ به دست دهد, چرا که شباهت های شخصیتی میان همه انسانها وجود دارد. ادعای این همانی براساس صرف این شباهت ها مستلزم آن است که همه افرادی را که در زمان های مختلف زندگی | بنابراین, اگر ب تناسخ الف باشد, باید همان ویژگی های شخصی الف ـ برای مثال, مغرور و تند مزاج بودن ـ را داشته باشد. اما وجود شباهت در خُلقیات نمیتواند معیاری قطعی برای پذیرفتن تناسخ به دست دهد, چرا که شباهت های شخصیتی میان همه انسانها وجود دارد. ادعای این همانی براساس صرف این شباهت ها مستلزم آن است که همه افرادی را که در زمان های مختلف زندگی میکنند و الگوهای شخصیتی مشابهی دارند, یک شخص واحد تلقی کنیم. به این ترتیب, با فقدان ملاک عینی برای ارتباط دادن بدن های روح واحد, فرض تناسخ از هرگونه پشتوانه تجربی محروم میماند<ref>هیک, 320ـ326; و نیز پترسون و دیگران, 355</ref>. | ||
=تناسخ در منابع اسلامی= | =تناسخ در منابع اسلامی= | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
سهروردی در آثار مشائی خود ضرورت مطابقت زمانی میان خروج نفس و حدوث بدن جدید را هم به این شرط افزوده است. | سهروردی در آثار مشائی خود ضرورت مطابقت زمانی میان خروج نفس و حدوث بدن جدید را هم به این شرط افزوده است. | ||
اشکال دیگر او آن است که با فرض انتقال نفس انسان به بدن حیوانات, تعداد بدن های حیوانات بسیار بیش از تعداد نفوس انسانهاست و در صورت انتقال نفس حیوانات به بدن انسانها تعداد نفوس بیشتر است<ref>سهروردی, 4/81, 119ـ120, 236; همو, 3/74, 170</ref>. سهروردی خود در حکمةالاشراق | اشکال دیگر او آن است که با فرض انتقال نفس انسان به بدن حیوانات, تعداد بدن های حیوانات بسیار بیش از تعداد نفوس انسانهاست و در صورت انتقال نفس حیوانات به بدن انسانها تعداد نفوس بیشتر است<ref>سهروردی, 4/81, 119ـ120, 236; همو, 3/74, 170</ref>. سهروردی خود در حکمةالاشراق میکوشد به هر دو اشکال پاسخ دهد. در مورد بیشتر بودن تعداد بدن ها نسبت به نفوس میگوید: نزول نفس به بدن متناسب با آن به نحو تدریجی صورت میگیرد, ابتدا از بدن های حجیم آغاز میشود تا به خردترین جانوران برسد. برای مثال, نفس آزمند پس از طی بدن های بسیار و در صورت باقی ماندن رذیلت آزمندی به بدن مورچه تعلق خواهد گرفت. درباره مطابقت زمانی, سهروردی تنها (قوانین سری) این عالم را مطرح میکند که آدمیان از آن بی خبراند<ref>سهروردی, 2/219ـ221</ref>. | ||
ملاصدرا چند دلیل تجربی دیگر در تأیید تناسخ را ثبت کرده و پاسخ گفته است. یک دلیل که در دفاع از تناسخ صعودی آوردهاند آن است که حیوانات مانند انسانها در عین تغییر اجزای جسمانی در طول زندگی یکسان باقی می مانند, پس باید نفس مجرّدی داشته باشند که حافظ حقیقت و هویتشان باشد; هم چنین حیوانات حرکات و اعمالی دارند که داشتن نفس مجرّد را برای آنها مسلّم میکند, مثل کندوسازی زنبور یا تقلید میمون و طوطی یا وفاداری سگ به صاحب خود. بنابراین, روا نیست که چنین نفوس مجرّدی پس از مرگ حیوان بدون ارتقا به مرتبه انسانی رها شوند. ملاصدرا به این اشکال این گونه پاسخ میدهد که صدور این اعمال از حیوانات به معنای داشتن نفس مجرد نیست, بلکه آنها فرشته ای دارند که آنها را به این اعمال هدایت میکند. به علاوه, برخی حیوانات که به اوایل مرتبه انسانی نزدیک اند, در آخرت محشور خواهند شد <ref>ملاصدرا, 2, 237; همو, 3, 443ـ444; همو, 1,9/23ـ 25</ref>. | ملاصدرا چند دلیل تجربی دیگر در تأیید تناسخ را ثبت کرده و پاسخ گفته است. یک دلیل که در دفاع از تناسخ صعودی آوردهاند آن است که حیوانات مانند انسانها در عین تغییر اجزای جسمانی در طول زندگی یکسان باقی می مانند, پس باید نفس مجرّدی داشته باشند که حافظ حقیقت و هویتشان باشد; هم چنین حیوانات حرکات و اعمالی دارند که داشتن نفس مجرّد را برای آنها مسلّم میکند, مثل کندوسازی زنبور یا تقلید میمون و طوطی یا وفاداری سگ به صاحب خود. بنابراین, روا نیست که چنین نفوس مجرّدی پس از مرگ حیوان بدون ارتقا به مرتبه انسانی رها شوند. ملاصدرا به این اشکال این گونه پاسخ میدهد که صدور این اعمال از حیوانات به معنای داشتن نفس مجرد نیست, بلکه آنها فرشته ای دارند که آنها را به این اعمال هدایت میکند. به علاوه, برخی حیوانات که به اوایل مرتبه انسانی نزدیک اند, در آخرت محشور خواهند شد <ref>ملاصدرا, 2, 237; همو, 3, 443ـ444; همو, 1,9/23ـ 25</ref>. |