confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۷: | خط ۷: | ||
== زمینه بروز غزوه حنین == | == زمینه بروز غزوه حنین == | ||
پس از فتح «مکه» در [[ماه رمضان]] سال هشتم هجری، دو قبیله بزرگ «هوازن» و «ثقیف» که به ترتیب در منطقه «حنین» و «طائف» زندگی میکردند، احتمال دادند که [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] به سراغ آنها برود. به همین سبب در آخر ماه «رمضان» یا اوایل [[ماه شوال]] سال هشتم هجرت بود که بزرگان هر دو طایفه نزد | پس از فتح «مکه» در [[ماه رمضان]] سال هشتم هجری، دو قبیله بزرگ «هوازن» و «ثقیف» که به ترتیب در منطقه «حنین» و «طائف» زندگی میکردند، احتمال دادند که [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] به سراغ آنها برود. به همین سبب در آخر ماه «رمضان» یا اوایل [[ماه شوال]] سال هشتم هجرت بود که بزرگان هر دو طایفه نزد [[مالک بن عوف]] جمع شدند و پس از مشورت گفتند: صلاح در این است که ما پیشدستی کنیم، به جنگ مسلمانان برویم و آنها را شکست دهیم؛ چون مسلمانان تاکنون با کسانی جنگیدهاند که فنون جنگ را نمیدانستند؛ ولی ما با فنون نبرد آشناییم و آنها را شکست خواهیم داد. | ||
به همین منظور چهار هزار نفر از قبیله «ثقیف» و بنی سعد<ref> بنی سعد همان قبیله ای بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)سنین کودکی خود را در میان آنها گذرانده و حلیمه سعدیه حدود پنج سال افتخار دایگی آن حضرت را در آن قبیله به عهده گرفته بود.</ref> آماده شدند و به هوازن پیوستند و گروههایی هم از قبیلههای «بنی نصر»، «بنی جُشَم»، «بنی غیلان» و اعراب دیگر به آنان پیوستند. حدود سی هزار نفر جمع شدند و فرماندهی «مالک بن عوف» را پذیرفتند. وی جوانی مغرور بود و بیش از سی سال نداشت. او دستور داد که لشکریان؛ اموال، زنان و فرزندان خود را نیز همراه ببرند تا از میدان جنگ فرار نکنند. | به همین منظور چهار هزار نفر از قبیله «ثقیف» و بنی سعد<ref> بنی سعد همان قبیله ای بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)سنین کودکی خود را در میان آنها گذرانده و حلیمه سعدیه حدود پنج سال افتخار دایگی آن حضرت را در آن قبیله به عهده گرفته بود.</ref>. آماده شدند و به هوازن پیوستند و گروههایی هم از قبیلههای «بنی نصر»، «بنی جُشَم»، «بنی غیلان» و اعراب دیگر به آنان پیوستند. حدود سی هزار نفر جمع شدند و فرماندهی «مالک بن عوف» را پذیرفتند. وی جوانی مغرور بود و بیش از سی سال نداشت. او دستور داد که لشکریان؛ اموال، زنان و فرزندان خود را نیز همراه ببرند تا از میدان جنگ فرار نکنند. | ||
آنان بدین ترتیب حرکت کردند تا به سرزمین اوطاس<ref> اوطاس، نام جایی است در سه منزلی مکه.</ref> رسیدند. وی در آنجا نصیحت پیرمرد باتجربه نابینا، رئیس قبیله «جُشَم»، به نام «درید بن صمّه» را نیز در همراه نبردن زن و فرزند نپذیرفت و گفت: «تو پیر شدهای و عقلت فرتوت شده است.» سپس گفت: «ای گروه هوازن! یا از من اطاعت کنید یا شکمم را به نوک شمشیر میگذارم و فشار میدهم تا از پشتم درآید!» همه گفتند: «اطاعتت میکنیم.» | آنان بدین ترتیب حرکت کردند تا به سرزمین اوطاس<ref> اوطاس، نام جایی است در سه منزلی مکه.</ref> رسیدند. وی در آنجا نصیحت پیرمرد باتجربه نابینا، رئیس قبیله «جُشَم»، به نام «درید بن صمّه» را نیز در همراه نبردن زن و فرزند نپذیرفت و گفت: «تو پیر شدهای و عقلت فرتوت شده است.» سپس گفت: «ای گروه هوازن! یا از من اطاعت کنید یا شکمم را به نوک شمشیر میگذارم و فشار میدهم تا از پشتم درآید!» همه گفتند: «اطاعتت میکنیم.» | ||
سپس به لشکر خود دستور داد: «غلاف شمشیرها را بشکنند (کنایه از اینکه این شمشیر دیگر به غلاف نخواهد رفت تا اینکه دشمن را از پا درآورد) و به سوی «حنین» بروند و در آنجا در شکاف کوهها و درّهها و لابهلای درختان کمین کنند تا وقتی لشکر اسلام به آنجا رسید، از هر طرف حمله کرده، آنها را غافلگیر سازند.» | سپس به لشکر خود دستور داد: «غلاف شمشیرها را بشکنند (کنایه از اینکه این شمشیر دیگر به غلاف نخواهد رفت تا اینکه دشمن را از پا درآورد) و به سوی «حنین» بروند و در آنجا در شکاف کوهها و درّهها و لابهلای درختان کمین کنند تا وقتی لشکر اسلام به آنجا رسید، از هر طرف حمله کرده، آنها را غافلگیر سازند.» | ||
== حرکت لشکر اسلام به سوی حنین == | == حرکت لشکر اسلام به سوی حنین == |