پرش به محتوا

سقیفه بنی ساعده: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷: خط ۷:


== چرا سقیفه رخ داد ==
== چرا سقیفه رخ داد ==
[[جبرئیل]] در سال دهم هجری، رسول خدا(صلی الله علیه) را به نزدیک بودن زمان رحلتش آگاه کرد. حضرت در این سال به فرمان [[خداوند]] می‌باید دو فریضه را به جای آورد: یکی، انجام [[مناسک حج]] و دیگری، معرفی جانشین پس از خود.
[[جبرئیل]] در سال دهم [[سال قمری|هجری]]، رسول خدا (صلی الله علیه) را به نزدیک بودن زمان رحلتش آگاه کرد. حضرت در این سال به فرمان [[خداوند]] می‌باید دو فریضه را به جای آورد: یکی، انجام [[مناسک حج]] و دیگری، معرفی جانشین پس از خود.
پیامبر(صلی الله علیه) در [[ذیقعده]] سال دهم هجری عازم [[حج]] شد. هدف او علاوه بر تعلیم دادن احکام حج، لغو امتیازاتی بود که [[قریش]] به سبب کلیدداری و [[پرده داری کعبه]] برای خود کسب کرده بود. اشراف [[مکه]] در [[جاهلیت]]، ده قبیله بودند که پانزده منصب بین تیره‌های عرب تقسیم می‌شد<ref>. تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، حسین عمادزاده، ص 94، چ8، 1374ش.</ref>. از جمله امتیازات، منصب قیادت، رفادت، سقایت و... بود.
پیامبر (صلی الله علیه) در [[ذیقعده]] سال دهم هجری عازم [[حج]] شد. هدف او علاوه بر تعلیم دادن احکام حج، لغو امتیازاتی بود که [[قریش]] به سبب کلیدداری و [[پرده داری کعبه]] برای خود کسب کرده بود. اشراف [[مکه]] در [[جاهلیت]]، ده قبیله بودند که پانزده منصب بین تیره‌های عرب تقسیم می‌شد<ref>. تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، حسین عمادزاده، ص 94، چ8، 1374ش.</ref>. از جمله امتیازات، منصب قیادت، رفادت، سقایت و... بود.
یکی از امتیازات قریش بر دیگر حاجیان، این بود که از [[عرفات]] بار نمی‌بستند، بلکه از [[مزدلفه]] کوچ می‌کردند و این را برای خود فخر می‌شمردند. [[قرآن کریم]] این امتیاز را با [[نزول]] این آیه از بین برد<ref>تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، سیدجعفر شهیدی، ص 84، تهران، چ2، 1363ش.</ref>:
یکی از امتیازات قریش بر دیگر حاجیان، این بود که از [[عرفات]] بار نمی‌بستند، بلکه از [[مزدلفه]] کوچ می‌کردند و این را برای خود فخر می‌شمردند. [[قرآن کریم]] این امتیاز را با [[نزول]] این آیه از بین برد<ref>تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، سیدجعفر شهیدی، ص 84، تهران، چ2، 1363ش.</ref>:
«ثم افیضوا من حیث افاض الناسُ...»<ref>بقره/ 199.</ref>؛
{{متن قرآن |ثم افیضوا من حیث افاض الناسُ...|سوره = بقره |آیه = 199 }}؛
«از جایی کوچ کنید که مردم کوچ می‌کنند...».
«از جایی کوچ کنید که مردم کوچ می‌کنند...».
از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش می‌پنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود و اگر قریش از دادن لباس طواف به کسی ممانعت کند، او باید برهنه به طواف بپردازد.
از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش می‌پنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود و اگر قریش از دادن لباس طواف به کسی ممانعت کند، او باید برهنه به طواف بپردازد.
خط ۱۶: خط ۱۶:
اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(صلی الله علیه) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام می‌رسانید، اعلام جانشینی [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] بود که در [[جُحفه]] و در محلی به نام «[[غدیرخم]]» صورت گرفت و در‌این‌باره فرمود:«من کنت مولاه فهذا علیُ مولاه».
اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(صلی الله علیه) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام می‌رسانید، اعلام جانشینی [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] بود که در [[جُحفه]] و در محلی به نام «[[غدیرخم]]» صورت گرفت و در‌این‌باره فرمود:«من کنت مولاه فهذا علیُ مولاه».


این اقدام پیامبر(صلی الله علیه) در غدیرخم، چند تن از سران عرب را- که به قصد «ریاست طلبی» مسلمان شده بودند- از گرویدن به آیین او پشیمان کرد.
این اقدام پیامبر (صلی الله علیه) در غدیرخم، چند تن از سران عرب را- که به قصد «ریاست طلبی» مسلمان شده بودند- از گرویدن به آیین او پشیمان کرد.
از همان روز عمر، ابوبکر و [[ابوعبیده]] جراح مثلثی را تشکیل دادند و سوگند یاد کردند که نگذارند این انتخاب پیامبر(صلی الله علیه) عملی شود. آنها از «اهل کتاب» شنیده بودند که پیامبری در مکه [[مبعوث]] خواهد شد که بر شرق و غرب عالم غالب می‌شود. پس با این پندار که پس از پیامبر(صلی الله علیه) به حکومت خواهند رسید، به رسالت آن حضرت [[ایمان]] آوردند و خود را در خدمت پیامبر(صلی الله علیه) قرار دادند و حال که از رسیدن به خلافت مأیوس شده بودند، تصمیم گرفتند آن حضرت را به قتل برسانند تا به قریش اظهار دارند که ما در پی فرصت برای قتل پیامبر(صلی الله علیه) بودیم، تا چنین حقی را نیز بر گردن قریش ثابت کنند<ref> تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 116.</ref>.
از همان روز عمر، ابوبکر و [[ابوعبیده]] جراح مثلثی را تشکیل دادند و سوگند یاد کردند که نگذارند این انتخاب پیامبر (صلی الله علیه) عملی شود. آنها از [[اهل کتاب]] شنیده بودند که پیامبری در مکه [[مبعوث]] خواهد شد که بر شرق و غرب عالم غالب می‌شود. پس با این پندار که پس از پیامبر(صلی الله علیه) به حکومت خواهند رسید، به رسالت آن حضرت [[ایمان]] آوردند و خود را در خدمت پیامبر (صلی الله علیه) قرار دادند و حال که از رسیدن به خلافت مأیوس شده بودند، تصمیم گرفتند آن حضرت را به قتل برسانند تا به قریش اظهار دارند که ما در پی فرصت برای قتل پیامبر (صلی الله علیه) بودیم، تا چنین حقی را نیز بر گردن قریش ثابت کنند<ref> تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 116.</ref>.


بنابراین، وقتی رسول خدا(صلی الله علیه) به محل خطرناک «[[عقبه]]» رسید، شترش را رماندند تا از کوه سقوط کند. جبرئیل به پیامبر(صلی الله علیه) اطلاع داد و آن حضرت به یارانش دستور داد تا احدی قبل از او به عقبه نرود. منافقین این بار تصمیم گرفتند که با استفاده از تاریکی و ناهمواری راه، در پس بلندی پنهان شوند و چهره‌های خود را بپوشانند، تا هرگاه پیامبر(صلی الله علیه) نزدیک شد، دبه‌های پر از شن را از بلندی به زیر بغلطانند. آنها چنین کردند و شتر پیامبر(صلی الله علیه) خواست رم کند و او را بر زمین بزند. جبرئیل نازل شد و آن حضرت را از خطر رهانید<ref>همان.</ref>.
بنابراین، وقتی رسول خدا (صلی الله علیه) به محل خطرناک [[عقبه]] رسید، شترش را رماندند تا از کوه سقوط کند. جبرئیل به پیامبر (صلی الله علیه) اطلاع داد و آن حضرت به یارانش دستور داد تا احدی قبل از او به عقبه نرود. منافقین این بار تصمیم گرفتند که با استفاده از تاریکی و ناهمواری راه، در پس بلندی پنهان شوند و چهره‌های خود را بپوشانند، تا هرگاه پیامبر (صلی الله علیه) نزدیک شد، دبه‌های پر از شن را از بلندی به زیر بغلطانند. آنها چنین کردند و شتر پیامبر (صلی الله علیه) خواست رم کند و او را بر زمین بزند. جبرئیل نازل شد و آن حضرت را از خطر رهانید<ref>همان.</ref>.


== اقدامات پیامبر(صلی الله علیه) ==
== اقدامات پیامبر(صلی الله علیه) ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش