confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== تخصص واقدی در مغازی == | == تخصص واقدی در مغازی == | ||
عمده دانش واقدی، به دلیل تربیت او در مدینه و تأثر او از مکتب تاریخنگاری مدینه، در مغازی و دوره اسلامی بود، به طوری که ابراهیم حربی گفته است: او آگاهترین مردم به اخبار دوره اسلامى بوده و از [[جاهلیت]] چیزى نمى دانسته است | عمده دانش واقدی، به دلیل تربیت او در مدینه و تأثر او از مکتب تاریخنگاری مدینه، در مغازی و دوره اسلامی بود، به طوری که ابراهیم حربی گفته است: او آگاهترین مردم به اخبار دوره اسلامى بوده و از [[جاهلیت]] چیزى نمى دانسته است<ref>تاریخ بغداد، ج 3، ص 215</ref>. از میان آثار متفاوتش، کتاب مهم برجاى مانده او المغازى است که نشانه کار گسترده وى و تتبع بسیار در [[روایات]] دوران از [[هجرت]] تا رحلت است. این کتاب به همت مارسدن جونز در سال 1966 با مقدمهای مفصل در شرح حال واقدی و تاریخ سیره نویسی منتشر شد<ref>مارسدن جونز [1920 ـ 1992] از شرق شناسان بنام است و اخیرا هم کتابی با عنوان Arab and Islamic Studies in Honor of Marsden Jones توسط ثابت عبدالله به نام وی توسط انتشارات توریث منتشر شد</ref>. اثر یاد شده در سه مجلد به فارسى ترجمه شده است. | ||
[[خطیب بغدادی]]، از شهرت فوقالعاده وی درباره مغازی و سیر و طبقات و اخبار رسول (صلی الله علیه) یاد کرده است | [[خطیب بغدادی]]، از شهرت فوقالعاده وی درباره مغازی و سیر و طبقات و اخبار رسول (صلی الله علیه) یاد کرده است<ref>تاریخ بغداد، ج 3، ص 213</ref>. همانجا از محمد بن سلام جمحی نقل کرده که میگفت: واقدی عالم روزگار خویش است<ref>تاریخ بغداد، ج 3، ص 214</ref>. مقایسه متن مغازی با سیره ابن اسحاق، دامنه و وسعت کتاب واقدى را بخوبى آشکار مىکند، آنگونه که از نظر ارائه جزئیات و حوادث ریز و درشت، در بخش مغازی، به مراتب بر سیره ابن اسحاق ترجیح دارد. واقدى با استفاده از تمامى منابع شفاهى و مکتوب به تحقیق درباره مغازى [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] پرداخت و شخصا با رفتن به مناطقى که در آنها نبردهای عصر رسول (صلی الله علیه) صورت گرفته، و نیز گرفتن آگاهیهایى از نسب شناسان قبائل و نوادگان از نسل [[صحابه]]، اطلاعات خود را تکمیل کرده است. | ||
از واقدی نقل شده است که درباره خودش گفت: من به منطقه مُریسیع رفتم و آنجا را دیدم. [[غزوه]]<nowiki/>ای را نشناختم، جز آن که به محل آن رفتم تا از نزدیک ببینم | از واقدی نقل شده است که درباره خودش گفت: من به منطقه مُریسیع رفتم و آنجا را دیدم. [[غزوه]]<nowiki/>ای را نشناختم، جز آن که به محل آن رفتم تا از نزدیک ببینم<ref>تاریخ بغداد، ج 3 ص 215 (دارالکتب العلمیه، 1417)</ref>. | ||
نقل شده که شخصى واقدى را دید که ظرف آبى برداشت عازم سفر بود. از وى پرسید: عازم کجا هستی؟ گفت: تصمیم دارد به منطقه [[حنین]] برود و نقطهای را که نبرد حنین در آن رخ داده از نزدیک ببینم. <ref>نکـ: مقدمه کتاب الرده</ref> نمونهای از دقتهای تاریخی ـ جغرافیایی وی اطلاعاتی است که درباره میدان نبرد در [[احد]] بدست میدهد، آگاهیهایی که نشانگر دقت او در تبیین میدان نبرد است و نظیر آن را در هیچ منبع دیگری نمیتوان یافت | نقل شده که شخصى واقدى را دید که ظرف آبى برداشت عازم سفر بود. از وى پرسید: عازم کجا هستی؟ گفت: تصمیم دارد به منطقه [[حنین]] برود و نقطهای را که نبرد حنین در آن رخ داده از نزدیک ببینم. <ref>نکـ: مقدمه کتاب الرده</ref> نمونهای از دقتهای تاریخی ـ جغرافیایی وی اطلاعاتی است که درباره میدان نبرد در [[احد]] بدست میدهد، آگاهیهایی که نشانگر دقت او در تبیین میدان نبرد است و نظیر آن را در هیچ منبع دیگری نمیتوان یافت<ref>المغازی، ج 1، ص 224 ـ 225 و برای تحلیل آن اطلاعات بنگرید: آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 385 ـ 387 (چاپ 1391)</ref>. | ||
ابراهیم حربی گوید: مسیبی میگفت: روزی واقدی را دیدیم که در [[مسجد النبی (صلی الله علیه)]] به اسطوانهای تکیه داده و تدریس میکرد. گفتیم: چه تدریس میکرد؟ گفت: دو جزء از مغازی را. یک روز به او گفتیم: چرا [[احادیث]] افراد را داخل هم کرده یک متن از آن درست میکنی؟ اگر حدیث تک تک آنها را میگفتید بهتر بود. واقدی گفت: طول میکشد. گفتیم: ما راضی هستیم. یک [[جمعه]] نیامد، بعد [[غزوه احد]] را آورد که در بیست جلد بود. ما گفتیم: به همان روش اول برگردیم | ابراهیم حربی گوید: مسیبی میگفت: روزی واقدی را دیدیم که در [[مسجد النبی (صلی الله علیه)]] به اسطوانهای تکیه داده و تدریس میکرد. گفتیم: چه تدریس میکرد؟ گفت: دو جزء از مغازی را. یک روز به او گفتیم: چرا [[احادیث]] افراد را داخل هم کرده یک متن از آن درست میکنی؟ اگر حدیث تک تک آنها را میگفتید بهتر بود. واقدی گفت: طول میکشد. گفتیم: ما راضی هستیم. یک [[جمعه]] نیامد، بعد [[غزوه احد]] را آورد که در بیست جلد بود. ما گفتیم: به همان روش اول برگردیم<ref>تاریخ بغداد، ج 3 ص 216، سیر اعلام النبلاء، ج 9، ص 460</ref>. در متن موجود مغازی، بیش از همه درباره [[جنگ بدر]] بحث شده که از صفحه 20 تا 179 را شامل میشود. | ||
برخى از سندهاى المغازى نشان مى دهد که وى از منابع رسمى و احتمالا مکتوب استفاده کرده است؛ مانند آنچه وى از زهرى نقل مىکند. | برخى از سندهاى المغازى نشان مى دهد که وى از منابع رسمى و احتمالا مکتوب استفاده کرده است؛ مانند آنچه وى از زهرى نقل مىکند. همچنین به نقل از شیخ خود عبدالله بن ابی سبره، از منابع مکتوب مدنی مانند مغازی موسی بن عقبه و اخبار دیگر او استفاده کرده است. اما در مواردى از اطلاعات خانوادگى استفاده کرده است. مانند: «حدثنى محمد بن الحسن بن اسامة بن زید عن بعض اهله...». وى باید این خبر را از اعقاب اسامة بن زید گرفته باشد. چنین چیزى در زندگى قبایلى عرب بعید نیست، چه سنت تاریخنگارى عرب از جاهلیت حفظ اخبار اجداد میاننسلهاى بعد بوده است. نکته شگفت آن که واقدى با این دانش خود را از مدینه گرفته و به عراق نیز آمده، در بخش مغازى از ابن اسحاق چیزى نقل نکرده است<ref>نشأة علم التاریخ عند العرب، ص 31</ref>. | ||
آیا ممکن است استفاده کرده و به دلیل مطعون بودن ابن اسحاق نزد اهل حدیث، از وى نام نبرده باشد؟ این اتهام هم مطرح شده که عبارات او را در کتاب خود جای داده است. دراینباره باید گفت، ترکیب برخی از عبارات سیره، مربوط به پیش از زمان ابن اسحاق است کهنسلهای بعدی از همان عبارات استفاده کردهاند. واقدی در مغازی، به طور معمول، روایات را مسند نقل میکند، اما غالبا اسناد را داخل یکدیگر کرده و یک متن را به عنوان حاصل مطالب آنان میآورد. توجه وی به غزوات و سیره، یکی از نتایجش، روایات تفسیری درباره آیاتی است که نزول آنها ارتباط با رویدادهای مشخصی در غزوات و سیره دارد. به همین دلیل، روایات واقدی در علم تفسیر نیز قابل ملاحظه است و در بیش از 130 مجموعه آنها گردآوری شده است | آیا ممکن است استفاده کرده و به دلیل مطعون بودن ابن اسحاق نزد اهل حدیث، از وى نام نبرده باشد؟ این اتهام هم مطرح شده که عبارات او را در کتاب خود جای داده است. دراینباره باید گفت، ترکیب برخی از عبارات سیره، مربوط به پیش از زمان ابن اسحاق است کهنسلهای بعدی از همان عبارات استفاده کردهاند. واقدی در مغازی، به طور معمول، روایات را مسند نقل میکند، اما غالبا اسناد را داخل یکدیگر کرده و یک متن را به عنوان حاصل مطالب آنان میآورد. توجه وی به غزوات و سیره، یکی از نتایجش، روایات تفسیری درباره آیاتی است که نزول آنها ارتباط با رویدادهای مشخصی در غزوات و سیره دارد. به همین دلیل، روایات واقدی در علم تفسیر نیز قابل ملاحظه است و در بیش از 130 مجموعه آنها گردآوری شده است<ref>الواقدی کتابه المغازی، ج 2، صص 573 ـ 705</ref>. کتاب مغازی همواره اثری پرمراجعه بوده و مهم تلقی میشده و از معدود آثاری است که از قرن دوم برجای مانده است. خطیب در وصف بزرگی ابوعمر محمد خزاز معروف بن حیویه (م 382) گوید: او «مصنفات کبار» مانند طبقات ابن سعد و مغازی واقدی و آثار ابوبکر انباری و مغازی سعید اموی و تاریخ ابن ابی خیثمه را روایت میکرد<ref>الانساب سمعانی، ج 5 ص 115 از خطیب</ref>. احمد بن حنبل هر جمعه نزد محمد بن سعد میآمد، دو جزء از آثار واقدی را میگرفت، تا هفته بعد مطالعه کرده و به او بر میگرداند<ref>الانساب، ج 11، ص 7</ref>. | ||
افزون بر کتاب المغازی که اثری جاودان در مغازی است، هسته اصلى کتاب طبقات الکبرى ابن سعد ـ کاتب الواقدی | افزون بر کتاب المغازی که اثری جاودان در مغازی است، هسته اصلى کتاب طبقات الکبرى ابن سعد ـ کاتب الواقدی<ref>سمعانی با تعبیر «غلام الواقدی» هم از او یاد کرده است. بنگرید: الانساب، ج 9، ص 337، ج 11ص 6</ref>ـ از آن واقدى است. واقدی کتاب طبقات داشته<ref>نکـ: معجم الادباء، ج 18، ص 282</ref>. و به نظر میرسد ابن سعد آن را در کتاب خود درج کرده است. تنها در یک جلد متمم طبقات الکبرى، یکصد و چهل و سه بار از واقدى نقل شده که این نشان از آن دارد که ابن سعد بخش بزرگى از کتاب طبقات واقدى ـ و شاید همه آن را ـ در طبقات خود آورده است. به جز ابن سعد، منابع بعدی فراوان از واقدی و آثار او نقل کردهاند. استفاده فاکهی از اخبار واقدی در زمینه حرم مکی<ref>بنگرید: اخبار مکه، 1/ 340، 2/ 20، 158، 274 ـ 275</ref>، این احتمال را تقویت میکند که او از کتاب اخبار [[مکه]] وی استفاده کرده باشد. زبیر بن بکار (م 256) از طریق عمویش [[مصعب زبیری]]، از اخبار واقدی در کتاب الموفقیات بهره کافی برده است. | ||
طبرى بخش مهمى از آگاهیهاى خود را از واقدى گرفته است. نام وى در تاریخ طبرى 387 بار آمده و این نشانگر وسعت استفاده طبرى از واقدى است. بخشى از این اطلاعات از طریق ابن سعد انجام شده، اما در موارد دیگر با تعبیر قال الواقدى و بدون آن که از طریق خاصى یاد کند، مطلب را آورده است که البته ممکن است بخشی از آنها هم از طریق ابن سعد باشد. | [[طبری|طبرى]] بخش مهمى از آگاهیهاى خود را از واقدى گرفته است. نام وى در تاریخ طبرى 387 بار آمده و این نشانگر وسعت استفاده طبرى از واقدى است. بخشى از این اطلاعات از طریق ابن سعد انجام شده، اما در موارد دیگر با تعبیر قال الواقدى و بدون آن که از طریق خاصى یاد کند، مطلب را آورده است که البته ممکن است بخشی از آنها هم از طریق ابن سعد باشد. | ||
== ابن ندیم: واقدی شیعه بود و تقیه میکرد! == | == ابن ندیم: واقدی شیعه بود و تقیه میکرد! == |