confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۸۸۵: | خط ۸۸۵: | ||
و إن سلمنا أن يكونَ المرادُ بأحبِّ الناسِ مطلقاً فإنه لا يُفيدُ المدّعي أيضاً، إذ لا يَلْزِمُ أن يكون أحبُّ الخلق إلي الله صاحبَ الرياسةِ العامةِ، فكأيِّنْ من أولياءٍ وأنبياءٍ كانوا أحبَّ الخلقِ إلي الله ولم يكونوا ذوي رياسةٍ عامةٍ، كزكرياءَ ويحيي و شمويلَ الذي كان طالوتُ في زمنه صاحبَ رياسةٍ عامةٍ بنصٍ الهيٍ.<ref>تحفة اثناعشری، ص442 ـ 443</ref> | و إن سلمنا أن يكونَ المرادُ بأحبِّ الناسِ مطلقاً فإنه لا يُفيدُ المدّعي أيضاً، إذ لا يَلْزِمُ أن يكون أحبُّ الخلق إلي الله صاحبَ الرياسةِ العامةِ، فكأيِّنْ من أولياءٍ وأنبياءٍ كانوا أحبَّ الخلقِ إلي الله ولم يكونوا ذوي رياسةٍ عامةٍ، كزكرياءَ ويحيي و شمويلَ الذي كان طالوتُ في زمنه صاحبَ رياسةٍ عامةٍ بنصٍ الهيٍ.<ref>تحفة اثناعشری، ص442 ـ 443</ref> | ||
====جواب اشکال دوازدهم:==== | ====جواب اشکال دوازدهم:==== | ||
در پاسخ دهلوي مي گوييم: | در پاسخ دهلوي مي گوييم:<br> | ||
اولاً: اصل اين كه برخي از پيامبران بر برخي ديگر برتري داشتهاند، قطعي است؛ اما اين كه زكريا، شمويل و يحيي برتر از طالوت باشند، چه دليلي براي آن وجود دارد؟ | اولاً: اصل اين كه برخي از پيامبران بر برخي ديگر برتري داشتهاند، قطعي است؛ اما اين كه زكريا، شمويل و يحيي برتر از طالوت باشند، چه دليلي براي آن وجود دارد؟ | ||
آن چه از قرآن كريم استفاده میشود، برتري اين پيامبران بر ديگران مردم عالم است؛ اما برتري هر يك از آنها از آيات قرآن كريم استفاده نمیشود. | آن چه از قرآن كريم استفاده میشود، برتري اين پيامبران بر ديگران مردم عالم است؛ اما برتري هر يك از آنها از آيات قرآن كريم استفاده نمیشود. | ||
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُدَ وَسُلَيْمَنَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسيَ وَهَرُونَ وَكَذَالِكَ نجَْزِي الْمُحْسِنِينَ. وَزَكَرِيَّا وَيحَْييَ وَعِيسيَ وَإِلْيَاسَ كلُ ٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ.وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَليَ الْعَلَمِينَ. <ref>الأنعام.84 ـ 86.</ref> | وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُدَ وَسُلَيْمَنَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسيَ وَهَرُونَ وَكَذَالِكَ نجَْزِي الْمُحْسِنِينَ. وَزَكَرِيَّا وَيحَْييَ وَعِيسيَ وَإِلْيَاسَ كلُ ٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ.وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَليَ الْعَلَمِينَ. <ref>الأنعام.84 ـ 86.</ref> | ||
اتفاقاً اگر هم برتري داشته باشند، حضرت لوط كه هم پيامبر خدا بوده و هم حكومت و سلطنت الهي داشته است، امتياز بيشتري نسبت به زكريا و يحيي دارد. | اتفاقاً اگر هم برتري داشته باشند، حضرت لوط كه هم پيامبر خدا بوده و هم حكومت و سلطنت الهي داشته است، امتياز بيشتري نسبت به زكريا و يحيي دارد.<br> | ||
ثانياً: قبح تقديم مفضول بر افضل، از مسائل عقلي است كه تمام عقلاي عالم بر آن اتفاق دارند و در زندگي روزمره خودشان نيز بر اين قاعده پايبند هستند. تمام تلاش مردم براي زندگي بهتر، خانه زيباتر، همسر زيباتر و... از همين قاعده عقلي نشئت میگیرد. تابهحال ديده نشده است كه بيماري در شرايط مساوي، دكتر حاذق و متخصص را رها كرده و به دكتر عمومي مراجعه كند. اگر اين كار را بكند و معالجه نشود، همه عقلاً او را مذمت میکنند كه از اول چرا پيش متخصص نرفتي. | ثانياً: قبح تقديم مفضول بر افضل، از مسائل عقلي است كه تمام عقلاي عالم بر آن اتفاق دارند و در زندگي روزمره خودشان نيز بر اين قاعده پايبند هستند. تمام تلاش مردم براي زندگي بهتر، خانه زيباتر، همسر زيباتر و... از همين قاعده عقلي نشئت میگیرد. تابهحال ديده نشده است كه بيماري در شرايط مساوي، دكتر حاذق و متخصص را رها كرده و به دكتر عمومي مراجعه كند. اگر اين كار را بكند و معالجه نشود، همه عقلاً او را مذمت میکنند كه از اول چرا پيش متخصص نرفتي. | ||
اما متأسفانه علماي سني بر خلاف عقل و وجدانشان اين قاعده عقلي را زير پا میگذارند و چون میدانند كه با وجود علي بن أبي طالب علیهالسلام كه محبوبترین مخلوق خداوند است، نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ ازاینرو تلاش میکنند كه اين قاعده عقلي را نپذيرند. | اما متأسفانه علماي سني بر خلاف عقل و وجدانشان اين قاعده عقلي را زير پا میگذارند و چون میدانند كه با وجود علي بن أبي طالب علیهالسلام كه محبوبترین مخلوق خداوند است، نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ ازاینرو تلاش میکنند كه اين قاعده عقلي را نپذيرند.<br> | ||
ثالثاً: آيات قرآن كريم بهترين دليل بر اين است كه تقديم مفضول بر افضل جايز نيست، خداوند در آيات متعدد اين مطلب را گوشزد كرده است؛ چنانچه در آيات متعدد اين نكته را متذكر شده است: | ثالثاً: آيات قرآن كريم بهترين دليل بر اين است كه تقديم مفضول بر افضل جايز نيست، خداوند در آيات متعدد اين مطلب را گوشزد كرده است؛ چنانچه در آيات متعدد اين نكته را متذكر شده است: | ||
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمي وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ. <ref>الرعد/16.</ref> | قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمي وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ.<ref>الرعد/16.</ref> بگو: «آيا نابينا و بينا یکساناند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! | ||
بگو: «آيا نابينا و بينا یکساناند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! | وَ ضَرَبَ اللَّهُ مثلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلي شَيْ ءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلي مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلي صِراطٍ مُسْتَقيم . <ref>النحل/76.</ref> | ||
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مثلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلي شَيْ ءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلي مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلي صِراطٍ مُسْتَقيم . النحل/76. | |||
خداوند مثالي (ديگر) زده است: دو نفر را، كه يكي از آن دو، گنگ مادرزاد است و قادر بر هيچ كاري نيست و سربار صاحبش مي باشد او را در پي هر كاري بفرستد، خوب انجام نمي دهد آيا چنين انساني، با كسي كه امر به عدل و داد میکند، و بر راهي راست قرار دارد، برابر است؟! | خداوند مثالي (ديگر) زده است: دو نفر را، كه يكي از آن دو، گنگ مادرزاد است و قادر بر هيچ كاري نيست و سربار صاحبش مي باشد او را در پي هر كاري بفرستد، خوب انجام نمي دهد آيا چنين انساني، با كسي كه امر به عدل و داد میکند، و بر راهي راست قرار دارد، برابر است؟! | ||
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب . <ref>الزمر/9.</ref> | قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب . <ref>الزمر/9.</ref> | ||
خط ۹۰۶: | خط ۹۰۸: | ||
هر كس خودش را بر گروهي از مسلمانان مقدم كند؛ درحالیکه مي داند در ميان آن قوم كسي بهتر از او وجود دارد؛ بهدرستی كه به خدا، رسول او و مسلمانان خيانت كرده است. | هر كس خودش را بر گروهي از مسلمانان مقدم كند؛ درحالیکه مي داند در ميان آن قوم كسي بهتر از او وجود دارد؛ بهدرستی كه به خدا، رسول او و مسلمانان خيانت كرده است. | ||
بنابراين، هم از نظر عقل، هم از نظر قرآن و هم از نظر روايات اهلسنت، تقديم مفضول بر افضل جايز نيست. | بنابراين، هم از نظر عقل، هم از نظر قرآن و هم از نظر روايات اهلسنت، تقديم مفضول بر افضل جايز نيست. | ||
شيخ طوسي | شيخ طوسي د<br> | ||
ر باره قبح تقديم مفضول بر فاضل مینویسد: | |||
وأما الذي يدل علي أنه يجب أن يكون أفضل في الظاهر ما نعلمه ضرورة من قبح تقديم المفضول علي الفاضل. ألا تري أنه يقبح من ملك حكيم أن يجعل رئيسا في الخط علي مثل ابن مقلة ونظرائه من يكتب خطوط الصبيان والبقالين ويجعل رئيسا في الفقه علي مثل أبي حنيفة والشافعي وغيرهما. والعلم بقبح ذلك ضروري لا يختلف العقلاء فيه، ولا علة لذلك إلا أنه تقديم المفضول علي الفاضل فيما كان أفضل منه فيه....<ref>الطوسي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، الاقتصاد، ص191، ناشر: منشورات مكتبة جامع چهلستون ـ تهران، 1400هـ</ref> | وأما الذي يدل علي أنه يجب أن يكون أفضل في الظاهر ما نعلمه ضرورة من قبح تقديم المفضول علي الفاضل. ألا تري أنه يقبح من ملك حكيم أن يجعل رئيسا في الخط علي مثل ابن مقلة ونظرائه من يكتب خطوط الصبيان والبقالين ويجعل رئيسا في الفقه علي مثل أبي حنيفة والشافعي وغيرهما. والعلم بقبح ذلك ضروري لا يختلف العقلاء فيه، ولا علة لذلك إلا أنه تقديم المفضول علي الفاضل فيما كان أفضل منه فيه....<ref>الطوسي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، الاقتصاد، ص191، ناشر: منشورات مكتبة جامع چهلستون ـ تهران، 1400هـ</ref> | ||
دليل اين كه امام بايد ظاهرا افضل باشد اين است كه ضرورتاً تقديم مفضول بر فاضل زشت است; چرا كه به عنوان مثال، زشت است كه يك پادشاه حكيم، كسي را رئيس خطاطان ماهر؛ مثل ابن مقلة و همانند او نمايد كه مانند كودكان و بقال ها مینویسد. و نيز زشت است كسي را رئيس فقهايي همانند ابوحنيفه و شافعي و... بكند كه در فقه از آنان ضعيفتر است. بلي، عقلاي عالم اين كار حاكم را زشت میشمارند؛ زيرا تقديم مفضول بر فاضل درهمان چيزي كه بر او برتري دارد، قبيح است. | دليل اين كه امام بايد ظاهرا افضل باشد اين است كه ضرورتاً تقديم مفضول بر فاضل زشت است; چرا كه به عنوان مثال، زشت است كه يك پادشاه حكيم، كسي را رئيس خطاطان ماهر؛ مثل ابن مقلة و همانند او نمايد كه مانند كودكان و بقال ها مینویسد. و نيز زشت است كسي را رئيس فقهايي همانند ابوحنيفه و شافعي و... بكند كه در فقه از آنان ضعيفتر است. بلي، عقلاي عالم اين كار حاكم را زشت میشمارند؛ زيرا تقديم مفضول بر فاضل درهمان چيزي كه بر او برتري دارد، قبيح است. | ||
==تذکر مهم== | ==تذکر مهم== |