۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان فارابی''' معروف به <big>معلم ثانی</big>، [[فیلسوف]]، دانشمند، ریاضیدان و [[منجم]] قرن سوم و چهارم [[هجری]] است که در زمان [[عباسیان]] میزیست. وی نقش بسزایی در رواج [[فلسفه]] در [[جهان اسلام]] داشت و برخی او را بزگترین [[مفسر]] و شارح [[ | '''محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان فارابی''' معروف به <big>معلم ثانی</big>، [[فیلسوف]]، دانشمند، ریاضیدان و [[منجم|مُنجّم]] قرن سوم و چهارم [[هجری]] است که در زمان [[عباسیان]] میزیست. وی نقش بسزایی در رواج [[فلسفه]] در [[جهان اسلام]] داشت و برخی او را بزگترین [[مفسر]] و شارح فلسفه [[ارسطو]] دانستهاند. | ||
[[معلم ثانی]]، موسس [[فلسفه اسلامی]] و انتقالدهنده منطق صوری یونانی به [[جهان اسلام]] نیز یاد میشود. | [[معلم ثانی]]، موسس [[فلسفه اسلامی]] و انتقالدهنده منطق صوری یونانی به [[جهان اسلام]] نیز یاد میشود. | ||
وی در جوانی برای تحصیل به [[بغداد]] رفت و نزد متی | وی در جوانی برای تحصیل به [[بغداد]] رفت و نزد متی بن یونس به فراگرفتن [[منطق]] و فلسفه پرداخت. سپس به حران سفر کرد و به شاگردی [[یوحنا بن حیلان]] درآمد. | ||
از آغاز کار، هوش سرشار و علم آموزی وی سبب شد که همه موضوعاتی را که تدریس میشد، به خوبی فرا گیرد. به زودی نام او به عنوان فیلسوف و دانشمند شهرت یافت و چون به [[بغداد]] بازگشت، گروهی از شاگردان، گرد او فراهم آمدند که یحیی بن عدی فیلسوف [[مسیحی]] یکی از آنان بود. | از آغاز کار، هوش سرشار و علم آموزی وی سبب شد که همه موضوعاتی را که تدریس میشد، به خوبی فرا گیرد. به زودی نام او به عنوان فیلسوف و دانشمند شهرت یافت و چون به [[بغداد]] بازگشت، گروهی از شاگردان، گرد او فراهم آمدند که یحیی بن عدی فیلسوف [[مسیحی]] یکی از آنان بود. | ||
ابونصر در سال 330 [[هجری قمری]] به [[دمشق]] رفت و به [[سیف الدوله حمدانی]] حاکم حلب پیوست و در زمره علمای دربار او درآمد. فارابی در سال 338 هجری قمری در سن هشتاد سالگی در [[دمشق]] وفات یافت. | ابونصر در سال 330 [[هجری قمری]] به [[دمشق]] رفت و به [[سیف الدوله حمدانی]] حاکم حلب پیوست و در زمره علمای دربار او درآمد. فارابی در سال 338 هجری قمری در سن هشتاد سالگی در [[دمشق]] وفات یافت. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== تحصیلات فارابی == | == تحصیلات فارابی == | ||
چگونگی تحصیلات فارابی در ایام جوانی اش تقریبا بر ما پوشیده است و مورخین گزارش مستندی در این مورد ضبط نکردهاند، اما همین قدر میدانیم که پدر و پدربززگش از نظامیان | چگونگی تحصیلات فارابی در ایام جوانی اش تقریبا بر ما پوشیده است و مورخین گزارش مستندی در این مورد ضبط نکردهاند، اما همین قدر میدانیم که پدر و پدربززگش از نظامیان بلندمرتبه در [[حکومت سامانی]] بودهاند بنابراین میتوان حدس زد که شرایط تحصیل در ایام جوانیش به خوبی برای او فراهم بوده است<ref>نعمه، عبدالله،، فلاسفه شیعه، سید جعفر غضبان، انتشارات سازمان آموزش و پرورش اسلامی، تهران، ۱۳۶۷، ص۴۰۰</ref>. | ||
بعضی از محققین معاصر شروع مطالعات علمی و فلسفی او را از شهر [[مرو]] میدانند چه اینکه مرو در آن زمان مرکز درس و بحث دینی و فلسفی بوده و اساتید حاذقی در آنجا حضور داشتهاند و نزدیکی فاصله میان این شهر و محل سکونت و رشد فارابی نیز دلیل خوبی برای حضور و تحصیل وی در این شهر پر قدمت است<ref>کتاب محسن مهدی</ref>. | بعضی از محققین معاصر شروع مطالعات علمی و فلسفی او را از شهر [[مرو]] میدانند چه اینکه مرو در آن زمان مرکز درس و بحث دینی و فلسفی بوده و اساتید حاذقی در آنجا حضور داشتهاند و نزدیکی فاصله میان این شهر و محل سکونت و رشد فارابی نیز دلیل خوبی برای حضور و تحصیل وی در این شهر پر قدمت است<ref>کتاب محسن مهدی</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== فارابی در بغداد == | == فارابی در بغداد == | ||
فارابی در بغداد علوم متداول زمان مانند علوم عربی و [[فقه]] و [[کلام]] را به خوبی فراگرفت و تنها به منظور فراگیری عمیق و دقیق منطق و فلسفه در حلقه درس “یوحنا” شرکت جست | فارابی در بغداد علوم متداول زمان مانند علوم عربی و [[فقه]] و [[کلام]] را به خوبی فراگرفت و تنها به منظور فراگیری عمیق و دقیق منطق و فلسفه در حلقه درس “یوحنا” شرکت جست<ref>غالب، مصطفی، فی سبیل موسوعه الفلسفه- الفارابی، انتشارات الهلال، بیروت،، ۱۹۹۸، ص۱۱</ref>. | ||
فارابی پس از مدتی از شاگردان مخصوص وی گردید و تمام منطق و فلسفه را نزد او خواند. این فیلسوف جوان ظاهرا پس از تکمیل مطالعاتش به پیشنهاد استاد خود سفری به حران و [[قسطنطیه]] داشت و در حدود هشت سال آنجا اقامت کرد. او در این مدت علوم یونانی و باستانی را مستقیم و بدون واسطه از مکتب درسی قسطنطنیه آموخت و دانستههای خود را در تمام شاخههای علوم از ریاضیات گرفته تا علوم ماوراء ااطبیعیه تکمیل کرد. | فارابی پس از مدتی از شاگردان مخصوص وی گردید و تمام منطق و فلسفه را نزد او خواند. این فیلسوف جوان ظاهرا پس از تکمیل مطالعاتش به پیشنهاد استاد خود سفری به حران و [[قسطنطیه]] داشت و در حدود هشت سال آنجا اقامت کرد. او در این مدت علوم یونانی و باستانی را مستقیم و بدون واسطه از مکتب درسی قسطنطنیه آموخت و دانستههای خود را در تمام شاخههای علوم از ریاضیات گرفته تا علوم ماوراء ااطبیعیه تکمیل کرد. | ||
فارابی جوان پس از سفر به [[یونان]] برای بار دوم به بغداد باز گشت و حدود دو دهه از زندگی خود را در پایتخت [[حکومت اسلامی]] گذراند. در این مدت شاید اصلیترین دوران زندگی علمی فارابی شروع میشود و بیشترین آثار وی در این دو دهه تالیف شده است. فارابی در بغداد با | فارابی جوان پس از سفر به [[یونان]] برای بار دوم به بغداد باز گشت و حدود دو دهه از زندگی خود را در پایتخت [[حکومت اسلامی]] گذراند. در این مدت شاید اصلیترین دوران زندگی علمی فارابی شروع میشود و بیشترین آثار وی در این دو دهه تالیف شده است. فارابی در بغداد با اینکه خود در منطق و فلسفه استاد بود اما طبق سنت درسی این شهر در درس بزرگترین استاد موجود در بغداد یعنی [[یونس بن متی]] حاضر شد. اما چندی نگذشت که آوازه شهرتش در بغداد و تمام بلاد مسلمین پیچید و به عنوان یک استاد مسلم در تمام علوم مطرح شد. | ||
== مذهب فارابی == | == مذهب فارابی == | ||
اگر چه در عصر فارابی، ماوراءالنهر و [[ترکستان]] و بخش اعظم شمال و شمال شرقیِ خراسان، [[سنی مذهب]] و پیرو [[مذهب شافعی]] | اگر چه در عصر فارابی، [[ماوراءالنهر]] و [[ترکستان]] و بخش اعظم شمال و شمال شرقیِ خراسان، [[سنی مذهب]] و پیرو [[مذهب شافعی]] بودند<ref> حلبى، على اصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 439</ref>، اما در مورد فارابی، تقریباً اجماع نظر وجود دارد که [[شیعه]] است و مخالف جدی دراین باره وجود ندارد. برای پی بردن به حقیقت مذهب فارابی، سه راه وجود دارد: | ||
برای پی بردن به حقیقت مذهب فارابی، سه راه وجود دارد: | |||
'''اول''': شهادت اهل تراجم معتبر، به ویژه از مشاهیر شیعه. | '''اول''': شهادت اهل تراجم معتبر، به ویژه از مشاهیر شیعه. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۱: | ||
'''سوم''': اعمال و رفتار وی که از طریق نقل تاریخی بیان شده است. | '''سوم''': اعمال و رفتار وی که از طریق نقل تاریخی بیان شده است. | ||
بسیاری از | بسیاری از شرح حال نویسان در شیعی [[مذهب]] بودن فارابیتردید نکردهاند. صاحب [[اعیان الشیعه]] معتقد است:فارابی اولین فیلسوف در اسلام است و بعضی از معاصران گفتهاند که فارابی با هیچ کس ارتباط نداشت مگر با اهل فضل از [[شیعیان]]، به خاطر جامعیت عقیده و مذهب. و گفتهاند که هر کس درباره فارابی تأمل کند، درمییابد که او از [[امامیه]] عدلیه و قائلان به [[عصمت]] [[ائمه|ائمه(علیهالسلام)]] است<ref> امین، محسن، اعیان الشیعه، ج 43، ص 263</ref>. | ||
علامه شیخ [[آقا بزرگ طهرانی]] آورده است که از مواضعی از آثار فارابی روشن میشود که ایشان جزء امامیه عدلیه قائلان به عصمت ائمه(علیهالسلام) بوده است | علامه شیخ [[محمدمحسن بن علی منزوی تهرانی|آقا بزرگ طهرانی]] آورده است که از مواضعی از آثار فارابی روشن میشود که ایشان جزء [[مذهب شیعه|امامیه]] عدلیه قائلان به [[عصمت]] [[ائمه|ائمه(علیهالسلام)]] بوده است<ref>طهرانى، آقا بزرگ، الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 1، ص 33. براى اطلاع بیشتر، ر. ک: به روضات الجنات؛ تأسیس الشیعه</ref>. | ||
الفاخوری و الجر معتقدند که فلسفه فارابی، آمیزهای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص [[شیعه اثنی عشری|شیعه اثناعشری]] به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در [[اخلاق]] و سیاست، افلاطونی و در ما بعد الطبیعه، قلوطینی است | الفاخوری و الجر معتقدند که فلسفه فارابی، آمیزهای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص [[شیعه اثنی عشری|شیعه اثناعشری]] به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در [[اخلاق]] و سیاست، افلاطونی و در ما بعد الطبیعه، قلوطینی است<ref>الفاخورى، حنا و الجر، خلیل، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص 401</ref>. | ||
لاووست میگوید:«ویژگیهایی که فارابی درباره رئیس مدینه فاضله ذکر کرده است، همان ویژگیهای شیعه در مورد [[امامان]] و مخصوصاً [[علی بن | لاووست میگوید:«ویژگیهایی که فارابی درباره رئیس مدینه فاضله ذکر کرده است، همان ویژگیهای شیعه در مورد [[امامان]] و مخصوصاً [[علی بن ابیطالب|امام علی(علیهالسلام)]] اولین امام و یکی از [[صحابه]] پیامبر و جانشین شرعی او است سپس این که رئیس مدینه فاضله میتواند از افاضه عقل فعال برخوردار باشد و با آن متحد گردد. بنابراین، نبی و [[امام]]، هر دو دارای نفس برتر هستند و از فیض قدسی برخوردارند و عنایت الهی شامل آنها میشود. این همان دیدگاهی است که شیعه به آن معتقد است<ref>عبدالسلام بن عبدالعالى، الفلسفه السیاسیه عندالفاربى، ص 25</ref>. | ||
استاد عبدالله نعمه با تأکید بر مطلب فوق میگوید:«شروط و حدود و اوصافی که برای رئیس مدینه فاضله شمرده است، همان اوصافی است که پیامبر و ائمه(علیهالسلام) از نظر شیعه باید متصف بدان باشند؛ مثلاً میگوید:رئیس مدینه فاضله باید به مقتضای طبیعت و فطرت، شایسته مقامی باشد که به او سپرده میشود | استاد عبدالله نعمه با تأکید بر مطلب فوق میگوید:«شروط و حدود و اوصافی که برای رئیس مدینه فاضله شمرده است، همان اوصافی است که پیامبر و ائمه(علیهالسلام) از نظر شیعه باید متصف بدان باشند؛ مثلاً میگوید:رئیس مدینه فاضله باید به مقتضای طبیعت و فطرت، شایسته مقامی باشد که به او سپرده میشود<ref> نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ص 403</ref>.» | ||
بنابراین، شرایط و اوصافی که فارابی برای رئیس مدینه بر میشمارد، بر اساس تفکر شیعیِ وی است. او در [[تحصیل السعاده]] و دیگرکتابهای سیاسیِ خود معتقد است:<big>امام</big> و <big>واضع نوامیس</big>، <big>ملک مطلق</big>، <big>فیلسوف کامل</big> و <big>رئیس اول</big> معنای واحد دارند. | بنابراین، شرایط و اوصافی که فارابی برای رئیس مدینه بر میشمارد، بر اساس تفکر شیعیِ وی است. او در [[تحصیل السعاده]] و دیگرکتابهای سیاسیِ خود معتقد است:<big>امام</big> و <big>واضع نوامیس</big>، <big>ملک مطلق</big>، <big>فیلسوف کامل</big> و <big>رئیس اول</big> معنای واحد دارند. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۵: | ||
# [[ولایت فقیه|ولایت مطلقه]] دارند. | # [[ولایت فقیه|ولایت مطلقه]] دارند. | ||
# | # ولایتشان مقتضای فطرت و طبیعت آنها و ماهیت صناعتشان است. | ||
# عدم شرطیت مقبولیت در ثبوت [[امامت]]. | # عدم شرطیت مقبولیت در ثبوت [[امامت]]. | ||
# عدم شرطیت اطاعت در ثبوت امامت. | # عدم شرطیت اطاعت در ثبوت امامت. | ||
# فعلیت امامت. | # فعلیت امامت. | ||
# عنایت ویژه الهی و ارتباط خاص با [[خداوند]] از طریق عقل فعال. | # عنایت ویژه الهی و ارتباط خاص با [[خداوند]] از طریق عقل فعال. | ||
# عدم شرطیت بسط الید و امکانات قیام در ثبوت امامت | # عدم شرطیت بسط الید و امکانات قیام در ثبوت امامت<ref> تحصیل السعاده ص 92 ـ 97؛ السیاسة المدنیه، ص 79؛ آراء اهل المدینة الفاضله، ص 125</ref>. | ||
== اندیشه فارابی == | == اندیشه فارابی == | ||
فارابی نیز همچون کندی درصدد پیوند میان اندیشههای ارسطو و افلاطون و در واقع فلسفه یونان و دین اسلام بود. دکتر ابراهیم مدکور در کتاب «فی الفلسفه الاسلامیه» خویش در توصیف جایگاه فارابی چنین مینویسد: «فارابی نخستین کسی است که فلسفه اسلامی را در قالب کامل آن ریخت و اصول و مبانی آن را تدوین کرد. ما منکر این موضوع نیستیم که کندی پیش از فارابی به مطالعه آثار افلاطون و ارسطو روی آورد و بعضی از دیدگاههایشان را به طور مشروح یا مختصر بیان کرد اما به معنای دقیق کلمه از یک مکتب فلسفی کامل برخوردار نبود و درباره موضوعات گوناگون و بیارتباط با هم نظریات پراکندهای داشت. در حالی که فارابی بر این پراکندگی فائق آمد و پایههای یک مکتب فلسفی برخوردار از بخشهای مرتبط به هم را استقرار | فارابی نیز همچون کندی درصدد پیوند میان اندیشههای ارسطو و افلاطون و در واقع فلسفه یونان و دین اسلام بود. دکتر ابراهیم مدکور در کتاب «فی الفلسفه الاسلامیه» خویش در توصیف جایگاه فارابی چنین مینویسد: «فارابی نخستین کسی است که فلسفه اسلامی را در قالب کامل آن ریخت و اصول و مبانی آن را تدوین کرد. ما منکر این موضوع نیستیم که کندی پیش از فارابی به مطالعه آثار افلاطون و ارسطو روی آورد و بعضی از دیدگاههایشان را به طور مشروح یا مختصر بیان کرد اما به معنای دقیق کلمه از یک مکتب فلسفی کامل برخوردار نبود و درباره موضوعات گوناگون و بیارتباط با هم نظریات پراکندهای داشت. در حالی که فارابی بر این پراکندگی فائق آمد و پایههای یک مکتب فلسفی برخوردار از بخشهای مرتبط به هم را استقرار بخشید<ref>نجاتی، محمد عثمان، روانشناسی از دیدگاه دانشمندان مسلمان، ترجمه سعید بهشتی، ص۶۴</ref>». | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده: | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده: | [[رده:فیلسوفان]] | ||