۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== رضا پهلوی در یک نگاه == | == رضا پهلوی در یک نگاه == | ||
رضا شاه پهلوی | رضا شاه پهلوی شاه ایران (از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰) و بنیانگذار دودمان پهلوی بود. سلطنت رضا شاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران حکومت پهلوی بود که با [[انقلاب ایران]] در سال ۱۳۵۷ به پایان رسید<ref>جامعه ایران در دوران رضا شاه - احسان طبری</ref> .<ref>راه توده ـ جامعه ایران در دوران رضا شاه</ref>. | ||
رضا که کودکی یتیم بود دوران خردسالی را در فقر گذراند. از نوجوانی به نظام پیوست و مدارج ترقی را طی نمود. در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹، کودتایی را ترتیب داد. در نتیجه این | رضا که کودکی یتیم بود دوران خردسالی را در فقر گذراند. از نوجوانی به نظام پیوست و مدارج ترقی را طی نمود. در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹، کودتایی را ترتیب داد. در نتیجه این کودتا، نیروهای [[قزاق]] به فرماندهی رضا خان [[تهران]] را اشغال نمودند. | ||
رضا خان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامیها و راهزنیها را از بین برد. در سوم آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان [[احمدشاه قاجار]] به نخستوزیری منصوب شد و ابتدا تلاشی در جهت جمهوری خواهی نمود. ولی در سال ۱۳۰۴ به | رضا خان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامیها و راهزنیها را از بین برد. در سوم آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان [[احمدشاه قاجار]] به نخستوزیری منصوب شد و ابتدا تلاشی در جهت جمهوری خواهی نمود. ولی در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید. وی سرانجام در سال ۱۳۲۰ تحت فشار [[انگلستان]] مجبور به ترک سلطنت گردید و سه سال بعد در ژوهانسبورگ (آفریقای جنوبی) به [[مرگ]] طبیعی درگذشت<ref>نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی، نشر ثالث، ۷۸۶ صفحه، چاپ سوم، ۱۳۸۲، ISBN ۹۶۴-۶۴۰۴-۲۰-۰</ref>. | ||
== القاب == | == القاب == | ||
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شدهاست. در جوانی به نام ناحیهای که از آن برخاسته بود <big>رضا سوادکوهی</big> نامیده میشد. با ورود به نظامیگری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به <big>رضا ماکسیم</big> و بعدها به <big>رضاخان</big> و سپس، با ذکر درجه نظامیاش، به <big>رضاخان میرپنج</big> شناخته شد. | رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شدهاست. در جوانی به نام ناحیهای که از آن برخاسته بود <big>رضا سوادکوهی</big> نامیده میشد. با ورود به نظامیگری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به <big>رضا ماکسیم</big> و بعدها به <big>رضاخان</big> و سپس، با ذکر درجه نظامیاش، به <big>رضاخان میرپنج</big> شناخته شد. | ||
بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دستگرفتن وزارت جنگ و | بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دستگرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را <big>سردار سپه</big> میخواندند. پس از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به <big>رضاشاه پهلوی</big> پیش از این نام خانوادگی در ایران کار نمیرفتهاست و رضا شاه برای اولین بار استفاده از نام خانوادگی را اجباری کرد. <ref>Albrecht Schnabel and Amin Saikal (2003), Democratization in the Middle East: Experiences, Struggles, Challenges, and Modernization. URL pp91</ref> در سال ۱۳۲۸ با تصویب [[مجلس شورای ملی]] به او لقب <big>رضاشاه کبیر</big> داده شد<ref>تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. نشر ناشر. ۱۳۶۳ تهران </ref>. | ||
== آغاز زندگی و نوجوانی == | == آغاز زندگی و نوجوانی == | ||
رضا در ۲۴ [[اسفند]] ۱۲۵۶ هجری خورشیدی در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش داداش بیک، یاور فوج سوادکوه بودهاست و پدران او نیز نظامی و از | رضا در ۲۴ [[اسفند]] ۱۲۵۶ هجری خورشیدی در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش داداش بیک، یاور فوج سوادکوه بودهاست و پدران او نیز نظامی و از ایل پالانی بودهاند<ref> تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. ملکالشعرا بهار. انتشارات امیرکبیر. 1357 جلد اول ص 69</ref>. | ||
