۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زمینة' به 'زمینه') |
جز (جایگزینی متن - 'مسئلة' به 'مسئله') |
||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
به غیر از نیروهای شمال، بقیة نیروها تحت فرماندهی مشترک، با عنوان نیروهای لبنانی بودند. فرماندهی این گروه بر عهدۀ [[بشیر جمیل]] یکی از پسران پییر جمیل و نمایندة پارلمان بود. او در سال ۱۹۸۲ میلادی کشته شد. | به غیر از نیروهای شمال، بقیة نیروها تحت فرماندهی مشترک، با عنوان نیروهای لبنانی بودند. فرماندهی این گروه بر عهدۀ [[بشیر جمیل]] یکی از پسران پییر جمیل و نمایندة پارلمان بود. او در سال ۱۹۸۲ میلادی کشته شد. | ||
احزاب مسلمان چپگرا: حزب سوسیالیست ترقیخواه به رهبری کمال جنبلاط. کمال جنبلاط رهبر درزیها و سوسیالیست بود و از اتحادیه شوروی نشان لنین دریافت کرده بود. اعضای حزب سوسیالیست ترقیخواه درزی بودند. این حزب عملاً نه سوسیالیست بود و نه ترقیخواه، زیرا خانواده جنبلاط از فئودالهای قدیمی هستند و علت رهبری جنبلاط بر درزیها | احزاب مسلمان چپگرا: حزب سوسیالیست ترقیخواه به رهبری کمال جنبلاط. کمال جنبلاط رهبر درزیها و سوسیالیست بود و از اتحادیه شوروی نشان لنین دریافت کرده بود. اعضای حزب سوسیالیست ترقیخواه درزی بودند. این حزب عملاً نه سوسیالیست بود و نه ترقیخواه، زیرا خانواده جنبلاط از فئودالهای قدیمی هستند و علت رهبری جنبلاط بر درزیها مسئله زمینداری و فئودال بودنشان بود. | ||
باید توجه داشت که در لبنان احزابی رشد خواهند کرد که خود را وابسته و نمایندة فرقه مذهبی بدانند، نه اینکه حزبی ایدولوژیک و مکتبی باشند. | باید توجه داشت که در لبنان احزابی رشد خواهند کرد که خود را وابسته و نمایندة فرقه مذهبی بدانند، نه اینکه حزبی ایدولوژیک و مکتبی باشند. | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
پییر جمیل، رهبر فالانژیستها، و کمیل شمعون، رهبر حزب احرار، از میان مسیحیان و کمال جنبلاط، رئیس حزب سوسیالیست ترقیخواه و رئیس جبهه ملی از میان مسلمانها و مجموعة احزاب چپ، به هیچ وجه حاضر به پایان جنگ نبودند. | پییر جمیل، رهبر فالانژیستها، و کمیل شمعون، رهبر حزب احرار، از میان مسیحیان و کمال جنبلاط، رئیس حزب سوسیالیست ترقیخواه و رئیس جبهه ملی از میان مسلمانها و مجموعة احزاب چپ، به هیچ وجه حاضر به پایان جنگ نبودند. | ||
از رفتار مسیحیها کاملاً روشن بود که قصد دارند مناطق خود را از مسلمانان و فلسطینیها و چپگرایان جدا کنند و عملاً در مرحلهای نیز به این خواسته رسیدند. رفتهرفته، ارتش لبنان که قاعدتاً باید بیطرف میبود، تجزیه شد و بعضی از شخصیتها، که بسیاری از آنها مسیحی بودند، به سمت ملیشیاهای مسیحی و شخصیتهای مسلمان نیز به سمت نیروهای چپگرا رفتند. اختلاف دیدگاه این دو گروه در عربی یا غیرعربی بودن لبنان بود. مسیحیها نمیپذیرفتند که لبنان کشوری عربی باشد و مسلمانان نیز معتقد بودند که لبنان عربی است و باید ملتزم به آرمانهای عرب و در رأس آنها | از رفتار مسیحیها کاملاً روشن بود که قصد دارند مناطق خود را از مسلمانان و فلسطینیها و چپگرایان جدا کنند و عملاً در مرحلهای نیز به این خواسته رسیدند. رفتهرفته، ارتش لبنان که قاعدتاً باید بیطرف میبود، تجزیه شد و بعضی از شخصیتها، که بسیاری از آنها مسیحی بودند، به سمت ملیشیاهای مسیحی و شخصیتهای مسلمان نیز به سمت نیروهای چپگرا رفتند. اختلاف دیدگاه این دو گروه در عربی یا غیرعربی بودن لبنان بود. مسیحیها نمیپذیرفتند که لبنان کشوری عربی باشد و مسلمانان نیز معتقد بودند که لبنان عربی است و باید ملتزم به آرمانهای عرب و در رأس آنها مسئله فلسطین باشد. | ||
هنگام تشکیل کشور لبنان بزرگ توافق شده بود که مسلمانان خواستار پیوستن و وحدت با سوریه نشوند و لبنان را میهن خود بپذیرند و مسیحیها نیز با مسلمانان زندگی کنند و غرب و مشخصاً فرانسه را در امور داخلی لبنان دخالت ندهند. مسیحیها معتقد بودند که فینیقی و لبنانی هستند و نسبتی با جهان عرب ندارند. ولی مسلمانها معتقد بودند که عرب هستند و لبنان کشوری عربی است و باید به آرمانهای عرب پایبند باشد. بنابراین، تعدادی از واحدهای ارتش جدا شدند و خود را ارتش عربی لبنان خواندند و ستوانی به نام احمد خطیب با حمایت و پشتوانه یاسر عرفات و سازمان فتح اعلام استقلال کرد. از سوی دیگر، تعداد دیگری از واحدهای ارتش به سمت ملیشیاهای مسیحی رفتند. به این ترتیب، جنگ کاملاً مغلوبه شد و دانشگاهها عملاً تعطیل شدند. بعضی از دانشکدهها که در یک منطقه قرار داشتند، در منطقة طرف مقابل شعبة دیگری ایجاد کردند. تلویزیون دولتی لبنان نیز دو شبکه داشت که یک شبکۀ آن در بخش غربی بیروت و شبکۀ دیگر در بخش شرقی و در منطقه حازمیه قرار داشت. اخبار یکی از آنها را مسلمانان و اخبار شبکۀ دیگر را مسیحیها پخش میکردند. این دو شبکه مدام در حال حمله به یکدیگر بودند. | هنگام تشکیل کشور لبنان بزرگ توافق شده بود که مسلمانان خواستار پیوستن و وحدت با سوریه نشوند و لبنان را میهن خود بپذیرند و مسیحیها نیز با مسلمانان زندگی کنند و غرب و مشخصاً فرانسه را در امور داخلی لبنان دخالت ندهند. مسیحیها معتقد بودند که فینیقی و لبنانی هستند و نسبتی با جهان عرب ندارند. ولی مسلمانها معتقد بودند که عرب هستند و لبنان کشوری عربی است و باید به آرمانهای عرب پایبند باشد. بنابراین، تعدادی از واحدهای ارتش جدا شدند و خود را ارتش عربی لبنان خواندند و ستوانی به نام احمد خطیب با حمایت و پشتوانه یاسر عرفات و سازمان فتح اعلام استقلال کرد. از سوی دیگر، تعداد دیگری از واحدهای ارتش به سمت ملیشیاهای مسیحی رفتند. به این ترتیب، جنگ کاملاً مغلوبه شد و دانشگاهها عملاً تعطیل شدند. بعضی از دانشکدهها که در یک منطقه قرار داشتند، در منطقة طرف مقابل شعبة دیگری ایجاد کردند. تلویزیون دولتی لبنان نیز دو شبکه داشت که یک شبکۀ آن در بخش غربی بیروت و شبکۀ دیگر در بخش شرقی و در منطقه حازمیه قرار داشت. اخبار یکی از آنها را مسلمانان و اخبار شبکۀ دیگر را مسیحیها پخش میکردند. این دو شبکه مدام در حال حمله به یکدیگر بودند. | ||
خط ۱٬۲۳۷: | خط ۱٬۲۳۷: | ||
شیخ نعیم قاسم دربارة اختلافات سیاسی و تأثیر آن بر اختلافات مذهبی میگوید: در واقع بین شیعه و سنی مسئلهای نیست که به اختلافات مذهبی بینجامد؛ بلکه در لبنان اختلافات از مسائل سیاسی ناشی میشود که از سوی سیاستمداران یا برخی جریانها که همگام با غرب حرکت میکنند، مطرح میشود. این افراد سعی بر این دارند که این اختلافات سیاسی را در قالب اختلافات مذهبی جلوه دهند<ref>نعیم قاسم، 2013م</ref>. | شیخ نعیم قاسم دربارة اختلافات سیاسی و تأثیر آن بر اختلافات مذهبی میگوید: در واقع بین شیعه و سنی مسئلهای نیست که به اختلافات مذهبی بینجامد؛ بلکه در لبنان اختلافات از مسائل سیاسی ناشی میشود که از سوی سیاستمداران یا برخی جریانها که همگام با غرب حرکت میکنند، مطرح میشود. این افراد سعی بر این دارند که این اختلافات سیاسی را در قالب اختلافات مذهبی جلوه دهند<ref>نعیم قاسم، 2013م</ref>. | ||
دکتر رضوان السید میگوید: برخی سلفیهای اهلسنت که بسیار تندرو هم هستند، شیعه را تکفیر میکنند و سخنانی میگویند که جایز نیست؛ ولی ما در لبنان اینگونه سخنان را نمیگوییم. ما در لبنان بهترین ارتباط را با شیعیان داریم و اگر اختلافی در لبنان باشد، اختلاف سیاسی است و در کوچکترین | دکتر رضوان السید میگوید: برخی سلفیهای اهلسنت که بسیار تندرو هم هستند، شیعه را تکفیر میکنند و سخنانی میگویند که جایز نیست؛ ولی ما در لبنان اینگونه سخنان را نمیگوییم. ما در لبنان بهترین ارتباط را با شیعیان داریم و اگر اختلافی در لبنان باشد، اختلاف سیاسی است و در کوچکترین مسئله مذهبی و دینی اختلاف نداریم؛ و در لبنان بین شیعه و سنی هیچ اختلافی نیست<ref>السید رضوان، 2013م</ref>. | ||
اگر جامعه دینی لبنان به دور از اختلافات سیاسی باشد، بهشت پیروان ادیان و مذاهب خواهد بود؛ و این مسئلهای است که همة اندیشمندان لبنانی بر آن اشراف و اذعان دارند. | اگر جامعه دینی لبنان به دور از اختلافات سیاسی باشد، بهشت پیروان ادیان و مذاهب خواهد بود؛ و این مسئلهای است که همة اندیشمندان لبنانی بر آن اشراف و اذعان دارند. |