۲٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
- عبده و اندیشه وحدت دنیای اسلام: | - عبده و اندیشه وحدت دنیای اسلام: | ||
شیخ محمد عبده مانند سیدجمال به وحدت دنیای اسلام میاندیشید و با تعصبات فرقهای رابطهای نداشت، همسازگری او با پیروان مذاهب دیگر به ویژه دوستان شیعی و ایرانی سیدجمالالدین بهترین نشانه وسعت مشرب و اعتقاد او به همگرایی و اتحاد مذهبی است. همچنین شرح نهجالبلاغه او گامی مؤثر در جهت وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی بود. در جای جای این کتاب میتوان ارادت و علاقه قلبی وافر شیخ عبده را به حضرت علی(ع) یافت. نظریات عبده درباره مساله تلفیق فقه مذاهب اسلامی بیشتر در کتاب «الاسلام والنصرانیه» او درج شده است. عبده با طرح اصل تلفیق و فقه مقارن از مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آنها با اجتهاد آزاد خود گرایشات تقریبی خود را بروز داد. شیخ درباره جمعیت دارالتقریب نیز که بعدها تشکیل شد نیز | شیخ محمد عبده مانند سیدجمال به وحدت دنیای اسلام میاندیشید و با تعصبات فرقهای رابطهای نداشت، همسازگری او با پیروان مذاهب دیگر به ویژه دوستان شیعی و ایرانی سیدجمالالدین بهترین نشانه وسعت مشرب و اعتقاد او به همگرایی و اتحاد مذهبی است. همچنین شرح نهجالبلاغه او گامی مؤثر در جهت وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی بود. در جای جای این کتاب میتوان ارادت و علاقه قلبی وافر شیخ عبده را به حضرت علی(ع) یافت. نظریات عبده درباره مساله تلفیق فقه مذاهب اسلامی بیشتر در کتاب «الاسلام والنصرانیه» او درج شده است. عبده با طرح اصل تلفیق و فقه مقارن از مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آنها با اجتهاد آزاد خود گرایشات تقریبی خود را بروز داد. شیخ درباره جمعیت دارالتقریب نیز که بعدها تشکیل شد نیز گامهای موثری برداشت و تا چند سال شاگردان او در مقام مفتی و رئیس الازهر و علمای طراز اول مصر بودند. | ||
شیخ محمد عبده شدیداً با اختلافات و | شیخ محمد عبده شدیداً با اختلافات و نزاعهای فرقهای غیرمنطقی و زیانبار مخالفت میکرد. استاد شهید مطهری درباره شیخ محمد عبده میگوید: «عبده با سیدجمال در دو جهت اختلاف نظر دارد؛ یکی این که سید انقلابی فکر میکرد و عبده طرفدار اصلاح تدریجی بود. دیگر این که سید مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامههای خود قرار داده بود و معتقد بود باید اول ریشههای این امالفساد را کند و دور انداخت. ولی عبده، لااقل در اواخر عمر و بعد از جدا شدن از سید در پاریس و بازگشت به مصر، معتقد بود که آموزش و پرورش و تربیت دینی جامعه بر تعلیم و هر حرکت سیاسی تقدم دارد.» <ref>مطهری، 1374ش، ص38</ref>. اهمیت تعلیم و تربیت از نظر عبده تا آن حد است که تربیت را اساس همه چیز میدانست و معتقد بود: همه چیز بر اساس آن پایهریزی میشود و هر چه به وجود میآید، با علم به وجود میآید. به همین جهت بود که عبده در دوره اقامت در [[پاریس]] به سیدجمال پیشنهاد داد که سیاست را رها کند و با هم به محلی بروند که تحت مراقبت دولتها نباشند و با تربیت شاگردان، آنان را برای برنامه اصلاحی خود آماده سازند، ولی سیدجمال نپذیرفت. <ref>جلیلی، ص108</ref>. | ||
به هر حال اختلافات شیخ با سید وفاداری او به گرایش اصلاحطلبی موجب شد که حرکت احیای دینی به دو شاخه تقسیم گردد. گروهی به شیوه سیدجمال وفادار ماندند و انقلاب عظیم را خواستار بودند و گروهی دیگر از شیوه و مسلک عبده پیروی میکردند و خواهان اصلاح درونی و حرکت گام به گام بودند <ref>مطهری، 1374ش، ص38</ref>. پس از سیدجمال، دومین شخصیتی که نامش به عنوان مصلح در جهان تسنن، بالخصوص در جامعه عرب، برده میشود شیخ محمد عبده شاگرد و مرید سیدجمالالدین اسدآبادی است. عبده روح خود و زندگی معنوی خود را مدیون سیدجمال میدانست. شیخ محمد عبده در رویارویی با غرب نیز عقیده داشت که باید به اسلام راستین بازگشت که اگر چنین شود، تمامی مشکلات جامعه اسلامی حل خواهد شد. او دارای تعصب فرقهای نبود و عقیده داشت مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آن ادیان الهی باید با یکدیگر وحدت داشته و با هم همکاری نزدیکی داشته باشند. به همین خاطر هنگامی که در بیروت به سر میبرد، کانونی را در آن شهر به نام «جمعیة التقریب بین الادیان و المذاهب» ایجاد کرد که عده زیادی از علما و ادبا در آن شرکت میکردند و مسیحیان نیز به این مجالس میآمدند. | به هر حال اختلافات شیخ با سید وفاداری او به گرایش اصلاحطلبی موجب شد که حرکت احیای دینی به دو شاخه تقسیم گردد. گروهی به شیوه سیدجمال وفادار ماندند و انقلاب عظیم را خواستار بودند و گروهی دیگر از شیوه و مسلک عبده پیروی میکردند و خواهان اصلاح درونی و حرکت گام به گام بودند <ref>مطهری، 1374ش، ص38</ref>. پس از سیدجمال، دومین شخصیتی که نامش به عنوان مصلح در جهان تسنن، بالخصوص در جامعه عرب، برده میشود شیخ محمد عبده شاگرد و مرید سیدجمالالدین اسدآبادی است. عبده روح خود و زندگی معنوی خود را مدیون سیدجمال میدانست. شیخ محمد عبده در رویارویی با غرب نیز عقیده داشت که باید به اسلام راستین بازگشت که اگر چنین شود، تمامی مشکلات جامعه اسلامی حل خواهد شد. او دارای تعصب فرقهای نبود و عقیده داشت مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آن ادیان الهی باید با یکدیگر وحدت داشته و با هم همکاری نزدیکی داشته باشند. به همین خاطر هنگامی که در بیروت به سر میبرد، کانونی را در آن شهر به نام «جمعیة التقریب بین الادیان و المذاهب» ایجاد کرد که عده زیادی از علما و ادبا در آن شرکت میکردند و مسیحیان نیز به این مجالس میآمدند. |
ویرایش