۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ر' به ' میر') |
جز (جایگزینی متن - ' می گ' به ' میگ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
منطقه [[جبل عامل]] [[لبنان]] زادگاه فقیهان پارسایی است که نیاکان سید حسن صدر نیز از آن جملهاند. روستاهای «شدغیث» و «معرکه» که اکنون خرابه ای از آنها باقی است محل زندگی خاندان صدر بود. کوچ سید صالح به [[عراق]] سبب گشت خاندان صدر به سه گروه تقسیم شوند عدهای در منطقه جبل عامل باقی بمانند، عدهای در [[کاظمین]] ماندگار شوند و بعضی به [[اصفهان]] هجرت کنند. خاندان صدر از شخصیتهای بزرگ در علم و اخلاق بودند. | منطقه [[جبل عامل]] [[لبنان]] زادگاه فقیهان پارسایی است که نیاکان سید حسن صدر نیز از آن جملهاند. روستاهای «شدغیث» و «معرکه» که اکنون خرابه ای از آنها باقی است محل زندگی خاندان صدر بود. کوچ سید صالح به [[عراق]] سبب گشت خاندان صدر به سه گروه تقسیم شوند عدهای در منطقه جبل عامل باقی بمانند، عدهای در [[کاظمین]] ماندگار شوند و بعضی به [[اصفهان]] هجرت کنند. خاندان صدر از شخصیتهای بزرگ در علم و اخلاق بودند. | ||
نسب سید حسن صدر با سی واسطه به [[امام موسی بن جعفر]] میرسد. به همین جهت به او موسوی | نسب سید حسن صدر با سی واسطه به [[امام موسی بن جعفر]] میرسد. به همین جهت به او موسوی میگفتند. وی را «ابو محمّد» نیز میخواندند زیرا نام فرزند بزرگش محمّد بود. سید حسن صدر چون در کاظمین به دنیا آمده و بیش تر عمرش را در آنجا سپری کرده بود، به کاظمینی نیز مشهور بود<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج5، ص325 تأسیس الشیعه، ص 29 ریحانة الادب، علی مدرس تبریزی، ج3، ص425 موسوعة العتبات المقدسه، ج10، ص ,102 و علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی ص 328.</ref>. | ||
=پـدر= | =پـدر= | ||
پدرش، [[علامه سید هادی صدر]] (متوفی: 1316 هـ. ق) از دانشمندان عصر خود به شمار میرفت. از وی کراماتی نقل شده، از جمله این که علاّمه [[سید هادی صدر]] گفته است در سال 1278 هـ. ق. آب رودخانه [[دجله]] طغیان کرد و اطراف کاظمین را فرا گرفت. همه خانه های اطراف رودخانه تخریب گشت و راه ها مسدود شد. بعد از چند روزی که آب رودخانه فرو نشست، اطراف رودخانه تبدیل به گل و لای و باتلاق شده بود. به همین جهت، مردم نمیتوانستند از رودخـانه آب بردارند. از کنـاره شهر تا ساحل رودخانه، راه باریکی به وسیله سنگی چینی احداث شده بود، اما عرض آن خیلی کم بود و فقط یک نفر میتوانست از آن عبور کند. روزی نزدیک غروب آفتاب، متوجه شدم در خانه آبی برای نوشیدن نداریم. ظرف آب را برداشتم و با عجله از هـمان راه باریک خود را به ساحل رودخانه رساندم. هوا تاریک شـده بود. ظرف را از آب رودخـانه پر کردم و به سوی خانه حرکت کردم. هنگام بازگشت، راه را گم کردم. به هر جـا که قدم | پدرش، [[علامه سید هادی صدر]] (متوفی: 1316 هـ. ق) از دانشمندان عصر خود به شمار میرفت. از وی کراماتی نقل شده، از جمله این که علاّمه [[سید هادی صدر]] گفته است در سال 1278 هـ. ق. آب رودخانه [[دجله]] طغیان کرد و اطراف کاظمین را فرا گرفت. همه خانه های اطراف رودخانه تخریب گشت و راه ها مسدود شد. بعد از چند روزی که آب رودخانه فرو نشست، اطراف رودخانه تبدیل به گل و لای و باتلاق شده بود. به همین جهت، مردم نمیتوانستند از رودخـانه آب بردارند. از کنـاره شهر تا ساحل رودخانه، راه باریکی به وسیله سنگی چینی احداث شده بود، اما عرض آن خیلی کم بود و فقط یک نفر میتوانست از آن عبور کند. روزی نزدیک غروب آفتاب، متوجه شدم در خانه آبی برای نوشیدن نداریم. ظرف آب را برداشتم و با عجله از هـمان راه باریک خود را به ساحل رودخانه رساندم. هوا تاریک شـده بود. ظرف را از آب رودخـانه پر کردم و به سوی خانه حرکت کردم. هنگام بازگشت، راه را گم کردم. به هر جـا که قدم میگذاشتم، در گل و لای فرو میرفتم. از ادامه راه ناامـید شدم و خـود را به کنار ساحل رساندم. متوسل به باب الحوائج، موسی بن جعفر شدم. صدایی مـرا متوجه خود کرد. نگاهی به اطراف انداختم، مردی را دیـدم که از میان باغها به طرف من آمد و سلام کرد. من ضمن این که جواب سلام او را دادم، از این که لباسهایم پر از گل و لای بود، خجالت کشیدم. او پرسید: این جا چه میکنی؟ | ||
داستان را برایش شرح دادم. ظرف آب را برداشت و به راه افتاد. من نیز از پشت سرش حرکت کردم، تا به اول راه رسیدیم. به او گفتم: اجرت با خدا، ظرف آب را بده! او جواب داد: تو نمیدانی ظرف آب را چگونه برداری! من که شرمنده شده بودم، از او خواستم به خانهاش برگردد. او ظرف آب را تا اواخر راه باریک برایم آورد. سپس ظرف آب را به من داد. من به سوی خانه حرکت کردم. به پشت سر برگشتم تا از او تشکر کنم، ولی کسی را ندیدم. آنگاه به خود آمدم که خانهای در این اطراف نیست و متوجه شدم که او از بندگان صالح خدا بود<ref>موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ج 10، ص102، فوائد الرضویه، عباس قمی، ص 124.</ref>. | داستان را برایش شرح دادم. ظرف آب را برداشت و به راه افتاد. من نیز از پشت سرش حرکت کردم، تا به اول راه رسیدیم. به او گفتم: اجرت با خدا، ظرف آب را بده! او جواب داد: تو نمیدانی ظرف آب را چگونه برداری! من که شرمنده شده بودم، از او خواستم به خانهاش برگردد. او ظرف آب را تا اواخر راه باریک برایم آورد. سپس ظرف آب را به من داد. من به سوی خانه حرکت کردم. به پشت سر برگشتم تا از او تشکر کنم، ولی کسی را ندیدم. آنگاه به خود آمدم که خانهای در این اطراف نیست و متوجه شدم که او از بندگان صالح خدا بود<ref>موسوعة العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ج 10، ص102، فوائد الرضویه، عباس قمی، ص 124.</ref>. | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
=شاعری گمنام= | =شاعری گمنام= | ||
[[شیخ عباس قمی]] در کتاب الکنی و الالقاب شعر معروف به قصیده هائیه را که به شاعر بزرگ، شیخ کاظم ازری منسوب است، متعلق به سید حسن صدر میداند و | [[شیخ عباس قمی]] در کتاب الکنی و الالقاب شعر معروف به قصیده هائیه را که به شاعر بزرگ، شیخ کاظم ازری منسوب است، متعلق به سید حسن صدر میداند و میگوید: این شعر بیش از 1000 بیت بوده که بر زبان سید حسن صدر جاری گشته، اما از بین رفته و منتشر نگشته مگر همان مقداری که صدرالدین العاملی آورده است<ref> موسوعة العتبات المقدسه، ج 10، ص 79.</ref>. | ||
=از منظر بزرگان= | =از منظر بزرگان= | ||
شیخ مرتضی آل یاسین | شیخ مرتضی آل یاسین میگوید: آن عالم بزرگوار نویسنده ای دانشمند و دارای بیانی شیوا بود که میوه همان درخت پاک اهل بیت بود. بی شک، او مصداق این شعر است. | ||
علماء ائمة حکماء *** یهتدی النجم باتباع هُداها | علماء ائمة حکماء *** یهتدی النجم باتباع هُداها |