پرش به محتوا

مصعب بن عمیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴: خط ۲۴:


== آشکار شدن ایمان مصعب ==
== آشکار شدن ایمان مصعب ==
مصعب به خوبی می‌دانست اگر ایمان خود را آشکار سازد، افراد بسیاری به ویژه خانواده‌اش با وی مخالفت خواهند کرد و حتی او را از پیوستن به یاران [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] و رسیدن به خدمت آن حضرت باز می‌دارند. از این روی می‌کوشید کسی از ایمان او به پیامبر اسلام با خبر نشود.  
مصعب به خوبی می‌دانست اگر ایمان خود را آشکار سازد، افراد بسیاری به ویژه خانواده‌اش با وی مخالفت خواهند کرد و حتی او را از پیوستن به یاران [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] و رسیدن به خدمت آن حضرت باز می‌دارند. از این روی می‌کوشید کسی از ایمان او به پیامبر اسلام با خبر نشود.  
همیشه مراقب بود کسی از رفتن او به خانه [[ارقم]] یا دیدارهایش با رسول خدا(صلی الله علیه) و ادای [[عبادت]]<nowiki/>‌هایش آگاه نشود. با این حال روزی یکی از بستگانش به نام «عثمان بن طلحه» وی را در حال [[نماز]] خواندن دید. این خبر به سرعت در سرتاسر [[مکه]] پیچید و مردم از شنیدن این خبر بسیار در شگفت شدند. بستگان او به ویژه مادرش نیز سخت برآشفتند و به کارش اعتراض کردند.  
همیشه مراقب بود کسی از رفتن او به خانه [[ارقم]] یا دیدارهایش با رسول خدا (صلی الله علیه) و ادای [[عبادت]]<nowiki/>‌هایش آگاه نشود. با این حال روزی یکی از بستگانش به نام «عثمان بن طلحه» وی را در حال [[نماز]] خواندن دید. این خبر به سرعت در سرتاسر [[مکه]] پیچید و مردم از شنیدن این خبر بسیار در شگفت شدند. بستگان او به ویژه مادرش نیز سخت برآشفتند و به کارش اعتراض کردند.  
مصعب با اینکه از فاش شدن رازش ناراحت بود، پس از بررسی جنبه‌های کار به این نتیجه رسید که باید بدون هیچ گونه هراس با شجاعت از ایمان خویش دفاع کند. بنابراین پس از آن روبه رو شدن با اعتراض خویشاوندان، به ویژه مادرش، با کمال شجاعت خطاب به آنان آیه‌هایی را از [[قرآن]] تلاوت کرد. مادر مصعب پس از شنیدن آیه‌های قرآن خواست وی را خاموش کند، ولی خود او نیز از سخنان پسرش متأثر شد و نتوانست این کار را انجام دهد. با وجود این تصمیم گرفت وی را برای کنار گذاشتن خدایش به گونه‌ای دیگر گوشمالی دهد. می‌گویند مادر مصعب او را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش زندانی کرد تا از ارتباط او با پیامبر خدا و پیروانش جلوگیری کند.  
مصعب با اینکه از فاش شدن رازش ناراحت بود، پس از بررسی جنبه‌های کار به این نتیجه رسید که باید بدون هیچ گونه هراس با شجاعت از ایمان خویش دفاع کند. بنابراین پس از آن روبه رو شدن با اعتراض خویشاوندان، به ویژه مادرش، با کمال شجاعت خطاب به آنان آیه‌هایی را از [[قرآن]] تلاوت کرد. مادر مصعب پس از شنیدن آیه‌های قرآن خواست وی را خاموش کند، ولی خود او نیز از سخنان پسرش متأثر شد و نتوانست این کار را انجام دهد. با وجود این تصمیم گرفت وی را برای کنار گذاشتن خدایش به گونه‌ای دیگر گوشمالی دهد. می‌گویند مادر مصعب او را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش زندانی کرد تا از ارتباط او با پیامبر خدا و پیروانش جلوگیری کند.


== ناراحتی بزرگان مکه از ایمان مصعب ==
== ناراحتی بزرگان مکه از ایمان مصعب ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲

ویرایش