۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=درباره کتاب= | =درباره کتاب= | ||
<br> | <br> | ||
اندیشه اسلام در اندک زمانی توانست از دوگانه «ویژه و شخصی» و «عمومی و جهانی» عبور کند. این اندیشه عناصر معرفتی بسیاری را که از تمدن های | اندیشه [[اسلام]] در اندک زمانی توانست از دوگانه «ویژه و شخصی» و «عمومی و جهانی» عبور کند. این اندیشه عناصر معرفتی بسیاری را که از تمدن های [[یونانی]]، [[فارسی]] و [[هند]]ی بر جای مانده بود در خود گنجاند و آن را در محیط ویژه خود بومی ساخت و در هم آمیخت. اندیشه اسلامی همچنین ادیان، فرهنگ ها و سنت های گوناگون را در جغرافیای بشری و فرهنگ گسترده آن روز جهان اسلام، از اندلس تا [[چین]] در خود گنجاند. | ||
<br> | <br> | ||
از این رو تاریخ هیچ گاه به یاد ندارد که مسلمانان دست به نابودی و ریشه کنی فرهنگ ملت هایی زده باشند که به اسلام پیوسته اند. آن ملت ها نیز در سیاق میراث فرهنگی خود اسلام را می نمایاندند به طوری که گویی اسلام به سرعت به یکی از مولفه های مهم شخصیت فرهنگی آنان بدل شده بود. | از این رو تاریخ هیچ گاه به یاد ندارد که مسلمانان دست به نابودی و ریشه کنی فرهنگ ملت هایی زده باشند که به اسلام پیوسته اند. آن ملت ها نیز در سیاق میراث فرهنگی خود اسلام را می نمایاندند به طوری که گویی اسلام به سرعت به یکی از مولفه های مهم شخصیت فرهنگی آنان بدل شده بود. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
شیخ طاها علوانی، در این کتاب مسائل مربوط به کثرت گرایی و تنوع گرایی، خصوصی گرایی و جهانی گرایی، دوگانه من و دیگری و دیگری خودی (یا مشابه) و دیگری متفاوت را با دیدگاهی فقهی برسی می کند. در عمق این دیدگاه نگرش روش شناسانه و معرفت شناسانه وی به وضوح نمایان است. | شیخ طاها علوانی، در این کتاب مسائل مربوط به کثرت گرایی و تنوع گرایی، خصوصی گرایی و جهانی گرایی، دوگانه من و دیگری و دیگری خودی (یا مشابه) و دیگری متفاوت را با دیدگاهی فقهی برسی می کند. در عمق این دیدگاه نگرش روش شناسانه و معرفت شناسانه وی به وضوح نمایان است. | ||
<br> | <br> | ||
از این رو این مباحث را می توان بررسی های روش شناسانه، معرفت شناسانه و فقهی درباره خصوصی گرایی و جهانی گرایی دانست. ممکن است ما مشابه این کوشش را در میراث فقهی خود نیز ببینیم، اما با این تفاوت که آنچه در این میراث | از این رو این مباحث را می توان بررسی های روش شناسانه، معرفت شناسانه و فقهی درباره خصوصی گرایی و جهانی گرایی دانست. ممکن است ما مشابه این کوشش را در میراث فقهی خود نیز ببینیم، اما با این تفاوت که آنچه در این میراث یافتهایم از یکدستی روش شناسانه و معرفت شناسانه بی بهره است. | ||
<br> | <br> | ||
==درباره نویسنده== | ==درباره نویسنده== |
ویرایش