پرش به محتوا

ابومسلمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۳
خط ۲۳: خط ۲۳:
=== سنباذیه ===
=== سنباذیه ===


'''سنباذ''' مردی زردشتی به نام ''پیروز اسپهبد'' و متعلق به روستای اهروانه در [[نیشابور]] بود. وی با ابومسلم سابقه دوستی داشت و در دستگاه او ترقی کرد و به سپهسالاری رسید، از زمانی که ابومسلم از [[ری]] به نزد خلیفه می‌رفت، خزائنش را به او سپرد. پس از کشته شدن ابومسلم، سنباذ به خون‌خواهی او برخاست و [[قومس]]( سمنان) و ری را زیر فرمان گرفت و خزائن ابومسلم را به تصرف خود در آورد. گویند سبب خروج او این بود که یکی از اعراب خراسان با کمک عرب‌های دیگر دسیسه کرده و پسرش را پنهانی کشته بودند. وی برای انتقام گرفتن از عرب، از یاران ابومسلم شد. طبری می‌نویسد:  بیشتر یاران سنباذ از اهل ایالت جبال یا کوهستان بودند. کار او در ادامه چنان بالا گرفت که بیش از صد هزار تن به او پیوستند. منصور خلیفه عباسی یکی از سرداران خود به نام جمهور‌بن‌مرار‌عجلی را با ده هزار تن به جنگ او فرستاد. این نبرد به قول طبری در بین [[همدان]] و [[ری‌|ری]] روی داد. سنباذ شکست یافته بگریخت، و در حال فرار در میان [[قومس]] و [[طبرستان]] به دست یک ایرانی به نام لویان (لونان) طبرستانی کشته شد (137 ق). شهرستانی می‌نویسد: غالیان را در [[اصفهان]] «خرمیه» و «کودکیه» (برکوکیه) و در ری «مزدکیه» و در [[آذربایجان]] «ذقولیه» و در جایی دیگر «[[محمره(سرخ جامگان)|محمره]]» یعنی سرخ‌جامگان و در ماوراء النهر «مبیضه» یعنی اسپیدجامگان خوانند.
'''سنباذ''' مردی زردشتی به نام ''پیروز اسپهبد'' و متعلق به روستای اهروانه در [[نیشابور]] بود. وی با ابومسلم سابقه دوستی داشت و در دستگاه او ترقی کرد و به سپهسالاری رسید. از زمانی که ابومسلم از [[ری]] نزد خلیفه می‌رفت، خزائنش را به او سپرد. پس از کشته شدن ابومسلم، سنباذ به خون‌خواهی او برخاست و [[قومس]]( سمنان) و ری را زیر فرمان گرفت و خزائن ابومسلم را به تصرف خود در آورد. گویند سبب خروج او این بود که یکی از اعراب خراسان با کمک عرب‌های دیگر دسیسه کرده و پسرش را پنهانی کشته بودند، وی برای انتقام گرفتن از عرب، از یاران ابومسلم شد. طبری می‌نویسد:  بیشتر یاران سنباذ اهل ایالت جبال یا کوهستان بودند. کار او در ادامه چنان بالا گرفت که بیش از صد هزار تن به او پیوستند. منصور خلیفه عباسی یکی از سرداران خود به نام جمهور‌بن‌مرار‌عجلی را با ده هزار تن به جنگ او فرستاد، این نبرد به قول طبری در بین [[همدان]] و [[ری‌|ری]] روی داد و سنباذ شکست خورده فرار کرد و در حال فرار در میان [[قومس]] و [[طبرستان]] به‌دست یک ایرانی به نام لویان (لونان) طبرستانی کشته شد. شهرستانی می‌نویسد: غالیان را در [[اصفهان]] «خرمیه» و «کودکیه» (برکوکیه) و در ری «مزدکیه» و در [[آذربایجان]] «ذقولیه» و در جایی دیگر «[[محمره(سرخ جامگان)|محمره]]» یعنی سرخ‌جامگان و در ماوراء النهر «مبیضه» یعنی اسپیدجامگان خوانند.


=== به آفریدیه ===
=== به آفریدیه ===
در زمان قدرت ابومسلم در خراسان، مرد زرتشتی الاصلی به نام ''به آفرید بن ماه فروردین'' در روستای خواف‏ از [[نیشابور]] در قصبه سیراوند خروج کرد، و دعوی اصلاحاتی در دین [[زردشت]] نمود. گویند اصل وی از قریه زوزن بود. و از [[خراسان]] به [[چین]] سفر کرد و هفت سال در آن دیار بماند و چون از آنجا بازآمد، برخی از چیزهای شگفت‏‌انگیز با خود آورد، که از آن جمله پیراهنی سبز و نازک و نرم از حریر چینی بود، که تمام آن در کف دست او جای می‏‌گرفت و آن را یکی از معجزات خود می‏‌دانست. به آفرید بر امت خود هفت [[نماز]] واجب گردانید: یکی در یگانگی خدا، یکی در آفرینش آسمان‌ها و زمین، یکی در خلق حیوان و روزی‌های آنها، یکی در مرگ و یکی هم در [[رستاخیز]] و حساب و روز شمار و یک نماز هم برای اهل [[بهشت]] و [[دوزخ]] و یک نماز در ستایش اهل بهشت به تنهایی، کتابی به فارسی برای امت خود بنوشت و به ایشان امر کرد که بر یک زانو نشسته بسوی چشمه خورشید نماز برند، و در هر جای که باشد روی به سوی آفتاب کنند و موهای خود را رها نمایند و در هنگام خوراک خوردن واج نگیرند یعنی زمزمه نکنند و چهار پایان را نکشند مگر آنها که پیر باشند. چون ابومسلم به نیشابور در آمد «موبدان» و «هیربدان» زرتشتی به پیش وی آمدند و گفتند این مرد، [[اسلام]] و دین ما را تباه کرد. ابومسلم وی را با پیروانش بکشت. شهرستانی می‌گوید: به آفریدیان را «سیانیه» هم می‏‌گویند. به آفرید از مظاهر اصلاح‌طلب فکر ایرانی در دوره ابومسلم در خراسان بود که به دست خود ابومسلم از بین رفته است. شاید سبب کشته شدن او جز این نباشد که وی در اوایل خروج ابومسلم، در جبال بادغیس و قلب خراسان حرکتی به وجود آورد که منافی تمرکز قدرت سیاسی ابومسلم بوده است.
در زمان قدرت ابومسلم در خراسان، مرد زرتشتی الاصلی به نام ''به آفرید‌بن‌ماه فروردین'' در روستای خواف‏ از [[نیشابور]] در قصبه سیراوند با خروج خود دعوی اصلاحاتی در دین [[زردشت]] نمود. گویند اصل وی از قریه زوزن( خراسان) بود و از [[خراسان]] به [[چین]] سفر کرد و هفت سال در آن دیار ماند و چون بازگشت،  از چیزهای شگفت‏‌انگیزی با خود آورد که از آن جمله پیراهنی سبز و نازک و نرم از حریر چینی بود که تمام آن در کف دست او جای می‏‌گرفت و آن را یکی از معجزات خود می‏‌دانست. به‌آفرید بر امت خود هفت [[نماز]] واجب گردانید: اول: در یگانگی خدا، دوم: در آفرینش آسمان‌ها و زمین، سوم: در خلق حیوان و روزی‌های آنها، چهارم: در مرگ، پنجم: در [[رستاخیز]] و حساب و روز شمار ، ششم: در نماز هم برای اهل [[بهشت]] و [[دوزخ]] و هفتم: نماز در ستایش اهل بهشت به تنهایی. وی کتابی به فارسی برای امت خود نوشت و به ایشان امر کرد که بر یک زانو نشسته به‌سوی چشمه خورشید نماز بگذارند و در هر جایی که باشد رو به سوی آفتاب کرده  موهای خویش را پریشان کنند و هنگام غذاخوردن، واج نگیرند (یعنی زمزمه نکنند) و چهار پایان را نکشند مگر آنها که پیر باشند. چون ابومسلم به نیشابور در آمد «موبدان» و «هیربدان» زرتشتی به پیش وی آمدند و گفتند این مرد، [[اسلام]] و دین ما را تباه کرد. ابومسلم وی را با پیروانش بکشت. شهرستانی می‌گوید: به آفریدیان را «سیانیه» هم می‏‌گویند. به آفرید از مظاهر اصلاح‌طلب فکر ایرانی در دوره ابومسلم در خراسان بود که به دست خود ابومسلم از بین رفته است. شاید سبب کشته شدن او جز این نباشد که وی در اوایل خروج ابومسلم، در جبال بادغیس و قلب خراسان حرکتی به وجود آورد که منافی تمرکز قدرت سیاسی ابومسلم بوده است.


=== برازبندیه ===
=== برازبندیه ===
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش