۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:جریانها' به 'رده:جریانها و جنبشها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات جریان | |||
| عنوان = جمعیت فدائیان اسلام | |||
| تصویر = فدائیان اسلام.jpg | |||
| نام = | |||
| جمعیت = | |||
| رهبران = سید مجتبی نواب صفوی | |||
| اهداف = | |||
| اصول = | |||
| جهتگیری = | |||
| وضعیت اقتصادی = | |||
| نحوه تبلیغات = | |||
}} | |||
'''جمعیت فدائیان اسلام''' تشکیلاتی به رهبری [[سید مجتبی نواب صفوی]] که در دهه ۱۳۲۰ شمسی در [[ایران]] تشکیل شد و در سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ش فعال بود. احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا از جمله کسانی بودند که توسط فدائیان اعدام انقلابی شدند. نواب صفوی و تعداد دیگری از اعضای این گروه پس از ترور ناموفق حسین علاء در سال ۱۳۳۴ دستگیر و به اعدام و حبس محکوم شدند. | '''جمعیت فدائیان اسلام''' تشکیلاتی به رهبری [[سید مجتبی نواب صفوی]] که در دهه ۱۳۲۰ شمسی در [[ایران]] تشکیل شد و در سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ش فعال بود. احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا از جمله کسانی بودند که توسط فدائیان اعدام انقلابی شدند. نواب صفوی و تعداد دیگری از اعضای این گروه پس از ترور ناموفق حسین علاء در سال ۱۳۳۴ دستگیر و به اعدام و حبس محکوم شدند. | ||
=نحوه شکلگیری= | == نحوه شکلگیری == | ||
جمعیت فدائیان اسلام با صدور اعلامیه موسوم به «دین و انتقام» و همزمان با ترور کسروی در سال ۱۳۲۴ش اعلام موجودیت کرد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ما زندهایم و خدای منتقم، بیدار. خونهای بیچارگان از سرانگشت خودخواهان شهوتران که هر یک به نام و رنگی، پشت پردههای سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی خزیدهاند، سالیان درازی است فرو میریزد، و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش میسپارد و دیگر یارانش عبرت نمیگیرند»<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۷۲</ref>. | جمعیت فدائیان اسلام با صدور اعلامیه موسوم به «دین و انتقام» و همزمان با ترور کسروی در سال ۱۳۲۴ش اعلام موجودیت کرد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ما زندهایم و خدای منتقم، بیدار. خونهای بیچارگان از سرانگشت خودخواهان شهوتران که هر یک به نام و رنگی، پشت پردههای سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی خزیدهاند، سالیان درازی است فرو میریزد، و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش میسپارد و دیگر یارانش عبرت نمیگیرند»<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۷۲</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۶: | ||
بعد از قتل کسروی، فدائیان محبوبیت و شهرت خاصی پیدا کردند. نواب نیز با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانیهای پرحرارت، مردم را به مبارزه با مظاهر بیدینی فرا میخواند. | بعد از قتل کسروی، فدائیان محبوبیت و شهرت خاصی پیدا کردند. نواب نیز با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانیهای پرحرارت، مردم را به مبارزه با مظاهر بیدینی فرا میخواند. | ||
=مسئله فلسطین= | == مسئله فلسطین == | ||
اواخر سال ۱۳۲۶ش، اوج تجاوز صهیونیسمها در سرزمین [[فلسطین]] بود و دولت اسرائیل پس از چندی اعلام موجودیت کرد. [[آیتالله کاشانی]] برای حمایت از مردم فلسطین تظاهراتی برپا کرد. نواب یکی از سخنرانان بود که با سخنان خود موجب شد تا پس از اندک زمانی پنج هزار نفر از جوانان برای اعزام به فلسطین ثبتنام کنند، که البته با ممانعت دولت این کار عملی نشد. در اواخر پاییز ۱۳۳۲ نیز کنفرانسی در [[اردن]] برگزار شد که بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مذهبی [[جهان اسلام]] در آن شرکت کردند. نواب نیز در این کنفرانس سخنرانی کرد. وی معتقد بود باید مسئله فلسطین را اسلامیکرد نه عربی<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴</ref>. | اواخر سال ۱۳۲۶ش، اوج تجاوز صهیونیسمها در سرزمین [[فلسطین]] بود و دولت اسرائیل پس از چندی اعلام موجودیت کرد. [[آیتالله کاشانی]] برای حمایت از مردم فلسطین تظاهراتی برپا کرد. نواب یکی از سخنرانان بود که با سخنان خود موجب شد تا پس از اندک زمانی پنج هزار نفر از جوانان برای اعزام به فلسطین ثبتنام کنند، که البته با ممانعت دولت این کار عملی نشد. در اواخر پاییز ۱۳۳۲ نیز کنفرانسی در [[اردن]] برگزار شد که بسیاری از شخصیتهای سیاسی و مذهبی [[جهان اسلام]] در آن شرکت کردند. نواب نیز در این کنفرانس سخنرانی کرد. وی معتقد بود باید مسئله فلسطین را اسلامیکرد نه عربی<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴</ref>. | ||
=اعدام هژیر= | == اعدام هژیر == | ||
شاه اعلام کرد انتخابات دوره شانزدهم مجلس آزاد خواهد بود؛ از این رو آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی از نواب صفوی خواست تا در انتخابات از [[دکتر مصدق]]، مظفر بقایی، علی شایگان، حائریزاده، نریمان، حسین مکی، عبدالقدیر آزاد و... حمایت کند<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۸۹</ref>.اما هژیر که در سِمت وزیر دربار فعالیت میکرد، در صدد بود از ورود مخالفان به مجلس جلوگیری کند. فدائیان در آستانه انتخابات در تهران تظاهراتی برپا کردند. آنها قرآن بزرگی را در شال سبزی پیچیده بودند و به طرف میدان بهارستان حرکت میکردند، که نیروهای انتظامی به دستور هژیر به روی مردم آتش گشودند و عدهای را مجروح ساختند. انتخابات مجلس برگزار شد و در کمال ناباوری افراد مورد نظر دربار با تقلب، اکثریت آرا را کسب کردند. دکتر مصدق به همراه تعدادی در دربار متحصن شدند، اما نتیجهای نگرفتند. فدائیان که ماجرا را دنبال میکردند، به این نتیجه رسیدند که عامل اینگونه اعمال باید از سر راه برداشته شود. از این رو هژیر در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش توسط سید حسین امامی در مسجد سپهسالار کشته شد. با مرگ هژیر، رژیم پس از چند روز انتخابات تهران را ابطال کرد. از سوی دیگر سید حسین امامی در ۱۸ آبان<ref>حائری، علی، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۵۶۱</ref>اعدام شده به [[شهادت]] رسید. | شاه اعلام کرد انتخابات دوره شانزدهم مجلس آزاد خواهد بود؛ از این رو آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی از نواب صفوی خواست تا در انتخابات از [[دکتر مصدق]]، مظفر بقایی، علی شایگان، حائریزاده، نریمان، حسین مکی، عبدالقدیر آزاد و... حمایت کند<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۸۹</ref>.اما هژیر که در سِمت وزیر دربار فعالیت میکرد، در صدد بود از ورود مخالفان به مجلس جلوگیری کند. فدائیان در آستانه انتخابات در تهران تظاهراتی برپا کردند. آنها قرآن بزرگی را در شال سبزی پیچیده بودند و به طرف میدان بهارستان حرکت میکردند، که نیروهای انتظامی به دستور هژیر به روی مردم آتش گشودند و عدهای را مجروح ساختند. انتخابات مجلس برگزار شد و در کمال ناباوری افراد مورد نظر دربار با تقلب، اکثریت آرا را کسب کردند. دکتر مصدق به همراه تعدادی در دربار متحصن شدند، اما نتیجهای نگرفتند. فدائیان که ماجرا را دنبال میکردند، به این نتیجه رسیدند که عامل اینگونه اعمال باید از سر راه برداشته شود. از این رو هژیر در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ش توسط سید حسین امامی در مسجد سپهسالار کشته شد. با مرگ هژیر، رژیم پس از چند روز انتخابات تهران را ابطال کرد. از سوی دیگر سید حسین امامی در ۱۸ آبان<ref>حائری، علی، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۵۶۱</ref>اعدام شده به [[شهادت]] رسید. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۶: | ||
