confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== سنت در دیدگاه شیعه == | == سنت در دیدگاه شیعه == | ||
شیعه، امامان دوازدهگانه و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را مستند به برخی از آیات قرآن مجید مثل آیه ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ﴾ <ref>(النساء: ۵۹)</ref> و آیه تطهیر، آیه ولایت و... و نیز احادیث متواتر پیامبر اسلام، مثل: حدیث ثقلین، حدیث جابر و ... معصوم میدانند و قول و فعل و تقریر آنان را تفسیر و تبیین و تفریع سنت نبوی شمرده و آن را حجت میشمارند، حدیث متواتر ثقلین که در کتاب «حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت:» نوشته احمد ماحوزی، از بیش از بیست و پنج نفر از صحابه از پیامبر اکرم)( | شیعه، امامان دوازدهگانه و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را مستند به برخی از آیات قرآن مجید مثل آیه ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ﴾ <ref>(النساء: ۵۹)</ref> و آیه تطهیر، آیه ولایت و... و نیز احادیث متواتر پیامبر اسلام، مثل: حدیث ثقلین، حدیث جابر و ... معصوم میدانند و قول و فعل و تقریر آنان را تفسیر و تبیین و تفریع سنت نبوی شمرده و آن را حجت میشمارند، حدیث متواتر ثقلین که در کتاب «حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت:» نوشته احمد ماحوزی، از بیش از بیست و پنج نفر از صحابه از پیامبر اکرم)(صلیالله علیه وآله وسلّم) مثل: امام علی (علیهالسلام)، ابوذر غفاری، ابو سعید خدری، زید بن ارقم، زید بن ثابت، جابر بن عبدالله، حذیفه بن أسید و حتی ابوهریره نقل شده است<ref>نسائی، السنن الکبری، ج۵، ص۴۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۸۶؛ ترمذی، سنن الترمذی، ح ۳۸۷۶؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۱۰؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۷۱؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۵، صص ۱۸۳ و ۱۸۹؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۶۶؛ ترمذی، صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶؛ طبرانی، المعجم الاوسط، ج۵، ص۸۹؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۸۰؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، صص ۱۳، ۱۷، ۲۶ و ۵۹؛ العقیلی، ضعفاء الکبیر، ج۴، ص۳۶۲؛ البزار، البحر الزخار، ص۸۸، ح ۸۶۴؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۴، ص۷۷، ح ۳۷۹۸۱؛ دارقطنی، المؤتلف و المختلف، ج۲، ص۱۰۴۶؛ الهیثمی، کشف الاستار، ج۳، ص۲۲۳، ح ۲۶۱۷؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج۳، ص۲۱۹، ش ۲۹۰۷؛ البانی، ظلال الجنة، ح ۱۴۶۵؛ ینابیع المودة قندوزی، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷ و عسقلانی، ابنحجر، الاصابه، ج۷، ص۲۷۴-۲۴۵.</ref> | ||
در نهایت میتوان گفت در بین شیعیان سنت به قول و فعل و تقریر معصوم (علیهالسّلام) اطلاق میشود. <ref>مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، قم، بوستان کتاب، ۱۴۱۵ه ق، ج۲، ص۶۳. <br> | در نهایت میتوان گفت در بین شیعیان سنت به قول و فعل و تقریر معصوم (علیهالسّلام) اطلاق میشود. <ref>مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، قم، بوستان کتاب، ۱۴۱۵ه ق، ج۲، ص۶۳. <br> | ||
</ref><br> | </ref><br> | ||
در حدیثی از حضرت امام علی (علیهالسلام): در تعریف سنت آمده است که: | |||
در حدیثی از حضرت امام علی ( | اَلسُّنَّة - و اللّه - سُنَّةُ مُحمِّدٍ(صلیالله علیه وآله وسلّم) وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَة - وَ اللّه - مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ کَثُروا. <ref>(کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج۲، ص ۹۶۴)</ref> | ||
اَلسُّنَّة - و اللّه - سُنَّةُ مُحمِّدٍ | به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم) است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم، جماعت، همدست شدن با اهل حق است هرچند اندک باشند و تفرقه، همدستی با اهل باطل است هرچند بسیار باشند. | ||
به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد ( | |||
== سنت در اصطلاح اهل تسنن == | == سنت در اصطلاح اهل تسنن == | ||
اهلسنت هم مدعی هستند که فقهشان را از رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم اخذ کردند نه از خلفای اربعه و یا ائمه چهارگانه، لذا صحابه و ائمه چهارگانه، علما و مجتهدین امت بودند که بر اساس اقوال و افعال رسولالله مسائل فقهی را پایهگذاری و تدوین کردند و در هیچ موردی این مجتهدین دیدگاهی از جانب خود وضع نکردهاند مگر اینکه آنجا سخنی از پیامبر یا فعلی از پیامبر خدا وجود داشته است، بهاینترتیب پیروی از فقه تدوین شده آنها پیروی از آن حضرت صلیالله علیه و آله و سلم بهحساب میآید، و اگر چنانچه یکی از امامان چهارگانه اهلسنت موردی را برخلاف سنت رسولالله وضع کرده باشند، بهاتفاق علمای اهلسنت قابل پذیرش نمیباشد چرا که اصل دین اتباع از رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم است. | اهلسنت هم مدعی هستند که فقهشان را از رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) اخذ کردند نه از خلفای اربعه و یا ائمه چهارگانه، لذا صحابه و ائمه چهارگانه، علما و مجتهدین امت بودند که بر اساس اقوال و افعال رسولالله مسائل فقهی را پایهگذاری و تدوین کردند و در هیچ موردی این مجتهدین دیدگاهی از جانب خود وضع نکردهاند مگر اینکه آنجا سخنی از پیامبر یا فعلی از پیامبر خدا وجود داشته است، بهاینترتیب پیروی از فقه تدوین شده آنها پیروی از آن حضرت صلیالله علیه و آله و سلم بهحساب میآید، و اگر چنانچه یکی از امامان چهارگانه اهلسنت موردی را برخلاف سنت رسولالله وضع کرده باشند، بهاتفاق علمای اهلسنت قابل پذیرش نمیباشد چرا که اصل دین اتباع از رسولالله (صلیالله علیه و آله و سلم) است. | ||
البته برخی از علمای اهلسنت، سنت صحابه را نیز همچون سنت پیامبر حجت دانستهاند | البته برخی از علمای اهلسنت، سنت صحابه را نیز همچون سنت پیامبر حجت دانستهاند<ref>(ر. ک شاطبی در الموافقات، ج ۴، ص ۷۴.)</ref> و برخی از اهل سنت معتقدند هر کس اطلاق نام صحابی بر او صحیح باشد، عادل است.<ref>الاصابة فی تمییز الصحابة، ج ۱، ص ۱۶۲</ref><br>. | ||
== سنت در ادبیات تقریبی == | == سنت در ادبیات تقریبی == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
سنت به معنای قول و فعل و تقریر پیامبر اطلاق میشود مقبول و متّبع همه مسلمانان است ولی مسلمانان در راه بهدستآوردن سنت واقعی پیامبر و نیز کسانی که علاوه بر پیامبر معصوم یا عادل هستند و سنت آنها میتواند مورد اتباع قرار گیرد، وفاق ندارند.<br> | سنت به معنای قول و فعل و تقریر پیامبر اطلاق میشود مقبول و متّبع همه مسلمانان است ولی مسلمانان در راه بهدستآوردن سنت واقعی پیامبر و نیز کسانی که علاوه بر پیامبر معصوم یا عادل هستند و سنت آنها میتواند مورد اتباع قرار گیرد، وفاق ندارند.<br> | ||
سنت در روایات معصومین علیهمالسلام به دو معنا بهکاررفته است:<br> | سنت در روایات معصومین (علیهمالسلام) به دو معنا بهکاررفته است:<br> | ||
الف) آنچه را پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله (علاوه بر قرآن) از جانب خداوند آورده است تا بیانگر راه و روش زندگی بهتر باشد. سنت در این کاربرد معنای گستردهای دارد، و همۀ احکام دین - اعم از احکام تکلیفی و وضعی - را شامل میشود. در مقابل این سنت بدعت قرار دارد. <br> | الف) آنچه را پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) (علاوه بر قرآن) از جانب خداوند آورده است تا بیانگر راه و روش زندگی بهتر باشد. سنت در این کاربرد معنای گستردهای دارد، و همۀ احکام دین - اعم از احکام تکلیفی و وضعی - را شامل میشود. در مقابل این سنت بدعت قرار دارد. <br> | ||
ب) کاربرد دیگر سنت در روایات به معنای مستحب و مندوب است. معنای دوم سنت نیز در روایات کاربرد فراوان دارد؛ مثلاً در روایات میخوانیم: | ب) کاربرد دیگر سنت در روایات به معنای مستحب و مندوب است. معنای دوم سنت نیز در روایات کاربرد فراوان دارد؛ مثلاً در روایات میخوانیم: | ||
مسواک کردن از سنت است و دهان را پاک میکند: السواک هو من السنة، و مطهّرة للفم؛ <ref>اصول کافی، ص ج 4، کتاب فضل العلم، باب الرد الی الکتاب و السنة</ref> | مسواک کردن از سنت است و دهان را پاک میکند: السواک هو من السنة، و مطهّرة للفم؛ <ref>اصول کافی، ص ج 4، کتاب فضل العلم، باب الرد الی الکتاب و السنة</ref> | ||
امام صادق | امام صادق (علیهالسلام) ختنه فرزند ذکور را از سنت شمرده است: خِتَانُ الْغُلَامِ مِنَ السُّنَّةِ. <ref>الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج6؛ ص37</ref>به همین مناسبت در زبان فارسی به ختنه و ختنهسوران هم سنت گفته میشود. | ||
و نیز: از سنت است که بر محمد و اهلبیت او در هر جمعه هزار بار صلوات بفرستی: من السنة أن تصلّی علی محّمد و أهل بیته فی کلّ جمعة الف مرّة <ref>وسائل الشیعه، ج 1، ص 347.<br></ref> | و نیز: از سنت است که بر محمد و اهلبیت او در هر جمعه هزار بار صلوات بفرستی: من السنة أن تصلّی علی محّمد و أهل بیته فی کلّ جمعة الف مرّة <ref>وسائل الشیعه، ج 1، ص 347.<br></ref> | ||