پرش به محتوا

عباس قزوینی طالقانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۱۹: خط ۱۹:
}}
}}
'''اسماعیل بن عباد بن عباس قزوینی طالقانی'''، معروف به «صاحب بن عباد» و ملقب به «کافی‌الکفاة» عالمی است [[شیعه]]. وی در یک خانواده علمی، ادبی و سیاسی نشو و نما پیدا کرد.  9 ساله بود که پدرش را از دست داد، مادرش علاوه بر مراقبت علمی، در [[اخلاق]] و پرورش سجایای انسانی او نیز کوشا بود. وی با این‌که در علوم [[فقه]]، [[حدیث]]، [[نجوم]] و [[کلام]] تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. [[شیخ صدوق]] که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. [[ثعالبی]] نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است.  
'''اسماعیل بن عباد بن عباس قزوینی طالقانی'''، معروف به «صاحب بن عباد» و ملقب به «کافی‌الکفاة» عالمی است [[شیعه]]. وی در یک خانواده علمی، ادبی و سیاسی نشو و نما پیدا کرد.  9 ساله بود که پدرش را از دست داد، مادرش علاوه بر مراقبت علمی، در [[اخلاق]] و پرورش سجایای انسانی او نیز کوشا بود. وی با این‌که در علوم [[فقه]]، [[حدیث]]، [[نجوم]] و [[کلام]] تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. [[شیخ صدوق]] که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. [[ثعالبی]] نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است.  
در باره [[مذهب]] او اگرچه برخی از صاحب نظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را [[متکلم]] [[معتزلی]] خوانده‏‌اند، اما هیچ‌گاه در [[تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. وزارت او در دستگاه [[آل‏ بویه|آل‌بویه]] که مشهور به شیعه‌‌گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح [[امیرالمؤمنین علیه‌السلام|امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)]] و [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‏‌بیت (علیهم‌السلام)]] به چشم می‏‌خورد که در آنها به جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی]] بعد از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر]] تصریح شده است.
درباره [[مذهب]] او اگرچه برخی از صاحب نظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را [[متکلم]] [[معتزلی]] خوانده‏‌اند، اما هیچ‌گاه در [[تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. وزارت او در دستگاه [[آل‏ بویه|آل‌بویه]] که مشهور به شیعه‌‌گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح [[امیرالمؤمنین علیه‌السلام|امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)]] و [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‏‌بیت (علیهم‌السلام)]] به چشم می‏‌خورد که در آنها به جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی]] بعد از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر]] تصریح شده است.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
خط ۳۶: خط ۳۶:
مقام ارجمند و قابل ستایش او در علم و دانش و هم‌چنین حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. در این راستا «شیخ صدوق» که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. «ثعالبی» نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است. «حسن بن محمد قمی» نیز کتاب «تاریخ قم» را در 378 هجری به منظور او نوشته است. هم‌چنین [[ابن فارس لغوی]] که از استادان وی بود با این‌که به سبب وابستگی و تعصب فراوان این استاد به خاندان ابن عمید، مهر و محبت ابن‏ عباد را در اثر رقابت‏‌های سیاسی‌‏اش با «ابوالفتح بن عمید»، از دست داد، اما کتابی با عنوان «الصاحبی فی فقه اللغه»(در علم زبا‌ن‏شناسی که در آن برتری زبان عرب بر دیگر زبان‏‌ها تأکید شده است) نوشته و به او تقدیم نموده است.  
مقام ارجمند و قابل ستایش او در علم و دانش و هم‌چنین حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. در این راستا «شیخ صدوق» که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. «ثعالبی» نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است. «حسن بن محمد قمی» نیز کتاب «تاریخ قم» را در 378 هجری به منظور او نوشته است. هم‌چنین [[ابن فارس لغوی]] که از استادان وی بود با این‌که به سبب وابستگی و تعصب فراوان این استاد به خاندان ابن عمید، مهر و محبت ابن‏ عباد را در اثر رقابت‏‌های سیاسی‌‏اش با «ابوالفتح بن عمید»، از دست داد، اما کتابی با عنوان «الصاحبی فی فقه اللغه»(در علم زبا‌ن‏شناسی که در آن برتری زبان عرب بر دیگر زبان‏‌ها تأکید شده است) نوشته و به او تقدیم نموده است.  


وی در مدت حیات علمی خود اساتید زیادی دیده است. مهم‏ترین استادان او در شعر و ادب [[ابوالفضل عباس بن محمد نحوی]] ملقب به «عرام»، «ابوالفضل بن عمید»، «ابن فارس لغوی رازی»، [[ابوسعید سیرافی]] و [[قاضی ابی بکر بن کامل]] بوده‌‏اند. همچنین وی در نقل روایت از استادانی چون «عبدالله بن جعفر بن فارس» و [[احمد بن کامل بن شجره]] بهره برد. از شاگردان مشهور او می‏‌توان [[شیخ عبدالقاهر جرجانی]]، [[حسن بن قاسم بغدادی]] معروف به «رازی نحوی» و «ابوبکر بن مقرئ»، قاضی ابوطیب طبری» و «ابوبکر بن علی ذکوانی» را نام برد. شاگردانی که در حلقه درس او شرکت داشتند بیش از حد شمارش هستند. به گفته [[شهید ثانی]] در درایه الحدیث، یک‏ بار در مجلس درس او صد و بیست هزار نفر شرکت داشتند و برای رساندن صدای او به جمعیت، شش نفر با صدایی رسا مأمور این کار بودند. در باره علاقه ابن‏ عباد به کتاب و کتاب‏ خوانی نیز مطالب فراوانی گفته‏‌اند. وی با کوشش فراوان و هزینه‏‌ای هنگفت، کتاب‌خانه‌‏ای ترتیب داد که تعداد کتاب‌‏هایش را چهارصد بار شتر شمارش کرده‌‏اند و «ابومحمد عبدالله کاتب اصفهانی» کتابدار آن بود. در مسافرت‌‏ها نیز همیشه چندین بار شتر با خود کتاب حمل می‏‌کرد و لحظه‌‏ای از کتاب جدا نبود و حتی دعوت پنهانی [[خلیفه]] [[نوح بن منصور سامانی]] از او برای تصدی مقام وزارت در خراسان را به سبب داشتن چنین کتابخانه‌‏ای رد نمود.  
وی در مدت حیات علمی خود اساتید زیادی دیده است. مهم‏ترین استادان او در شعر و ادب [[ابوالفضل عباس بن محمد نحوی]] ملقب به «عرام»، «ابوالفضل بن عمید»، «ابن فارس لغوی رازی»، [[ابوسعید سیرافی]] و [[قاضی ابی بکر بن کامل]] بوده‌‏اند. همچنین وی در نقل روایت از استادانی چون «عبدالله بن جعفر بن فارس» و [[احمد بن کامل بن شجره]] بهره برد. از شاگردان مشهور او می‏‌توان [[شیخ عبدالقاهر جرجانی]]، [[حسن بن قاسم بغدادی]] معروف به «رازی نحوی» و «ابوبکر بن مقرئ»، قاضی ابوطیب طبری» و «ابوبکر بن علی ذکوانی» را نام برد. شاگردانی که در حلقه درس او شرکت داشتند بیش از حد شمارش هستند. به گفته [[شهید ثانی]] در درایه الحدیث، یک‏ بار در مجلس درس او صد و بیست هزار نفر شرکت داشتند و برای رساندن صدای او به جمعیت، شش نفر با صدایی رسا مأمور این کار بودند. درباره علاقه ابن‏ عباد به کتاب و کتاب‏ خوانی نیز مطالب فراوانی گفته‏‌اند. وی با کوشش فراوان و هزینه‏‌ای هنگفت، کتاب‌خانه‌‏ای ترتیب داد که تعداد کتاب‌‏هایش را چهارصد بار شتر شمارش کرده‌‏اند و «ابومحمد عبدالله کاتب اصفهانی» کتابدار آن بود. در مسافرت‌‏ها نیز همیشه چندین بار شتر با خود کتاب حمل می‏‌کرد و لحظه‌‏ای از کتاب جدا نبود و حتی دعوت پنهانی [[خلیفه]] [[نوح بن منصور سامانی]] از او برای تصدی مقام وزارت در خراسان را به سبب داشتن چنین کتابخانه‌‏ای رد نمود.  


== دین و مذهب ==
== دین و مذهب ==
در باره مذهب او اگرچه برخی از صاحبنظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را متکلم معتزلی خوانده‏‌اند، اما هیچگاه در [[مذهب شیعه|تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. حتی بسیاری از علماء پس از این‌که او را [[مذهب شیعه|شیعه امامی]] به ‏شمار آورده، وی را از نسبتی که شیخ مفید و سید مرتضی به او داده‌‏اند، مبرا دانسته و آن را ساخته [[اهل سنت و جماعت|اهل‏‌سنت]] معرفی کرده‌‏اند. «ابن حجر» در لسان المیزان به نقل از ابن‌‏ابی‏طی وی را شیعه امامی معرفی نمود و گفته است: «شیخ مفید گواهی داد کسانی که کتابی به ابن‏ عباد در زمینه اعتزال نسبت داده‌‏اند، دروغ است و نوشته او نیست». بر پایه این گزارش، نمی‏‌توان باور داشت که شیخ مفید در کتاب نهج الحق وی را معتزلی خوانده است. «قاضی عبدالجبار معتزلی شافعی اسدآبادی» نیز با اینکه از مواهب او در زمان قضاوتش در ری و قزوین بسیار بهره‌‏‌مند بود، اما تشیع او را نتوانست کتمان کند و وقتی بر جنازه او حاضر شد بر او ترحم نکرد و گفت: «نمی‌‏دانم چگونه بر این [[رافضی]] [[نماز]] بگذارم». هم‌چنین رساله‌‏ای که وی در شرح ‏حال [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم بن عبدالله حسنی]] تألیف کرده، شاهد دیگری بر تشیع او می‏‌تواند بوده باشد.  
درباره مذهب او اگرچه برخی از صاحبنظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را متکلم معتزلی خوانده‏‌اند، اما هیچگاه در [[مذهب شیعه|تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. حتی بسیاری از علماء پس از این‌که او را [[مذهب شیعه|شیعه امامی]] به ‏شمار آورده، وی را از نسبتی که شیخ مفید و سید مرتضی به او داده‌‏اند، مبرا دانسته و آن را ساخته [[اهل سنت و جماعت|اهل‏‌سنت]] معرفی کرده‌‏اند. «ابن حجر» در لسان المیزان به نقل از ابن‌‏ابی‏طی وی را شیعه امامی معرفی نمود و گفته است: «شیخ مفید گواهی داد کسانی که کتابی به ابن‏ عباد در زمینه اعتزال نسبت داده‌‏اند، دروغ است و نوشته او نیست». بر پایه این گزارش، نمی‏‌توان باور داشت که شیخ مفید در کتاب نهج الحق وی را معتزلی خوانده است. «قاضی عبدالجبار معتزلی شافعی اسدآبادی» نیز با اینکه از مواهب او در زمان قضاوتش در ری و قزوین بسیار بهره‌‏‌مند بود، اما تشیع او را نتوانست کتمان کند و وقتی بر جنازه او حاضر شد بر او ترحم نکرد و گفت: «نمی‌‏دانم چگونه بر این [[رافضی]] [[نماز]] بگذارم». هم‌چنین رساله‌‏ای که وی در شرح ‏حال [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم بن عبدالله حسنی]] تألیف کرده، شاهد دیگری بر تشیع او می‏‌تواند بوده باشد.  


چنان‌که وزارت او در دستگاه آل‏ بویه که مشهور به شیعه‏ گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل‏‌بیت(علیه السلام) به چشم می‏خورد که در آن‌ها به جانشینی امام علی بعد از پیامبر تصریح شده است. وی حدود ده هزار بیت در فضیلت اهل‏بیت(علیه السلام) شعر سروده و به همین دلیل «ابن شهر آشوب» او را در ردیف شاعران شجاع و مجاهر اهل‏بیت(علیه السلام) قرار داده و در سراسر کتاب مناقب، اشعار او را آورده است. در میان اشعار او به‏ خوبی می‏‌توان از مذهبش اطمینان حاصل کرد. در یکی از اشعارش که دلیل کافی بر تشیع اوست این‏ چنین سروده است:
چنان‌که وزارت او در دستگاه آل‏ بویه که مشهور به شیعه‏ گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل‏‌بیت(علیه السلام) به چشم می‏خورد که در آن‌ها به جانشینی امام علی بعد از پیامبر تصریح شده است. وی حدود ده هزار بیت در فضیلت اهل‏بیت(علیه السلام) شعر سروده و به همین دلیل «ابن شهر آشوب» او را در ردیف شاعران شجاع و مجاهر اهل‏بیت(علیه السلام) قرار داده و در سراسر کتاب مناقب، اشعار او را آورده است. در میان اشعار او به‏ خوبی می‏‌توان از مذهبش اطمینان حاصل کرد. در یکی از اشعارش که دلیل کافی بر تشیع اوست این‏ چنین سروده است:
خط ۶۲: خط ۶۲:


== آثار ==
== آثار ==
موضوع نوشته‌‏های او بیشتر علوم زمانش را در بردارد. از جمله آثار وی که اکنون در دست است و بارها به چاپ رسیده: «المحیط فی اللغه»، «دیوان شعرالصاحب» و «الکشف عن مساوی شعر المتنبی» هستند. کتاب‏‌های دیگری که به او نسبت داده‏‌اند: «الجوهره مختصر الجمهره»، «فضائل النیروز»، «الانوار»، «کافی الرسائل»(شامل فرامین و نامه‏های شخصی و اداری کشور)، «اسماء الله سبحانه و صفاته»، «کتاب الامامه»، «الابانه»(در بیان اصول عقاید معتزلیان»، «الوزراء»، «الوقف و الابتداء»، «الامثال السائره من شعر المتنبی»، «رساله فی احوال عبدالعظیم الحسنی»، «رساله فی الهدایه و الضلاله»(در باره قضاء و قدر)، «عنوان المعارف و ذکر الخلایف»(در تاریخ پیامبر و خلفاء تا مطیع عباسی) و «اخبار ابی‌‏العیناء» هستند.  
موضوع نوشته‌‏های او بیشتر علوم زمانش را در بردارد. از جمله آثار وی که اکنون در دست است و بارها به چاپ رسیده: «المحیط فی اللغه»، «دیوان شعرالصاحب» و «الکشف عن مساوی شعر المتنبی» هستند. کتاب‏‌های دیگری که به او نسبت داده‏‌اند: «الجوهره مختصر الجمهره»، «فضائل النیروز»، «الانوار»، «کافی الرسائل»(شامل فرامین و نامه‏های شخصی و اداری کشور)، «اسماء الله سبحانه و صفاته»، «کتاب الامامه»، «الابانه»(در بیان اصول عقاید معتزلیان»، «الوزراء»، «الوقف و الابتداء»، «الامثال السائره من شعر المتنبی»، «رساله فی احوال عبدالعظیم الحسنی»، «رساله فی الهدایه و الضلاله»(درباره قضاء و قدر)، «عنوان المعارف و ذکر الخلایف»(در تاریخ پیامبر و خلفاء تا مطیع عباسی) و «اخبار ابی‌‏العیناء» هستند.  
هم‌چنین کتاب دیگر او با عنوان «الاقناع فی العروض» است که نسخه‏‌هایی از آن در کتابخانه [[پاریس]] و [[جمهوری عربی مصر|مصر]] دیده شده است.
هم‌چنین کتاب دیگر او با عنوان «الاقناع فی العروض» است که نسخه‏‌هایی از آن در کتابخانه [[پاریس]] و [[جمهوری عربی مصر|مصر]] دیده شده است.


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۳۹

ویرایش