پرش به محتوا

سکولاریسم: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ مارس ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' های ' به '‌های '
جز (جایگزینی متن - ' می ا' به ' می‌ا')
جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‌های ')
خط ۲۸: خط ۲۸:
«مفهوم جداانگاری دین و دنیا فاقد یک تعریف قطعی متفق علیه است. پدیده‌های همبسته ای که این مفهوم بدان ها اشاره دارد، طیف اجتماعی گسترده ای را در بر می‌گیرند.
«مفهوم جداانگاری دین و دنیا فاقد یک تعریف قطعی متفق علیه است. پدیده‌های همبسته ای که این مفهوم بدان ها اشاره دارد، طیف اجتماعی گسترده ای را در بر می‌گیرند.


وجه مشترک همه این پدیده‌ها عبارت است از توسل هر چه کمتر به توضیح و تبیین های ماوراء طبیعی، توسل هر چه کمتر به منابعی که برای تأمین اهداف ماوراء طبیعی به کار می‌آید، و حمایت هر چه کمتر از اعمال یا فعالیت‌هایی که رابطه با قوای ماوراء طبیعی، یا اتکای به این نیروها را تشویق و تبلیغ می‌کند.
وجه مشترک همه این پدیده‌ها عبارت است از توسل هر چه کمتر به توضیح و تبیین‌های ماوراء طبیعی، توسل هر چه کمتر به منابعی که برای تأمین اهداف ماوراء طبیعی به کار می‌آید، و حمایت هر چه کمتر از اعمال یا فعالیت‌هایی که رابطه با قوای ماوراء طبیعی، یا اتکای به این نیروها را تشویق و تبلیغ می‌کند.


اگر بخواهیم جداانگاری دین و دنیا را به اجمال تعریف کنیم می‌توانیم بگوییم:
اگر بخواهیم جداانگاری دین و دنیا را به اجمال تعریف کنیم می‌توانیم بگوییم:
خط ۴۳: خط ۴۳:
واژه Laic به معنی جدا از دین یا دین جدا، و واژه Laicism به معنی دین جداگری یا دین جدایی، و واژه Laity به معنی عامه، مردم غیر روحانی، عمومِ ناحرفه‌ای یان و مردم ساده ترجمه شده است<ref>فرهنگ علوم انسانی، آشوری، ص ۲۰۱.</ref>.
واژه Laic به معنی جدا از دین یا دین جدا، و واژه Laicism به معنی دین جداگری یا دین جدایی، و واژه Laity به معنی عامه، مردم غیر روحانی، عمومِ ناحرفه‌ای یان و مردم ساده ترجمه شده است<ref>فرهنگ علوم انسانی، آشوری، ص ۲۰۱.</ref>.


واژه های لائیک و لائیسیزم در فرهنگ و محاوره فرانسوی زبانان، و واژه های سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسی زبان‌ها معروف است. لائیک معادل سکولار، و لائیسیزم معادل سکولاریسم است.
واژه‌های لائیک و لائیسیزم در فرهنگ و محاوره فرانسوی زبانان، و واژه‌های سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسی زبان‌ها معروف است. لائیک معادل سکولار، و لائیسیزم معادل سکولاریسم است.


برخی از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه ای که فرهنگ عمومی آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام می‌گذارند.
برخی از جامعه شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده اند که لائیک وصف حکومت است در جامعه ای که فرهنگ عمومی آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام می‌گذارند.
خط ۵۶: خط ۵۶:
لائیک سازی به تنش‌های آشکار، بین نیروهای اجتماعی مختلف (دینی، فرهنگی، سیاسی، نظامی) مرتبط است که می‌توانند جنبه یک منازعه علمی به خود بگیرند. در این صورت، هدف تسلط بر دستگاه حکومت (و یا حداقل ایجاد نفوذ قومی برآن) است تا در نتیجه حضور در صحنه اجتماعی و اداری راه حلی را که در مرحله اوّل مربوط به دین به عنوان یک نهاد اجتماعی می‌شود، ارایه داده و یا حتی تحمیل کند.
لائیک سازی به تنش‌های آشکار، بین نیروهای اجتماعی مختلف (دینی، فرهنگی، سیاسی، نظامی) مرتبط است که می‌توانند جنبه یک منازعه علمی به خود بگیرند. در این صورت، هدف تسلط بر دستگاه حکومت (و یا حداقل ایجاد نفوذ قومی برآن) است تا در نتیجه حضور در صحنه اجتماعی و اداری راه حلی را که در مرحله اوّل مربوط به دین به عنوان یک نهاد اجتماعی می‌شود، ارایه داده و یا حتی تحمیل کند.


اما در سکولار سازی تغییر و تعویض های اقتصادی، سیاسی، دینی و علمی می‌توانند در هر زمینه‌ای تنش‌های درونی ایجاد کند، اما ناهنجاری های شدید و خطرناک بین تغییرات درونی دین و تغییرات اجتماعی دیگر وجود ندارد.
اما در سکولار سازی تغییر و تعویض‌های اقتصادی، سیاسی، دینی و علمی می‌توانند در هر زمینه‌ای تنش‌های درونی ایجاد کند، اما ناهنجاری‌های شدید و خطرناک بین تغییرات درونی دین و تغییرات اجتماعی دیگر وجود ندارد.


در این صورت، دین می‌تواند در تعامل با زمینه‌های دیگر، خود را تغییر داده و اصلاح کند، یا این که دامنه ادعاهای اجتماعی خویش را محدود سازد، به طوری که تا حدی از دست دادن استیلا و تفوق اجتماعی خویش را مشروعیت بخشد.
در این صورت، دین می‌تواند در تعامل با زمینه‌های دیگر، خود را تغییر داده و اصلاح کند، یا این که دامنه ادعاهای اجتماعی خویش را محدود سازد، به طوری که تا حدی از دست دادن استیلا و تفوق اجتماعی خویش را مشروعیت بخشد.
خط ۶۷: خط ۶۷:


==عَلمانی و عَلمانیه==
==عَلمانی و عَلمانیه==
در فرهنگ و زبان عربی واژه های علمانی و علمانیه (به فتح عین و سکون لام) معادل واژه های سکولار و سکولاریزم به کار می‌روند.
در فرهنگ و زبان عربی واژه‌های علمانی و علمانیه (به فتح عین و سکون لام) معادل واژه‌های سکولار و سکولاریزم به کار می‌روند.


تاریخ رواج و انتشار این اصطلاح به اواخر قرن نوزدهم میلادی باز می‌گردد. واژه علمانی در نیمه دوم قرن نوزدهم، در مصر شناخته شده و اهل فرهنگ و ادب عربی آن را قبول کرده بودند، عامل طرح و نشر این اصطلاح در مصر استعمارگران فرانسوی بودند که در سال ۱۸۸۲ بر مصر تسلط یافتند. آنان کوشیدند تا مفاهیم اسلامی را که به جهاد با استعمارگران، و وحدت امت اسلامی دعوت می‌کرد. از عرصه فرهنگ و ادب اسلامی بیرون سازند. بدین جهت، به صورت گسترده نفی رابطه اسلام و سیاست را تبلیغ می‌کردند، بهانه و مستمسک آنان در‌این‌باره این بود که دین انسان را به قهقرا دعوت می‌کند و با پیشرفت و تمدن منافات دارد، و یگانه راه ترقی و تکامل علمی، علمانیت و سکولاریسم است، یعنی اهتمام ورزیدن به امور دنیوی و برمبنای قوانین و مقررات علمی و بشری. عده‌ای از مسلمانان فریب این شعار را خورده و علمانیت را پذیرا شدند.
تاریخ رواج و انتشار این اصطلاح به اواخر قرن نوزدهم میلادی باز می‌گردد. واژه علمانی در نیمه دوم قرن نوزدهم، در مصر شناخته شده و اهل فرهنگ و ادب عربی آن را قبول کرده بودند، عامل طرح و نشر این اصطلاح در مصر استعمارگران فرانسوی بودند که در سال ۱۸۸۲ بر مصر تسلط یافتند. آنان کوشیدند تا مفاهیم اسلامی را که به جهاد با استعمارگران، و وحدت امت اسلامی دعوت می‌کرد. از عرصه فرهنگ و ادب اسلامی بیرون سازند. بدین جهت، به صورت گسترده نفی رابطه اسلام و سیاست را تبلیغ می‌کردند، بهانه و مستمسک آنان در‌این‌باره این بود که دین انسان را به قهقرا دعوت می‌کند و با پیشرفت و تمدن منافات دارد، و یگانه راه ترقی و تکامل علمی، علمانیت و سکولاریسم است، یعنی اهتمام ورزیدن به امور دنیوی و برمبنای قوانین و مقررات علمی و بشری. عده‌ای از مسلمانان فریب این شعار را خورده و علمانیت را پذیرا شدند.


واژه علمانی، پیش از آن که در فرهنگ و محاوره های عمومی عربی رواج یابد، برای نخستین بار در فرهنگ لغت فرانسوی – عربی نوشته الیاس بقطر مصری به کار رفته است. جلد نخست فرهنگ لغت وی در سال ۱۸۲۸، و جلد دوم آن در سال ۱۸۲۹ در پاریس به طبع رسیده است. وی در کتاب خود واژه Secularite فرانسوی رابه واژه عالمانیه، و واژه Seculier فرانسوی را به واژه عالمانی و علمانی ترجمه کرده است.
واژه علمانی، پیش از آن که در فرهنگ و محاوره‌های عمومی عربی رواج یابد، برای نخستین بار در فرهنگ لغت فرانسوی – عربی نوشته الیاس بقطر مصری به کار رفته است. جلد نخست فرهنگ لغت وی در سال ۱۸۲۸، و جلد دوم آن در سال ۱۸۲۹ در پاریس به طبع رسیده است. وی در کتاب خود واژه Secularite فرانسوی رابه واژه عالمانیه، و واژه Seculier فرانسوی را به واژه عالمانی و علمانی ترجمه کرده است.


در آن زمان، واژه عَلْمانی و عَلْمانیه در مصر شناخته شده نبوده است، زیرا اولاً: فرهنگ لغت الیاس بقطر در پاریس چاپ شده بود، و ثانیاً: در سخنان مترجمان بنامی چون رفاعه طهطاوی این واژه به کار نرفته است. با این که وی در سال ۱۸۲۶ در پاریس تحصیل می‌کرده است. علت این مطلب آن است که در زمان طهطاوی اندیشه ناسازگاری یا انفصال دین و دنیا در مصر شناخته شده نبوده است، تا لازم باشد واژه عربی مناسبی برای آن پیشنهاد شود.
در آن زمان، واژه عَلْمانی و عَلْمانیه در مصر شناخته شده نبوده است، زیرا اولاً: فرهنگ لغت الیاس بقطر در پاریس چاپ شده بود، و ثانیاً: در سخنان مترجمان بنامی چون رفاعه طهطاوی این واژه به کار نرفته است. با این که وی در سال ۱۸۲۶ در پاریس تحصیل می‌کرده است. علت این مطلب آن است که در زمان طهطاوی اندیشه ناسازگاری یا انفصال دین و دنیا در مصر شناخته شده نبوده است، تا لازم باشد واژه عربی مناسبی برای آن پیشنهاد شود.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
ولی این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانی و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانی بر وزن سلمانی، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ‌های معتبر عربی که این واژه را به کار برده‌اند آن را از ریشه علم (آگاهی) ندانسته‌اند، بلکه همگی ریشه آن را واژه عَلْم به معنی عالم گرفته‌اند. فرضیه مزبور مبتنی بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنی علمی کردن یا علمی شدن اجتماع و زندگی بشر است، و در نتیجه معادل عربی آن که علمانی است که برگرفته از علم و به معنی علمی کردن جامعه می‌باشد. ولی، چنین روشی در ریشه شناسی واژه ها از نظر موازین ادبی پذیرفته نیست، و نمی‌توان بار معنایی مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوی آنها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسی که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکی از مبانی و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایی) باشد.
ولی این فرضیه، قابل قبول نیست، زیرا ضبط درست واژه علمانی و علمانیّه به فتح عین است نه به کسر عین (علمانی بر وزن سلمانی، و علمانیه بر وزن مروانیه). هیچیک از فرهنگ‌های معتبر عربی که این واژه را به کار برده‌اند آن را از ریشه علم (آگاهی) ندانسته‌اند، بلکه همگی ریشه آن را واژه عَلْم به معنی عالم گرفته‌اند. فرضیه مزبور مبتنی بر یک پیش فرض است و آن این که سکولاریزم به معنی علمی کردن یا علمی شدن اجتماع و زندگی بشر است، و در نتیجه معادل عربی آن که علمانی است که برگرفته از علم و به معنی علمی کردن جامعه می‌باشد. ولی، چنین روشی در ریشه شناسی واژه ها از نظر موازین ادبی پذیرفته نیست، و نمی‌توان بار معنایی مفاهیم و اصطلاحات را دلیل بر ریشه لغوی آنها دانست. مگر واژه سکولاریسم در زبان انگلیسی که اصالت علم (سانتیسم) لااقل یکی از مبانی و مظاهر آن است از ریشه Scienceیا Knowlecy است که واژه علمانیة از ریشه علم (دانایی) باشد.


ریشه واژه عَلمانی و علمانیة – همان گونه که واژه شناسان عرب گفته‌اند – کلمه عَلْم به معنی جهان است. البته، این کلمه در اصل عالم بوده است. بدین جهت در فرهنگ لغت الیاس بقطر «واژه های عالمانی و عالمانیة» آمده است. ولی، از آنجا که استعمال این واژه ثقیل بوده است براساس قاعده حذف و تخفیف در ادبیات عرب، واژه عالمانی به علمانی و واژه عالمانیة، به علمانیة تبدیل شده است.
ریشه واژه عَلمانی و علمانیة – همان گونه که واژه شناسان عرب گفته‌اند – کلمه عَلْم به معنی جهان است. البته، این کلمه در اصل عالم بوده است. بدین جهت در فرهنگ لغت الیاس بقطر «واژه‌های عالمانی و عالمانیة» آمده است. ولی، از آنجا که استعمال این واژه ثقیل بوده است براساس قاعده حذف و تخفیف در ادبیات عرب، واژه عالمانی به علمانی و واژه عالمانیة، به علمانیة تبدیل شده است.


نویسندگان عرب که پیش از این نام بردیم، واژه علمانی را معادل سکولار و لائیک دانسته و معانی زیر را برای آن گفته‌اند:
نویسندگان عرب که پیش از این نام بردیم، واژه علمانی را معادل سکولار و لائیک دانسته و معانی زیر را برای آن گفته‌اند:
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
۱ – محدود شدن قلمرو مالکیت کلیسا: گفته شده است نخستین بار اصطلاح سکولاریزاسیون در معاهده وستفالی<ref>Westphali</ref> در سال ۱۶۴۸ میلادی به کار رفت. براساس این معاهده مقداری از زمین هایی که در تصرف و مالکیت کلیسا قرار داشت به نهاد اقتدار سیاسی غیر روحانی انتقال یافت<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>. بر این اساس، گفته شده است: سلب مالکیت از کلیسا جوهر تاریخی سکولاریزاسیون است. و از آن جا که جامعه فئودالی خصلت موزاییکی داشت و حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از یکدیگر انفکاک نداشتند، هر گونه تحول بنیادی در یک حوزه، دیگر حوزه‌ها را متحول می‌ساخت.
۱ – محدود شدن قلمرو مالکیت کلیسا: گفته شده است نخستین بار اصطلاح سکولاریزاسیون در معاهده وستفالی<ref>Westphali</ref> در سال ۱۶۴۸ میلادی به کار رفت. براساس این معاهده مقداری از زمین هایی که در تصرف و مالکیت کلیسا قرار داشت به نهاد اقتدار سیاسی غیر روحانی انتقال یافت<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>. بر این اساس، گفته شده است: سلب مالکیت از کلیسا جوهر تاریخی سکولاریزاسیون است. و از آن جا که جامعه فئودالی خصلت موزاییکی داشت و حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از یکدیگر انفکاک نداشتند، هر گونه تحول بنیادی در یک حوزه، دیگر حوزه‌ها را متحول می‌ساخت.


زمینه اصلی سلب مالکیت از کلیسا ثروت هنگفت آن بود، زیرا در اواخر قرون وسطی کلیسا تقریباً مالک یک سوّم کل دارایی های غیر منقول بود، و سهم قابل توجه ای از آن، نصیب خاندان های سلطنتی و اشرافی می‌شد که فرزندان و وابستگان آنها بیشتر مقام های بالای کلیسا را اشغال کرده بودند، سلب مالکیت از کلیسا بامنطق درونی شکل گیری دولت مطلقه<ref>Absolutist State</ref> سازگار بود.
زمینه اصلی سلب مالکیت از کلیسا ثروت هنگفت آن بود، زیرا در اواخر قرون وسطی کلیسا تقریباً مالک یک سوّم کل دارایی‌های غیر منقول بود، و سهم قابل توجه ای از آن، نصیب خاندان‌های سلطنتی و اشرافی می‌شد که فرزندان و وابستگان آنها بیشتر مقام‌های بالای کلیسا را اشغال کرده بودند، سلب مالکیت از کلیسا بامنطق درونی شکل گیری دولت مطلقه<ref>Absolutist State</ref> سازگار بود.


بحران ساختاری فئودالیسم، و قیام های دهقانان، بازسازی ساختار اجتماعی و تجدید‌نظر در سازمان سیاسی جامعه فئودالی را طلب می‌کرد.
بحران ساختاری فئودالیسم، و قیام‌های دهقانان، بازسازی ساختار اجتماعی و تجدید‌نظر در سازمان سیاسی جامعه فئودالی را طلب می‌کرد.


شکل گیری دولت مطلقه پاسخی به این نیاز جدی بود. این فرایند که در عهد سلطنت کسانی چون لوئی چهاردهم (فرانسه)، الیزابت اول (انگلستان) و فیلیپ دوم (اسپانیا) به اوج خود رسید، از مدّت‌ها قبل شروع شده بود و به احتمال قوی، استقلال مالی پادشاه و کسب در آمد برای تأمین هزینه‌های نظامی و اداری مهمترین زمینه‌های آن بود. از این رو، ضبط اموال کلیسا برای پادشاهان و امیران پروتستان فرصتی طلایی بود<ref>مراد فرادپور، نکاتی پیرامون سکولاریزم، مجله کیان، ش ۲۶، صص ۱۴- ۱۵.</ref>.
شکل گیری دولت مطلقه پاسخی به این نیاز جدی بود. این فرایند که در عهد سلطنت کسانی چون لوئی چهاردهم (فرانسه)، الیزابت اول (انگلستان) و فیلیپ دوم (اسپانیا) به اوج خود رسید، از مدّت‌ها قبل شروع شده بود و به احتمال قوی، استقلال مالی پادشاه و کسب در آمد برای تأمین هزینه‌های نظامی و اداری مهمترین زمینه‌های آن بود. از این رو، ضبط اموال کلیسا برای پادشاهان و امیران پروتستان فرصتی طلایی بود<ref>مراد فرادپور، نکاتی پیرامون سکولاریزم، مجله کیان، ش ۲۶، صص ۱۴- ۱۵.</ref>.


۲ – عرفی گرایی در درون کلیسا: در درون کلیسا کشیش ها را به دو دسته دینی و عرفی تقسیم کرده بودند، مقصود از کشیش های دینی، روحانیانی بوده‌اند که در درون تشکیلات دینی خدمت می‌کردند. و مقصود از کشیش های عرفی یا سکولار کسانی بودند که در خدمت جامعه بیرون از تشکیلات دینی بودند<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>.
۲ – عرفی گرایی در درون کلیسا: در درون کلیسا کشیش ها را به دو دسته دینی و عرفی تقسیم کرده بودند، مقصود از کشیش‌های دینی، روحانیانی بوده‌اند که در درون تشکیلات دینی خدمت می‌کردند. و مقصود از کشیش‌های عرفی یا سکولار کسانی بودند که در خدمت جامعه بیرون از تشکیلات دینی بودند<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>.


گونه‌ای دیگر از عرفی گرایی یا گرایش سکولار در درون تشکیلات دینی، به شکل به کارگیری روش‌های پذیرفته شده در جامعه های مدرن، در نهادها و مؤسسه های دینی بود. از نظر کارل دوبلار<ref> Karl Dobbelaere</ref>، این مطلب یکی از ابعاد سکولاریزاسیون<ref>جامعه‌شناسی ادیان، ص ۱۴۰.</ref> است.
گونه‌ای دیگر از عرفی گرایی یا گرایش سکولار در درون تشکیلات دینی، به شکل به کارگیری روش‌های پذیرفته شده در جامعه‌های مدرن، در نهادها و مؤسسه‌های دینی بود. از نظر کارل دوبلار<ref> Karl Dobbelaere</ref>، این مطلب یکی از ابعاد سکولاریزاسیون<ref>جامعه‌شناسی ادیان، ص ۱۴۰.</ref> است.


ویلسون نیز گفته است:
ویلسون نیز گفته است:
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
دوم مبنایی که باید بر وفق آن عمل کند و با توجه به آن تصرف و سیاست گزاری کند.
دوم مبنایی که باید بر وفق آن عمل کند و با توجه به آن تصرف و سیاست گزاری کند.


در نظم های سکولار، حکومت‌ها به پشتوانه آراء مردم مقبولیت و مشروعیت پیدا می‌کنند، و عمل آنها را هم، قانون هایی تعیین و تحدید می‌کند که خود مردم وضع کرده‌اند.
در نظم‌های سکولار، حکومت‌ها به پشتوانه آراء مردم مقبولیت و مشروعیت پیدا می‌کنند، و عمل آنها را هم، قانون هایی تعیین و تحدید می‌کند که خود مردم وضع کرده‌اند.


سکولاریسم در عرصه سیاست و حکومت به دو انگیزه پدید آمده است، گروهی از فیلسوفان چون دین را باطل می‌انگاشتند، ورود آن را در حوزه سیاست انکار کردند.
سکولاریسم در عرصه سیاست و حکومت به دو انگیزه پدید آمده است، گروهی از فیلسوفان چون دین را باطل می‌انگاشتند، ورود آن را در حوزه سیاست انکار کردند.


گروهی نیز به این انگیزه که دین حق به مصلحت اندیشی های سیاسی آلوده نشود، و قداست آن خدشه دار نگردد، از آن طرفداری کردند. و در هر حال، اندیشه سکولاریسم دین را از عرصه حکومت بیرون راند<ref>مجله کیان، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، ص ۶.</ref>.
گروهی نیز به این انگیزه که دین حق به مصلحت اندیشی‌های سیاسی آلوده نشود، و قداست آن خدشه دار نگردد، از آن طرفداری کردند. و در هر حال، اندیشه سکولاریسم دین را از عرصه حکومت بیرون راند<ref>مجله کیان، مقاله معنا و مبنای سکولاریزم، ص ۶.</ref>.


۵ – جدایی دین از جامعه: در این معنا، دین هیچگونه نقش و رسالتی در عرصه حیات اجتماعی بشر ندارد. نه در عرصه سیاست و نه در دیگر عرصه‌های اجتماعی، از قبیل تعلیم و تربیت، خدمت به محرومان و مانند آن، حوزه فعالیت دین به زندگی فردی و معنوی انسان منحصر می‌شود.
۵ – جدایی دین از جامعه: در این معنا، دین هیچگونه نقش و رسالتی در عرصه حیات اجتماعی بشر ندارد. نه در عرصه سیاست و نه در دیگر عرصه‌های اجتماعی، از قبیل تعلیم و تربیت، خدمت به محرومان و مانند آن، حوزه فعالیت دین به زندگی فردی و معنوی انسان منحصر می‌شود.
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
شاینر سومین معنای دنیاگرایی (سکولاریسم) را جدایی دین از جامعه دانسته و گفته است:
شاینر سومین معنای دنیاگرایی (سکولاریسم) را جدایی دین از جامعه دانسته و گفته است:


«در این معنا، دین به قلمرو خاص خودش عقب می‌نشیند و محدود به زندگی خصوصی می‌شود و خصلتی یکسره درونی پیدا می‌کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه های زندگی اجتماعی از دست می‌دهد»<ref>جامعه‌شناسی دین، ص ۲۹۰.</ref>.
«در این معنا، دین به قلمرو خاص خودش عقب می‌نشیند و محدود به زندگی خصوصی می‌شود و خصلتی یکسره درونی پیدا می‌کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه‌های زندگی اجتماعی از دست می‌دهد»<ref>جامعه‌شناسی دین، ص ۲۹۰.</ref>.


۶ – قداست زدایی: یکی از معانی ای که شاینر برای دنیوی گری (سکولاریسم) ذکر کرده، تقدس زدایی از جامعه است. چنان که گفته است:
۶ – قداست زدایی: یکی از معانی ای که شاینر برای دنیوی گری (سکولاریسم) ذکر کرده، تقدس زدایی از جامعه است. چنان که گفته است:
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:
«من اصبح ولم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم».
«من اصبح ولم یهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم».


همین گونه است نظام‌مند بودن تشکیلات و نهاد دینی، و استفاده از دستاوردهای علم و صنعت و روش‌های نوین مدیریتی. نهادهاو مؤسسه های دینی از نظر نظام سازی تشکیلاتی و برنامه‌ریزی برای چرخش و گردش مطلوب کارهای اداری، با دیگر نهادهای مدنی تفاوتی ندارند، آنچه مهم است این است که اولاً: مقررات و نظام سازی های اداری و مدیریتی در راستای سهولت و جریان درست امور باشد، و ثانیاً: با احکام و ارزش‌های دینی ناسازگار نباشد.
همین گونه است نظام‌مند بودن تشکیلات و نهاد دینی، و استفاده از دستاوردهای علم و صنعت و روش‌های نوین مدیریتی. نهادهاو مؤسسه‌های دینی از نظر نظام سازی تشکیلاتی و برنامه‌ریزی برای چرخش و گردش مطلوب کارهای اداری، با دیگر نهادهای مدنی تفاوتی ندارند، آنچه مهم است این است که اولاً: مقررات و نظام سازی‌های اداری و مدیریتی در راستای سهولت و جریان درست امور باشد، و ثانیاً: با احکام و ارزش‌های دینی ناسازگار نباشد.


بنابراین، اگر مقصود از سکولاریزه شدن نهادهای دینی، قانونمند شدن و استفاده کردن از تجارب و فنون بشری در برنامه‌ریزی و مدیریت است، امری است مطلوب، و اسلام صد درصد با آن موافق است. ولی، اگر به این معناست که بدون در نظر گرفتن معیارهای دینی و متناسب بودن با اهداف و وظایف این نهادها، هرگونه روش و منش مدیریتی حاکم برنهادهای مدنی دیگر به عنوان الگو و سرمشق برگزیده شود، پذیرفته نخواهد بود.
بنابراین، اگر مقصود از سکولاریزه شدن نهادهای دینی، قانونمند شدن و استفاده کردن از تجارب و فنون بشری در برنامه‌ریزی و مدیریت است، امری است مطلوب، و اسلام صد درصد با آن موافق است. ولی، اگر به این معناست که بدون در نظر گرفتن معیارهای دینی و متناسب بودن با اهداف و وظایف این نهادها، هرگونه روش و منش مدیریتی حاکم برنهادهای مدنی دیگر به عنوان الگو و سرمشق برگزیده شود، پذیرفته نخواهد بود.


۳ – از آنچه در بند دوم گفته شد، می‌توان درباره سومین معنا و کاربرد سکولاریزاسیون نیز داوری کرد. در این جا نیز اصل تفکیک و تمایز ساختاری اجتماع و رده بندی امور اجتماعی برای مشخص شدن وظایف و مسؤولیت ها، در راستای کار آمد شدن نهادهای مدنی و ارایه بهترین خدمات به شهروندان، مطلوب و ستودنی است. یکی از نکاتی که امام علی ‌علیه‌السلام در عهدنامه خود به مالک اشتر بر آن تأکید کرده، اصل تفکیک نهادها، وظایف و مسؤولیت های اجتماعی است. چنان که فرموده است:
۳ – از آنچه در بند دوم گفته شد، می‌توان درباره سومین معنا و کاربرد سکولاریزاسیون نیز داوری کرد. در این جا نیز اصل تفکیک و تمایز ساختاری اجتماع و رده بندی امور اجتماعی برای مشخص شدن وظایف و مسؤولیت ها، در راستای کار آمد شدن نهادهای مدنی و ارایه بهترین خدمات به شهروندان، مطلوب و ستودنی است. یکی از نکاتی که امام علی ‌علیه‌السلام در عهدنامه خود به مالک اشتر بر آن تأکید کرده، اصل تفکیک نهادها، وظایف و مسؤولیت‌های اجتماعی است. چنان که فرموده است:


بدان که مردم اصناف و طبقات گوناگونی اند که صلاح آنها به یکدیگر بستگی دارد، و به یگدیگر نیازمندند، دسته ای ارتشیان اند، گروهی نویسندگان و دیوان داران اند، عده‌ای قضات عدالت اند، دسته ای عمال و ولایت داران اند، گروهی مأموران جزیه و خراج اند، عده‌ای تاجران و صنعتگران اند، برخی، فقیران و مستمندان اند…»<ref>نهج‌البلاغه، بخش وصایا، شماره ۵۳.</ref>
بدان که مردم اصناف و طبقات گوناگونی اند که صلاح آنها به یکدیگر بستگی دارد، و به یگدیگر نیازمندند، دسته ای ارتشیان اند، گروهی نویسندگان و دیوان داران اند، عده‌ای قضات عدالت اند، دسته ای عمال و ولایت داران اند، گروهی مأموران جزیه و خراج اند، عده‌ای تاجران و صنعتگران اند، برخی، فقیران و مستمندان اند…»<ref>نهج‌البلاغه، بخش وصایا، شماره ۵۳.</ref>
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:
آری، از دیدگاه اسلام، برخی از مسؤولیت ها جنبه عمومی و همگانی دارد و نباید تقسیم و تفکیک مسؤولیت ها به این گونه وظایف خدشه وارد سازد، فریضه امر به معروف و نهی از منکر از این مقوله است.
آری، از دیدگاه اسلام، برخی از مسؤولیت ها جنبه عمومی و همگانی دارد و نباید تقسیم و تفکیک مسؤولیت ها به این گونه وظایف خدشه وارد سازد، فریضه امر به معروف و نهی از منکر از این مقوله است.


از سوی دیگر، انجام وظایف عمومی نیز نباید موجب خدشه در نظم اجتماعی و مانع ایفای وظایف مخصوص دستگاه‌ها و نهادهای اجتماعی شود. رسیدن به این هدف، در گرو تدوین قانونی کامل و اجرای دقیق آن است، از دیدگاه اسلام، یکی از فلسفه های مهم امامت، نظام‌مند شدن جامعه و جلوگیری از تداخل و تعارض امور است. این مطلب در سخنان حکیمانه امام علی ‌علیه‌السلام نیز آمده است. چنان که فرموده است:
از سوی دیگر، انجام وظایف عمومی نیز نباید موجب خدشه در نظم اجتماعی و مانع ایفای وظایف مخصوص دستگاه‌ها و نهادهای اجتماعی شود. رسیدن به این هدف، در گرو تدوین قانونی کامل و اجرای دقیق آن است، از دیدگاه اسلام، یکی از فلسفه‌های مهم امامت، نظام‌مند شدن جامعه و جلوگیری از تداخل و تعارض امور است. این مطلب در سخنان حکیمانه امام علی ‌علیه‌السلام نیز آمده است. چنان که فرموده است:
«فرض الله الامامة نظاماً للاُمة»<ref>نهج‌البلاغه، کلمات قصار، ۲۵۲.</ref>
«فرض الله الامامة نظاماً للاُمة»<ref>نهج‌البلاغه، کلمات قصار، ۲۵۲.</ref>


خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
بدیهی است بر این اساس، روحانیون نیز می‌توانند در امور مدیریتی جامعه سهم و نقش ویژه خود را داشته باشند. دراین جا باید اصل تناسب حکم و موضوع را معیار قرار داد، و از هر گونه افراط و تفریط پرهیز کرد.
بدیهی است بر این اساس، روحانیون نیز می‌توانند در امور مدیریتی جامعه سهم و نقش ویژه خود را داشته باشند. دراین جا باید اصل تناسب حکم و موضوع را معیار قرار داد، و از هر گونه افراط و تفریط پرهیز کرد.


بنابراین، حکومت دینی از نظر بهره گیری از دانش، تجربه، خرد، هنر، تکنولوژی و همه توانمندی ها و مهارت‌های بشری هیچگونه محدودیتی ندارد، زیرا امور یاد شده به خودی خود هیچگونه تعارضی با احکام و ا رزش های دینی ندارد، ناسازگاری هایی که احیاناً در این زمینه رخ می‌دهد، به فلسفه ها و مکتب هایی باز می‌گردد که در جوامع بشری – غالباً اُمانیستی و غیر دینی – پدید آمده، و علوم و فنون را در خدمت خود گرفته‌اند. آن گاه، این علوم و فنون و تجارب بشری، همراه با آن ایدئولوژی های ناسازگار با دین، به جوامع دینی وارد شده، و چالش آفرین شده است.
بنابراین، حکومت دینی از نظر بهره گیری از دانش، تجربه، خرد، هنر، تکنولوژی و همه توانمندی ها و مهارت‌های بشری هیچگونه محدودیتی ندارد، زیرا امور یاد شده به خودی خود هیچگونه تعارضی با احکام و ا رزش‌های دینی ندارد، ناسازگاری هایی که احیاناً در این زمینه رخ می‌دهد، به فلسفه ها و مکتب هایی باز می‌گردد که در جوامع بشری – غالباً اُمانیستی و غیر دینی – پدید آمده، و علوم و فنون را در خدمت خود گرفته‌اند. آن گاه، این علوم و فنون و تجارب بشری، همراه با آن ایدئولوژی‌های ناسازگار با دین، به جوامع دینی وارد شده، و چالش آفرین شده است.


حکومت دینی می‌تواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آنها را در خدمت اهداف و آرمان‌های خود در آورد.
حکومت دینی می‌تواند علوم و فنون و تجارب بشری را از فلسفه ها و ایدئولوژی‌های ناسازگار با معیارهای دینی پیراسته سازد، و آنها را در خدمت اهداف و آرمان‌های خود در آورد.


۵ – پنجمین معنای سکولاریزم (جدایی دین از جامعه) نیز از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست، اسلام دینی است اجتماعی و برای مسایل و شوون اجتماعی اهمیت بسیار قایل است، تا آن جا که، حتی عبادت های اسلامی که به رابطه انسان با خدا مربوط می‌شود نیز، جنبه اجتماعی دارد.
۵ – پنجمین معنای سکولاریزم (جدایی دین از جامعه) نیز از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست، اسلام دینی است اجتماعی و برای مسایل و شوون اجتماعی اهمیت بسیار قایل است، تا آن جا که، حتی عبادت‌های اسلامی که به رابطه انسان با خدا مربوط می‌شود نیز، جنبه اجتماعی دارد.
  اسلام، به همه شوون حیات بشری اهتمام ورزیده، و برای هدایت بشر در همه زمینه‌ها برنامه و قانون دارد.
  اسلام، به همه شوون حیات بشری اهتمام ورزیده، و برای هدایت بشر در همه زمینه‌ها برنامه و قانون دارد.


خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
مارسل بوازار در‌این‌باره گفته است:
مارسل بوازار در‌این‌باره گفته است:


«قوانین اسلام یک بعدی تدوین نشده و شارع مقدس به تمام جنبه های مختلف زندگی انسان، اعم از مادی و معنوی توجه داشته است. دیانت اسلام مجموعه‌ای از دستور‌العمل‌ها و تکالیفی است که خط مشی هر مسلمان را در امور سیاسی، اقتصادی و مسایل اجتماعی دیگر تعیین می‌کند.»<ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دکتر محسن مؤیدی، ص ۶۴.</ref>
«قوانین اسلام یک بعدی تدوین نشده و شارع مقدس به تمام جنبه‌های مختلف زندگی انسان، اعم از مادی و معنوی توجه داشته است. دیانت اسلام مجموعه‌ای از دستور‌العمل‌ها و تکالیفی است که خط مشی هر مسلمان را در امور سیاسی، اقتصادی و مسایل اجتماعی دیگر تعیین می‌کند.»<ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دکتر محسن مؤیدی، ص ۶۴.</ref>


«در دیانت اسلام، حقوق و تکالیف، اوامر و نواهی عموماً از وحی ریشه گرفته‌اند. قانون قرآن، ناظر به همه امور مسلمانان است. بنابراین، اسلام به انسان از نظر گاه فردی و اجتماعی، مادی و معنوی هر دو، می‌نگرد.»<ref>همان ص ۲۴، جهت آگاهی بیشتر در‌این‌باره به کتاب «خاتمیت و کمال دین» از نگارنده رجوع نمایید.</ref>
«در دیانت اسلام، حقوق و تکالیف، اوامر و نواهی عموماً از وحی ریشه گرفته‌اند. قانون قرآن، ناظر به همه امور مسلمانان است. بنابراین، اسلام به انسان از نظر گاه فردی و اجتماعی، مادی و معنوی هر دو، می‌نگرد.»<ref>همان ص ۲۴، جهت آگاهی بیشتر در‌این‌باره به کتاب «خاتمیت و کمال دین» از نگارنده رجوع نمایید.</ref>
خط ۲۶۲: خط ۲۶۲:
رودلف اتو<ref>Rudolf Otto متکلم و دین پژوه آلمانی.</ref> نیز طرفدار این نظریه است که عنصر مشترک ادیان را اعتقاد به امر مقدس تشکیل می‌دهد. وی کتابی در‌این‌باره به نام «مفهوم امر قدسی» تألیف کرده است<ref>دین پژوهی، ص ۱۲۴.</ref>.
رودلف اتو<ref>Rudolf Otto متکلم و دین پژوه آلمانی.</ref> نیز طرفدار این نظریه است که عنصر مشترک ادیان را اعتقاد به امر مقدس تشکیل می‌دهد. وی کتابی در‌این‌باره به نام «مفهوم امر قدسی» تألیف کرده است<ref>دین پژوهی، ص ۱۲۴.</ref>.


از طرفداران به نام این نظریه میرچاه الیاده<ref>Mircea Eliade (۱۹۰۷ – ۱۹۸۶) دین‌شناس معروف رومانیایی.</ref> است. به نظر وی قدسی و دنیوی دو وجه از بودن در جهان است. وی تصریح کرده است که خصلت قدسی، گوهر یگانه پدیده مذهبی است و نمی‌توان آن را با مقیاس های فیزیولوژی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و غیر آن مطالعه کرد. او همچنین یاد‌آور شده است که توتم پرستی، بت‌پرستی، پرستش طبیعت یا ارواح و نیز پرستش شیاطین و خدایان و سر انجام پرستش خدای یگانه، تجلیات گوناگون اعتقاد به امر مقدس است<ref>میرچاه الیاده،The Sacred And The Profane رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستّاری صص ۱۷ – ۱۸.</ref>.
از طرفداران به نام این نظریه میرچاه الیاده<ref>Mircea Eliade (۱۹۰۷ – ۱۹۸۶) دین‌شناس معروف رومانیایی.</ref> است. به نظر وی قدسی و دنیوی دو وجه از بودن در جهان است. وی تصریح کرده است که خصلت قدسی، گوهر یگانه پدیده مذهبی است و نمی‌توان آن را با مقیاس‌های فیزیولوژی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و غیر آن مطالعه کرد. او همچنین یاد‌آور شده است که توتم پرستی، بت‌پرستی، پرستش طبیعت یا ارواح و نیز پرستش شیاطین و خدایان و سر انجام پرستش خدای یگانه، تجلیات گوناگون اعتقاد به امر مقدس است<ref>میرچاه الیاده،The Sacred And The Profane رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستّاری صص ۱۷ – ۱۸.</ref>.


الیاده، در کتاب «قدسی و دنیوی»<ref>دین پژوهی، ص ۶۵.</ref> می‌نویسند:
الیاده، در کتاب «قدسی و دنیوی»<ref>دین پژوهی، ص ۶۵.</ref> می‌نویسند:
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
«هر جشن دینی، و هر زمان نیایش، نمایانگر تحقق یک رویداد مقدس است که در گذشته اساطیر، در آغاز و ازل رخ داده بوده است» <ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۸۸.</ref>.
«هر جشن دینی، و هر زمان نیایش، نمایانگر تحقق یک رویداد مقدس است که در گذشته اساطیر، در آغاز و ازل رخ داده بوده است» <ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۸۸.</ref>.


بدون شک، مصداق کامل و تمام حقیقت مقدس، وجود خداوند متعال است. و همه قداست های دیگر به نسبت ویژه آنها با خداوند باز می‌گردد.
بدون شک، مصداق کامل و تمام حقیقت مقدس، وجود خداوند متعال است. و همه قداست‌های دیگر به نسبت ویژه آنها با خداوند باز می‌گردد.
قرآن کریم خداوند را فرمانروای قدوس توصیف کرده است. «الملک القدّوس<ref>حشر:(۵۹)</ref>».
قرآن کریم خداوند را فرمانروای قدوس توصیف کرده است. «الملک القدّوس<ref>حشر:(۵۹)</ref>».


خط ۲۸۱: خط ۲۸۱:
در هر حال، اعتقاد به امر مقدس از عناصر مشترک ادیان است، خواه مصداق آنها حق باشد یا باطل.
در هر حال، اعتقاد به امر مقدس از عناصر مشترک ادیان است، خواه مصداق آنها حق باشد یا باطل.


بنابراین، دنیوی گری به معنای قداست زدایی در شکل حاد و گسترده آن به الحاد (Atheism) می‌انجامد. و این، شدیدترین مرحله دنیوی گری و سکولاریزم است. البته، باید به این نکته توجه داشت که در روزگار ما سکولاریزم در این شکل حاد و الحادی آن وجود ندارد، یعنی نظام های سکولار غربی دارای چنین ویژگی نیستند. این مطلب به قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم باز می‌گردد که تب دین ستیزی و دین گریزی در جهان غرب بالا بود، و ایدئولوژی های الحادی فعال بودند.
بنابراین، دنیوی گری به معنای قداست زدایی در شکل حاد و گسترده آن به الحاد (Atheism) می‌انجامد. و این، شدیدترین مرحله دنیوی گری و سکولاریزم است. البته، باید به این نکته توجه داشت که در روزگار ما سکولاریزم در این شکل حاد و الحادی آن وجود ندارد، یعنی نظام‌های سکولار غربی دارای چنین ویژگی نیستند. این مطلب به قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم باز می‌گردد که تب دین ستیزی و دین گریزی در جهان غرب بالا بود، و ایدئولوژی‌های الحادی فعال بودند.


اما پس از آن، با ظهور دوره پست مدرن و احساس نیازِ جامعه غربی به معنویت، بار دیگر دین و ایمان مذهبی توجه متفکران و مصلحان اجتماعی را به خود معطوف کرد.
اما پس از آن، با ظهور دوره پست مدرن و احساس نیازِ جامعه غربی به معنویت، بار دیگر دین و ایمان مذهبی توجه متفکران و مصلحان اجتماعی را به خود معطوف کرد.


و امروزه حتی در کشورهای غربی که با نظام های سیاسی و حکومت سکولار، اداره می‌شوند، ایمان مذهبی نقش برجسته‌ای دارد.
و امروزه حتی در کشورهای غربی که با نظام‌های سیاسی و حکومت سکولار، اداره می‌شوند، ایمان مذهبی نقش برجسته‌ای دارد.


== پانویس ==
== پانویس ==