فدائیان علت کشتن هژیر را اینگونه توضیح میدهند: «دفاع از ضروریات و مسلمات دین مقدس [[اسلام]] است و ضروریات احکامی را گویند که احتیاج به تقلید نداشته باشند، دفاع در برابر هجوم به مال و جان و دین و ناموس بر [[مسلمانان]] واجب است، از دیرباز به مال و جان و ناموس و دین مسلمانان از طرف کفار و اجانب هجوم شده است، و هجوم به مال با دست بردن به معادن زیرزمینی و... شروع گردید، و هجوم به جان با کشتن رجال مسلمانان و آزاده پایهگذاری شده است و هجوم به دین و ناموس مسلمانان هم با تعطیلی عمده احکام و دستورات اسلام، یعنی با کنار گذاردن قوانین اجتماعی و قضایی وسیاسی و اقتصادی اسلام و وضع قانون در برابر آن به عمل آمده است. در این هجوم برخی از کارگردانان مملکت، آلت بیگانه قرار گرفته و سپر کفار شدند، و چون آلت اجرا شدهاند باید با دفع آنها هجوم را دفع کرد.»<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۹۷و۹۸</ref>. | فدائیان علت کشتن هژیر را اینگونه توضیح میدهند: «دفاع از ضروریات و مسلمات دین مقدس [[اسلام]] است و ضروریات احکامی را گویند که احتیاج به تقلید نداشته باشند، دفاع در برابر هجوم به مال و جان و دین و ناموس بر [[مسلمانان]] واجب است، از دیرباز به مال و جان و ناموس و دین مسلمانان از طرف کفار و اجانب هجوم شده است، و هجوم به مال با دست بردن به معادن زیرزمینی و... شروع گردید، و هجوم به جان با کشتن رجال مسلمانان و آزاده پایهگذاری شده است و هجوم به دین و ناموس مسلمانان هم با تعطیلی عمده احکام و دستورات اسلام، یعنی با کنار گذاردن قوانین اجتماعی و قضایی وسیاسی و اقتصادی اسلام و وضع قانون در برابر آن به عمل آمده است. در این هجوم برخی از کارگردانان مملکت، آلت بیگانه قرار گرفته و سپر کفار شدند، و چون آلت اجرا شدهاند باید با دفع آنها هجوم را دفع کرد.»<ref>میزبان، خاطرات شهید محمد واحدی، ۱۳۸۱ش، ص۹۷و۹۸</ref>. | ||
=مخالفت با تشییع رضاخان در قم= | == مخالفت با تشییع رضاخان در قم == | ||
در جریان تشییع [[رضاخان]] در [[قم]] فدائیان فعالیت گستردهای را انجام دادند و با آگاه کردن طلاب، از شرکت آنها در تشییع وی جلوگیری کردند. سید مرتضی برقعی از وعاظ | در جریان تشییع [[رضاخان]] در [[قم]] فدائیان فعالیت گستردهای را انجام دادند و با آگاه کردن طلاب، از شرکت آنها در تشییع وی جلوگیری کردند. سید مرتضی برقعی از وعاظ قم قرار بود در مجلس ختم رضاخان سخنرانی کند. فدائیان با ارسال نامهای به وی اعلام کردند اگر در مجلس ختم رضاخان پلید، این مرد جهنمی منبر رفتی، شکمت را پاره میکنیم<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۳۶</ref>. | ||
=ارتباط فدائیان با مرجعیت= | == ارتباط فدائیان با مرجعیت == | ||
کادرهای اصلی و رهبریت فدائیان، طلبه بودند و حرکت فدائیان ماهیت طلبگی-انقلابی داشت<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۷-۲۱۹</ref>. فدائیان در عین وابستگی به مرجعیت، به نوعی در عمل مستقل میاندیشیدند و طبعاً بر این باور بودند که اگر مرجعیت به لحاظ محدودیتهای خود نمیتواند کار انقلابی بکند، دلیلی ندارد که طلاب هم ساکت باشند<ref>همان، ص۲۳۶</ref>. فدائیان تا پیش از همهگیرشدن مرجعیت [[آیتالله بروجردی]] مورد حمایت برخی مراجع قم از جمله [[آیتالله محمدتقی خوانساری]] و [[سید محمد باقر صدر|آیتالله صدر]] بودندهمان، ص۲۳۷-۲۳۹. آیتالله بروجردی در ابتدا به حمایت از فدائیان پرداخت و حتی از طریق