مادرش نوشآفرین، اهل [[تهران]] و تا مرگ داداش بیک ساکن آلاشت بود. مرگ پدرش در چهل روزگی وی، موجب شد که نوشآفرین تصمیم به عزیمت به تهران بگیرد. لذا پس از مدتی نوزاد شش ماهه را برداشت و راه تهران را در پیش گرفت. | مادرش نوشآفرین، اهل [[تهران]] و تا مرگ داداش بیک ساکن آلاشت بود. مرگ پدرش در چهل روزگی وی، موجب شد که نوشآفرین تصمیم به عزیمت به تهران بگیرد. لذا پس از مدتی نوزاد شش ماهه را برداشت و راه تهران را در پیش گرفت. | ||
در این سفر رضای نوزاد در راه سخت میان مازندران و تهران به شدت بیمار شد و با رسیدن به گردنه و کاروانسرای گدوک، نوزاد یخ زد و مادر و سایر همسفران وی را مرده پنداشتند. بنابراین او را از مادر جدا نموده و برای | در این سفر رضای نوزاد در راه سخت میان مازندران و تهران به شدت بیمار شد و با رسیدن به گردنه و کاروانسرای گدوک، نوزاد یخ زد و مادر و سایر همسفران وی را مرده پنداشتند. بنابراین او را از مادر جدا نموده و برای دفن در روز بعد، او را در کنار چارپایانشان گذاشتند. گرمای محیط موجب شد تا کودک مجددا جانی بگیرد و اطرافیان را متوجه خود کند<ref>تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. ملکالشعرا بهار. انتشارات امیرکبیر. 1357 جلد اول ص 69</ref>. | ||
این داستان را رضا شاه بارها در دوران پادشاهی و در هنگام ساخت راهآهن شمال برای اطرافیان از جمله محمدعلی فروغی و حسن اسفندیاری نقل نمودهاست. رضا و مادرش در | این داستان را رضا شاه بارها در دوران پادشاهی و در هنگام ساخت راهآهن شمال برای اطرافیان از جمله محمدعلی فروغی و حسن اسفندیاری نقل نمودهاست. رضا و مادرش در محله سنگلج در نداری و تهیدستی زندگی میکردند. مخارج زندگی آنان تا هفت سالگی رضا بر عهده سرهنگ ابوالقاسم آیرملو بود. او در آن زمان بنام ابوالقاسم بیک، خیاط [[قزاقخانه]] بود. و پس از مرگ وی سرتیپ نصراللهخان آیرم زندگی آنان را اداره میکرد<ref>نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، از سوادکوه تا ژوهانسبورگ: زندگی رضاشاه پهلوی، نشر ثالث، ۷۸۶ صفحه، چاپ سوم، ۱۳۸۲، ISBN ۹۶۴-۶۴۰۴-۲۰-۰</ref>. | ||
== در بریگاد قزاق == | == در بریگاد قزاق == | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی [[روسیه]] در [[مشهد]] و پس از چندی به وکیلباشی (ستوان تا سروان)<ref>سی سال با رضا شاه در قزاقخانه و قشون. صادق ادیبی. نشر البرز. 1385 تهران ([[ویژه:منابع کتاب/9644425006|ISBN 964-442-500-6]]) شابک </ref> گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسلهای ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد<ref>خون و نفت، منوچهر فرمانفرمائیان. مترجم مهدی حقیقت خواه. ققنوس 1377 تهران ([[ویژه:منابع کتاب/9643111490|ISBN 964-311-149-0]])</ref>. | سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی [[روسیه]] در [[مشهد]] و پس از چندی به وکیلباشی (ستوان تا سروان)<ref>سی سال با رضا شاه در قزاقخانه و قشون. صادق ادیبی. نشر البرز. 1385 تهران ([[ویژه:منابع کتاب/9644425006|ISBN 964-442-500-6]]) شابک </ref> گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسلهای ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد<ref>خون و نفت، منوچهر فرمانفرمائیان. مترجم مهدی حقیقت خواه. ققنوس 1377 تهران ([[ویژه:منابع کتاب/9643111490|ISBN 964-311-149-0]])</ref>. | ||
در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران | در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و [[ارامنه]] برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به [[زنجان]] و [[اردبیل]] اعزام شد. سپس با درجه یاوری(سرهنگی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) [[همدان]] منصوب شد. | ||
او در این سمت بر علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی [[احمد شاه|احمدشاه]] توسط رضا خان به کودتای اول رضا خان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد<ref>سی سال با رضا شاه در قزاقخانه و قشون. صادق ادیبی. نشر البرز. 1385 تهران ([[ویژه:منابع کتاب/9644425006|ISBN 964-442-500-6]]) شابک</ref>. | او در این سمت بر علیه فرمانده بریگاد یعنی سرهنگ کلرژه کودتایی را به فرماندهی استاروسلسکی، معاون وی با موفقیت اجرا نمود. اجرای این کودتا با هماهنگی [[احمد شاه|احمدشاه]] توسط رضا خان به کودتای اول رضا خان نیز معروف است. در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق در ایران شد<ref>سی سال با رضا شاه در قزاقخانه و قشون. صادق ادیبی. نشر البرز. 1385 تهران ([[ویژه:منابع کتاب/9644425006|ISBN 964-442-500-6]]) شابک</ref>. |