۲۱٬۸۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: واگردانی دستی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | |||
<div class="wikiInfo">[پرونده:ايمان.jpg |جایگزین=ايمان|ايمان]]</div> | |||
'''ایمان''' از معنای لغوی تص</div> | |||
'''ایمان''' از معنای لغوی تصدیق و اعتقاد قلبی به کسی یاچیزی است و از معنای اصطلاحی آن، اعتقاد و تصدیق قلبی به [[خدا]]، [[روز قیامت]]، کتب آسمانی، [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[ائمه]] و به تعبیری امور غیب است. | '''ایمان''' از معنای لغوی تصدیق و اعتقاد قلبی به کسی یاچیزی است و از معنای اصطلاحی آن، اعتقاد و تصدیق قلبی به [[خدا]]، [[روز قیامت]]، کتب آسمانی، [[ملائکه]]، [[پیامبران]]، [[ائمه]] و به تعبیری امور غیب است. | ||
ایمان در تعریف برون دینی، باوری استوار و مستقل از خرد یا تجربه، به نوعی ایده است. معمولاً این ایده نوعی [[دین]]، و مجموعهای از ایدههای کلی و جزئی است. عاشق خدا باش و به او متصل شو که او تنها دارایی ما است. | ایمان در تعریف برون دینی، باوری استوار و مستقل از خرد یا تجربه، به نوعی ایده است. معمولاً این ایده نوعی [[دین]]، و مجموعهای از ایدههای کلی و جزئی است. عاشق خدا باش و به او متصل شو که او تنها دارایی ما است. | ||
خط ۵: | خط ۸: | ||
ایمان مهمترین عاملی است که جهت سعادت یا شقاوت زندگی انسان را تعیین میکند و سرنوشتسازتر از این موضوع در زندگی انسان نیست. ایمان حقیقت پیچیده ای است که برای شناخت آن باید به تمامی ابعاد لفظی، مفهومی و مصداقی آن توجه کرد. | ایمان مهمترین عاملی است که جهت سعادت یا شقاوت زندگی انسان را تعیین میکند و سرنوشتسازتر از این موضوع در زندگی انسان نیست. ایمان حقیقت پیچیده ای است که برای شناخت آن باید به تمامی ابعاد لفظی، مفهومی و مصداقی آن توجه کرد. | ||
== معنی ایمان == | ==معنی ایمان== | ||
در مورد معنای ایمان گفته شده است: ایمان عبارت از جایگیرشدن [[اعتقاد]] در قلب و از امن گرفته شده، گویی [[مومن]] به آن چه بدان ایمان پیدا کرده، امنیت و مصونیت نمیدهد که در آن مورد دچار شک و تردید نمیشود، چرا که شک و تردید آفت اعتقاد است<ref>ترجمه المیزان، ج 1، ص 72.</ref>. | در مورد معنای ایمان گفته شده است: ایمان عبارت از جایگیرشدن [[اعتقاد]] در قلب و از امن گرفته شده، گویی [[مومن]] به آن چه بدان ایمان پیدا کرده، امنیت و مصونیت نمیدهد که در آن مورد دچار شک و تردید نمیشود، چرا که شک و تردید آفت اعتقاد است<ref>ترجمه المیزان، ج 1، ص 72.</ref>. | ||
در روایاتی از [[حضرت محمد (ص)|رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه)]] ایمان چنین شناسانده شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد<ref>بحارالانوار، ج 66، ص 68</ref>. | در روایاتی از [[حضرت محمد (ص)|رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه)]] ایمان چنین شناسانده شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد<ref>بحارالانوار، ج 66، ص 68</ref>. | ||
== مفهومشناسی ایمان == | == مفهومشناسی ایمان== | ||
ایمان در لغت عبارت است از: تصدیق در مقابل تکذیب <ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج 13، ص 21، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، الإِیمان، بمعنی التصدیق، ضدُّه التکذیب</ref> و در اصطلاح عبارت است از: اقرار به زبان، تصدیق و اذعان قلبی -که نوعی صفت و حالت نفسانی نسبت به یک امر است و با صرف شناخت و معرفت تفاوت دارد<ref> شیرازی، اوائل المقالات، ج 1،ص 249، شیخ مفید، نظریه ایمان در عرصه کلام در قرآن، ص 48،جوادی، محسن، اخلاق اسلامی، ص 119-158،دیلمی احمد و آذربایجانی مسعود، ص 73.</ref> و عمل نمودن با اعضا و جوارح<ref>کلینی، کافی، ج 2، ص 27، ح 1، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش، امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ.</ref>. | ایمان در لغت عبارت است از: تصدیق در مقابل تکذیب <ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج 13، ص 21، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، الإِیمان، بمعنی التصدیق، ضدُّه التکذیب</ref> و در اصطلاح عبارت است از: اقرار به زبان، تصدیق و اذعان قلبی -که نوعی صفت و حالت نفسانی نسبت به یک امر است و با صرف شناخت و معرفت تفاوت دارد<ref> شیرازی، اوائل المقالات، ج 1،ص 249، شیخ مفید، نظریه ایمان در عرصه کلام در قرآن، ص 48،جوادی، محسن، اخلاق اسلامی، ص 119-158،دیلمی احمد و آذربایجانی مسعود، ص 73.</ref> و عمل نمودن با اعضا و جوارح<ref>کلینی، کافی، ج 2، ص 27، ح 1، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش، امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ.</ref>. | ||
خط ۱۹: | خط ۲۲: | ||
در برخی روایات در تعریف ایمان، آمده است که، ایمان عبارت است از: معرفت و شناخت قلبی و اقرار به زبان و عمل کردن به اعضا و و جوارح. | در برخی روایات در تعریف ایمان، آمده است که، ایمان عبارت است از: معرفت و شناخت قلبی و اقرار به زبان و عمل کردن به اعضا و و جوارح. | ||
== معنا و حقیقت ایمان == | ==معنا و حقیقت ایمان== | ||
هر جانداری برای خود دلبستگیهایی دارد. انسان نیز غیر از دلبستگیهای مادی به پارهای از معنویات؛ مانند: معرفت و زیبایی و... دلبستگی دارد. ایمان نیز نوعی حالت دلبستگی واپسین است که تمام دعاوی دیگر را تحت شعاع قرار میدهد. | هر جانداری برای خود دلبستگیهایی دارد. انسان نیز غیر از دلبستگیهای مادی به پارهای از معنویات؛ مانند: معرفت و زیبایی و... دلبستگی دارد. ایمان نیز نوعی حالت دلبستگی واپسین است که تمام دعاوی دیگر را تحت شعاع قرار میدهد. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۹: | ||
در میان متکلمان مسلمان درباره حقیقت ایمان چهار نظریه عمده وجود دارد: | در میان متکلمان مسلمان درباره حقیقت ایمان چهار نظریه عمده وجود دارد: | ||
=== معنا و حقیقت ایمان از نظر اشاعره === | ===معنا و حقیقت ایمان از نظر اشاعره=== | ||
از نظر [[اشاعره]] حقیقت ایمان عبارت است از: تصدیق به وجود [[خداوند]] و پیامبران و امرها و نهیهای او که به وسیله پیامبران بیان شده، و اقرار زبانی به همه تصدیقهای قلبی؛ یعنی شهادت دادن به حقانیت واقعی آشکار شده و پذیرفتن آن واقعیت. این حالت از یک طرف گونهای تسلیم و خضوع روانی است(عقد القلب) و از طرف دیگر نوعی ارتباط فعالانه با موضوع تصدیق و شهادت است<ref> ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 347، مصر، 1969م؛ اللمع، ص 75، چاپ مدینه، 1975م؛ تقتازانی، شرح المقاصد، ج 2، ص 184، چاپ عثمانی، 1305ق، به نقل از: مجتهد شبستری، محمد، ایمان و آزادی، ص 12، تهران، طرح نو، چاپ سوم 1379ش</ref>. | از نظر [[اشاعره]] حقیقت ایمان عبارت است از: تصدیق به وجود [[خداوند]] و پیامبران و امرها و نهیهای او که به وسیله پیامبران بیان شده، و اقرار زبانی به همه تصدیقهای قلبی؛ یعنی شهادت دادن به حقانیت واقعی آشکار شده و پذیرفتن آن واقعیت. این حالت از یک طرف گونهای تسلیم و خضوع روانی است(عقد القلب) و از طرف دیگر نوعی ارتباط فعالانه با موضوع تصدیق و شهادت است<ref> ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 347، مصر، 1969م؛ اللمع، ص 75، چاپ مدینه، 1975م؛ تقتازانی، شرح المقاصد، ج 2، ص 184، چاپ عثمانی، 1305ق، به نقل از: مجتهد شبستری، محمد، ایمان و آزادی، ص 12، تهران، طرح نو، چاپ سوم 1379ش</ref>. | ||
=== معنا و حقیقت ایمان از نظر معتزله === | ===معنا و حقیقت ایمان از نظر معتزله=== | ||
از نظر [[معتزله]] حقیقت ایمان عبارت است از: عمل به تکلیف و انجام وظیفه. | از نظر [[معتزله]] حقیقت ایمان عبارت است از: عمل به تکلیف و انجام وظیفه. | ||
تصدیق وجود خداوند و پیامبران خود یک عمل به وظیفه است. وظایف دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات است و کسی که به تمامی وظایف خود عمل نماید «مؤمن» به شمار میرود. از نظر ایشان ایمان با عمل محقق میشود نه با نظر<ref> امین، احمد، فجر الاسلام و ضحی الاسلام، مبحث معتزله</ref>. | تصدیق وجود خداوند و پیامبران خود یک عمل به وظیفه است. وظایف دیگر، انجام واجبات و ترک محرمات است و کسی که به تمامی وظایف خود عمل نماید «مؤمن» به شمار میرود. از نظر ایشان ایمان با عمل محقق میشود نه با نظر<ref> امین، احمد، فجر الاسلام و ضحی الاسلام، مبحث معتزله</ref>. | ||
=== معنا و حقیقت ایمان از فیلسوفان متکلم === | ===معنا و حقیقت ایمان از فیلسوفان متکلم=== | ||
نظری که بیشتر از سوی فیلسوفان متکلم اظهار شده است میگوید: حقیقت ایمان عبارت است از: علم و معرفت فلسفی به واقعیتهای عالم هستی. | نظری که بیشتر از سوی فیلسوفان متکلم اظهار شده است میگوید: حقیقت ایمان عبارت است از: علم و معرفت فلسفی به واقعیتهای عالم هستی. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۸: | ||
در این نظریه تصدیق خدا و پیامبران به معنای یک تصدیق منطقی مطرح است که به یک واقعیت خارجی مربوط میشود و بخشی از معرفت به عالم هستی است و مفهوم عمل به وظیفه و تکلیف، خارج از مفهوم ایمان است. | در این نظریه تصدیق خدا و پیامبران به معنای یک تصدیق منطقی مطرح است که به یک واقعیت خارجی مربوط میشود و بخشی از معرفت به عالم هستی است و مفهوم عمل به وظیفه و تکلیف، خارج از مفهوم ایمان است. | ||
=== معنا و حقیقت ایمان از نظر عرفا === | ===معنا و حقیقت ایمان از نظر عرفا=== | ||
اما از نظر [[عرفا]] ایمان نه علم است و نه عمل و نه [[شهادت]] دادن، بلکه جوهر ایمان عبارت است از: اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همه اغیار: «ایمان آن است که تو را سوی خدای عزّ و جلّ گرداند و به خدای گرد آرد؛ حق واحد است و مؤمن کسی است که به وحدت رسیده است؛ و هر کس که با اشیا هماهنگ است هوا و هوس او را از وحدت به در برده و دچار تفرقه شده است و هر کس که هوا و هوس اوئ را از خدا جدا کند و دنبال و شهوات بگردد حق را از دست داده است<ref>«الایمان هو الذی یجمعک الی اللّه و یجمعک باللّه و الحق واحد و المؤمن متوحد و من وافق الاشیاء فرقته الاهواء و من تفرق عن اللّه بهواه و اتبع شهوته و ما یهواه فاته الحق». خلاصه شرح التعریف، از متون عرفانی قرن پنجم، ص 227، بنیاد فرهنگ ایران</ref>». | اما از نظر [[عرفا]] ایمان نه علم است و نه عمل و نه [[شهادت]] دادن، بلکه جوهر ایمان عبارت است از: اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همه اغیار: «ایمان آن است که تو را سوی خدای عزّ و جلّ گرداند و به خدای گرد آرد؛ حق واحد است و مؤمن کسی است که به وحدت رسیده است؛ و هر کس که با اشیا هماهنگ است هوا و هوس او را از وحدت به در برده و دچار تفرقه شده است و هر کس که هوا و هوس اوئ را از خدا جدا کند و دنبال و شهوات بگردد حق را از دست داده است<ref>«الایمان هو الذی یجمعک الی اللّه و یجمعک باللّه و الحق واحد و المؤمن متوحد و من وافق الاشیاء فرقته الاهواء و من تفرق عن اللّه بهواه و اتبع شهوته و ما یهواه فاته الحق». خلاصه شرح التعریف، از متون عرفانی قرن پنجم، ص 227، بنیاد فرهنگ ایران</ref>». | ||
=== معنا و حقیقت ایمان از نظر متکلمان مسیحی === | ===معنا و حقیقت ایمان از نظر متکلمان مسیحی=== | ||
متکلمان [[مسیحی]] نیز بیشتر طریقه عرفانی را در تعریف ایمان پیش گرفتهاند: | متکلمان [[مسیحی]] نیز بیشتر طریقه عرفانی را در تعریف ایمان پیش گرفتهاند: | ||
'''ایان باربور''' مینویسد: | '''ایان باربور''' مینویسد: | ||
<big>تیلیخ</big> گفته است که دین همواره با مسائل مربوط به «دلبستگی واپسین» سر و کار دارد که سه خصیصه دارد: | <big>تیلیخ</big> گفته است که دین همواره با مسائل مربوط به «دلبستگی واپسین» سر و کار دارد که سه خصیصه دارد: | ||
# | # | ||
# دلبستگی واپسین داشتن؛ یعنی تعهد بیمحابا، بیعت و سرسپردگی. این موضوع، موضوع مرگ و زندگی است، چه پای معنای زندگانی در میان است و انسان زندگیاش را در گروی این میگذارد که یا این عهد را بهسر برد، یا جان را بر سر این کار بگذارد. | #دلبستگی واپسین داشتن؛ یعنی تعهد بیمحابا، بیعت و سرسپردگی. این موضوع، موضوع مرگ و زندگی است، چه پای معنای زندگانی در میان است و انسان زندگیاش را در گروی این میگذارد که یا این عهد را بهسر برد، یا جان را بر سر این کار بگذارد. | ||
# | # | ||
# دلبستگی واپسین یک ارزش والا پدید میآورد که سایر ارزشها بر وفق و طبق آن تنظیم میگردد. | #دلبستگی واپسین یک ارزش والا پدید میآورد که سایر ارزشها بر وفق و طبق آن تنظیم میگردد. | ||
# | # | ||
# اینکه دلبستگی واپسین در دل خود یک دیدگاه شامل و جامع، و جهت یافتگی زندگی، نهان دارد؛ چرا که به همه حوزههای زندگی و همه هستی انسان مربوط میشود<ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهی، بهاءالدین، ص 257، مرکز نشر دانشگاهی تهران، 1362ش</ref>. | #اینکه دلبستگی واپسین در دل خود یک دیدگاه شامل و جامع، و جهت یافتگی زندگی، نهان دارد؛ چرا که به همه حوزههای زندگی و همه هستی انسان مربوط میشود<ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهی، بهاءالدین، ص 257، مرکز نشر دانشگاهی تهران، 1362ش</ref>. | ||
وی در جای دیگر از قول «ریچارد سن» مینگارد: | وی در جای دیگر از قول «ریچارد سن» مینگارد: | ||
خط ۷۹: | خط ۸۲: | ||
«در بسیاری از آیات و عبارات "عهد جدید"، ایمان را نقطه مقابل بیم و اضطراب مییابیم. ایمان عبارت است از: جهت یافتگی یا اهتدای اراده و بیشتر اعتقاد پسین در یک شخص است تا متقاعد شدن به صدق و صحت یک قضیه. اعتماد یا وثوق واکنشی است که از "وثوق پذیری" خدا و آمرزگاری و لطف او انگیخته میشود، و در عین حال عمل انسانی وثوق کردن نیز هست. چه در اعتماد به خداوند است که انسان از حول و قوه خویش دست میشوید. روی آوردن به خدا مستلزم روی برتاختن از هر آن چیزی است که بیش از آن محل وثوق و اعتماد بوده است. ایمان مستلزم ایمانورزی، توکل، بیعت، و اطاعت است<ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهی، بهاءالدین، ص 260، مرکز نشر دانشگاهی تهران، 1362ش</ref>». | «در بسیاری از آیات و عبارات "عهد جدید"، ایمان را نقطه مقابل بیم و اضطراب مییابیم. ایمان عبارت است از: جهت یافتگی یا اهتدای اراده و بیشتر اعتقاد پسین در یک شخص است تا متقاعد شدن به صدق و صحت یک قضیه. اعتماد یا وثوق واکنشی است که از "وثوق پذیری" خدا و آمرزگاری و لطف او انگیخته میشود، و در عین حال عمل انسانی وثوق کردن نیز هست. چه در اعتماد به خداوند است که انسان از حول و قوه خویش دست میشوید. روی آوردن به خدا مستلزم روی برتاختن از هر آن چیزی است که بیش از آن محل وثوق و اعتماد بوده است. ایمان مستلزم ایمانورزی، توکل، بیعت، و اطاعت است<ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهی، بهاءالدین، ص 260، مرکز نشر دانشگاهی تهران، 1362ش</ref>». | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانویس|3}} | {{پانویس|3}} | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |