confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:خلق افعال.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:خلق افعال.jpg|بندانگشتی]] | ||
خلق افعالعباد، اصطلاحی عام و در قالب یک نظریه کلامی است که از سوی [[ | خلق افعالعباد، اصطلاحی عام و در قالب یک نظریه کلامی است که از سوی [[اهلحدیث]] و در کنار دو نظریه دیگر یعنی [[نظریه امر بین الامرین]] و [[نظریه کسب]] مطرح شده است. این نظریه، تفسیر کننده افعال عباد در مواجهه با [[جبر و اختیار]] است. | ||
== توضیح نظریه == | == توضیح نظریه == | ||
این نظریه میگوید که اولا منشا صدور افعال عباد چیست و ثانیا تکلیف بندگان درباره افعالی که از آنها صادر میشود، چگونه است. هر کدام از متکلمان [[مذاهب اسلامی]] دراینباره به تفصیل مطالبی را بیان و نظریهای را ارائه کردند. [[متکلمان امامیه]] مطابق با تعالیم اهل بیت علیهمالسلام، امر بین الامرین و [[متکلمان اشعری]] و [[متکلمان ماتریدی]] کسب و [[اهلحدیث]] خلقافعال عباد را ارائه کردند تا نشان دهند که انسان در افعالش مجبور نیست، بلکه در حالتی میان جبر و اختیار قرار دارد. با این بیان که انسان در صدور فعل نه به طور مطلق مختار است آن گونه که [[معتزله]] به این موضوع اعتقاد دارند که انسان فقط فاعل بودن خود را درک میکند و نه به طور کامل مجبور است و فقط خدا را فاعل افعال خود میداند، در این صورت هیچ مسئولیتی در باره افعالش نخواهد داشت آن گونه که افرادی چون جهم بن صفوان و پیروانش بدان معتقدند. پس نتیجه میگیریم که چهار مذهب نام برده شده یعنی [[امامیه]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[ | این نظریه میگوید که اولا منشا صدور افعال عباد چیست و ثانیا تکلیف بندگان درباره افعالی که از آنها صادر میشود، چگونه است. هر کدام از متکلمان [[مذاهب اسلامی]] دراینباره به تفصیل مطالبی را بیان و نظریهای را ارائه کردند. [[متکلمان امامیه]] مطابق با تعالیم اهل بیت علیهمالسلام، امر بین الامرین و [[متکلمان اشعری]] و [[متکلمان ماتریدی]] کسب و [[اهلحدیث]] خلقافعال عباد را ارائه کردند تا نشان دهند که انسان در افعالش مجبور نیست، بلکه در حالتی میان جبر و اختیار قرار دارد. با این بیان که انسان در صدور فعل نه به طور مطلق مختار است آن گونه که [[معتزله]] به این موضوع اعتقاد دارند که انسان فقط فاعل بودن خود را درک میکند و نه به طور کامل مجبور است و فقط خدا را فاعل افعال خود میداند، در این صورت هیچ مسئولیتی در باره افعالش نخواهد داشت آن گونه که افرادی چون جهم بن صفوان و پیروانش بدان معتقدند. پس نتیجه میگیریم که چهار مذهب نام برده شده یعنی [[امامیه]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[اهلحدیث]] معتقدند که انسان در افعالش نه به طور کامل مختار و نه به طور کامل مجبور است، بلکه افعالی که از وی سر میزند، تلفیقی از جبر و اختیار و حاصلی از آن دو میباشد. | ||
بعد از بیان این مقدمه و به مناسبت عنوان بحث، به آرای متکلمان شاخص اهل حدیث در تفسیر خلق افعال عباد میپردازیم. | بعد از بیان این مقدمه و به مناسبت عنوان بحث، به آرای متکلمان شاخص اهل حدیث در تفسیر خلق افعال عباد میپردازیم. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== تفسیر محمد بخاری در خلق افعال عباد == | == تفسیر محمد بخاری در خلق افعال عباد == | ||
محمد بخاری(194-256 ق) از پیشگامان و بزرگان اهل حدیث است. وی در تفسیر جبر و اختیار و نحوه ارتباط آن با افعال بندگان، استناد حقیقی افعال به عباد را ثابت میکند. <ref>ر، ک، بخاری، محمد، خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیه، عربستان، ریاض، انتشارات دار اطلس الخضر، ج1، ص 293</ref> بخاری این نکته را در قالب قیاسی منطقی بیان میکند و میگوید: اگر انسان فاعل افعال خویش نباشد، پس مستحق جزا نیز نخواهد نبود، ولی چون مستحق جزا است، پس معلوم میشود که فاعل واقعی فعل خویش است و فعل به طور واقعی از او صادر میشود. وی معتقد است که خلق افعال از طرف عباد نمیتواند صرفا یک اتفاق باشد، بلکه خلق افعال عباد، یک استناد حقیقی میان عباد و افعالش است، با این توضیح که خداوند خالق افعالی است که بندگان با جوارح و جوانح خود انجام می دهند، اما اعمال مربوط به بندگان مثل [[نماز]] که ترکیبی از قرائت، رکوع، سجود، ایمان، اسلام، شهادت و احسان است، به طور حقیقی فعل عباد به شمار میرود.<ref>بخاری، محمد، خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیه، عربستان، ریاض، انتشارات دار اطلس الخضر، ج1، ص 300</ref> | محمد بخاری(194-256 ق) از پیشگامان و بزرگان اهل حدیث است. وی در تفسیر جبر و اختیار و نحوه ارتباط آن با افعال بندگان، استناد حقیقی افعال به عباد را ثابت میکند. <ref>ر، ک، بخاری، محمد، خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیه، عربستان، ریاض، انتشارات دار اطلس الخضر، ج1، ص 293</ref> بخاری این نکته را در قالب قیاسی منطقی بیان میکند و میگوید: اگر انسان فاعل افعال خویش نباشد، پس مستحق جزا نیز نخواهد نبود، ولی چون مستحق جزا است، پس معلوم میشود که فاعل واقعی فعل خویش است و فعل به طور واقعی از او صادر میشود. وی معتقد است که خلق افعال از طرف عباد نمیتواند صرفا یک اتفاق باشد، بلکه خلق افعال عباد، یک استناد حقیقی میان عباد و افعالش است، با این توضیح که خداوند خالق افعالی است که بندگان با جوارح و جوانح خود انجام می دهند، اما اعمال مربوط به بندگان مثل [[نماز]] که ترکیبی از قرائت، رکوع، سجود، ایمان، اسلام، شهادت و احسان است، به طور حقیقی فعل عباد به شمار میرود.<ref>بخاری، محمد، خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیه، عربستان، ریاض، انتشارات دار اطلس الخضر، ج1، ص 300</ref> | ||
این متکلم اهل حدیث به روایتی از پیامبر صلوات الله علیه اشاره میکند که فرمود من نماز را به دو قسمت تقسیم میکنم که یک قسمت آن برای من و قسمت دیگرش برای بنده من است نسبت به آن چیزی که مسئلت میکند. عبد میگوید سپاس مخصوص پروردگار دو عالم است، خدا میگوید که بندهام در حال سپاس من است. عبد میگوید خداوند بخشنده و مهربان است، خداوند میگوید که بندهام در حال ثناگویی من است. عبد میگوید خداوند مالک روز جزا است، خداوند میگوید که بندهام در حال تمجید من است. عبد میگوید فقط تو را میپرستم و از تو کمک میگیرم، خداوند میگوید این ارتباط میان من و بندهام میباشد. عبد میگوید خدایا مرا به راه راست هدایت کن، خداوند پاسخ میدهد که این آیه برای بندهام میباشد به آنچه که از من مسئلت میکند. با توجه به جملات بالا، نتیجه میگیریم که این نوع پرسش و پاسخ میان عبد و خالق، ثابت میکند که عبد نسبت به افعالش مختار است و افعالی را که انجام میدهد به طور واقعی به او منسوب است. در نتیجه عبد با اختیارش نماز میخواند در حالی که به تمام ارکان آن توجه کامل دارد و فقط خداوند را میپرستد و فقط از او کمک میخواهد و این تنها مسیری است که در آن ارتباط میان خالق و مخلوق شکل میگیرد و | این متکلم اهل حدیث به روایتی از پیامبر صلوات الله علیه اشاره میکند که فرمود من نماز را به دو قسمت تقسیم میکنم که یک قسمت آن برای من و قسمت دیگرش برای بنده من است نسبت به آن چیزی که مسئلت میکند. عبد میگوید سپاس مخصوص پروردگار دو عالم است، خدا میگوید که بندهام در حال سپاس من است. عبد میگوید خداوند بخشنده و مهربان است، خداوند میگوید که بندهام در حال ثناگویی من است. عبد میگوید خداوند مالک روز جزا است، خداوند میگوید که بندهام در حال تمجید من است. عبد میگوید فقط تو را میپرستم و از تو کمک میگیرم، خداوند میگوید این ارتباط میان من و بندهام میباشد. عبد میگوید خدایا مرا به راه راست هدایت کن، خداوند پاسخ میدهد که این آیه برای بندهام میباشد به آنچه که از من مسئلت میکند. با توجه به جملات بالا، نتیجه میگیریم که این نوع پرسش و پاسخ میان عبد و خالق، ثابت میکند که عبد نسبت به افعالش مختار است و افعالی را که انجام میدهد به طور واقعی به او منسوب است. در نتیجه عبد با اختیارش نماز میخواند در حالی که به تمام ارکان آن توجه کامل دارد و فقط خداوند را میپرستد و فقط از او کمک میخواهد و این تنها مسیری است که در آن ارتباط میان خالق و مخلوق شکل میگیرد و سرانجام عبد از خدا میخواهد تا هدایتش کند. <ref>،بخاری، محمد، خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیه، عربستان، ریاض، انتشارات دار اطلس الخضر، ج 2، ص 74</ref> باید بیان کرد عباداتی که بندگان در قالب نماز یا دیگر قالبها انجام میدهند به معنای ابداع و خلق نیست تا به آن اشکال شود، بلکه اینگونه قالبها صورتی از حقیقت نماز است. حقیقت را خدا خلق میکند و قالب را انسان ایجاد میکند. | ||
=== شباهت تفسیر بخاری با امامیه و نسبت آن با اشاعره و ماتریدیه === | === شباهت تفسیر بخاری با امامیه و نسبت آن با اشاعره و ماتریدیه === | ||
'''محمد بخاری''' نحوه ارتباط عباد با افعال اختیاریشان را | '''محمد بخاری''' نحوه ارتباط عباد با افعال اختیاریشان را با دو نگاه بررسی میکند که البته تمام متکلمان اهلحدیث و نیز اشاعره و ماتریدیه در این امر شریک اند.1. افعال عباد از نظر خلق آفریده خداوند است و انسان نقشی در ایجاد آن ندارد، زیرا مطابق با ادله توحید، غیر از خداوند آفریدگاری وجود ندارد. 2.هر چند یک خالق وجود دارد که پیدایش همه افعال مربوط به اوست، ولی انسان عامل و مجری واقعی افعال است و فعل به طور واقعی به وی نسبت داده میشود. بخاری معتقد است هر فردی افعال خود را با جوارح و جوانح و صفاتی که به آن تعلق دارد انجام میدهد، به همین جهت میگوییم که انسان، فاعل حقیقی افعال خویش است. مثلا هنگامی که شخص قصد کند که نماز بخواند، حقیقت نماز آفریده میشود و نماز گذار با کمک اعضا و جوارحش، آن حقیقت را در صورت خارجیاش نشان میدهد. با کمی دقت میفهمیم که این نوع تفسیر، شباهت فراوانی به تفاسیر اشاعره و ماتریدیه دارد. آنان نیز اصل خلق را به خدا نسبت میدهند و میگویند شرک نمیتواند در حیطه توحید راه یابد تا بتواند در امر خلق شریک خالق شود، بلکه انسان را تنها فاعلِ فعل میدانند. بنابراین، مطالب مربوط به اعتقادات اشاعره، این جا نیز درباره بخاری و سایر متکلمان اهل حدیث تکرار میشود که در این مکتب نیز میان خالق و فاعل تفاوت اساسی و مرزبندی جدیای وجود دارد. بخاری در ادامه به مباحث مربوط به جزای عمل بندگان میپردازد و آن را با مشیت الهی همراه میداند و معتقد است عبد فاعل واقعی افعال خویش است و بر همین مبنا افعالش محاسبه خواهد شد. با اینحال فعلی که واقعا به منسوب به عباد است، مقهور قدرت و مشیت الهی نیز میباشد.<ref>بخاری، محمد، خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیه. عربستان، ریاض، انتشارات دار اطلس الخضر، ج 2، ص 300 | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== تفسیر ابن تیمیه از خلق افعال عباد == | == تفسیر ابن تیمیه از خلق افعال عباد == | ||
'''ابن تیمیه''' (احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی از مشاهیر [[ | '''ابن تیمیه''' (احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی.641-707)یکی از مشاهیر [[اهلحدیث]] و صاحب آثار متعدد کلامی است. این شخصیت اهلحدیث بر خلاف تصوری که از وی وجود دارد در تفسیر [[جبر و اختیار]] جبرگرا نبوده و ضمن تاکید بر [[توحید در خالقیت]] علاوه بر اینکه خداوند را صادر اول (منشأ تمام افعال هستی) میداند، انسان را نیز مسئول افعالش میداند و بر همین اساس به تبیین مطالب خود میپردازد. این نوع تفسیر از جبر و اختیار نشان میدهد که ابن تیمیه در این موضوع با تفکر [[امامیه]] که معتقد به [[امر بین الامرین]] هستند، همسو میباشد. درستی ادعای ابن تیمیه بر اساس شواهد غیر قابل انکاری که از آثار وی به دست ما رسیده است، ثابت میشود. | ||
ابن تیمیه همواره به این نکته اشاره میکند که [[افعال عباد]] به طور واقعی منسوب به عباد است به این معنا که انسانها به طور واقعی فاعل افعال خویش هستند. وی این ادعا را مطابق با مذهب اکثر [[اهل سنت و جماعت]] میداند و مینویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 1، ص 459 </ref> واما سایر اهل سنت | ابن تیمیه همواره به این نکته اشاره میکند که [[افعال عباد]] به طور واقعی منسوب به عباد است به این معنا که انسانها به طور واقعی فاعل افعال خویش هستند. وی این ادعا را مطابق با مذهب اکثر [[اهل سنت و جماعت]] میداند و مینویسد: «و اما سایر اهل السنه فیقولون ان افعال العباد فعل لهم حقیقه» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 1، ص 459 </ref> واما سایر اهل سنت معتقدند که افعال عباد، فعل حقیقی آنها است. این ادعای ابن تیمه کاملا صحیح است که اهلسنت نیز همانند امامیه، انتساب فعل به فاعل را انتسابی حقیقی میدانند. بنابراین، آنها در اصل مدعا با امامیه اختلافی ندارند. وی در جای دیگر در نحوه ارتباط فعل با فاعل توضیح بیشتری میدهد و مینویسد:«و اما جمهور اهل السنه المتبعون للسلف و الائمه فیقولون ان فعل العبد فعل له حقیقه و لکنه مخلوق لله و مفعول لله لا یقولون هو نفس فعل الله و یفرقون بین الخلق و المخلوق و الفعل و المفعول ...و هو قول الحنفیه و جمهور المالکیه و الشافعیه و الحنبلیه و حکاه البغوی عن اهل السنه قاطبه» <ref>ابن تیمیه. احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 1، ص 459</ref>یعنی جهمور اهل سنت که تابع سلف و بزرگان هستند، معتقدند که فعل عبد فعل حقیقی اوست، ولی(از جهت خلق) مخلوق و مفعول خداوند است نه نفس فعل خدا. | ||
| | ||
همچنین میگوید که اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایلاند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب میکنند. ابن تیمیه در ادامه مینویسد این همان اعتقاد [[حنفیه]] و جمهور [[مالکیه]]، [[شافعیه]] و [[حنبلیه]] است و بغوی میگوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند. این متکلم اهل حدیث در جای دیگر مینویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول [[جهم بن صفوان]] فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 31</ref> | همچنین میگوید که اهل سنت میان خلق و مخلوق و فعل و مفعول فرق قایلاند به این معنا که خلق را به خدا و مخلوق را به عبد منتسب میکنند. ابن تیمیه در ادامه مینویسد این همان اعتقاد [[حنفیه]] و جمهور [[مالکیه]]، [[شافعیه]] و [[حنبلیه]] است و بغوی میگوید تمام اهل سنت دارای چنین اعتقادی هستند. این متکلم اهل حدیث در جای دیگر مینویسد:«فان ائمه اهل السنه یقولون ان الله خالق الاشیاء با الاسباب و انه خلق للعبد قدره یکون بها فعله و ان العبد فاعل لفعله حقیقه فقولهم فی خلق فعل العبد بارادته و قدرته کقولهم فی خلق سایرالحوادث باسبابها و لکن لیس هذا قول من ینکر الاسباب و القوی التی فی الاجسام و ینکر تاثیر القدره التی للعبد التی بها یکون الفعل و یقول انه لا اثر لقدره العبد اصلا فی فعله کما یقول ذلک جهم و اتباعه و الاشعری و من وافقه و لیس قول هولاء قول ائمه السنه و لا جمهورهم بل اصل هذا القول هو قول [[جهم بن صفوان]] فانه کان یثبت مشیه الله تعالی و ینکر ان یکون له حکمه و رحمه و ینکر ان یکون للعبد فعل او قدره موثره» <ref> ابن تیمیه احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، عربستان، نشر جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، سال 1406 هجری قمری، ج 3، ص 31</ref> |