پرش به محتوا

حنین: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۸۶: خط ۸۶:


== رخ‌دادهای پس از جنگ ==
== رخ‌دادهای پس از جنگ ==
پس از پیروزی لشکر اسلام در جنگ حنین، جریان‌هایی واقع شده است؛ از قبیل: تعقیب دشمن و محاصره «قلعه طائف»، برخورد کریمانه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با اسیران به خصوص با خویشاوندان [[حلیمه سعدیه]]، مادر رضاعی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، مسلمان شدن «مالک بن عوف» و افراد دیگر، کیفیت تقسیم غنایم، برگشت حضرت به مکه و انجام مناسک [[عمره مفرده]]، بازگشت به مدینه در اواخر [[ماه ذی القعده]] و… که تمام اینها آموزنده و عبرت‌انگیز است؛   
پس از پیروزی لشکر اسلام در جنگ حنین، جریان‌هایی واقع شده است؛ از قبیل: تعقیب دشمن و محاصره «قلعه طائف»، برخورد کریمانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با اسیران به خصوص با خویشاوندان [[حلیمه سعدیه]]، مادر رضاعی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، مسلمان شدن «مالک بن عوف» و افراد دیگر، کیفیت تقسیم غنایم، برگشت حضرت به مکه و انجام مناسک [[عمره مفرده]]، بازگشت به مدینه در اواخر [[ماه ذی القعده]] و… که تمام این‌ها آموزنده و عبرت‌انگیز است؛   


[[علامه مجلسی]](رحمه الله) به نقل از «امالی» [[شیخ طوسی]]، از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده است: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از پیروزی در حنین به حرکتِ خود ادامه داد تا به «طائف» رسید و اهل آن را(که در قلعه محکم، جمع شده بود) محاصره کرد، پس از چند روز، آنها از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند که محاصره را بشکند تا اینکه نمایندگان آنان بیایند و با حضرت مذاکره کنند. حضرت محاصره را شکست و به مکه برگشت و منتظر ماند تا نمایندگان «طائف» آمدند و گفتند: تمام قوم ما مسلمان می‌شوند و همه احکام اسلام را قبول دارند، جز [[نماز]] و [[زكات|زکات]] را که اقوام ما زیر بار آن نمی‌روند!
[[علامه مجلسی]](رحمه الله) به نقل از «امالی» [[شیخ طوسی]]، از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده است: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از پیروزی در حنین به حرکتِ خود ادامه داد تا به «طائف» رسید و اهل آن را(که در قلعه محکم، جمع شده بود) محاصره کرد، پس از چند روز، آنها از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند که محاصره را بشکند تا اینکه نمایندگان آنان بیایند و با حضرت مذاکره کنند. حضرت محاصره را شکست و به مکه برگشت و منتظر ماند تا نمایندگان «طائف» آمدند و گفتند: تمام قوم ما مسلمان می‌شوند و همه احکام اسلام را قبول دارند، جز [[نماز]] و [[زكات|زکات]] را که اقوام ما زیر بار آن نمی‌روند!


رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ آنها فرمود: «اِنَّهُ لاخَیرَفیِ دِینٍ لارُکُوعَ فِیهِ وَ لا سُجُود؛ دینی که در آن [[ركوع|رکوع]] و [[سجده|سجود]] نباشد، خیری ندارد.»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ آنها فرمود: «اِنَّهُ لاخَیرَفیِ دِینٍ لارُکُوعَ فِیهِ وَ لا سُجُود؛ دینی که در آن [[ركوع|رکوع]] و [[سجده|سجود]] نباشد، خیری ندارد.»
و فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست، یا باید قوم شما نماز را اقامه کنند و زکات دهند یا اینکه مردی را که مثل نفس من است به سوی آنان می‌فرستم که گردن رزمندگانتان را می‌زند و زنان و فرزندانتان را اسیر می‌کند. در اینجا دست علی(علیه‌السلام) را گرفت، بلند کرد و فرمود: او، همین مرد است.
و فرمود: [[قسم|سوگند]] به خدایی که جانم در دست قدرت اوست، یا باید قوم شما نماز را اقامه کنند و زکات دهند یا اینکه مردی را که مثل نفس من است به سوی آنان می‌فرستم که گردن رزمندگانتان را می‌زند و زنان و فرزندانتان را اسیر می‌کند. در اینجا دست علی(علیه‌السلام) را گرفت، بلند کرد و فرمود: او، همین مرد است.
نمایندگان به «طائف» برگشتند و هر چه از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده بودند، به اقوام خود رساندند. آنان هم نماز و تمام شرایط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول کردند.
نمایندگان به «طائف» برگشتند و هر چه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده بودند، به اقوام خود رساندند. آنان هم نماز و تمام شرایط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول کردند.


سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اهل هیچ مملکتی و هیچ قومی از من نافرمانی نکردند؛ مگر اینکه تیر خدا را به سوی آنان انداخته‌ام. گفتند: منظورتان از تیر خدا چیست؟ فرمود: منظورم علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) است که او را به هیچ سریّه‌ای نفرستادم؛ مگر اینکه دیدم [[جبرئیل]] از طرف راست و [[میكائیل|میکائیل]] از طرف چپ و یک فرشته دیگر از پیش رو، وی را همراهی می‌کردند و ابری بر بالای سرش سایه می‌افکند تا اینکه خداوند، پیروزی را به حبیب من(علی(علیه‌السلام)) عطا فرمود.
سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اهل هیچ مملکتی و هیچ قومی از من نافرمانی نکردند؛ مگر اینکه تیر خدا را به سوی آنان انداخته‌ام. گفتند: منظورتان از تیر خدا چیست؟ فرمود: منظورم علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) است که او را به هیچ سریّه‌ای نفرستادم؛ مگر اینکه دیدم [[جبرئیل]] از طرف راست و [[میكائیل|میکائیل]] از طرف چپ و یک فرشته دیگر از پیش رو، وی را همراهی می‌کردند و ابری بر بالای سرش سایه می‌افکند تا اینکه خداوند، پیروزی را به حبیب من(علی (علیه‌السلام)) عطا فرمود.
درباره تاریخ این واقعه، گرچه تمامی مورخان متفقند که در [[ماه شوال]] سال هشتم قمری واقع گردیده است، ولی درباره روز این واقعه، اتفاق چندانی ندارند.
درباره تاریخ این واقعه، گرچه تمامی مورخان متفقند که در [[ماه شوال]] سال هشتم قمری واقع گردیده است، ولی درباره روز این واقعه، اتفاق چندانی ندارند.
[[شیخ عباس قمی]]، در کتاب وقایع الایام از قول [[شیخ بهائی]]، تاریخ وقوع غزوه حنین را سوم شوال گفته است ولی [[واقدی]]، نویسنده کتاب «المغازی» ابتدای حرکت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از [[مكه |مکه معظمه]] را ششم شوال و وقوع نبرد را در دهم شوال ذکر کرد. عده‌ای نیز، نخستین روز ماه شوال را تاریخ وقوع جنگ حنین می‌دانند.  
[[شیخ عباس قمی]]، در [[کتاب وقایع الایام]] از قول [[شیخ بهائی]]، تاریخ وقوع غزوه حنین را سوم شوال گفته است ولی [[واقدی]]، نویسنده کتاب «المغازی» ابتدای حرکت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از [[مكه |مکه معظمه]] را ششم شوال و وقوع نبرد را در دهم شوال ذکر کرد. عده‌ای نیز، نخستین روز ماه شوال را تاریخ وقوع جنگ حنین می‌دانند.


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش