confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[خداوند]] متعال خواب را بر آنها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعیت جغرافیائی غار به گونهای بود که، خورشید وقتی طلوع میکرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانی که غروب میکرد در جهت چپ قرار داشت. آنها در خواب بودند؛ اما گویا بیدارند. خداوند آنها را از پهلوی راست به پهلوی چپ حرکت میداد؛ هر کس از آن جا میگذشت و بر حال آنها آگاهی مییافت، وحشت زده فرار میکرد. | [[خداوند]] متعال خواب را بر آنها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعیت جغرافیائی غار به گونهای بود که، خورشید وقتی طلوع میکرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانی که غروب میکرد در جهت چپ قرار داشت. آنها در خواب بودند؛ اما گویا بیدارند. خداوند آنها را از پهلوی راست به پهلوی چپ حرکت میداد؛ هر کس از آن جا میگذشت و بر حال آنها آگاهی مییافت، وحشت زده فرار میکرد. | ||
در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند آنها را بیدار کرد تا ببینند چگونه نجات یافتهاند. وقتی همه بیدار شدند، دیدند خورشید، تغییر مکان داده است. یکی از آنها از دیگران پرسید: چقدر در غار ماندیم؟ بعضی گفتند: یک روز یا قسمتی از یک روز. از آن جا که خورشید تغییر مکان داده بود و آنها تردید داشتند که آیا شب هم در غار ماندهاند یا نه، یکی گفت: خداوند میداند شما چقدر این جا ماندهاید! سپس گفت: شما گرسنه هستید، بهتر است کسی به شهر برود و غذا تهیه کند، ولی هر کس به شهر میرود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند؛ چون اگر بفهمند، یا شما را میکشند، یا به بتپرستی مجبور میکنند و شما رستگار نمیشوید | در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند آنها را بیدار کرد تا ببینند چگونه نجات یافتهاند. وقتی همه بیدار شدند، دیدند خورشید، تغییر مکان داده است. یکی از آنها از دیگران پرسید: چقدر در غار ماندیم؟ بعضی گفتند: یک روز یا قسمتی از یک روز. از آن جا که خورشید تغییر مکان داده بود و آنها تردید داشتند که آیا شب هم در غار ماندهاند یا نه، یکی گفت: خداوند میداند شما چقدر این جا ماندهاید! سپس گفت: شما گرسنه هستید، بهتر است کسی به شهر برود و غذا تهیه کند، ولی هر کس به شهر میرود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند؛ چون اگر بفهمند، یا شما را میکشند، یا به بتپرستی مجبور میکنند و شما رستگار نمیشوید<ref>سوره کهف، آیات 9 ـ 25</ref>. | ||
در طول مدتی که آنها در غار بودند خداوند قوم [[مشرک]] و حاکمان آنها را منقرض کرده بود و خداپرستان غلبه یافته بودند و حکومت میکردند. در آن زمان مردم درباره ی [[معاد]] اختلاف داشتند و خداوند اراده کرد با بیدار کردن اصحاب کهف، نشانههایی از معاد را به آنها نشان دهد. | در طول مدتی که آنها در غار بودند خداوند قوم [[مشرک]] و حاکمان آنها را منقرض کرده بود و خداپرستان غلبه یافته بودند و حکومت میکردند. در آن زمان مردم درباره ی [[معاد]] اختلاف داشتند و خداوند اراده کرد با بیدار کردن اصحاب کهف، نشانههایی از معاد را به آنها نشان دهد. | ||
شخصی که برای خرید به شهر رفت، گمان میکرد همان شهری است که از آن جا خارج شدهاند؛ اما وقتی وارد شهر شد، دید همه چیز تغییر کرده است، در حیرت فرو رفت. وقتی خواست غذا بخرد، سکه ای داد (سکه ی مربوط به سیصد سال قبل)، مردم درباره ی آن سکه مشاجره کردند و خبر به سرعت در شهر پیچید و مردم زیادی جمع شدند و همراه او به سوی غار حرکت کردند و آنچه را شنیده بودند، مشاهده کردند و امر | شخصی که برای خرید به شهر رفت، گمان میکرد همان شهری است که از آن جا خارج شدهاند؛ اما وقتی وارد شهر شد، دید همه چیز تغییر کرده است، در حیرت فرو رفت. وقتی خواست غذا بخرد، سکه ای داد (سکه ی مربوط به سیصد سال قبل)، مردم درباره ی آن سکه مشاجره کردند و خبر به سرعت در شهر پیچید و مردم زیادی جمع شدند و همراه او به سوی غار حرکت کردند و آنچه را شنیده بودند، مشاهده کردند و امر معاد برایشان روشن شد. اصحاب کهف پس از مدتی کوتاهی به اراده ی خداوند از دنیا رفتند<ref>تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 3؛ طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 311 ـ330</ref>. | ||
== نام اصحاب کهف == | == نام اصحاب کهف == |