۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تکیه گاه' به 'تکیهگاه') |
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمالالدین') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=سیره= | =سیره= | ||
عارفی که در محبّتش دلهایش یکی است و اسرار و وجدانها بر علم و ولایت او اتفاق میافتد، و عالمی که از مهمترین مشکلات او میترسد و در تقرب و دسترسی به او وابسته است، مصداق آن است. مردم و نخبگان رهبران ارجمند: آن که دارای کرامتهای بی شمار و ماوراء الطبیعههای بی شمار است و توسط شاگردش، دانشمندی که در زمان خود بینظیر بود، و نیکوکاری که مردم زمان خود را هدایت میکرد، ترجمه کرد. زمان او قطب سران احمدیه و نقطه حلقه سران رفاعی که در هر کلابی به فضیلت معروف بود آقای کتاب قلاده الجواهر در ذکر الرفاعی. امداد و یاران بزرگوارش فرمود: این غیور و امام یگانه در سال دویست و بیست و هزار به دنیا آمد و در سال دویست و هشتاد و هفت از دنیا رفت و به سن بلوغ رسید. شصت و هفت سال ولادت او در سوق الشیوخ بود، شهر کوچکی در تجارت بصره، محل سکونت پدرش، و بالاترین آن، پس از طاعونی که در بصره روی داد و پدرش مرد و یتیم ماند، سپس مادرش درگذشت. پانزده ساله بود در آنجا برای مردی به نام ملا احمد قرآن خوانده بود و از صالحان بود. در سال دویست و سی و پنج، تقدیر او را به جهانگردی کشاند، پس برای طلب خانه خدا بیرون رفت و یک سال به مکه نزدیک شد، سپس به زیارت جدش رضی الله عنه مشرف شد. بر او باد و دو سال در مدینه اقامت کرد و در آنجا به طلب علم برای رجال مسجد النبی مشغول شد، سپس به [[مصر]] رفت و در مسجد الازهر اقامت گزید و سیزده سال در آنجا ماند و اسلام آورد. علوم از شیوخ الازهر و نیکوکارانش تا آن که در هر فن و علمی سرآمد شد و در پای تجرید و فقر و انکسار بود سپس سیاح به عراق بازگشت و شیخ را ملاقات کرد. خدا ولی خدا را آقامیشناسد و لازم بود مدتی به او خدمت کنم و به او سلوک کنم و او را اختیار کرد و از طرف او وصی کرد و با عالم خدا ملاقات کرد». عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری»<ref>مخطوطة:سلسلة النسب والطریقة لآل یحیی بن حسام الدین الکیلانی وذریته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الکیلانیة فی دیالی، وطولها ،7 متر، تحقیق:المهندس عبدالستار هاشم سعید الکیلانی والدکتور | عارفی که در محبّتش دلهایش یکی است و اسرار و وجدانها بر علم و ولایت او اتفاق میافتد، و عالمی که از مهمترین مشکلات او میترسد و در تقرب و دسترسی به او وابسته است، مصداق آن است. مردم و نخبگان رهبران ارجمند: آن که دارای کرامتهای بی شمار و ماوراء الطبیعههای بی شمار است و توسط شاگردش، دانشمندی که در زمان خود بینظیر بود، و نیکوکاری که مردم زمان خود را هدایت میکرد، ترجمه کرد. زمان او قطب سران احمدیه و نقطه حلقه سران رفاعی که در هر کلابی به فضیلت معروف بود آقای کتاب قلاده الجواهر در ذکر الرفاعی. امداد و یاران بزرگوارش فرمود: این غیور و امام یگانه در سال دویست و بیست و هزار به دنیا آمد و در سال دویست و هشتاد و هفت از دنیا رفت و به سن بلوغ رسید. شصت و هفت سال ولادت او در سوق الشیوخ بود، شهر کوچکی در تجارت بصره، محل سکونت پدرش، و بالاترین آن، پس از طاعونی که در بصره روی داد و پدرش مرد و یتیم ماند، سپس مادرش درگذشت. پانزده ساله بود در آنجا برای مردی به نام ملا احمد قرآن خوانده بود و از صالحان بود. در سال دویست و سی و پنج، تقدیر او را به جهانگردی کشاند، پس برای طلب خانه خدا بیرون رفت و یک سال به مکه نزدیک شد، سپس به زیارت جدش رضی الله عنه مشرف شد. بر او باد و دو سال در مدینه اقامت کرد و در آنجا به طلب علم برای رجال مسجد النبی مشغول شد، سپس به [[مصر]] رفت و در مسجد الازهر اقامت گزید و سیزده سال در آنجا ماند و اسلام آورد. علوم از شیوخ الازهر و نیکوکارانش تا آن که در هر فن و علمی سرآمد شد و در پای تجرید و فقر و انکسار بود سپس سیاح به عراق بازگشت و شیخ را ملاقات کرد. خدا ولی خدا را آقامیشناسد و لازم بود مدتی به او خدمت کنم و به او سلوک کنم و او را اختیار کرد و از طرف او وصی کرد و با عالم خدا ملاقات کرد». عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری»<ref>مخطوطة:سلسلة النسب والطریقة لآل یحیی بن حسام الدین الکیلانی وذریته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الکیلانیة فی دیالی، وطولها ،7 متر، تحقیق:المهندس عبدالستار هاشم سعید الکیلانی والدکتور جمالالدین فالح الکیلانی ،1999. | ||
کتاب:جامع الأنوار فی مناقب الابرار، نظمی زادة ،ورقة421،مخطوطة متحف طوب قابی بإسطنبول، برقم1204e.h</ref>. و راه قادریه را از او گرفت. سپس سیاحت کرد و به هند و [[خراسان]] و فارس و ترکستان و کردستان رفت و از عراق و شام و [[قسطنطنیه]] و آناتولی و رومالی گشت و به حجاز بازگشت و به [[یمن]] و نجد و [[بحرین]] در بیابانها سفر میکرد و اهل [[تصوف]] را میدید | کتاب:جامع الأنوار فی مناقب الابرار، نظمی زادة ،ورقة421،مخطوطة متحف طوب قابی بإسطنبول، برقم1204e.h</ref>. و راه قادریه را از او گرفت. سپس سیاحت کرد و به هند و [[خراسان]] و فارس و ترکستان و کردستان رفت و از عراق و شام و [[قسطنطنیه]] و آناتولی و رومالی گشت و به حجاز بازگشت و به [[یمن]] و نجد و [[بحرین]] در بیابانها سفر میکرد و اهل [[تصوف]] را میدید | ||