سیدحسین بُدَلا که جزو شورای استفتای ایشان بود، به فدائیان کمک مالی میکرد، همان، ص۲۴۰ اما از ۱۳۲۹ به بعد به فدائیان بدبین شد و فدائیان نیز با ایشان از در اختلاف درآمدند<ref>همان، ص۲۳۷ تا ۲۴۰</ref>. پس از سخنان آیتالله بروجردی علیه فدائیان در ابتدای درس خارج خود در خرداد ۱۳۲۹، در ۱۴ خرداد همان سال گروهی از طلاب طرفدار آیتالله بروجردی، با طلاب طرفدار فدائیان در [[مدرسه فیضیه]] درگیرشدند، و در نتیجه سید عبدالحسین واحدی، سیدهاشم حسینی، شیخ فضلالله محلاتی، و تعدادی دیگر از طلاب طرفدار فدائیان، مجروح شدند<ref>همان، ص۲۴۰</ref>. این ماجرا باعث شد نفوذ فدائیان در قم کاسته شده، و تعدادی از طلاب طرفدار فدائیان از قم به [[تهران]] بروند<ref>همان جا</ref>. | کادرهای اصلی و رهبریت فدائیان، طلبه بودند و حرکت فدائیان ماهیت طلبگی-انقلابی داشت<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۷-۲۱۹</ref>. فدائیان در عین وابستگی به مرجعیت، به نوعی در عمل مستقل میاندیشیدند و طبعاً بر این باور بودند که اگر مرجعیت به لحاظ محدودیتهای خود نمیتواند کار انقلابی بکند، دلیلی ندارد که طلاب هم ساکت باشند<ref>همان، ص۲۳۶</ref>. فدائیان تا پیش از همهگیرشدن مرجعیت [[آیتالله بروجردی]] مورد حمایت برخی مراجع قم از جمله [[آیتالله محمدتقی خوانساری]] و [[سید محمد باقر صدر|آیتالله صدر]] بودندهمان، ص۲۳۷-۲۳۹. آیتالله بروجردی در ابتدا به حمایت از فدائیان پرداخت و حتی از طریق سیدحسین بُدَلا که جزو شورای استفتای ایشان بود، به فدائیان کمک مالی میکرد، همان، ص۲۴۰ اما از ۱۳۲۹ به بعد به فدائیان بدبین شد و فدائیان نیز با ایشان از در اختلاف درآمدند<ref>همان، ص۲۳۷ تا ۲۴۰</ref>. پس از سخنان آیتالله بروجردی علیه فدائیان در ابتدای درس خارج خود در خرداد ۱۳۲۹، در ۱۴ خرداد همان سال گروهی از طلاب طرفدار آیتالله بروجردی، با طلاب طرفدار فدائیان در [[مدرسه فیضیه]] درگیرشدند، و در نتیجه سید عبدالحسین واحدی، سیدهاشم حسینی، شیخ فضلالله محلاتی، و تعدادی دیگر از طلاب طرفدار فدائیان، مجروح شدند<ref>همان، ص۲۴۰</ref>. این ماجرا باعث شد نفوذ فدائیان در قم کاسته شده، و تعدادی از طلاب طرفدار فدائیان از قم به [[تهران]] بروند<ref>همان جا</ref>. | ||
=فدائیان و ملی شدن صنعت نفت= | == فدائیان و ملی شدن صنعت نفت == | ||
در حالی که تلاش اقلیت مجلس وآیتالله کاشانی برای ملی کردن صنعت نفت ادامه داشت رزم آرا نخستوزیر شد وی در صدد بود تا از [[ملی شدن صنعت نفت]] جلوگیری کند و معتقد بود ایرانی لیاقت لولهنگ (آفتابه) ساختن را ندارد چگونه میخواهد صنایع نفت را اداره کند<ref>امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۸</ref>. افکار عمومی جامعه و فضای مجلس برای ملی شدن نفت خود را آماده میکرد؛ اما مخالفت رزم آرا مانع بزرگ تلقی میشد، از این رو جبهه ملی سراغ نواب صفوی میرود و از ایشان میخواهد با یک اقدام انقلابی رزم آرا را ازمیان بردارد نواب بشرط اجرای احکام اسلامی آن را میپذیرد<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰</ref>. ملّیون نیز قول میدهند در صورت بدست آوردن قدرت خواستههای نواب را عملی سازند. | در حالی که تلاش اقلیت مجلس وآیتالله کاشانی برای ملی کردن صنعت نفت ادامه داشت رزم آرا نخستوزیر شد وی در صدد بود تا از [[ملی شدن صنعت نفت]] جلوگیری کند و معتقد بود ایرانی لیاقت لولهنگ (آفتابه) ساختن را ندارد چگونه میخواهد صنایع نفت را اداره کند<ref>امینی، جمعیت فدائیان اسلام و نقش آنها در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۳۸۱ش، ص۱۹۸</ref>. افکار عمومی جامعه و فضای مجلس برای ملی شدن نفت خود را آماده میکرد؛ اما مخالفت رزم آرا مانع بزرگ تلقی میشد، از این رو جبهه ملی سراغ نواب صفوی میرود و از ایشان میخواهد با یک اقدام انقلابی رزم آرا را ازمیان بردارد نواب بشرط اجرای احکام اسلامی آن را میپذیرد<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۴۰</ref>. ملّیون نیز قول میدهند در صورت بدست آوردن قدرت خواستههای نواب را عملی سازند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
بدرفتاری [[جبهه ملی]] با فدائیان، موجب ذهنیت منفی آنان نسبت به آیتالله کاشانی شد، لذا در برخی از سخنرانیها و اعلامیهها سخت به ایشان حمله کردند. نواب صفوی در نامهای به [[آیتالله مرعشی]]، کاشانی و جبهه ملی را در یک ردیف قرار داد و افزود: «کاشانی و جبهه ملی پس از فداکاریهای مسلمانان به جای مبانی اسلام خواستند با قدرت مسلمانان پایههای کفر و آزادیخواهی را بجای پایههای اسلام مستحکم کنند و برادران ما را برای همین به زندان انداختند.»<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۸۱</ref>این برداشت از عملکرد کاشانی نادرست بود زیرا خود شخص کاشانی پس از مدتی کنار گذاشته شده بود و گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای وی وجود نداشت. دکتر سنجانی خود میگوید که کاشانی از وزیر دادگستری خواست تا فدائیان را که گرفتار شده بودند آزاد کند؛<ref>حسینی، خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، ص۲۰۷</ref>.اما مصدق مخالف بود. از سوی دیگر طرح عفو و آزادی خلیل طهماسبی توسط کاشانی ارائه شده بود که موجب آزادی طهماسبی شد. مصدق پس از مدتی برای کاهش فشارها تصمیم گرفت نواب را آزاد کند، نواب نیز پس از آزادی تا کودتای ۲۸مرداد یک دوره سکوت را پشت سر گذاشت و عمدتا به کارهای تبلیغی و مذهبی مشغول بود. | بدرفتاری [[جبهه ملی]] با فدائیان، موجب ذهنیت منفی آنان نسبت به آیتالله کاشانی شد، لذا در برخی از سخنرانیها و اعلامیهها سخت به ایشان حمله کردند. نواب صفوی در نامهای به [[آیتالله مرعشی]]، کاشانی و جبهه ملی را در یک ردیف قرار داد و افزود: «کاشانی و جبهه ملی پس از فداکاریهای مسلمانان به جای مبانی اسلام خواستند با قدرت مسلمانان پایههای کفر و آزادیخواهی را بجای پایههای اسلام مستحکم کنند و برادران ما را برای همین به زندان انداختند.»<ref>حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴ش، ص۸۱</ref>این برداشت از عملکرد کاشانی نادرست بود زیرا خود شخص کاشانی پس از مدتی کنار گذاشته شده بود و گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای وی وجود نداشت. دکتر سنجانی خود میگوید که کاشانی از وزیر دادگستری خواست تا فدائیان را که گرفتار شده بودند آزاد کند؛<ref>حسینی، خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، ص۲۰۷</ref>.اما مصدق مخالف بود. از سوی دیگر طرح عفو و آزادی خلیل طهماسبی توسط کاشانی ارائه شده بود که موجب آزادی طهماسبی شد. مصدق پس از مدتی برای کاهش فشارها تصمیم گرفت نواب را آزاد کند، نواب نیز پس از آزادی تا کودتای ۲۸مرداد یک دوره سکوت را پشت سر گذاشت و عمدتا به کارهای تبلیغی و مذهبی مشغول بود. | ||
=دستگیری و شهادت نواب صفوی= | == دستگیری و شهادت نواب صفوی == | ||
پس از [[جنگ جهانی دوم]] بین دو قدرت عمده پیروز، یعنی [[آمریکا]] و [[شوروی]]، رقابتهای سیاسی که به [[جنگ سرد]] مشهور شد شدت یافت. جنگ سرد باعث به وجود آمدن بلوکها و پیمانهای نظامی مختلف گردید. یکی از این پیمانها، پیمان [[بغداد]] بود که در سال ۱۹۵۵م با تشویق آمریکا و [[انگلیس]]، بین [[عراق]] و [[ترکیه]] منعقد گردید. هدف از این پیمان، ایجاد یک سیستم دفاعی در مقابل شوروی بود. [[انگلستان]]، [[پاکستان]] و [[ایران]] در همان سال رسما به پیمان بغداد پیوستند. آمریکا نیز به عنوان عضو ناظر در اجلاسیههای این سازمان شرکت میکرد. فدائیان با عضویت ایران در این سازمان مخالفت کرده و هنگامی که با بیاعتنایی دولت مواجه شدند، تصمیم گرفتند نخستوزیر، حسین علاء را، از میان بردارند. نواب معتقد بود قبول این پیمان به معنی حضور و رواج فرهنگی آمریکایی در کشور اسلامی ایران است، و این عمل محاربه با [[خدا]] و [[اسلام]] است، حرب مستقیم با یک ملت مسلمان است، اینجا دیگر دفاع واجب است. به هر قیمتی شده نباید بگذاریم این پیمان منعقد شود. علاء چون در نوک پیکان تهاجم به اسلام و قرآن و ملت مسلمان ایران قرار گرفته است مهدورالدم است. فدائیان اسلام حسین علاء را در آستانه سفر به بغداد، در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ش توسط مظفر ذوالقدر ترور میکنند. اما علاء جان به در میبرد و ذوالقدر دستگیر میشود. به دنبال این ماجرا، در آذر همان سال نواب صفوی به همراه چندتن از اعضای اصلی فدائیان دستگیر شده و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم میشوند. حکم دادگاه در سحرگاه ۲۷ دی ۱۳۳۴ش به اجرا در آمده، و نواب صفوی به همراه مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی و محمد واحدی به شهادت میرسند. پیکر آنها را پس از شهادت ابتدا در مسگرآباد تهران به خاک سپردند. اما بعداً با اجازه مرعشی نجفی و با اقامه مجدد نماز میت توسط او، به قم منتقل و در قبرستان وادیالسلام این شهر خاکسپاری شد<ref>[http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911027000299 سایت فارس نیوز]</ref>. | پس از [[جنگ جهانی دوم]] بین دو قدرت عمده پیروز، یعنی [[آمریکا]] و [[شوروی]]، رقابتهای سیاسی که به [[جنگ سرد]] مشهور شد شدت یافت. جنگ سرد باعث به وجود آمدن بلوکها و پیمانهای نظامی مختلف گردید. یکی از این پیمانها، پیمان [[بغداد]] بود که در سال ۱۹۵۵م با تشویق آمریکا و [[انگلیس]]، بین [[عراق]] و [[ترکیه]] منعقد گردید. هدف از این پیمان، ایجاد یک سیستم دفاعی در مقابل شوروی بود. [[انگلستان]]، [[پاکستان]] و [[ایران]] در همان سال رسما به پیمان بغداد پیوستند. آمریکا نیز به عنوان عضو ناظر در اجلاسیههای این سازمان شرکت میکرد. فدائیان با عضویت ایران در این سازمان مخالفت کرده و هنگامی که با بیاعتنایی دولت مواجه شدند، تصمیم گرفتند نخستوزیر، حسین علاء را، از میان بردارند. نواب معتقد بود قبول این پیمان به معنی حضور و رواج فرهنگی آمریکایی در کشور اسلامی ایران است، و این عمل محاربه با [[خدا]] و [[اسلام]] است، حرب مستقیم با یک ملت مسلمان است، اینجا دیگر دفاع واجب است. به هر قیمتی شده نباید بگذاریم این پیمان منعقد شود. علاء چون در نوک پیکان تهاجم به اسلام و قرآن و ملت مسلمان ایران قرار گرفته است مهدورالدم است. فدائیان اسلام حسین علاء را در آستانه سفر به بغداد، در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ش توسط مظفر ذوالقدر ترور میکنند. اما علاء جان به در میبرد و ذوالقدر دستگیر میشود. به دنبال این ماجرا، در آذر همان سال نواب صفوی به همراه چندتن از اعضای اصلی فدائیان دستگیر شده و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم میشوند. حکم دادگاه در سحرگاه ۲۷ دی ۱۳۳۴ش به اجرا در آمده، و نواب صفوی به همراه مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی و محمد واحدی به شهادت میرسند. پیکر آنها را پس از شهادت ابتدا در مسگرآباد تهران به خاک سپردند. اما بعداً با اجازه مرعشی نجفی و با اقامه مجدد نماز میت توسط او، به قم منتقل و در قبرستان وادیالسلام این شهر خاکسپاری شد<ref>[http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911027000299 سایت فارس نیوز]</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۵: | ||
[[رده:جریانها و جنبشها]] | [[رده:جریانها و جنبشها]] | ||
[[رده:ایران]] | |||
[[رده: |