confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
برای اینکه مادرش در رختخواب راحت استراحت کند، پیش از مادر دست بر رختخواب میکشید و گاهی خود بر آن میخوابید تا مبادا چیزی بدن مادر را آزار دهد<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>. روزی خانواده ای نزد زیاد آمدند و از فردی شکایت کردند که یکی از ما را کشته است، اولیاء قاتل گفتند: البته مقتول نبطی است و قاتل عربی و هیچ عربی به خاطر نبطی [[قصاص]] نمیشود!! زیاد گفت: البته دیهاش را بپردازند. بستگان مقتول گفتند: ما نیازی به [[دیه]] نداریم فکر میکردیم همه مردم مساوی هستند! حجر بن عدی برخواست وگفت: با این حکم و سخن کتاب خدا و سنت پیامبرش را تعطیل کردید. تا زمانی که جان دارم شمشیر میزنم تا اینکه بمیرم و اسلام عزیز گردد. به خدا سوگند آرام نمیگیرم تا اینکه چاقو زیر گلوی قاتل قرار گیرد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>. | برای اینکه مادرش در رختخواب راحت استراحت کند، پیش از مادر دست بر رختخواب میکشید و گاهی خود بر آن میخوابید تا مبادا چیزی بدن مادر را آزار دهد<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>. روزی خانواده ای نزد زیاد آمدند و از فردی شکایت کردند که یکی از ما را کشته است، اولیاء قاتل گفتند: البته مقتول نبطی است و قاتل عربی و هیچ عربی به خاطر نبطی [[قصاص]] نمیشود!! زیاد گفت: البته دیهاش را بپردازند. بستگان مقتول گفتند: ما نیازی به [[دیه]] نداریم فکر میکردیم همه مردم مساوی هستند! حجر بن عدی برخواست وگفت: با این حکم و سخن کتاب خدا و سنت پیامبرش را تعطیل کردید. تا زمانی که جان دارم شمشیر میزنم تا اینکه بمیرم و اسلام عزیز گردد. به خدا سوگند آرام نمیگیرم تا اینکه چاقو زیر گلوی قاتل قرار گیرد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>. | ||
[[امام حسین (علیهالسلام)]] طی نامه توبیخآمیزی به معاویه مینویسد: | [[امام حسین |امام حسین (علیهالسلام)]] طی نامه توبیخآمیزی به معاویه مینویسد: | ||
«ألست قاتل حجر بن عدی اخی کنده و اصحابه الصالحین المطیعین العابدین، کانوا ینکرون الظلم و یستعظمون المنکر و البدع و یؤثرون حکم الکتاب و لا یخافون فی الله لومه لاثم و قتلتهم ظلماً و عدواناً. ...» | «ألست قاتل حجر بن عدی اخی کنده و اصحابه الصالحین المطیعین العابدین، کانوا ینکرون الظلم و یستعظمون المنکر و البدع و یؤثرون حکم الکتاب و لا یخافون فی الله لومه لاثم و قتلتهم ظلماً و عدواناً. ...» |