۸۷٬۸۵۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' در باره ' به ' درباره ') |
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شدهاند') |
||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
ازآنجاییکه اجازه ورود ندادن به خلفاي سه گانه، نقيصه بزرگي براي آنها محسوب میشود و دست كم برتري اميرمؤمنان علیهالسلام را بر اين سه خليفه به صورت قطعي و مشخص ثابت میکند، برخي از علماي اهلسنت كه خيال مي کردهاند مي توانند اين نقيصه بزرگ را كه در كتب اهلسنت آمده است از خلفاي سه گانه دور كنند، به جاي نام هر يك از آنها از كلمه «رجل» استفاده کردهاند؛ در حالي كه سند همان سندي است كه ابويعلي آورده است. | ازآنجاییکه اجازه ورود ندادن به خلفاي سه گانه، نقيصه بزرگي براي آنها محسوب میشود و دست كم برتري اميرمؤمنان علیهالسلام را بر اين سه خليفه به صورت قطعي و مشخص ثابت میکند، برخي از علماي اهلسنت كه خيال مي کردهاند مي توانند اين نقيصه بزرگ را كه در كتب اهلسنت آمده است از خلفاي سه گانه دور كنند، به جاي نام هر يك از آنها از كلمه «رجل» استفاده کردهاند؛ در حالي كه سند همان سندي است كه ابويعلي آورده است. | ||
عبدالله بن عدي جرجاني در الكامل في الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسي در ذخيرة الحفاظ و ابن جوزي حنبلي در العلل المتناهيه اين اشتباه بزرگ را مرتكب | عبدالله بن عدي جرجاني در الكامل في الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسي در ذخيرة الحفاظ و ابن جوزي حنبلي در العلل المتناهيه اين اشتباه بزرگ را مرتكب شدهاند: | ||
... عن إسماعيل بن عبد الرحمن السدي عن أنس بن مالك ان النبي صلیالله عليه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علي بن أبي طالب فأذن له فأكل معه قال الشيخ وهذا من هذا الطريق ما أعلم رواه غير مسهر ولمسهر غير ما ذكرت وليس بالكثير | ... عن إسماعيل بن عبد الرحمن السدي عن أنس بن مالك ان النبي صلیالله عليه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علي بن أبي طالب فأذن له فأكل معه قال الشيخ وهذا من هذا الطريق ما أعلم رواه غير مسهر ولمسهر غير ما ذكرت وليس بالكثير | ||
خط ۹۲۱: | خط ۹۲۱: | ||
حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، وَأَبُو بَكْرِ بْنُ بَالَوَيْهِ، قَالا: ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا الْوَلِيدُ بْنُ شُجَاعٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو، قَالَ: حَدَّثَ أَبُو سَلَمَةَ، وَيَحْيَي بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبٍ، وَأَشْيَاخُنَا، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لَمَّا طُعِنَ، قَالَ لِعَبْدِ اللَّهِ: " اذْهَبْ إِلَي عَائِشَةَ فَأَقْرِئْ عَلَيْهَا مِنِّي السَّلامَ، وَقُلْ: إِنَّ عُمَرَ يَقُولُ لَكِ: إِنْ كَانَ لا يَضُرُّكِ وَلا يُضَيِّقُ عَلَيْكِ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُدْفَنَ مَعَ صَاحِبَيَّ، وَإِنْ كَانَ ذَلِكَ يَضُرُّكِ وَيُضَيَّقُ عَلَيْكِ، فَلَعَمْرِي لَقَدْ دُفِنَ فِي هَذَا الْبَقِيعِ مِنْ اصحاب رَسُولِ اللَّهِ صلیالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْ عُمَرَ»، فَجَاءَهَا الرَّسُولُ، فَقَالَتْ: إِنَّ ذَلِكَ لا يَضُرُّنِي وَلا يُضَيِّقُ عَلَيَّ، قَالَ: «فَادْفِنُونِي مَعَهُمَا». | حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ، وَأَبُو بَكْرِ بْنُ بَالَوَيْهِ، قَالا: ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْمَرِيُّ، ثنا الْوَلِيدُ بْنُ شُجَاعٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو، قَالَ: حَدَّثَ أَبُو سَلَمَةَ، وَيَحْيَي بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَاطِبٍ، وَأَشْيَاخُنَا، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لَمَّا طُعِنَ، قَالَ لِعَبْدِ اللَّهِ: " اذْهَبْ إِلَي عَائِشَةَ فَأَقْرِئْ عَلَيْهَا مِنِّي السَّلامَ، وَقُلْ: إِنَّ عُمَرَ يَقُولُ لَكِ: إِنْ كَانَ لا يَضُرُّكِ وَلا يُضَيِّقُ عَلَيْكِ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُدْفَنَ مَعَ صَاحِبَيَّ، وَإِنْ كَانَ ذَلِكَ يَضُرُّكِ وَيُضَيَّقُ عَلَيْكِ، فَلَعَمْرِي لَقَدْ دُفِنَ فِي هَذَا الْبَقِيعِ مِنْ اصحاب رَسُولِ اللَّهِ صلیالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأُمَّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنْ عُمَرَ»، فَجَاءَهَا الرَّسُولُ، فَقَالَتْ: إِنَّ ذَلِكَ لا يَضُرُّنِي وَلا يُضَيِّقُ عَلَيَّ، قَالَ: «فَادْفِنُونِي مَعَهُمَا». | ||
ابوسلمه و يحيي بن حاطب و اساتيد ما نقل کردهاند كه عمر بن خطاب وقتي خنجر به خورد به عبدالله گفت: پيش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمي رسد و جاي تو را تنگ نمي كند، من دوست دارم كه با دو رفيقم دفن شوم. اگر ضرر مي زند و جايت را تنگ میکند، به جانم قسم كه در بقيع كساني از اصحاب رسول خدا و همسران پيامبر دفن | ابوسلمه و يحيي بن حاطب و اساتيد ما نقل کردهاند كه عمر بن خطاب وقتي خنجر به خورد به عبدالله گفت: پيش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمي رسد و جاي تو را تنگ نمي كند، من دوست دارم كه با دو رفيقم دفن شوم. اگر ضرر مي زند و جايت را تنگ میکند، به جانم قسم كه در بقيع كساني از اصحاب رسول خدا و همسران پيامبر دفن شدهاند كه از عمر بهتر هستند. | ||
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص99، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م. | الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص99، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م. | ||
خط ۹۲۷: | خط ۹۲۷: | ||
إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج7، ص440، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ. | إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج7، ص440، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ. | ||
اين روايات ثابت میکند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، آنها از ديگر اصحاب برتر نبوده اند و حتي عمر سوگند ياد كرده است كه در بقيع افرادي بهتر از آنها دفن | اين روايات ثابت میکند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، آنها از ديگر اصحاب برتر نبوده اند و حتي عمر سوگند ياد كرده است كه در بقيع افرادي بهتر از آنها دفن شدهاند. | ||
حال اگر كسي از اهلسنت سؤال كند كه چرا شما به جاي پيروي از اميرمؤمنان علیهالسلام كه محبوبترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كساني ديگري پيروي مي كنيد كه به اعتراف خود آنها از هيچ يك از افراد اصحاب برتر نيستند، چه پاسخي خواهيد داد؟ | حال اگر كسي از اهلسنت سؤال كند كه چرا شما به جاي پيروي از اميرمؤمنان علیهالسلام كه محبوبترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كساني ديگري پيروي مي كنيد كه به اعتراف خود آنها از هيچ يك از افراد اصحاب برتر نيستند، چه پاسخي خواهيد داد؟ | ||
خط ۱٬۰۱۴: | خط ۱٬۰۱۴: | ||
دیدگاههای بزرگان اهلسنت درباره اسناد روايت: | دیدگاههای بزرگان اهلسنت درباره اسناد روايت: | ||
ازآنجاییکه روايت طير فضيلت بي نظيري را براي اميرمؤمنان علیهالسلام و از طرف ديگر بطلان هر مذهبي غير مذهب اهل بيت علیهمالسلام را به روشني اثبات مي نمايد، اكثر بزرگان اهلسنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کردهاند كه آن را تضعيف نمايند؛ تا جائي كه برخي از راويان موثق اهلسنت، تنها بهخاطر نقل همين روايت به شدت تضعيف | ازآنجاییکه روايت طير فضيلت بي نظيري را براي اميرمؤمنان علیهالسلام و از طرف ديگر بطلان هر مذهبي غير مذهب اهل بيت علیهمالسلام را به روشني اثبات مي نمايد، اكثر بزرگان اهلسنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کردهاند كه آن را تضعيف نمايند؛ تا جائي كه برخي از راويان موثق اهلسنت، تنها بهخاطر نقل همين روايت به شدت تضعيف شدهاند. | ||
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي، مشهور به إبن سقا، يكي از اين روايان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي... قال السلفي سألت الحافظ خميسا الحوزي عن ابن السقاء فقال: هو من مزينة مضر ولم يكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطيين وذوي الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبي خليفة وأبي يعلي وابن زيدان البجلي والمفضل ابن الجندي وبارك الله في سنه وعلمه، واتفق انه أملي حديث الطير فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه. | أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي، مشهور به إبن سقا، يكي از اين روايان است. ابن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطي... قال السلفي سألت الحافظ خميسا الحوزي عن ابن السقاء فقال: هو من مزينة مضر ولم يكن سقاء بل لقب له، موجوه الواسطيين وذوي الثروة والحفظ، رحل به أبوه فأسمعه من أبي خليفة وأبي يعلي وابن زيدان البجلي والمفضل ابن الجندي وبارك الله في سنه وعلمه، واتفق انه أملي حديث الطير فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به وأقاموه وغسلوا موضعه. | ||
خط ۱٬۰۲۲: | خط ۱٬۰۲۲: | ||
الذهبي الشافعي، شمسالدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي. | الذهبي الشافعي، شمسالدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي. | ||
تعدادي از علماي سني، دچار سردرگمي | تعدادي از علماي سني، دچار سردرگمي شدهاند، در برخي از كتاب ها صحت روايت را پذيرفته و در برخي ديگر با شك و ترديد به آن نگريسته اند. | ||
شمسالدین ذهبي در تذكرة الحفاظ يك بار درباره حديث طير مینویسد كه اين حديث، اصل و ريشه دارد؛ يعني نمي تواند جعلي و ساختگي باشد: | شمسالدین ذهبي در تذكرة الحفاظ يك بار درباره حديث طير مینویسد كه اين حديث، اصل و ريشه دارد؛ يعني نمي تواند جعلي و ساختگي باشد: | ||
خط ۱٬۰۸۴: | خط ۱٬۰۸۴: | ||
وبالجملة، فالحديث لا ينقصه كثرة طرق، وإنما يفتقر إلي سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحديث لما يظهر من متنه من تفضيل علي علي الشيخين رضي الله عنهم، بالإضافة لما في متنه من ركة اللفظ والاضطراب. | وبالجملة، فالحديث لا ينقصه كثرة طرق، وإنما يفتقر إلي سلامة المتن، فإنما أنكر من الأئمة هذا الحديث لما يظهر من متنه من تفضيل علي علي الشيخين رضي الله عنهم، بالإضافة لما في متنه من ركة اللفظ والاضطراب. | ||
خلاصه: پس حديث از نظر كثرت طرق مشكلي ندارد؛ اما نياز به سلامت متن دارد؛ پس اگر ائمه منكر اين حديث | خلاصه: پس حديث از نظر كثرت طرق مشكلي ندارد؛ اما نياز به سلامت متن دارد؛ پس اگر ائمه منكر اين حديث شدهاند، بهخاطر آن چيزي است كه متن روايت ثابت میکند و آن برترين علي (علیهالسلام) بر شيخين است، علاوه بر اين كه متن روايت نيز ركيك است و اضطراب دارد. | ||
و باز در ادامه با نقل برخي از عبارات روايت طير كه البته افضليت مطلق اميرمؤمنان علیهالسلام را ثابت نمي كند، میگوید: | و باز در ادامه با نقل برخي از عبارات روايت طير كه البته افضليت مطلق اميرمؤمنان علیهالسلام را ثابت نمي كند، میگوید: | ||
خط ۱٬۱۶۴: | خط ۱٬۱۶۴: | ||
ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص371، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ. | ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص371، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ. | ||
نكته مهم در گفتار ابن تيميه، اعتراف صريح او به جعل حديث توسط اهلسنت در فضائل معاويه و نوشتن کتابهای مستقل درباره آن است. اين قضيه اعتبار روايات اهلسنت را زير سؤال میبرد؛ چرا كه وقتي آنها به منظور گمراه كردن مردم روايات زيادي را درباره معاويه جعل کردهاند؛ تا جائي كه اين روايات جعلي کتابهای مستقلي | نكته مهم در گفتار ابن تيميه، اعتراف صريح او به جعل حديث توسط اهلسنت در فضائل معاويه و نوشتن کتابهای مستقل درباره آن است. اين قضيه اعتبار روايات اهلسنت را زير سؤال میبرد؛ چرا كه وقتي آنها به منظور گمراه كردن مردم روايات زيادي را درباره معاويه جعل کردهاند؛ تا جائي كه اين روايات جعلي کتابهای مستقلي شدهاند، از كجا معلوم در جاهاي ديگر نيز همين كار را نكرده باشند؟ | ||
خلاصه اشكالات ابن تيميه: | خلاصه اشكالات ابن تيميه: | ||
خط ۱٬۴۱۴: | خط ۱٬۴۱۴: | ||
احدها إذا قال: نساءُ المسلمينَ طوالقٌ ففي طلاقِ زوجتِه وجهان: صَحَّحَ النوويُ من زوائِدِه أنه لا يَقَعُ وعلله بأن الأصحَ عند أصحابِنا في الأصولِ أنه لا يَدْخُلُ وجَزَمَ الرافعيُ بنحوِهِ أيضا فقال: إذا قال نساء العالمين طوالق وأنت يا زوجتي لا تَطْلُق زوجتُه لأنه عطف علي نسوةٍ لم يطلقن كذا ذكره في الكلام علي الكنايات وهو صريح في أن المتكلم لا يدخل في عموم كلامه وأن التصريح به بعد ذلك لا يفيد. | احدها إذا قال: نساءُ المسلمينَ طوالقٌ ففي طلاقِ زوجتِه وجهان: صَحَّحَ النوويُ من زوائِدِه أنه لا يَقَعُ وعلله بأن الأصحَ عند أصحابِنا في الأصولِ أنه لا يَدْخُلُ وجَزَمَ الرافعيُ بنحوِهِ أيضا فقال: إذا قال نساء العالمين طوالق وأنت يا زوجتي لا تَطْلُق زوجتُه لأنه عطف علي نسوةٍ لم يطلقن كذا ذكره في الكلام علي الكنايات وهو صريح في أن المتكلم لا يدخل في عموم كلامه وأن التصريح به بعد ذلك لا يفيد. | ||
يكي از آن موارد: زماني كه (حاكم» بگويد: زنان مسلمان ها طلاق داده شدند؛ پس در طلاق شدن زن خودش دو ديدگاه است. نووي تصحيح كرده است كه زن خودش طلاق نمي شود؛ به اين دليل كه ديدگاه صحيح در ميان اصحاب در علم اصول اين است كه خود متكلم شامل عام كلامش نمي شود. رافعي نيز به صورت قطعي همين فتوا را داده و گفته: «اگر بگويد كه زنان جهان طلاق شدند و تو اي همسر من » زن خود او طالق داده نمي شود؛ چرا كه گوينده همسر خود را به زناني كه طالق | يكي از آن موارد: زماني كه (حاكم» بگويد: زنان مسلمان ها طلاق داده شدند؛ پس در طلاق شدن زن خودش دو ديدگاه است. نووي تصحيح كرده است كه زن خودش طلاق نمي شود؛ به اين دليل كه ديدگاه صحيح در ميان اصحاب در علم اصول اين است كه خود متكلم شامل عام كلامش نمي شود. رافعي نيز به صورت قطعي همين فتوا را داده و گفته: «اگر بگويد كه زنان جهان طلاق شدند و تو اي همسر من » زن خود او طالق داده نمي شود؛ چرا كه گوينده همسر خود را به زناني كه طالق نشدهاند، عطف كرده است و در كنايه ه ا از همين روش استفاده میشود. اين مطلب صراحت دارد بر اين كه متكلم شامل عموم كلام خودش نمي شود و تصريح بعد از آن نيز فايده اي ندارد. | ||
الأسنوي الأموي، عبد الرحيم بن الحسن بن علي بن عمر (جمال الدين) (متوفاي772هـ)، التمهيد في تخريج الفروع علي الأصول، ج1، ص346، تحقيق: د. محمد حسن هيتو، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة: الأولي، 1400هـ | الأسنوي الأموي، عبد الرحيم بن الحسن بن علي بن عمر (جمال الدين) (متوفاي772هـ)، التمهيد في تخريج الفروع علي الأصول، ج1، ص346، تحقيق: د. محمد حسن هيتو، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة: الأولي، 1400هـ | ||
خط ۱٬۶۱۹: | خط ۱٬۶۱۹: | ||
هذا، وقولُ إبنِ تيميةَ: «ولو سمي عليا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صريحٌ علي رسولِ الله صلیالله عليه وآله وسلم لا يَجْتَرِئُ عليه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالي علي أن عافانا مما ابتلي به هؤلاء.... | هذا، وقولُ إبنِ تيميةَ: «ولو سمي عليا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صريحٌ علي رسولِ الله صلیالله عليه وآله وسلم لا يَجْتَرِئُ عليه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالي علي أن عافانا مما ابتلي به هؤلاء.... | ||
اين سخن ابن تيميه كه گفته: «اگر نام علي را میبرد، أنس راحت مي شد...» اعتراض صريح به رسول خدا صلیالله عليه وآله است كه جز إبن تيميه و امثال او جرأت چنين جسارتي را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس مي گوييم كه ما را از چنين بلاهايي كه آنها دچار | اين سخن ابن تيميه كه گفته: «اگر نام علي را میبرد، أنس راحت مي شد...» اعتراض صريح به رسول خدا صلیالله عليه وآله است كه جز إبن تيميه و امثال او جرأت چنين جسارتي را ندارند. و ما خداوند بلند مرتبه را سپاس مي گوييم كه ما را از چنين بلاهايي كه آنها دچار شدهاند، عافيت بخشيده است. | ||
الميلاني، السيد علي الحسيني (معاصر)، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آية الله السيد حامد حسين اللكهنوي، ج14، ص180، الطبعة الأولي، 1414هـ. | الميلاني، السيد علي الحسيني (معاصر)، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آية الله السيد حامد حسين اللكهنوي، ج14، ص180، الطبعة الأولي، 1414هـ. |